#تجربه_نگاری_اربعین
#تجربه_نگاری_اربعین دخترم در گرمای نجف که شرشر عرق میریختیم اصرار کرد که میخواهم لباس بافتنی بپوشم! چون دوستش دارد! گفتیم: چشم گفت: از کالسکه خسته شدم میخوام پیاده بیام دستمم نگیرید! گفتیم: چشم گفت: وایسید میخوام آب بازی کنم عجله داشتیم ولی گفتیم : چشم… بیشتر »
نظر دهید »