بیتوجهی به محرومان، عامل دوزخی شدن
بیتوجهی به محرومان، عامل دوزخی شدن
12- اگر بیتوجهی کنیم، جهنم میرویم. قرآن میگوید: اهل بهشت از اهل جهنم میپرسند: «ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ» (مدثر/42) چطور جهنمی شدید؟ میگویند: به چهار دلیل! «لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ» (مدثر/43) ما پای بند به نماز نبودیم. دو ساعت با هرکس و ناکسی حرف میزدیم، پنج دقیقه حال نماز خواندن را نداشتیم. چه گناهی کردیم که حرف زدن با مخلوق برای ما روان است، حرف زدن با خالق برای ما سنگین است. چه گناهی کردیم؟ حدیث داریم اولین سیلی که خدا به انسان میزند در مقابل گناهانش این است که از نماز لذت نمیبرد. این بزرگترین سیلی است. بزرگترین سیلی مرد به زنش چیست؟ این است که زنش احساس کند این مرد او را نمیخواهد. دوستش ندارد. نمیخواهد با او حرف بزند. یا به عکس! مرد میگوید: زن من من را نمیخواهد. نمیخواهد با من حرف بزند. خیلی تلخ است. در قرآن «وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ» (بقره/174) داریم. اینهایی که میگویم حدیث است. حدیث داریم اولین سیلی که خدا به انسان میزند این است که مزهی عبادت را از او میگیرد. چرا حال نداریم؟ دو ساعت حرف زدی. خوب پنج دقیقه هم با خدا حرف بزن. اصلاً مگر خدا را دوست نداری؟ اگر خدا را دوست داری چرا با او حرف نمیزنی؟ خدا دوست داشتنی است. دیدید دو سه روز هوای تهران چه شد، داشتیم خفه میشدیم؟ دیدید اگر برف نیاید، این برفهایی که میآید، اینها هندوانهها و خربزههای تابستان ما است. کوهها مأمور هستند این برفها را نگه دارند.
احسان به دیگران، مایهی آمرزش گناهان
احسان به دیگران، مایهی آمرزش گناهان
10- از گناهها پاک میشود. قرآن میگوید: «أَقْرَضْتُمُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» (مائده/12) اگر با وام به کسی کمک کردی، مشکلش را حل کردی، «لَأُکَفِّرَنَّ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُم» گناهانت را میبخشم. پس ببینید بیمه میشوی، گناهانت را میبخشد. محبوب خدا میشوی. روحت روان میشود. «فَسَنُیَسِّرُه» (لیل/7) یعنی روانت میکند. یعنی هرکاری برایت، هیچ کاری دیگر برایت مشکل نیست. میگویی: این چیزی نیست. خوش عاقبت میشوی، اینها همه انگیزههای احسان است.
11- از گردنهها عبور میکنی. قرآن آیه دارد میگوید: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ،وَ مَا أَدْرَئکَ مَا الْعَقَبَةُ،فَکُّ رَقَبَةٍ،أَوْ إِطْعَامٌ فىِ یَوْمٍ ذِى مَسْغَبَة،یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ،أَوْ مِسْکِینًا ذَا مَترَْبَةٍ» (بلد/11-16) «اللَّهُ أَکْبَر»! میگوید: از گردنهها نمیخواهی بالا بروی. خیلیها که میخواهند کوهنوردی کنند فکر میکنند اگر از کوههای سخت بالا بروند، مقام بالاتری دارند. همینطور هم هست. میگوید: اگر میخواهید روی قلهی کوههای سخت بروید، از گردنهها عبور کنید، «فَکُّ رَقَبَةٍ» یک اسیر را آزاد کن. شب عید است، یکی از اینهایی که بدهکار هستند را آزاد کن و خدا جبران میکند.
بعضی وقتها خودت هم کمک نکن، بگو: آقا من این را میدهم شما هم کمک کنید. ممکن است پول شما خیلی نباشد. بنده به لطف خدا کتاب تفسیر نور، کتاب سال جمهوری اسلامی شد. رییس جمهور وقت پنجاه سکه به ما داد. چند روز به عید نوروز بود. ما یک خرده قرض داشتیم به یکی کسی دادیم. یک چند تا سکه را هم به رییس زندان زنگ زدیم، که آقا یکی از این زندانیهایی که به خاطر یک مبلغ کمی گرفتار است این سکهها را بگیر و آزادش کن. بعد گفتم: هنر نیست یک قاشق ماست در دهان کسی بگذاری. یک شیر پیدا کن، این قاشق ماست را به شیرها بده، آن شیرها هم همه… بگویید… ماست شود. یک چند تا پولدار را به آنها تلفن کردیم گفتیم: آقا یک چند تا سکه رییس جمهور به ما داده. اینها را به شما میدهیم. شما پولدار هستید، من طلبه هستم. ولی شما هم بیایید کمک کنید، خلاصه تلفن و ملاقات با این و آن، و آنها هم وقتی دیدند ما چند تا سکه گذاشتیم یک ده تا سکه ما گذاشتیم. آنوقت آنها هم چند برابر دادند. شب عید نوروز 473 نفر از زندان آزاد شدند. یک لوتیگری بکنید. بگو: آقا من ده میلیون میدهم. از دم نفری دو میلیون بدهید. پنج میلیون من میدهم. از دم نفری صد هزار تومان بدهید. آقا هزار تومان من میدهم، شما هم نفری هزار تومان بدهید. این نخهای ریز اگر به هم تاب بخورد، طناب میشود. خیلی کار میشود کرد. اصلاً در کشور ما کاری نیست که نشود انجام داد. کار نشد ندارد. این را از قدیم گفتند. همه کاری میتوانیم. بیایید شب عیدی، لااقل آنهایی که مجرم نیستند. حالا یک کسی چاقوکش است، تروریست است.آنها خوب، ولی افرادی هستند حالا رفته پایش را روی ترمز بگذارد روی گاز گذاشته است. خوابش برده است. دکانش سوخته است. یک مرض قلبی، بدنی پیدا کرده است، چند میلیون خرج عمل جراحی شده است. آدمی هم که پول ندارد میتواند کار بکند. شب عید دو روز همهی دکترهای ایران مجانی بیمار ببینند. لازم هم نیست پول نقد بدهد. یک کسی به یک بازاری گفت: صد هزار تومان بده با شش ماه مدت! بازاری یک خرده فکر کرد و گفت: پول ندارم مدت هرچه بخواهی میدهم. (خنده حضار) آدمهایی هم که میمیرند، پول میدهند برایش نماز استیجاری. میگویند:آقا این پول را بگیر یک سال نماز قضا بخوان. یا یکسال روزه قرضی بگیر. یک نفر میگفت: والله دیگر من حال نماز قضایی و روزه قضایی، حال نماز و روزه استیجاری ندارم دیگر پیر شدم. اما خواب استیجاری اگر کسی دارد به من بده. پول بده من برایش میخوابم. حالا ممکن است یک دکتر بگوید: آقا من فعلاً پول ندارم. ولی میتوانید در آستانهی عید نوروز دو ساعت هرچه مریض آمد پول نگیرید. به خصوص اگر اینها رنگ مذهبی داشته باشد که برای روز قیامت شما هم میماند. رنگ مذهبی هم نداشته باشد کمک به مردم برای روز قیامت میماند. «إِنْ شاءَ
نفاق و صدقه، عامل دفع بلا
نفاق و صدقه، عامل دفع بلا
8- اگر احسان کردی بیمه میشوی، همین صدقه دفع بلا میکند. بهترین راه بیمه شدن کمک به فقرا است. ما را خانهی یک آقایی بردند. نمیدانم چه بگویم. اصلاً آدم زبانش بسته است. این بزرگوار گفت که چون شما به درد تبلیغ میخوری، بلند شو یک دعایی بخوانم و تو را بیمه کنم. بلند شو بایست یک چیزی بخوانم و تو را بیمه کنم. ما هم گفتیم: چشم! گفت: بلند شو بایست. یک مرتبه دستهایش را آورد روی سر من چنین کرد (با بیان حرکت) گفتم: آقا اصلاً من میخواهم سگ مرا بخورد. (خنده حضار) میخواهم سگ مرا بخورد و تو این رقمی مرا بیمه نکنی. اینها بازی است. این حقهبازیها چیست درآوردی؟ راه بیمه احسان به فقرا است. به فقرا کمک کن خدا بیمهات میکند. زکات بده کشاورزیات خوب میشود. نماز باران بخوان، باران میآید. صدقه بده، کمک به فقرا، یاد خدا، بیمه میشوی. آیتالکرسی، قرآن اینها بیمه میکند. خیلی از اینهایی که چیز میکنند این دکان است. گفتم: آقا من میخواهم سگ مرا بخورد، این رقمی… «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی» (بقره/256) قرآن میگوید: راه حق و باطل روشن است. نیازی به سوتکی و فوتکی نیست.
«مَا کَانَ الْمُؤْمِنُ فِی عَوْنِ أَخِیه» (کافی/ج2/ص200) حدیث داریم تا مادامی که انسان به فکر کمک به برادرش است میخواهد احسان کند، خدا هم با آنهاست. خوش عاقبت میشود. امام کاظم میفرماید: «إِنَّ خَوَاتِیمَ أَعْمَالِکُمْ قَضَاءُ حَوَائِجِ إِخْوَانِکُم وَ الْإِحْسَانُ إِلَیْهِمْ مَا قَدَرْتُم» (بحارالانوار/ج72/ص379) اگر میخواهید عاقبت بخیر شوید، آخر بعضیها میگویند: دعا کن خدا عاقبت ما را بخیر کند. میگویم: یک چک بده. شب عید است یک چک بده با آن عاقبتت بخیر میشود. پولهایش را نگه داشته میگوید: التماس دعا! به همه میگوید: التماس دعا، یک قران هم به کسی نمیدهد. آقا التماس دعا نگو پول بده.
یک پدر بزرگی داشت به قم میآمد. قدیم قم حالا هم سفال فروشی دارد، منتهی سفالهای سوتکی هم داشت. این سوتهایی هست که در زمین ورزش میزنند، فلزی است. آن زمان گلی بود. نوهها دورش جمع شدند گفتند: پدر بزرگ قم میروی یک سوتک هم برای من بیاور. همه گفتند: یک سوتک، یک سوتک، یک سوتک، یکی از این نوهها یک، یک قرانی کف دست پدر بزرگ گذاشت و گفت: آقاجان! یک سوتک هم برای من بیاور. گفت: سوتک تو صدا خواهد کرد. چون همراه با پول بود. اگر چک کشیدی و گفتی التماس دعا، دعایت مستجاب میشود. وگرنه به همه بگو: التماس دعا و یک قران به کسی نده. گاهی وقتها ما فکر میکنیم اگر همهی انگشتهای ما انگشتر باشد، خدا ما را حفظ میکند. این عقیق یمنی است، این فیروزه مشهد است. نمیدانم این چیست. همهی انگشتهایش پر از انگشتر است، فکر میکند این حفظش میکند. نه آقا یک انگشتر دست کن آن سه تا انگشتتر را به سه نفر دیگر بده خدا حفظت میکند. تو همهی انگشتهایت را پر از انگشتر کردی، میخواهی اینها تو را حفظ کند. باید یک کمکی هم بکنی. «إِنَّ خَوَاتِیمَ أَعْمَالِکُمْ» اگر میخواهید خوش عاقبت شوید، احسان کنید. شب عید است. هرکسی تکان بخورد. همه تکان بخوریم خوب میشود.
یکوقتی در دانشگاه، دانشجوها آمدند گفتند: آب سرد است. ما دیدیم به مسئولین بگوییم، خواهند گفت: بنویس. او میگوید: به روابط عمومی بگو. او میگوید: به ذیحسابی بگو. او میگوید: به جمعبندی. او میگوید: به برنامهریزی. کارهای اداری جان آدم درمیآید. گفتیم: بچهها همه دست در کیسه کنید. از یک ریال تا ده هزار تومان. هرکس هرچه دارد بدهد، سریع در فاصلهی دو دقیقه نمیدانم شد یا نشد، دانشجوها پانصد هزار تومان دادند. دختر و پسر! پول چند تا آب گرمکن. بعد هم گفتم: یا این را وصل کنید، یا از دانشکدهی مهندسی یک مینیبوس دانشجوها میآیند خودشان هم وصل میکنند. این دانشجوها مهندسی نیستند پول میدهند، آنها هم وصل میکنند. اگر بسیح شویم در کشور ما فقر نیست. امام فرمود: اگر مردم زکات بدهند فقیری روی کرهی زمین باقی نمیماند. امیرالمؤمنین فرمود: هرجا شکم گرسنهای است، بغل او یک کسی دو پرس خورده است، با پپسی و کوکا میخواهد هضمش کند. ما خیلی میخوریم. به چاقها که میگوییم: یک خرده خودت را لاغر کن، میگوید: چه بخورم که لاغر شوم؟ یعنی او هم که میخواهد لاغر شود، میخواهد بخورد. (خنده حضار) میگوید: چه بخورم که لاغر شوم؟ لاغریاش هم از نوع خوردن میخواهد. اگر میخواهید خوش عاقبت شوید، به فقرا کمک کنید. خدا دوستتان دارد. قرآن میگوید: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنین» (بقره/195) کسی اهل احسان باشد، محسن یعنی نیکوکار! اگر کسی اهل احسان باشد، خدا او را دوست دارد.
9- در قیامت امنیت دارد. قرآن میفرماید: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ یَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» (نمل/89) اگر کسی در دنیا به دیگران کمک کند، در قیامت از ناراحتیها در امان است. خدا ده برابر پاداش میدهد. قرآن میگوید: «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/160) هرکس کار خیر بکند، ده برابر ثواب میبرد.
- احسان به دیگران، عامل گشایش در کارها
- احسان به دیگران، عامل گشایش در کارها
7- در کارت گشایش میشود. گره باز کن، گره باز میکنم. قرآن میگوید: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى» (لیل/5) کسی که به مردم کمک کند، بینندهها بحث را در آستانهی عید نوروز نود گوش میدهید. خیلی خانهها لباس نو ندارند، آذوقه ندارند، پول ندارند، مشکل دارند، اتاقشان کثیف است نمیتوانند رنگ کنند. قرآن میگوید: «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى» اگر عطا کنی، احسان کنی. «وَ اتَّقى» تقوا هم داشته باشی. آخر بعضیها احسان میکنند تقوا ندارند. مثلاً پلو میدهد که در انتخابات رأی بیاورد. دانه میدهد که تخممرغش را بردارد. علف میدهد که شیرش را بدوشد. نه! «أَعْطى وَ اتَّقى» یعنی احسانش «فی سبیل الله» برای خدا باشد. رنگی نداشته باشد.
آمده نزد من در ستاد نماز و اصرار میکند یک مسجد میخواهیم بسازیم. میگویم: آقا اگر میخواهی یک مسجد بسازی، میگوید: میخواهم در جاده بسازم. فلان جاده ساعتی هفتصد تا ماشین میگذرد. مسجد کم دارد، یا ندارد. میگوید: نه من میخواهم در روستای خودمان بسازم که مردم روستایی بفهمند من این را ساختم. میگویم: آقا از من مشورت نکن. برو هرجا میخواهی بسازی، بساز. پس معلوم میشود برای خدا نمیخواهی بسازی. اگر مسجد برای مسافرها میسازی، این جاده مسافرش بیشتر است.
من سراغ دارم، الآن که میگویم میدانم کجا را میگویم.البته اسم نمیبرم. سراغ دارم جایی را که نود گوسفند جلوی هیأت با کم و زیادش میکشند. حدود صد و پنجاه متریاش یک هیأت است که یک گوسفند هم ندارد. افغانیهای شیعه آنجا جمع میشوند، یک دهه روضه میخوانند یک گوسفند هم ندارند. کارگر هستند. و صد و پنجاه متر آن طرفتر نود تا گوسفند میکشد. ما… اینکه امام زمان از مسجدالحرام شروع میکند، یعنی اول باید مسجد را درست کرد. یعنی باید از مکه شروع کرد. یعنی باید از حزباللهیها شروع کرد. امام زمان از مکه ظهور میکند یعنی چه؟ پیامش چیست؟ شاید پیامش این باشد که باید از اول از خودیها شروع کنیم.
میگوید: «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرَى» (لیل/10) کسی اگر احسان کند، تقوا هم داشته باشد، فی سبیلالله باشد، گرههایش را باز میکنیم. روانش میکنیم. بیمه میشود. در همین دنیا پاداش میدهد. «لِلَّذینَ أَحْسَنُوا فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَة» (نحل/30) کسانی که کمک کنند در همین دنیا خیر میبینند نه آخرت! «فی هذِهِ الدُّنْیا حَسَنَة» در همین دنیا، اینطور نیست که فقط قیامت باشد. خیلیها که خیر میبینند در همین دنیا خیر میبینند.
کسی یک یادداشتی داشت به من داد. پسندیدم! گفت: راضی نیستم از رویش بنویسی. راضی نیستم فتوکپیاش را برداری. راضی نیستم در تلویزیون بگویی. یک خرده مطالعه کردم دیدم چیزهای خوبی است، ولی حالا میگوید: راضی نیستم به او دادم. خودش و دفترش همه پودر شد. و آدم هم داریم که یادداشتهایش را در اختیار همه میگذارد، و همه از آن استفاده میکنند. یک چیزی به شما بگویم برای طلبهها و دانشجوها و اساتید دانشگاه و معلمین و شعرا و مداحها و اینهایی که کار فرهنگی میکنند، صدا و سیما و اصلاً اگر یک چیزی را من تولید کردم، دیگران پخش کردند این برای قیامت من میماند. حدیثی که من مطالعه کردم بگویم، معلوم نیست برای قیامت من هم باشد. چون یا برای پول است، البته من از تلویزیون هیچ پولی نمیگیرم. درسهایی از قرآن یک قران نگرفتم. ولی پست که گرفتم، بالاخره وقتی در تلویزیون هستم، مشهور میشوم. من را میشناسند. من یک مقامی کسب کردم. هرچه خودم بگویم، یا برای پول است، یا برای پست. معلوم نیست خدا در آن باشد. اما اگر یادداشت مرا شما برداشتی یک جایی گفتید، چون مردم که نمیدانند قرائتی چه کسی است. شما از یادداشت من استفاده کردی، مردم استفاده کردند، با امام صادق و حرفهای امام صادق آشنا شدند. با فرمایشات امام صادق آشنا شدند. آنجا دیگر مردم با اسلام آشنا میشوند، قرائتی هم مطرح نیست. آن برای قیامت میماند. هرکاری را که دیگران کردند ذخیرهی قیامت است. وگرنه حالا من بگویم، شبکهی یک تولید کرده برای شبکهی دو، شیراز تولید کرده به اصفهان بده. این شعر را من گفتم، مداح دیگری بخواند. آن جاهایی که خودمان مطرح هستیم، معلوم نیست قیامت باشد، شاید باشد شاید نباشد. پنجاه درصد است. اما اگر دیگری از ما استفاده کرد و اسم ما را نبرد، ولی مردم به خیر رسیدند، ولی مردم ما را نشناختند، آنجا که به خیر رسیدند و ما را نشناختند، آن را برای قیامتتان برایش حساب باز کنید. وگرنه من میتوانم یک سطل زباله به شهرداری بدهم، بنویسم بانی این سطل زباله محسن قرائتی بر پدر و مادر کسی که ته سیگار بیاندازد لعنت یک سطل زباله میگذارم هم خودم را مطرح میکنم و هم به همه فحش میدهم. اگر نفهمند چه کسی هستی برای قیامتت میماند.
احسان به دیگران، شکر نعمتهای الهی
احسان به دیگران، شکر نعمتهای الهی
6- خدا به تو احسان کرده است. می فرماید: به قارون میگفتند: «أَحْسِن» (قصص/77) به دیگران احسان کن. «کَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْک» خدا به تو احسان کرده است. تو هم به دیگران احسان کن. «أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّه» قرآن بزرگترین آیهاش، بزرگترین آیات قرآن که یک صفحه و چهارده سطر است، آیهی چهارده سطری ما در قرآن نداریم. فقط یک آیه داریم. آن هم مربوط به حقوق است. در آن حقوق میگوید: «وَ لا یَأْبَ کاتِبٌ أَنْ یَکْتُب» (بقره/282) اگر دو نفر معامله دارند، سواد ندارند، به یک نویسنده گفتند: این سند را برای ما تنظیم کن، بنویس، ناز نکن «کَما عَلَّمَهُ اللَّه»! «کَما عَلَّمَهُ اللَّه» یعنی خدا به تو سواد داده است. به شکرانهی این سواد حالا یک نامه برای ایشان بنویس. «أَحْسِنْ کَما أَحْسَنَ اللَّه» به شکرانهی این پول، پول بده. به شکرانهی این سواد، سواد بده. به شکرانهی اینکه شما یک پزشک از این روستا هستید، در سال پنج بار خودت در این روستا برو، یک اتاق بگیر، و بگو: من بچهی این روستا هستم. رفتم درس خواندم پزشک شدم. به شکرانهی اینکه آب و هوای این روستا را خوردم، سالی پنج روز در این روستا میآیم. هر آیتاللهی سالی ده روز، بیست روز وطن خودش برود. از شیراز است، شیراز برود. از اردبیل است، اردبیل برود. از تبریز است، تبریز برود. اگر سالی چند روز در شهر خودمان باشیم، در روستای خودمان باشیم همه به نوا میرسند. این هم یک معنای عدالت است. خیلی کار داریم تا عدالت شود.
این هدفمند شدن یارانهها، یک قدمی است. وگرنه ما باید همه چیزمان عدالت باشد. بعد از سی و دو سال چشممان را باز میکنیم ببینیم اِ… در درون خودمان عدالت نیست. یعنی یک پولی که در صدا و سیما میآورند خرج دین کنند، یک میلیارد ششصد میلیون، هفتصد میلیون با کم و زیادش برای صد هزار تا حاجی خرج برمیدارد. آنوقت نماز و امر به معروف و خمس و زکات ونمیدانم عفاف و همه دین را دویست میلیون میدهند، به حج ششصد میلیون میدهند. خوب ببینید ما در خودمان هم عدالت نیست. راستش را بخواهید. عادل کسی است که همه را با یک چشم ببیند. ما باید به سمت این برویم که همه چیز یک شکل باشد. به چه دلیل یکبار در یک خیابان پنج تا روضهخوانی است و یک روستا هیچ آخوندی نمیرود؟ من خودم عادل هستم؟ خودم خواسته باشم وجداناً خودم را محاکمه کنم نمرهی صفر به خودم میدهم. حالا مردم هرچه میخواهند بگویند، بگویند. «و کم من ثناء جمیل لست أهلا له نشرته» در دعای کمیل میگوید: خدایا یک خوبیها را در دهان مردم میاندازی، ولی تو که میدانی من اینطور نیستم.