13آبان روز استکبار جهانی
#هیهات من الذله
13آبان روز استکبار جهانی
ایرانیان بار دیگر ثابت کردند نفرت از آمریکا هیچ وقت در دل ها خاموش نخواهد شد واین بصیرت همیشه به کوری دشمنان در دل ایرانیان خواهد ماند واین پرچم با هدایت نایب بر حقش به دست حضرت حجت خواهد رسید
شعار ملت ما مرگ بر آمریکا
مادر مسیحی با دیدن کرامت حضرت رقیّه علیها السلام مسلمان شد
lمادر مسیحی با دیدن کرامت حضرت رقیّه علیها السلام مسلمان شد:
جناب حجة الاسلام آقای سیّد عسکر حیدری، از طلاّب علوم دینیّه حوزه علمیّه زینبیّه شام چنین نقل کردند:
روزی زنی مسیحی دختر فلجی را از لبنان به سوریه آورد. زیرا دکترهای لبنان او را جواب کرده بودند.
زن با دختر مریضش نزدیک حرمِ با عظمت حضرت رقیّهعلیها السلام منزل می گیرد تا در آنجا برای معالجه فرزندش به دکتر سوریه مراجعه کند، تا اینکه روز عاشورا فرا می رسد و او می بیند مردم دسته دسته به طرف محلّی که حرم مطهّر حضرت رقیّه آنجاست می روند.
از مردم شام می پرسد اینجا چه خبر است؟ می گویند: اینجا حرم دختر امام حسین علیه السلام است. او نیز دختر مریضش را در منزل تنها گذاشته درب اتاق را می بندد و به حرم حضرت علیها السلام می رود. آنجا متوسّل به حضرت رقیّه می شود و گریه می کند، به حدّی که غش می کند و بیهوش می افتد. در آن حال کسی به او می گوید: بلند شو برو منزل، دخترت تنهاست و خدا او را شفا داده است. برخاسته به طرف منزل حرکت می کند و می رود درب منزل را می زند، می بیند دخترش دارد بازی می کند!
وقتی مادر جویای وضع دخترش می شود و احوال او را می پرسد، دختر در جواب مادر می گوید: وقتی شما رفتید دختری به نام رقیّه وارد اتاق شد، و به من گفت: بلند شو تا با هم بازی کنیم. آن دختر به من گفت: بگو «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» تا بلند شوی، و سپس دستم را گرفت و من بلند شدم. دیدم تام بدنم سالم است. او داشت با من صحبت می کرد که شما درب را زدید، گفت: مادرت آمد. سرانجام مادر مسیحی با دیدن این کرامت از دختر امام حسین علیه السلام مسلمان شد
ماجرای عجیب تعمیر قبر حضرت رقیه
ماجرای عجیب تعمیر قبر حضرت
تعمیر قبر حضرت رقیّه خاتون علیها السلام عالم بزرگوار مرحوم ملاّ محمّد هاشم خراسانی می نویسد: عالم جلیل شیخ محمّد علی شامی که از جمله ی علمای نجف اشرف می باشد به حقیر فرمود:
جدّ اُمّی من جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علم الهدی منتهی می شد، و سنّ شریفش بیش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت.
شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیّه دختر امام حسینعلیه السلام را در خواب دید که فرمودند: به پدرت بگو: به والی بگوید: میان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّیت است، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند.
دختر به سیّد عرض کرد، ولی سیّد از ترس اهل تسنّن، به خواب اعتنا ننمود.
شب دوّم دختر وسطی سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، ترتیب اثری نداد.
شب سوّم دختر کوچک سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، باز ترتیب اثری نداد.
شب چهارم خود سیّد حضرت رقیّه را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: چرا والی را خبردار نکردی؟!
سیّد بیدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباسهای پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل درب حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، جسد را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.
صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد، مگر به دست مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم.
حرم را خلوت کردند، لحد را شکافتند، دیدند بدن نازنین مخدّره میان لحد و کفن صحیح و سالم است، لکن آب زیادی میان لحد جمع شده است.
سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد، و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگهداشت و گریه می کرد تا اینکه قبر آن بی بی را تعمیر کردند.
وقت نماز که می شد سیّد بدن مخدّره را بالای چیز پاکیزه می گذاشت. بعد از فراغ از نماز بر می داشت و بر زانو می نهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد.
و از معجزه ی این مخدّره این که؛ سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد. و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید.
دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود، نام او را سیّد مصطفی گذاشت.
آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت، او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سکینه را به او واگذار نمود، و فعلاً هم آقا سیّد ابراهیم تولیت این مکانهای شریف را دارا می باشد.
این قضیه در حدود سال هزار و دویست و هشتاد هجری بوده است.(13)
در «معالی» این قضیّه را مجملاً نقل کرده و در آخر اضافه فرموده است:
«فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةًً مِنْ کثرةِ الضَّرب»
« آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضرب مجروح بود».(14)
عنایات و کرامات آن مخدّره1- چنان که در بالا مشروحاً بیان گردید، سیّد ابراهیم دمشقی در نود و چند سالگی از کرامت حضرت رقیّه علیها السلام صاحب فرزندی شد که او را سیّد مصطفی نام نهاد.
پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرّفه به پسرش سیّد مصطفی، و بعد از ایشان به فرزندش سیّد عبّاس رسید.(15)
فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروفند و مشهور است که هر گاه دست خود را به موضع گزیده ای بگذارند فوراً آرام می شود. و این اثر را از جدّ بزرگ خود به ارث برده اند، و آن را از آثار نگهداری بدن شریف آن مظلومه می دانند.(16)
زیارت اربعین ستون ولایت علوی
زیارت اربعین حسینی ستون ولایت علوی
آیت الله جوادی آملی
(بر گرفته از کتاب شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی)
اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه های ایمان است، بلکه طبق این روایت در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. برپایهٴ این روایت، همان گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثهٴ کربلا نیز ستون ولایت است.
زیارت اربعین حسینی ستون ولایت علوی
اهتمام به زیارت اربعین
امام حسن عسگری (علیه السلام) فرمودند: «علامات المؤمن خمس: صلاة الخمسین و زیارة الأربعین و التختّم فی الیمین و تعفیر الجبین و الجهر ببسم الله الرّحمن الرّحیم»[6]؛ «نشانه های مؤمن و شیعه، پنج چیز است: اقامهٴ نمازِ پنجاه و یک رکعت، زیارت اربعین حسینی، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحیم»[1]
مراد از نماز پنجاه و یک رکعت، همان هفده رکعت نماز واجب روزانه به اضافهٴ نمازهای نافله است که جبران کنندهٴ نقص و ضعف نمازهای واجب است؛ به ویژه اقامهٴ نماز شب در سحر که بسیار مفید است. نماز پنجاه و یک رکعت به شکل مذکور از مختصات شیعیان و ارمغان معراج رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است. شاید سرّ ستودن نماز به وصف معراج مؤمن این باشد که دستورش از معراج آمده است و نیز انسان را به معراج می برد.
موارد دیگری نیز که در روایت یاد شده، همگی از مختصات شیعیان است؛ زیرا فقط شیعه است که سجدهٴ بر خاک دارد و نیز غیرشیعه است که یا بسم الله الرحمن الرحیم را نمی گویند یا آهسته تلفظ می کنند. همچنین شیعه است که انگشتر به دست راست کردن و نیز زیارت اربعین حسینی را مستحب می داند.
مراد از زیارت اربعین، زیارت چهل مؤمن نیست؛ زیرا این مسأله اختصاص به شیعه ندارد و نیز «الف و لام» در کلمهٴ «الاربعین»، نشان می دهد که مقصود امام عسکری (علیه السلام) اربعین معروف و معهود نزد مردم است.
اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه های ایمان است، بلکه طبق این روایت در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. برپایهٴ این روایت، همان گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثهٴ کربلا نیز ستون ولایت است.
به دیگر سخن، براساس فرمودهٴ رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم): عصارهٴ رسالت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) قرآن و عترت است؛ «إنی تارک فیکم الثقلین… کتاب الله و… عترتی أهل بیتی»[7]. عصارهٴ کتاب الهی که دین خداست، ستونی دارد که نماز است و عصارهٴ عترت نیز ستونش زیارت اربعین است که این دو ستون در روایت امام عسکری (علیه السلام) در کنار هم ذکر شده است؛ امّا مهمّ آن است که دریابیم نماز و زیارت اربعین انسان را چگونه متدین می کنند.
دربارهٴ نماز، ذات اقدس الهی، معارف فراوانی را ذکر کرده است. مثلا ً فرموده: انسان، فطرتاً موحّد است، ولی طبیعت او به هنگام حوادث تلخ، جزع دارد و در حوادث شیرین از خیر جلوگیری می کند، مگر انسان های نمازگزار که آنان می توانند این خوی سرکش طبیعت را تعدیل کنند و از هلوع، جزوع و منوع بودن به درآیند و مشمول رحمت های خاص الهی باشند؛ ﴿إنّ الإنسان خلق هلوعاً ٭ إذا مسّه الشرّ جزوعاً ٭ و إذا مسّه الخیر منوعاً ٭ إلّا المصلّین﴾[8]
زیارت اربعین نیز انسان را از جزوع، هلوع و منوع بودن باز می دارد و گفته شد که هدف اساسی سالار شهیدان نیز تعلیم و تزکیهٴ مردم بوده است و در این راه، هم از طریق بیان و بنان اقدام کرد و هم از راه بذل خون جگر که جمع میان این راه ها از ویژگی های ممتاز آن حضرت (علیه السلام) است.
خلاصه آن که رسالت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تعلیم کتاب و حکمت از یک سو و تزکیهٴ نفوس مردم از سوی دیگر بود تا هم جاهلان را عالم نماید و هم گمراهان را هدایت کند و در نتیجه، جهل علمی و جهالت عملی را از جامعه جدا سازد. همین دو هدف در متن زیارت اربعین سالار شهیدان (علیه السلام) تعبیه شد؛ چنان که منشأ ددمنشی منکران رسالت و دشمنان نبوّت، حبّ دنیا و شیدایی زرق و برق آن بود و عامل مهمّ توحّش منکران ولایت و دشمنان امامت نیز همان غَطْرَسهٴ دنیا و دلباختگی به آن بود، که در بخشی از زیارت اربعین به آن اشارت رفته است: «و تَغطْرَس و تَرَدّی فی هواه»
ویژگی عدد چهل دربارهٴ امام حسین (علیه السلام)
اربعین و عدد چهل خصوصیتی دارد که دیگر ارقام آن را ندارد.
غالب انبیای الهی در سنّ چهل سالگی به رسالت مبعوث شدند .
ملاقات خصوصی حضرت موسی (علیه السلام) و ذات اقدس الهی چهل شب بود .
در نماز شب سفارش شده است که چهل مؤمن را دعا کنید .
همسایگان را تا چهل خانه گرامی بدارید.
این ها نشان می دهد که عدد چهل از برجستگی خاص برخوردار است.
در روایات اسلامی چنین آمده است: زمینی که روی آن انبیا و اولیای الهی و بندگان مؤمن، خدا را عبادت کرده اند، چهل روز در مرگ آنان می گرید، ولی در شهادت امام حسین(علیه السلام) آسمان و زمین، چهل روز خون گریه کردند. البته اشک یا خون را در این گونه از روایات نباید بر اشک یا خون ظاهری حمل کرد؛ چنان که نباید آن را انکار کرد.
توضیح آن که در سیارات آسمانی بارها انفجارهایی رخ می دهد که با چشم عادی هرگز دیده نمی شود؛ ولی متخصصان با استمداد از علم نجوم و از رصدخانه به تماشای این انفجارها می نشینند. همان گونه که مردم عادی نباید خبر وقوع این انفجار را به صِرف ندیدن آن با چشم ظاهری انکار کنند، خونْ گریه کردن آسمان و زمین را نیز نباید انکار کنند؛ زیرا این موارد نیز جزو علومی نیست که بشر عادی آن را نظاره کند، حتی از رصدخانه نیز دیده نمی شود.
اساساً امر ملکوتی را هرگز نمی توان با ابزار مُلکی ادراک کرد. مثلا ً با دقیق ترین و پیشرفته ترین فنّ رصد سپهر نمی توان مشهودات رؤیای صادق انسان نائم را رصد نمود. اگر یوسف عصر در ساحت رؤیا مشاهده کند که یازده ستاره به همراهی ماه و آفتاب برای وی سجده کردند، هرگز چنین صحنه ای را نمی شود با هیچ رصدخانه ای تصدیق یا تکذیب نمود. غرض آن که معنای اشک ریزی یا خون باری ملکوتی نه مورد تصدیق فنّ تجربی است و نه در قلمرو تکذیب آن قرار می گیرد و هیچ گاه استبعاد به جای استحاله نمی نشیند. کسی که صاحب بَصَر نیست تا ببیند، لا اقل باید صاحب نظر باشد که گوش شنوا به ندای صاحبْ بصران داشته باشد.
برای تحقیق این موارد، علم مخصوص لازم است که اصطلاح و متخصصان ویژهٴ خود را دارد که اهل ولایت و علمای بزرگ دینی اند. آنان این گونه از احادیث را با جان پذیرفتند و فهمیدند که آسمان و زمین خونْ گریه می کنند. از امام زمان (علیه السلام) نیز نقل شده است که به امام حسین (علیه السلام) عرض می کنند: اگر اشک چشم تمام شود، برایت خون می گریم؛ «و لأبکینّ علیک بدل الدموع دماً»[9]
گفتنی است: گرامیداشت یاد متوفا پس از مرگ او در همهٴ ملل و ادیان رسمیت دارد و بعضی با گذشت یک ماه و بسیاری نیز پس از چهل روز از متوفای خود تجلیل می کنند. در میان مسلمانان، به ویژه شیعیان، پس از شهادت امامان معصوم (علیهم السلام) در نخستین اربعین آنان مراسم گرامیداشت انجام می شده است؛ ولی شهادت امام حسین (علیه السلام) این ویژگی را دارد که روز اربعین حسینی هر ساله تا قیامت ادامه خواهد داشت.
زیارت مأثور در اربعین:
در روایات شیعه برای روز اربعین حسینی دستورهایی وجود دارد؛ مانند خواندن زیارت مخصوص آن روز در پیش از ظهر که پس از آن دو رکعت نماز نیز خوانده می شود و دعا در آن وقت مستجاب است.
در زیارت اربعین، هدف قیام امام حسین (علیه السلام) همان هدف رسالت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته شده است. براساس قرآن و نهج البلاغه، هدف رسالت انبیای الهی، دو چیز است: یکی عالم کردن مردم و دیگری عاقل نمودن آن ها با تهذیب نفس.
کسانی که علم ندارند، دستور خدا را نمی دانند و توان تربیت خود یا دیگران را ندارند. برخی نیز عالمند، ولی در اثر نداشتن عقل به دانش خود عمل نمی کنند. از این رو، انبیا (علیهم السلام) برای تعلیم و نیز تزکیهٴ مردم مبعوث شده اند که به مردم خوبی ها را بشناسانند و راه خوب را به آنان بنمایانند تا مردم خوب بفهمند و به خوبی ها عمل کنند. چنین جامعه ای مهد پرورش اولیای الهی است.
در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم (علیه السلام) نقل شده که به خداوند عرض کرد: پیامبری مبعوث فرما که مردم را عالِم و مهذّب کند؛ ﴿ربّنا و ابعث فیهم رسولا ً منهم یتلوا علیهم ایاتک و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و یزکّیهم﴾[10]. خداوند دعای آن حضرت را اجابت کرد و در سورهٴ «جمعه» فرمود: ﴿هو الذی بعث فی الأُمّیین رسولا ً منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة و إن کانوا من قبل لفی ضلال مبین﴾[11]
بر اساس این آیه، مردم حجاز، پیش از بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) گرفتار دو مُعْضِل علمی و عملی بودند: یکی نادانی و دیگری گمراهی. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با تعلیم کتاب و حکمت آن ها را از جهل رهانید و عالم کرد و نیز با تزکیهٴ نفس، آنان را از بیراهه به راه آورد و عادل کرد.
امیرمؤمنان (علیه السلام) در تشریح بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «فهدیهم به من الضلالة و أنقذهم بمکانه من الجهالة»[12]؛ یعنی خداوند به دست پیامبرش مردم را عالِم و عادل کرد.
امام حسین (علیه السلام) نیز که به حساب ملکوت و اتصال نور وجودی، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و صاحب ولایت؛ «حسین منّی و أنا من حسین»[13]، باید مردم را عالم و عادل کند؛ یعنی احکام و دستورها و معارف دین را به آنان بیآموزاند و آنان را اهل عمل کند.
همهٴ اهل بیت (علیهم السلام) این وظیفه را به عهده داشتند و با تدریس، ارشاد، سخنرانی و نوشتن نامه به وظیفهٴ خود عمل می کردند؛ ولی سیدالشهدا (علیه السلام) افزون بر کارهای یاد شده، به سبب یأس از تأثیر اساسی این ابزار در شرایطی قرار گرفت که خون جگر خود را نیز برای نیل به هدف اعطا کرد. تنها آن حضرت (علیه السلام) بود که هم مبارزهٴ فرهنگی و سیاسی و اجتهادی داشت، هم نبرد جهادی.
چنان که در زیارت اربعین آن حضرت می خوانیم: «فأعذر فی الدعا و منح النصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة»[14]؛ یعنی آن حضرت (علیه السلام) با اتمام حجت بر خلق، هر عذری را از امت رفع کرد و اندرز و نصیحت آنان را با مهربانی انجام داد و خون پاکش را در راه تو ای خدا نثار کرد تا بندگانت را از جهالت و حیرت و گمراهی نجات دهد.
گریه بر امام حسین (علیه السلام)
براساس نقلی معروف از حضرت سکینه (علیه السلام) بالای بدن مطهّر امام حسین (علیه السلام)، ایشان به این اصل کلی سفارش کردند که هر حادثهٴ تلخی پیش آمد کرد، آن را بهانه کنید و برای من اشک بریزید: «أو سمعتم بغریب أو شهید فاندبونی»[15]؛ «هرگاه داستان غریب یا شهیدی را شنیدید، برای مظلومیت من گریه کنید»؛ زیرا اگر امام حسین (علیه السلام) به خلافت می رسید، دیگر غریب یا شهیدی وجود نداشت.
بنابراین، اصل کلی این است که هر حادثهٴ تلخ و ناگواری را باید بهانه کرد و برای سالار شهیدان اشک ریخت؛ نه آن که افراد داغدیده برای تسکین عواطف و احساسات خود آن حضرت (علیه السلام) را بهانه کنند و برای التیام زخم خویش اشک بریزند و ندبه نمایند و بین این دو گونه عزا داری فرق وافر است؛ زیرا محصول یکی تعزیت برای حضرت امام حسین (علیه السلام) است و نتیجهٴ دیگری تسلیت برای خود؛ هر چند ممکن است بهانه قرار دادن واقعهٴ جانسوز کربلا هم بی اثر نباشد.
وجود مبارک سیدالشهداء (علیه السلام) فرمودند: «أنا قتیل العبرة»[16]؛ یعنی من که به هدف اِحیای حق و اِمحای باطل کشته شدم، باید عَبَرات داشته باشم؛ به طوری که چشمان علاقه مندان به سالار شهیدان پر از اشک شود و آن اشکْ فراوان از شبکهٴ چشم خارج گردد و به صورت انسان عبور کند تا عَبَرات بشود.
این سنّت حسنه، آثار فراوانی دارد، از جمله این که محبت اهل بیت (علیهم السلام) در قلب شیعیان حضور پیدا می کند؛ آنگاه دوست امامان معصوم (علیهم السلام) هرگز فکر و راه و روش آنان را رها نمی کند؛ زیرا رهبری جوارح به دست جانحه و دل است و زمامداری قلب را محبت به عهده می گیرد و دلِ دوستان حسین بن علی (علیه السلام) جوارح را به صَوْب صراط مستقیم رهنمود می شود.
پی نوشت:
[1] شکوفایی عقل در پرتو نهضت حسینی ، خلاصه صفحات 227-234
[2] اعیان الشیعه، ج1، ص616
[3] ـ مقتل لهوف، حوادث پس از شهادت.
[4] ـ سورهٴ نحل، آیهٴ 96.
[5] ـ سورهٴ قصص، آیهٴ 88.
[6] ـ تهذیب، ج 6، ص 52.
[7] ـ بحارالأنوار، ج 89، ص 13.
[8] ـ سورهٴ معارج، آیات 19 ـ 22.
[9] ـ بحارالأنوار، ج 98، ص 238.
[10] ـ سورهٴ بقره، آیهٴ 129.
[11] ـ سورهٴ جمعه، آیهٴ 2.
[12] ـ نهج البلاغه، خ 1.
[13] ـ بحارالأنوار، ج 43، ص 261.
[14] ـ التهذیب ، ج6، ص 113؛ بحار الانوار ج 98، ص 331، باب25
[15] ـ مستدرک الوسائل، ج 17، ص 26.
[16] ـ بحارالأنوار، ج 44، ص 280.
منبع: esranews.com (اسرا نیوز)ر
متن سخنرانی امروز رهبری
دیدار دانشآموزان و دانشجویان با رهبر انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (چهارشنبه) در آستانهی سیزدهم آبانماه روز دانشآموز و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، در دیدار هزاران نفر از دانشآموزان و دانشجویان با هشدار نسبت به برخی حرکتها و تلاشهای خطرناک برای تحریف حقیقت و منطق ایستادگی امام (رحمهالله) و ملت در مقابل آمریکا، در اذهان نسل جوان و همچنین القای این موضوع که تنها راهحل مشکلات کشور، مذاکره و سازش با آمریکا است تأکید کردند: آنچه که مشکلات کشور را حل خواهد کرد، روحیه و تفکر انقلابی به معنای توکل به خدا، اعتماد به درون، شجاعت اقدام و عمل، بصیرت، عمل به توصیههای امام، ابتکارورزی، امیدواری به آینده، نترسیدن از دشمن و تسلیم نشدن در برابر او است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به مناسبتهای تاریخی روز سیزدهم آبان، برجستهترین آنها را حادثهی تسخیر لانهی جاسوسی دانستند و گفتند: این روز، درواقع روز جوانانِ مؤمن، انقلابی، شجاع، دلاور و مبتکر است که با اقدام خود در تسخیر لانهی جاسوسی، دشمن را از هرگونه حرکت بازداشتند.
حضرت آیتالله خامنهای با یادآوری توصیف امام بزرگوار (رحمهالله) از تسخیر لانهی جاسوسی بهعنوان «انقلاب دوم» افزودند: این توصیف و نامگذاری بهدلیل توطئهها و خباثتهای آمریکا در قبل و بعد از انقلاب، ضد ملت ایران بود؛ زیرا دولت آمریکا از هیچ تلاش و اقدام رسمی و غیر رسمی برای به شکست کشاندن انقلاب اسلامی فروگذار نمیکرد و جوانان انقلابی، در آن زمان، با تسخیر لانهی جاسوسی، توطئهی او را خنثی کردند.
ایشان با اشاره به مدارک بهدستآمده از داخل سفارت آمریکا خاطرنشان کردند: این مدارک که به هنگام تسخیر لانهی جاسوسی، بهصورت کاغذهای خُردشده درآمده بودند و با تلاش و زحمت جوانان انقلابی، جمعآوری و بازسازی شدند، عمق توطئهها و دشمنی آمریکا ضد ملت ایران را نشان میدهند.
رهبر انقلاب اسلامی به تدوین حدود ۷۰ جلد کتاب از مدارک بهدستآمده از سفارت آمریکا اشاره کردند و با انتقاد از بیتوجهی به این کتابهای مهم و ارزشمند، در مدارس و دانشگاهها گفتند: چرا هیچ نشانی از این کتابها در مجموعه دروس مدارس و دانشگاهها نیست؟
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر لزوم پیگیری این موضوع از جانب وزیر جدید آموزش و پرورش و وزیر علوم، در جمعبندی این بخش از سخنان خود افزودند: تسخیر لانهی جاسوسی در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸، درواقع واکنش طبیعی به توطئهها و دشمنیهای ابرقدرتی زیادهخواه بود که سالها ایران را برای خود میدانست و منابع و ثروت ملت ایران را غارت میکرد، اما با پیروزی انقلاب اسلامی، این کشور از دست او خارج شد.
ایشان تأکید کردند: رهبر این حرکت بزرگ هم شخص امام (رحمهالله) بودند؛ زیرا در همان زمان، تحرکات مختلفی برای خنثی کردن حرکت جوانان انقلابی در تسخیر لانهی جاسوسی در جریان بود اما امام قاطعانه در مقابل آنها ایستاد.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به برخی حرکتها و تلاشهای خطرناک برای القای دو اشتباه در اذهان و افکار عمومی بهویژه جوانان اشاره کردند و گفتند: این دو اشتباه عبارت است از : ۱) ایستادگی امام بزرگوار در مقابل آمریکا و اینکه میفرمود: «هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید» از سرِ تعصب و لجبازی بود ۲) حل مشکلات کشور در گرو مذاکره و سازش با آمریکا است.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: این دو تفکر غلط از طرف آمریکا و همچنین عوامل وابستهی آنها و برخی پشیمانشدهها و ازنَفَسافتادهها و دنیاطلبها، درحال تزریق به جامعه بهویژه در مطبوعات و دانشگاهها است.
ایشان درخصوص تفکر غلط اول گفتند: اینکه تبلیغ میکنند ایستادگی امام (رحمهالله) در مقابل آمریکا بهعلت تعصب و لجاجت و غرور بوده، به معنای آن است که امام در ایستادگی خود در برابر آمریکا منطقی نداشته است! درحالی که ایستادگی نظام اسلامی و ملت ایران در برابر آمریکا بر اساس استدلالهای کاملاً منطقی است.
رهبر انقلاب اسلامی در بیان این استدلالها افزودند: سیاست و ذات دولت استکباری آمریکا، بر اساس افزونطلبی و زیادهخواهی است که در طول سالیان متمادی، این سیاست را در نقاط مختلف جهان بهویژه منطقهی غرب آسیا و ایرانِ قبل از انقلاب، اعمال کرده است. بنابراین اگر در همان ماههای اول انقلاب کمترین غفلتی میشد و امام در برابر آمریکا نمیایستاد، دشمنی که از در بیرون شده بود، مجدداً از پنجره وارد میشد.
حضرت آیتالله خامنهای یکی دیگر از دلایل منطقی ایستادگی امام در برابر آمریکا را، دفاع از ارزشهای انسانی خواندند و تأکید کردند: نظام آمریکا با ارزشهای انسانی فرسنگها فاصله دارد و هنگامی که امام (رحمهالله) میفرمود «هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید» یعنی «مرگ بر دولت و نظامی که هیچ سنخیتی با ارزشهای انسانی ندارد».
ایشان با اشاره به مناظرههای دو کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفتند: این دو کاندیدا این روزها حقایق و فجایعی را از داخل آمریکا صراحتاً افشا میکنند که ما قبلاً بسیار کمتر از آن را میگفتیم اما عدهای باور نمیکردند و یا نمیخواستند باور کنند اما اکنون اظهارات آنها در مناظرهها نشانگر نابودی ارزشهای انسانی در آمریکا است.
رهبر انقلاب اسلامی با استناد به مطالب مناظرههای اخیر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا درخصوص تبعیض نژادی و فقر در آمریکا و تعلق ۹۰ درصد ثروت آمریکا به یک درصد از مردم این کشور، خاطرنشان کردند: لگدمال شدن ارزشهای انسانی و حقوق بشر، تبعیض و نژادپرستی از واقعیتهای امروز جامعهی آمریکا است.
حضرت آیتالله خامنهای یکی دیگر از دلایل منطقی امام برای مخالفت با آمریکا را پناه دادن به محمدرضا پهلوی در همان روزهای اول انقلاب و تلاش برای طراحی مجدد آنچه در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق افتاد، دانستند و گفتند: امام (رحمهالله) با بیان اینکه «هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید» درواقع ملت را بیدار کرد و به آنان آگاهی داد و مانع از شکلگیری یک توطئهی بزرگ در اوایل انقلاب اسلامی شد.
ایشان با اشاره به توطئههای مختلف آمریکا در اوایل پیروزی انقلاب و حمایت همهجانبه از صدام در هشت سال جنگ تحمیلی و همچنین عملکرد آمریکا بعد از جنگ تا به امروز و بهویژه در موضوع برجام و بعد از آن افزودند: همین چند روز پیش، مذاکرهکنندهی آمریکا در مذاکرات هستهای صراحتاً گفت که «ما بعد از برجام هم ایران را تحریم کردیم»؛ لذا واقعیت این است که ما با چنین دولتی طرف هستیم.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: اگر ملت ایران در دوران امام در مقابل آمریکا ایستاد و اگر امروز نیز همچنان ضد آمریکا شعار میدهد و در مقابل او میایستد، بر اساس یک منطق محکم و مستدل است.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه به یک تفکرِ غلط دیگر که آمریکاییها و برخیها بهدنبال تزریق آن در جامعه هستند، اشاره کردند و گفتند: در این تفکر که بسیار خطرناک است، گفته میشود اگر ما با آمریکا سازش کنیم همهی مشکلات کشور حل خواهد شد!
ایشان با تأکید بر اینکه استدلالهای دقیقی برای اثبات دروغ، غلط و فریب بودن این سخن و تفکر وجود دارد، افزودند: یک نمونهی بارز برای اثبات نادرست بودن این تفکر، موضوع برجام و عملکرد آمریکاییها پس از آن است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سخنان مکرر خود از ابتدای مذاکرات هستهای درخصوص بدعهدی و دروغگویی آمریکاییها، خاطرنشان کردند: اکنون دیگر این من نیستم که میگویم آنها بدعهد هستند بلکه مسئولان محترم کشور و حتی خودِ مذاکرهکنندگان که زحمت بسیاری را نیز متحمل شدند، سخن از بدعهدی آمریکا میگویند.
حضرت آیتالله خامنهای افزودند: در حاشیهی نشست اخیر مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک، وزیر امور خارجهی کشورمان در جلسهی وزرای امور خارجهی طرفهای مقابل، یک کیفرخواست طولانی از بدعهدی آمریکاییها در برجام بیان کرد، که البته آنها جوابی نداشتند.
ایشان گفتند: این واقعیت آمریکا است و عدهای میگویند برویم با همین آمریکا بر سر سوریه، حزبالله لبنان، عراق، افغانستان، یمن و حتی مسائل داخلی کشور مذاکره و سازش کنیم!
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: آیا دولتی که لحظهای از دشمنی با ملت ایران فروگذار نمیکند، مشکلات کشور را حل خواهد کرد؟
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: هدف اصلی آمریکا، جلوگیری از رشد و پیشرفت ایران است. آیا مذاکره با این کشور، مشکلات اقتصادی ما را حل خواهد کرد؟
ایشان تأکید کردند: مذاکره با آمریکاییها مشکلات ما را حل نخواهد کرد؛ زیرا اولاً آنها دروغگو، بدعهد، فریبکار و ازپشت خنجرزن هستند و ثانیاً آمریکا خودش دچار بحران است و کشور بحرانزده چگونه میتواند مشکلات یک کشور دیگر را حل کند؟
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اذعان مراکز مهم بینالمللی و حتی خود آمریکاییها به وجود بحران اقتصادی، سیاسی، بینالمللی و اخلاقی در آمریکا افزودند: اکنون بدهیهای آمریکا نزدیک به تولید ناخالص ملی این کشور شده است و بر اساس شاخصهای جهانی، این، نشانهی بحران است.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: آیا چنین کشور بحرانزدهای بهدنبال حل مشکلات اقتصادی ایران است؟ یا اینکه بهدنبال استفاده از منابع و ثروت ایران برای رهایی خود از بحران؟
ایشان در تبیین بحران سیاسی در آمریکا نیز افزودند: امروز در هر نقطهای از دنیا هر ملتی که ضد یک دولت یا حکومت مستبد قیام میکند، اولین شعارش «مرگ بر آمریکا» است؛ آیا بحران از این بالاتر وجود دارد؟
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به طراحی آمریکا برای خاورمیانهی بزرگ با محوریت رژیم صهیونیستی در زمان جنگ ۳۳ روزهی لبنان گفتند: اکنون وضع آمریکاییها بهگونهای است که در قضایای سوریه، عراق، لبنان، یمن و شمال آفریقا درمانده شدهاند؛ آیا این وضعیت، بحران نیست؟
حضرت آیتالله خامنهای موقعیت جمهوری اسلامی ایران در منطقه را نقطهی مقابل آمریکا دانستند و خاطرنشان کردند: به لطف خداوند، ملت ایران بهواسطهی شجاعت، بصیرت و استقامت خود، مشکلات را تحمل کرد و اکنون در منطقهی غرب آسیا و منطقهی خلیج فارس، یک چهرهی درخشان است.
ایشان بحران اخلاقی را یکی دیگر از مشکلات جامعهی آمریکا بهویژه در میان سیاستمداران و دولتمردان این کشور برشمردند و افزودند: سخنانی که این دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در هفتههای اخیر دربارهی مسائل غیر اخلاقی بیان کردند که احتمالاً حرف بیحساب هم نیست، برای نابودی آبروی آمریکا کافی است.
رهبر انقلاب اسلامی با انتقاد شدید از تلاش برای ترویج گزارهی غلطِ «حل مشکلات کشور در گرو سازش با آمریکا است» تأکید کردند: مذاکره با آمریکا نهتنها مشکلات را حل نمیکند بلکه افزایش هم میدهد.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: مشکلات را باید خودمان و با اتکا بر تواناییها و نیروهای جوان در داخل حل کنیم.
ایشان جوانان را امیدهای ملت و آیندهسازان و ادارهکنندگان کشور در آیندهی نهچندان دور خواندند و خطاب به جوانان گفتند: عزیزان من، علاج مشکلات کشور در گرو توکل به خداوند متعال و جوشیدن اراده و استقامت از درون ملت، عزم راسخ، ایستادگی، بصیرت، اعتمادبهنفس قوی و ترویج روحیهی انقلابیگری است.
رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: روحیهی انقلابیگری به معنای داشتن شجاعت در اقدام و عمل، ابتکارورزی برای بنبستشکنی، نترسیدن از دشمن و تسلیم نشدن در برابر او، امید به آینده و ایمان به وعدهی الهی است.
حضرت آیتالله خامنهای گفتند: متأسفانه برخیها بهجای ترویج روحیهی انقلابیگری، بهگونهای سخن میگویند و مدیریت میکنند که نسل جوان، به آینده و انقلاب بیاعتماد و از راه امام دور میشود و سپس همین افراد از زمانه، شکوه و گلایه میکنند.
ایشان افزودند: زمانه را ما میسازیم و اگر میگویید زمانه بد است، باید ببینیم چگونه عمل کردهایم که تصور میکنیم زمانه بد شده است؟
ایشان تأکید کردند: هنگامی که ما گامهایمان را محکم برنداریم، به توصیههای امام عزیز در وصیتنامه عمل نکنیم و به نام آزادیگری، مردم و جوانان را به سمت لاابالیگری سوق دهیم و به اسم نگاه عقلانی، سازش و تسلیم را در برابر دشمن القا کنیم، معلوم است که زمانه بد میشود.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به حدیثی از حضرت امیرالمومنین علی (علیهالسلام)، افزودند: آن حضرت علت واژگونی برخی دلها را که روزی در مسیر درست و مستقیم بودند، آلوده شدن به دنیا و محبتهای بیجا، جاهطلبی، رفیقبازی و جناحبازی بیان میکنند.
حضرت آیتالله خامنهای جوانان را به بصیرت روزافزون، توصیه و خطاب به جوانان خاطرنشان کردند: مراقب باشید هر سخنی را از هر گویندهای نپذیرید و آنچه که اصل و مهم است انقلاب و راه امام عزیز است و باید حرف او را حجت بدانید.
ایشان در پایان تأکید کردند: اگر امام بزرگوار، امروز حضور داشت، همان ندای ابراهیمی بتشکن خود را که زمینهساز بیداری ملت شد، فریاد میکشید.
نسخه چاپی نسخه قابل چاپبرچسبها: دیدار ۱۳آبان؛