دوست خدا بودن سخت نیست!
دوست خدا بودن سخت نیست!
چند نکته در باره هیئت ها
استاد پناهیان
چند نکته در باره هیئت ها
مواظبت کنید که دچار غرور نشوید
نکته دوم اینکه؛ شما باید مواظبت کنید که دچار غرور نشوید. بالاخره غرور میآید، مثلاً با این عنوان که: «هیئت ما برتر شده است!» و این غرور، واقعاً نابود میکند. سالها پیش برخی از هیئتهای خوب را سراغ داشتیم که خوبان، اخبار آن هیئتها را پیگیری میکردند و به آن عشق میورزیدند. اما بعد از مدتی، آن هیئت مثلاً از جمعیت هفتگی 2 هزارنفری به 20 نفر تقلیل یافته بود.
مردم چشمِ باطنبین ندارند، ولی همۀ این مردم، یک ویژگی باطنی را میتوانند حس کنند و آن «غرور» است. لذا ممکن است کسی یک غروری در شما ببیند و یکدفعه از شما بدش بیاید و درست هم بگوید. البته بعضیها منافقاند که از شما در هر حال بدشان میآید-این برای ما مهم نیست- اما آدمهای سالم و مردم معمولی، اگر در شما یکذره غرور ببینند، طبیعتاً از شما بدشان میآید.
خداوند به تنها چیزی که رحم نمیکند و زمان نمیدهد، عُجب است؛ دربارۀ بقیه گناهان معمولاً به انسان فرصت میدهد. لذا یکوقت ممکن است تصور کنیم کار ما خیلی خوب شده است و بههمین خاطر، دچار عجب بشویم، اما بلافاصله خدا یک تلنگر یا ضربهای به ما میزند که به خودمان بیاییم و از عُجب فاصله بگیریم. شاید به تعبیری بتوان گفت، خداوند این عُجب و غرور انسان را، بیرحمانه تعدیل میکند.
خیلی باید مواظب عُجب باشیم. عُجب وقتی بیاید به این راحتی از دل بیرون نخواهد رفت. به این سادگی هم آثار بدش با استغفار درست نمیشود.
برگزارکنندگان هیئت، دچار چه غرورهایی میشوند؟
حالا سؤال این است که بچه هیئتیها و مسئولان هیئت، دچار چه غرورهایی میشوند؟ مثلاً اینکه با یک حس خاصی بگویند: «ما بچههای فلان هیئت هستیم!» یعنی بخواهند این مسئله را همه بفهمند. یا اینکه بگویند: «ما یک هیئت حرفهای داریم که از همهلحاظ عالی است، مداح درجه یک داریم و…» و حتی نسبت به مردم و کسانی که وارد هیئت میشوند، یکنوع حالت اشباع داشته باشند و کسی را تحویل نگیرند و آدم حساب نکنند!
اگر فکر کنید که هیئت شما خیلی عالی است، این حالت غرور شما از چشمانتان مشخص است و مردم هم متوجه میشوند و از شما بدشان میآید. این باعث میشود که به تدریج، جذابیت معنوی هیئت کم شود و این پرچم از دست شما گرفته شود.
وقتی هیئت شما مشهور میشود و تعداد زیادی از مردم به هیئت شما مراجعه میکنند، باید حس و حال شما مثل وقتی باشد که فقط پنجشش نفر به هیئت میآیند و شما میخواهید تعداد را به ده نفر برسانید. در آن صورت چقدر متواضعانه تر برخورد میکنید! مردم از روی اینکه شما چگونه با آنها برخورد میکنید، میفهمند که غرور دارید یا نه.
حرف خدا با مومن
ا?????
خدا آهسته به مومن گفته است که تو هم این جور باش. قاطی با مردم باش، خیلی قاطی، مع الناس. مَعَ خیلی مخلوط است، خونت قاطی با خونش، رگت قاطی با رگش، همه چیز، قاطی با برادرت باشد ولکن از آنها نباش، چگونه؟ با مردم باش اما از مردم نباش. مبادا جایی بگویید مردم بدند. به شما چه مربوط است که بدند. شما که خوبی با آنها باش، آنها همه خوب میشوند، زیرا با آنها قاطی میشوی…
ا?????