امان ازدل زینب
برادرم که ازسرکاربه خانه رسید دندان درد شدیدی داشت خانمش هم مسافرت بود من به عنوان خواهرنزدیک بوداشکم دربیاید خودم را به آب وآتش میزدم تا دردش ساکت شود ودائما دعا میخواندم برادرمن درکنارم بودزنده بود دندان دردش راه درمان داشت اماامان ازدل زینب جگرلخته… بیشتر »
نظر دهید »
لایه محافظ
خواهر زاده کوچک من عادت دارد بنویسد ودائما دنبال خودکاراست تا خط خطی کند من برای در امان ماندن کتاب ها وسایل هایم ازخط خطی کردن او چند روزیست مشغول زدن لایه محافظ یا همان چسب بروسایل هایم هستم چون برایم با ارزش اندو وخدشه ای کوچک آنها را ازچشم من می ان… بیشتر »