جزدست الهی، عامل دیگری در شکلگیری تجمع عظیم اربعین نقش نداشته
ز دست الهی، عامل دیگری در شکلگیری تجمع عظیم اربعین نقش نداشته
در موضوع اربعین ما بر سر سفره و خوان پربرکت و آمادۀ امام حسین(ع) نشستهایم، یعنی بنا نیست که ما این سفره را باز کنیم یا بنیانگذاری کنیم و بنا نیست که فکر کنیم که چگونه این تجمع باعظمت را ایجاد کنیم؛ این تجمع باعظمت ایجاد شده است و جز دست الهی، عامل دیگری در شکلگیری این تجمع باعظمت نقش نداشته است. علماء محترم نجف به بنده میفرمودند: ما کاری نکردهایم، یا ندیدهایم که قبل از آغاز این خیل عظیم پیادهروی، در حوزه، کار جدی و ترغیبی برای این حضور مردم صورت بگیرد.
از ایران اسلامی هم که دلها متحول شد و به اربعین متوجه شد، باز هم کار تبلیغات نهادهای فرهنگی و دینی نبوده است بلکه این حقیقتاً یک حرکت خودجوش معنوی در بین همۀ مؤمنین است؛ نه فقط مؤمنینِ معتقد به امامت اباعبداللهالحسین(ع) بلکه مؤمنین معتقد به حریت و آزادمنشی و سیادت حسین(ع) در هر مذهب و مکتبی یک دلِ شوریدهای برای اربعین پیدا کردهاند و خود به خود این جمعیت باعظمت شکل گرفته است.
عامل دیگری همانند امام حسین(ع) برای پاکسازی جانها و جوامع ندارم
ما عامل دیگری همانند «اباعبداللهالحسین(ع)» برای پاکسازی روحها و جانها و جوامع بشری نداریم. شهید بیشترین تأتیر را در دیگران دارد، شهید به حقانیت یک راه شهادت میدهد. و شهیدی مثل امام حسین(ع) بیش از دیگر امامان ما «سفینه النجاه و مصباح الهدی» است.
کار برای امام حسین(ع)، موثرتر و کمهزینهتر از بسیاری از اقدامهای فرهنگی است
هر کسی میخواهد در این مرز و بوم یا هر جای دنیا کار فرهنگی انجام دهد، اول باید سرمایهاش را برای مؤثرترین عامل، برنامهریزی کند، و بعد به حَسَب ضرورت برای امور دیگر هم هزینه کند و طبیعتاً مؤثرترین عامل، خودِ اباعبداللهالحسین(ع) است. هزاران منبر، مسجد، اقدام فرهنگی، فیلم سینمایی و حرکت خوب فرهنگی وجود دارد، ولی ما در آخرش به دنبال چه هستیم؟ آخرش باید به این نقطه برسیم که فرمود: «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ»(شعراء/89) مسلماً اباعبدالله الحسین(ع) با کمترین هزینه و کمتر از همۀ این فعالیتها از نظر هزینۀ مادی و زمانی، میتواند تأثیرات عمیقتر و ماندگارتر و اصیلتری در روح انسانها باقی بگذارد.
مسلماً معرفت و نیت ما امکان بهرهبرداری ما از اربعین را افزایش میدهد/ 5 نکته برای افزایش بهرهوری از سفر اربعین
ما بر سرِ این سفرۀ آماده نشستهایم و میخواهیم بهرهبرداری خودمان را بیشتر کنیم. مسلماً معرفت و نیت ما امکان بهرهبرداری ما را افزایش خواهد داد و فواید این سفر را برای ما بیشتر خواهد کرد و برکاتش را برای جهان اسلام، بلکه جهان بشریت بیشتر نازل خواهد کرد. در اینجا میخواهم نکاتی را عرض کنم که این نکات بتوانند به بهرهوری ما-از سفر اربعین- کمک کنند و برکت کار ما را افزایش دهند.
نکتۀ اول: «احساس وظیفه» برای زیارت اربعین/سفر اربعین را «وظیفه» بدانیم نه صرفاً سفری برای «حال خوش معنوی»
اولین نکته «احساس وظیفه کردن برای زیارت اربعین» است. ما باید به عنوان «وظیفه» با این سفر برخورد کنیم. بنده به دوستان مصاحبهگر رسانه عرض کردم که وقتی در مسیر پیادهروی اربعین، خواستید با زائرین مصاحبه کنید، همهاش از حسّ و حال معنوی آنها نپرسید که اینطور القاء شود که «ما صرفاً برای یک حال خوش معنوی آمدهایم تا لذتی ببریم و برویم!» در حالی که این وظیفۀ ما بوده که بیاییم.
اولین مفهومی که-در ارتباط با زیارت اباعبدالله الحسین(ع)- باید در ذهن و دل ما جا بگیرد این است که «این وظیفۀ ماست» همانطور که یک مؤمن در روز عاشورا احساس وظیفه میکند که برای امام حسین(ع) عزاداری کند، بدون اینکه در رسالههای عملیه به طرز خاصی بر او واجب کرده باشند. البته این زیارت را به شیوۀ حج، واجب نکردهاند و این هم یک اسراری دارد. گذاشتهاند خود مؤمنین این وظیفه را بفهمند.
امام صادق(ع) به یکی از دوستان خود فرمود: من شنیدهام برخی از مؤمنین هستند که دو سه سال بر آنها گذشته ولی به کربلا و زیارت امام حسین(ع) نرفتهاند.-حضرت طوری این سؤال را مطرح کردند که انگار معنایش این است: مگر میشود یک چنین افرادی هم باشند؟! در حالی که حضرت خودشان خبر داشتند که وضعیت چگونه است- آن شخص پاسخ داد: آقا جان! خیلیها هستند که اینگونه هستند. حضرت فرمود: این افراد در روز قیامت چگونه میخواهند جواب پیامبر(ص) را بدهند؟!(یَا عَلِیُّ! بَلَغَنِی أَنَّ قَوْماً مِنْ شِیعَتِنَا یَمُرُّ بِأَحَدِهِمُ السَّنَةُ وَ السَّنَتَانِ لَا یَزُورُونَ الْحُسَیْنَ؟ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی أَعْرِفُ أُنَاساً کَثِیرَةً بِهَذِهِ الصِّفَةِ. قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لِحَظِّهِمْ أَخْطَئُوا وَ عَنْ ثَوَابِ اللَّهِ زَاغُوا وَ عَنْ جِوَارِ مُحَمَّدٍ ص تَبَاعَدُوا…… أَمَا إِنَّهُ مَا لَهُ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ عُذْرٍ وَ لَا عِنْدَ رَسُولِهِ مِنْ عُذْرٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ؛ کاملالزیارات/296)
چرا شیطان زمانی که امام زمان(علیه السلام) ظهور میکند خود را تسلیم امام میکند تا سر او را از بدنش جدا کند؟
چرا شیطان زمانی که امام زمان(علیه السلام) ظهور میکند خود را تسلیم امام میکند تا سر او را از بدنش جدا کند؟
شیطان در زمان ظهور
چرا شیطان زمانی که امام زمان(علیه السلام) ظهور میکند خود را تسلیم امام میکند تا سر او را از بدنش جدا کند؟
پاسخ :
این سؤال دو بخش دارد: یکی مسأله علت تسلیم شدن شیطان، دوم سر بریدن و اعدام شیطان توسط حضرت مهدی(عج).
در به استحضار میرسانم که جواب بخش نخست سؤال منوط به روشن شدن پاسخ بخش دوم سؤال است گواینکه شما مسأله سربریدن شیطان را مسلم گرفتهاید و از علت تسلیم شدن او سؤال نمودهاید. در فرض مثبت بودن جواب فقره دوم سؤال، تسلیم شدن شیطان نیز قهری و از روی اجبار خواهد بود زیرا هیچ دشمنی با میل و رغبت خود به قربانگاه نمیرود بلکه ناگزیر از تسلیم شدن میباشد.
اما مطلب مهم مربوط به این سؤال، روشن شدن این مسأله است که: آیا در عصر ظهور شیطان بوسیله حضرت(عج) کشته میشود و یا نه و دلیل این مطلب چیست؟
این موضوع هم در قرآن به صورت اشاره، مطرح شده است و هم در روایات ذیل آن آیه، نقل گردیده است در قرآن کریم جریان مهلت خواستن شیطان از خداوند در دو آیه (37 ـ 38 سوره حجر 80 ـ 81 سوره ص) به یک شکل آمده است. در این آیه، شیطان بعد از طرد شدن از درگاه الهی، از خداوند تقاضا میکند که ـ رب فانظرنی الی یوم یبعثون ـ خدایا مرا تا روز قیامت مهلت بده. خداوند در پاسخ میفرماید: انک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم. یعنی تو اجازه داری تا زمان مشخصی به کار خود ادامه دهی. که خداوند اصل تقاضای شیطان را موافقت فرموده اما مقدار و زمان مورد نظر شیطان را نپذیرفته و آن را محدود نموده است به زمان معلوم. در مورد اینکه مراد از «وقت معلوم» در آیه چیست میان مفسرین اختلاف نظر وجود دارد که این اختلاف نظر نیز ناشی از اختلاف روایات مربوط به این مسأله میباشد.
ولی بسیاری از مفسرین، از جمله مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان، معتقد است که: میان پاسخ خداوند و تقاضای شیطان تفاوت وجود دارد و دراین پاسخ از جهتی موافقت شده است و از جهتی نیز مخالفت شده است اصل مهلت دادن به شیطان، پذیرفته شده ولی مدت مورد نظر شیطان رد شده است. چون سیاق آیه دلالت دارد بر اینکه «وقت معلوم» غیر از «یوم یعبثون» است و مراد از آن زمان قبل از قیامت است.
ایشان، نتیجه میگیرد که منظور از وقت معلومی که خداوند آن را پایان مهلت شیطان قرار داده است، روزی است که خداوند جامعه بشری را در آن روزگار کاملاً اصلاح میکند و ریشة همه فساد را قطع میکند نه اینکه مراد روز برپایی قیامت و مرگ عموم خلایق باشد.[1]
روایاتی که در ذیل این آیه وارد شده متفاوت میباشد، از جمله اسحاق بن عمار از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت میکند: که حضرت فرمود: «مراد از وقت معلوم در آیه، روز قیام قائم ما است زمانی که خداوند او را ظاهر کند، در مسجد کوفه مستقر میشود در آن هنگام شیطان در حالی که به زانو راه میرود به سوی حضرت آورده میشود و شیطان فریادش از شدت حزن آن روز، بلند است آنگاه حضرت پیشانی شیطان را میگیرد (کنایه از ذلت و خواری) و گردن او را میزند.»[2]
در این رابطه تذکر چند نکته را لازم میدانم:
1 . روایاتی که در ذیل این آیه مبارکه وارد شده است و از جمله روایت مذکور، از نظر سند، ضعیف است.
2 . روایتی که نقل شد با ظاهر بعضی از روایات دیگری که در ذیل این آیه نقل شده است، اختلاف دارد برخی از روایات قتل شیطان را به رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ نسبت داده است و در بعضی دیگر بقای شیطان را تا زمان نفخه صور و مرگ جمعی، ذکر نموده است.[3] گرچه سند معتبر و قابل استنادی برای این روایت وجود ندارد.
3 . این احتمال وجود دارد که مراد از روایات مربوط به قتل شیطان، معنای کنائی آن باشد نه قتل واقعی یعنی مراد محدود نمودن و بینتیجه بودن تلاشهای شیطان، باشد که در عصر ظهور حضرت به خاطر رشد عقول مردم و تربیت آنان در پرتو حکومت حضرت(عج) کارهای شیطان بیاثر میشود و از تأثیرگذاری میافتد و حداقل این دسته روایات مؤید برداشت مذکور از آیه میباشد در هر حال چه منظور قتل و کشتن خود شیطان باشد و چه بلاتأثیر ماندن تلاشهای شیطان باشد، نتیجه یکی خواهد بود وآن عبارت است از عدم نقشآفرینی و کارایی شیطان در گمراهی مردم در عصر حاکمیت مطلق دین خدا و دولت کریمة حضرت مهدی(عج) به گونهای که در آن عصر، اطاعت و بندگی در سراسر جامعه توحیدی آن عصر نمود دارد «یعبدوننی لایشکرون بیشیئاً».[4]
4 . نکته آخر اینکه: کشته شدن شیطان و یا بیتأثیر بودن او، منافاتی با اختیار و تکلیف انسان ندارد زیرا انگیزه ها و عوامل معصیت، در وسوسه شیطان منحصر نمیباشد بلکه علاوه بر آن دو عامل مهم دیگر: یعنی وسوسههای نفسانی و عوامل درونی و نیز عوامل و انگیزهها و وسوسههای بیرونی، هم چنان باقی است چون انسانهای آن زمان تبدیل به فرشته نمیشوند تا طبیعت و نفسانیاتشان تغییر نماید، بلکه تربیت و فرشتهخو میشوند با اینکه زمینه و امکان معصیت و گناه برای آنان وجوددارد ولی با توجه به اینکه آگاهی و ایمان و تربیت مردم در آن دوران، به درجه اعلا قرار دارد، این معرفت و تربیت بینظیر در عصر دولت الهی حضرت مهدی(عج) صدور گناه و معصیت را به حداقل ممکن میرساند.
نتیجه اینکه: در عصر تشکیل دولت کریمة مهدوی(عج) مهلت کار شیطان به پایان میرسد. و فرقی ندارد چه این که شیطان توسط حضرت(عج) به قتل برسد، چنانکه ظاهر برخی روایات دلالت بر آن دارد و چه اینکه اصل وجود شیطان معدوم نگردد و ا ین روایات حمل به معنای کنائی بشود در این صورت، نقشآفرینی شیطان در اغوا و ضلالت انسانها که بیشترین سهم را داشته است، در آن زمان به پایان میرسد. و به همین خاطر بیشترین نگرانی شیطان از ظهور حضرت و تعجیل آن میباشد.
در خاتمه: برای اطلاع بیشتر از کارکرد شیطان، مطالعه کتاب «وقت معلوم» نوشتة آقای محمدحسن گنجیفرد، چاپ دوم، نشر بطحا،
/ آخرین آرزوی شهید میردوستی
وصیت نامه چهارمین شهید مدافع حرم استان گلستان
/ آخرین آرزوی شهید میردوستی
به نام خدا
در آئین گرامی داشت چهارمین شهید مدافع حرم استان گلستان، قسمتی از وصیت نامه شهید میردوستی قرائت شد. وی در وصیت خود آرزو کرد شهادتش به گونه ای باشد که بتواند اعضای بدن خود را به بیماران نیازمند اهدا کند.
به گزارش گلستان ما، جمعه شب آئین گرامیداشت چهارمین شهید مدافع حرم استان گلستان، شهید «سید محمدحسین میردوستی» در زادگاهش روستای دوزین از بخش کوهسارات شهرستان مینودشت برگزار شد.
در این آئین قسمتی از وصیت نامه این شهید والا مقام توسط «ابراهیم وزیری» فرزند شهید «ابراهیم وزیری» پسر هم نام پدر شهید والا مقام است قرائت شد.
ابراهیم وزیری متن این وصیت نامه را با بیان این جملات آغاز کرد «از آن جایی که شهید محمدحسین خیلی خانواده دوست بود از همسرشان شروع کردند.»
به نام خداوند
با سلام و صلوات خدمت آقا امام زمان (عج ا… تعالی فرجه الشریف) که اگر لطف ایشان نبود بنده در این سنگر نبودم.
سلام همسرم؛
از تو می خواهم فرزندمان را در راه حق و پشتیبان ولایت بزرگ کنی و به او بیاموزی که همیشه در این راه باشد.
و بعد از شهادتم بخاطر من گریه نکن؛ چون من در راه خدا شهید شدم.
و به پسرم بگو که پدرت برای امنیت کسانی مثل خودش در این راه رفت.
ان شاا… بتوانم جبران کنم.
سلام به پدر و مادرم؛ سلام به شما که تا بزرگ شدنم زحمات بسیاری کشیده این.
پدرم ممنونم؛ بابت همه چیز ممنون.
از این که به من آموختی پشتیبان ولایت باشم و همیشه من را در این راه تشویق می کردی.
مادرم ممنونم که همیشه به من لطف داشتی.
و از شما پدر و مادرم می خواهم بعد از من از همسرم و پسرم مراقبت کنید. آن ها را بعد از خدا به شما سپردم.
از خواهران و برادرم می خواهم که در راه ولایت و پشتیبان آن باشند و حجاب خود را نگه دارند و مراقب همدیگر باشند و با هم باشید.
فرزندم، آقا محمد یاسا، پسرم؛
نمی دانم چه زمانی این نامه را می خوانی؟ از تو می خواهم در زندگی ات پشتیبان ولایت باشی و مراقب فریب دشمن باشی.
شرمنده که نتوانستم باشم؛ دوستت دارم پسرم. مراقب خودت باش. یا علی.
اگر شهادت بنده به گونه ای بود که در کما یا مرگ مغزی رفتم اعضای بدنم را اهدا کنید.
به امید این که این گونه باشد.
21 / 7 / 94
« سید محمد حسین میردوستی دوزین »
در هنگامه قرائت وصیت نامه اشک از گونه های تمام حاضران در این مراسم جاری شد. زمانی که شهید در وصیت نامه اش «محمد یاسا» فرزند 13 ماهه اش را خطاب قرار داده بود «محمد یاسا» در آغوش عمویش در کنار جایگاه قرار گرفتند و باعث شد هق هق حاضران در مراسم بلند تر شنیده شود.
همچنین قطرات اشک بی امان از چشمان اعضای خانواده شهید بخصوص پدر و پدر همسرش جاری می شد.
شایان ذکر است؛ شهید سید محمدحسین میردوستی در تاریخ 13 / 4 / 1370 به دنیا آمد و در تاریخ 1 / 8 / 1394 همزمان با تاسوعای حسینی در هنگامه دفاع از حرم مطهر عمه سادات، حضرت زینب کبری (سلام ا… علیها) به فیض شهادت نائل آمد.
از این شهید والامقام «محمد یاسا»ی 13 ماهه (متولد 7 / 7 / 93) به یادگار مانده است.
مهمترین فایدۀ زیارت امام حسین(ع) که اینهمه اجر و پاداش برای آن ذکر شده، چیست؟
حجت الاسلام پناهیان:
مهمترین فایدۀ زیارت امام حسین(ع) که اینهمه اجر و پاداش برای آن ذکر شده، چیست؟ چرا اهلبیت(ع) اینقدر بر زیارت حسین(ع) تأکید کردهاند؟ به حدّی که برای هیچ عملی اینقدر ثواب ذکر نشده که برای زیارت و پیاده رفتن به حرم امام حسین(ع) ثواب ذکر شده. نمیشود اینقدر ثواب برای یک موضوعی بگذارند ولی این موضوع فایدۀ چندانی در زندگی ما نداشته باشد!
1 و 2) ظلمستیزی و دفاع از مظلوم، دو تا از فوائد مهم عزاداری و زیارت حسین(ع) است، اما اینها نسبت به آن فایدۀ اصلی، فرعِ ماجرا هستند.
3) یکی دیگر از فوائد مهم عزاداری و زیارت حسین(ع) و بهویژه زیارت اربعین، اتحاد و مودّتی است که بین مؤمنین ایجاد میشود. حضرت امام(ره) میفرمود: چه عاملی در جهان میتواند اینقدر همدلی و هماهنگی بین انسانها ایجاد کند؟(صحیفه امام/11 /98)
4) یکی دیگر از آثار عزاداری حسین(ع) ایثارگری و سخاوت است. شما در اربعین میبینید که برادرن عراقی تمام هستیشان را صرف عزاداران حسین(ع) میکنند. انسان بهسادگی از مالش نمیگذرد، ولی این نذرهایی که میبینید برای حسین(ع) بهسهولت داده میشود، برای چیست؟! سخاوتی که امام حسین(ع) در محبین خود ایجاد میکند، عجیب است. مثلاً شما این سخاوت را در ضمن مناسک حج نمیبینید.
5) یکی دیگر از برکات زیارت حسین(ع) آثار معنوی و رابطۀ خوب با خداست. جامعۀ ما به این آثار معنوی نیاز دارد، میلیونها دلار اگر برای کارهای مختلف فرهنگی خرج کنیم، یکدرصدِ زیارت حسین(ع)-خصوصاً در اربعین- میتوانیم برای بهبود اوضاع خودمان فایده جمع کنیم؟!
اما بالاتر از همۀ این فوائدِ ملموس، یک رازی هست که همان حقیقتِ محوری رابطۀ ما با امام حسین(ع) است. و هرکسی میخواهد حرم امام حسین(ع) را با معرفت بیشتر زیارت کند، باید به این راز و حقیقت و گوهر مرکزی توجه کند. این مظلومیت حسین(ع) نیست که دل ما را آتش میزند و منقلب میکند، در عالم، مظلوم و سربریده زیاد است. راز ماجرا این است که «امام» ما به شهادت رسیده، به «امامِ ما» ظلم شده و بیاحترامی شده. اگر گفتند: چرا برای زیارت حسین(ع) اینقدر بیتاب هستی؟ بگو: میخواهم به زیارتِ «امامِ خودم» بروم. بحث شهادتِ حسین(ع) فرعِ امامتِ حسین(ع) است.
راز ارزش عزاداری حسین(ع) «امامت» است. راز سوختن ما و اینهمه التهاب و عاطفه، ولایت است.
اگر از شما پرسیدند: چرا برای حسینِ شهید، اینقدر حرمت قائل هستید؟
بگو: «چون او امامِ من بوده!»
چرا اربعین اینقدر جمعیت میآید؟
چون امامِ یازدهم ما اشاره کرده اربعین بیایید(تهذیب الاحکام/6/ 52)
چرا انسان در اینجا اینقدر سخاوتمند میشود؟
چون در معرضِ امام خودش قرار میگیرد.
چرا آدم یکدفعهای انگیزۀ جنگ با ظالم پیدا میکند؟
چون امامِ ما غریب واقع شده. چون اصل دین ما امامت و ولایت است.
اصلیترین درس عاشورا، امامت است، نگوییم: اصلیترین درس عاشورا، عبادت است! عبادت، نتیجۀ ولایتمداری است، و الا عبادت دروغین خواهد بود، ابلیس هم 6هزار سال نماز خوانده بود، اما اینهمه عبادت او را نجات نداد، چون ولایت ولیّ خدا را نپذیرفت.
انشاء الله با این سفر اربعین، پیوندتان با امامت، تقویت شود. در اربعین باید طوری از امام خودمان تقدیر کنیم که همۀ عالَم حساب ببرند و بگویند: «یکوقت به امامِ اینها کوچکترین اهانتی نکنید!»
اربعین پادگان تربیت سربازانِ امامت است. اربعین دارد امامت را جا میاندازد؛ وقتی امامت جا افتاد، اخلاق و عبادت هم درست میشود. وقتی امامت جا افتاد، جامعۀ بشری نجات پیدا میکند.
اشتراکاشتراک گذاری در واتس اپاشتراک گذاری در لایناشتراک گذاری در افسراناشتراک گذاری در گوگل پلاس
استاد پناهیان
امام
امام حسین
امامت
زیارت اربعین
زیارت حسین
خدای خوشحساب ما
پناهیان
خدای خوشحساب ما
اگر برای خدا کار کنی در همین دنیا اجرت را نقد پرداخت میکند و آنچه نسیه است جوائز فوقالعادهای است که در آخرت از فضلت عنایت خواهد کرد و بالاتر از آن اگر بخواهی برای خدا عمل انجام دهی، خدا قبل از عمل تو پیشپرداخت هم خواهد داشت و خوبیهایت را پیشخرید میکند؛ کافی است عزمت جدی باشد.