درمان اخلاقی
رمان اخلاقى
در خطبه 234 پس از اشاره به پارهاى از اخلاق رذیله از قبیل سرکشى، ظلم و کبر مىفرماید:
«و عن ذلک ما حرس الله عباده المؤمنین بالصلوات و الزکوات و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات تسکینا لاطرافهم و تخشیعا لابصارهم و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم و اذهابا للخیلاء عنهم.
چون بشر در معرض این آفات اخلاقى و بیماریهاى روانى است، خداوند به وسیله نمازها و زکاتها و روزهها بندگان مؤمن خود را از این آفات حراست و نگهبانى کرد. این عبادات دستها و پاها را از گناه باز مىدارند، چشمها را از خیرگى باز داشته به آنها خشوع مىبخشند، نفوس را رام مىگردانند، دلها را متواضع مىنمایند و باد دماغ را زایل مىسازند.
عبادت و بندگى و در یاد خدا بودن وجدان مذهبى انسان را پرورش مىدهد، میل و رغبت به کار نیک را افزون مىکند و از میل و رغبت به شر و فساد و گناه مىکاهد، یعنى تیرگیهاى ناشى از گناهان را زایل مىگرداند و میل به خیر و نیکى را جایگزین آن مىسازد.
انس و لذت
«اللهم انک آنس الآنسین لاولیاءک و احضرهم بالکفایة للمتوکلین علیک، تشاهدهم فى سرائرهم و تطلع علیهم فى ضمائرهم و تعلم مبلغ بصائرهم، فاسرارهم لک مکشوفة و قلوبهم الیک ملهوفة، ان اوحشتهم الغربة آنسهم ذکرک و ان صبت علیهم المصائب لجاوا الى الاستجارة بک (15)؛ پروردگارا، تو از هر انیسى براى دوستانت انیسترى و از همه آنها براى کسانى که به تو اعتماد کنند براى کارگزارى آمادهترى. آنان را در باطن دلشان مشاهده مىکنى و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهى و میزان بصیرت و معرفتشان را مىدانى. رازهاى آنان نزد تو آشکار است و دلهاى آنها در فراق تو بیتاب است. اگر تنهایى سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونسشان است و اگر سختیها بر آنان فرو ریزد به تو پناه مىبرند.»
«و ان للذکر لاهلا اخذوه من الدنیا بدلا (16)؛ همانا یاد خدا افراد شایستهاى دارد که آن را به جاى همه نعمتهاى دنیا انتخاب کردهاند.»
در خطبه 150 اشارهاى به مهدى موعود(عجل الله فرجه الشریف) دارد و در آخر سخن، گروهى را در آخر الزمان یاد مىکند که شجاعت و حکمت و عبادت تواما در آنان گرد آمده است. مىفرماید:
«ثم لیشحذن فیها قوم شحذ القین النصل، تجلى بالتنزیل ابصارهم و یرمى بالتفسیر فى مسامعهم و یغبقون کاس الحکمة بعد الصبوح.»
سپس گروهى صیقل داده مىشوند و مانند پیکان در دست آهنگر تیز و بران مىگردند، به وسیله قرآن پرده از دیدههایشان برداشته مىشود و تفسیر و توضیح معانى قرآن در گوشهاى آنان القا مىگردد، جامهاى پیاپى حکمت و معرفت را هر صبح و شام مىنوشند و سرخوش باده معرفت مىگردند.
شب مردان خدا
شب مردان خدا
از دیدگاه نهج البلاغه دنیاى عبادت، دنیاى دیگرى است. دنیاى عبادت آکنده از لذت است، لذتى که با لذت دنیاى سه بُعدى مادى قابل مقایسه نیست. دنیاى عبادت پر از جوشش و جنبش و سیر و سفر است، اما سیر و سفرى که «به مصر و عراق و شام» و یا هر شهر دیگر زمینى منتهى نمىشود، به شهرى منتهى مىشود «کو را نام نیست». دنیاى عبادت شب و روز ندارد، زیرا همه روشنایى است، تیرگى و اندوه و کدورت ندارد، یکسره صفا و خلوص است. از نظر نهج البلاغه چه خوشبخت و سعادتمند است کسى که به این دنیا پا گذارد و نسیم جانبخش این دنیا او را نوازش دهد. آن کس که به این دنیا گام نهد، دیگر اهمیت نمىدهد که در دنیاى ماده و جسم بر دیبا سر نهد یا بر خشت.
طوبى لنفس ادت الى ربها فرضها و عرکت بجنبها بوسها و هجرت فى اللیل غمضها حتى اذا غلب الکرى علیها افترشت ارضها و توسدت کفها فى معشر اسهر عیونهم خوف معادهم و تجافت عن مضاجعهم جنوبهم و همهمت بذکر ربهم شفاههم و تقشعت بطول استغفارهم ذنوبهم. اولئک حزب الله، الا ان حزب الله هم المفلحون. (5)
چه خوشبخت و سعادتمند است آن که فرایض پروردگار خویش را انجام مىدهد (الله، یار و حمد و قول هو الله کار اوست)،رنجها و ناراحتیها را (مانند سنگ آسیا دانه را) در زیر پهلوى خود خرد مىکند، شب هنگام از خواب دورى مىگزیند و شب زندهدارى مىنماید، آنگاه که سپاه خواب حمله مىآورد زمین را فرش و دست خود را بالش قرار مىدهد، در گروهى است که نگرانى روز بازگشت خواب از چشمانشان ربوده، پهلوهاشان از خوابگاههاشان جا خالى مىکنند، لبهاشان به ذکر پروردگارشان آهسته حرکت مىکنند، ابر مظلم گناههایشان بر اثر استغفارهاى مداومشان پس مىرود. آنانند حزب خدا، همانا آنانند رستگاران!
شب مردان خدا روز جهان افروز است روشنان را به حقیقت، شب ظلمانى نیست
توصیف خانواده اسلامی در نهج البلاغه
حجاب یار
میزان امتیاز : 129reputation_pos.png (8×10)
ارسالها : 53
عضویت: 11 /3 /1391
محل زندگی: تهران
سن: 19
تشکرها : 34
تشکر شده : 60
توصیف خانواده اسلامی در نهج البلاغه
از نگاه حضرت زندگی و تشکیل خانواده همهاش سختی و دردسر است و دردسر بالاتر اینکه گریزی هم از این سختی نیست (حکمت 238)، البته رسیدن به پاره ای از کمالات وخواستهها ممکن نیست؛ مگر با ازدواج و تشکیل خانواده.
به گزارش سرویس زنان جهان؛ خانواده از بهترین و مقدسترین بنیادهای بشری است و قرآن در آیات بسیاری به این مهم توجه داشته و حتی خداوند خود وعده گشایش و فراخی رزق به زوجهای جوان داده و ترس از فقر را دلیلی برای عدم تشکیل خانواده نمیداند(سوره مبارک نور آیه 32) و بالاتر از آن در کنار اقرار به توحید احترام بیچون و چرا به پدر و مادر را خواسته و احترام به همسر و خانواده را از شرایط ایمان دانسته(سوره مبارکه نساء آیه 36) است.
آنچه مسلم است خانواده اسلامی را باید در یک جامعه اسلامی و افراد و اجزای این جامعه و منهای فراموشی آخرت مورد بررسی قرار داد، در این راستا گروه مجلات همشهری با رویکرد به نهج البلاغه به توصیف خانواده اسلامی از دیدگاه حضرت علی (ع) پرداخته است.
از نگاه حضرت زندگی و تشکیل خانواده همهاش سختی و دردسر است و دردسر بالاتر اینکه گریزی هم از این سختی نیست (حکمت 238)، البته رسیدن به پاره ای از کمالات وخواستهها ممکن نیست؛ مگر با ازدواج و تشکیل خانواده. و اینکه این سختیها خود شیرین و دوست داشتنی هستند. (حکمت 61)
اما آنچه مهم است در تشکیل خانواده بدانیم اینکه با دیدی باز و با نگاهی عقلانی، نه چون عاشقی که با چشمی بیمار و گوشی ناشنوا از پی خواسته دل میرود و نهایتا هم به پشیمانی میرسد دست به انتخاب بزنیم.(خطبه 109) البته این کلام حضرت هرگز به این معنا نیست که معیار در انتخاب، منهای علاقه و دوستداشتن باشد؛ بلکه آنچه مورد نهی حضرت است انتخاب کورکورانه است.
و در گام دوم درک این مطلب که روحیات زنان و مردان روحیاتی متفاوت است. حضرت هم در چندین جای نهجالبلاغه بر آن موضوع تاکید دارند و شناخت این تفاوتها را در ساختار سازی بهتر خانواده پررنگ میدانند.(خطبه 80؛ حکمت 234) در روان شناسی و روان شناختی امروزی هم بسیار بر این مطلب تاکید شده و توصیه مکرر بر این شده که برای زندگی بهتر باید با دنیای متفاوت زنان و مردان آشنا بود؛ حتی با نگاهی اغراقآمیزتر آنان را از دو سیاره متفاوت میدانند.
و در گام سوم حضرت توصیههای شنیدنی بسیاری به زنان و همسران برای تداوم شیرین زندگی دارند که به گوشهای از این توصیهها اشاره میکنیم:
پاکدامنی
حضرت زنان پاکدامن را فرشته ای از فرشتگان الهی میداند و پاکی آنان را از مجاهدت در راه خدا و شهادت هم بالاتر میداند.(حکمت 474) و پایبندی به اصول خانوادگی و عدم اجازه ورود نامحرم به حریم زندگی را از صفات کمالی زن میدانند. (حکمت 234)
همچنین امیر مومنان(ع) به مردان میگوید در پوشش همسرانتان و روابطشان دقت داشته باشید که این کار بهترین امور برای حفظ پاکی و سلامت زن است. (نامه 31) اما این بدان معنا نیست که مرد غیرت و تعصب وسختگیری بیموردی داشته باشد(حکمت 360)؛ چون همانطور که حضرت(س) میفرمایند غیرت بیمورد درستکار را بیمار دل و پاکدامن را به بدگمانی میاندازد. (نامه 31)
خوش خلقی
گرامیترین و با ارزشترین فضیلتی که در راس تمام امور خانواده قرار دارد، اخلاق نیکو(حکمت 38) و سعی در رفع نیازهای یکدیگر است.
حضرت در بیانی میفرمایند: «اگر اندوهی از اعضای خانواده بزداییم و دل آنها را شاد سازیم، خداوند این شادی را لطفی برایمان قرار میدهد که هنگام غم روزگار، چون آب زلالی برایمان باریدن میگیرد و اندوه و غمهایمان را میشوید.» (حکمت 257)
امام علی(ع) جهاد زن را نیکو شوهر داری دانسته(حکمت 136) و به مردان توصیه میکند هرگز با پرخاشگری با زنانتان سخن مگویید و هیچگاه با چوب و سنگ آنان را میازاریدکه این برخورد حتی در جاهلیت هم جایگاهی نداشت و چنین شخصی مورد مذمت بوده وهست. (نامه 14) سعی زن و شوهر باید عیب پوشی از یکدیگر باشد. (خطبه 140)
عدم انتظارات نامعقول
حضرت در وصیتی به امام حسن (ع) میفرمایند: «پسرم! زنان چون گلهای بهاری هستند نه پهلوانان سختکوش؛ پس هرگز کاری برتراز توانایی آنها از آنان انتظار نداشته باش(نامه31) و هرگز آنان را با آزار دادن تحریک مکن که آنان در نیروی بدنی و روانی کم توانند.»(نامه 14)
با تمام سفارشاتی که حضرت در مورد احترام به زن و خانواده دارند و تلاش برای مهیا کردن شرایط بهتر برای زن را چون جهاد میدانند؛ اما هرگز با نگاههای فمینیسمی موافق نیستند و با صراحت در مواردی نگاههای زن سالاری را محکوم و اشتباه میداند.
تربیت صحیح فرزندان
حضرت کمی فرزند را موجب رفاه و آسایش میداند.(حکمت 141) بیان این مطلب در این مقال هرگز تایید یا رد این سخن نیست که فرزند کمتر زندگی بهتر و اینکه آیا این ایدهای یهودی هست یا نه، اصلا نوشته از این موضوع غریبه و بیگانه است؛ ولی صرف نظر از شرایط جامعه و خالی از هر نگاه بیرونی کمتر بودن فرزندان بالطبع مسؤولیت کمتر و نگرانیهای کمتری داشته و خود به خود موجب راحتی و رفاه بیشتری برای پدر و مادر میشود.
اما این کلام هرگز بیتوجهی به فرزندان را تایید نمیکند. امام (ع) پدر و مادر را در مقابل فرزندان بیمسوولیت ندانسته و خود حضرت میفرمایند همانگونه که فرزندان در قبال پدر و مادر مسؤولیتهایی دارند، پدر و مادر نیز در قبال آنان وظایفی دارند و مهمترین وظیفه آنها شتاب و تلاش در تربیت فرزندان است. حضرت در سخنی به فرزند بزرگوارشان امام حسن(ع) میفرمایند: «وظیفه دارم تا تو را با اخلاق و آداب اسلامی آشنا سازم و به بهترین شکل تربیت کنم.»
در نظام اخلاقی حضرت علی علیه السلام غایت نهایی «آخرت» است..
در نظام اخلاقی حضرت علی علیه السلام غایت نهایی «آخرت» است…
به نقل از “ندای یک بسیجی": هر عملی که دنیا و اهداف و منافع دنیوی را بر آخرت و سعادت اخروی انسان ترجیح دهد، مردود است. هیچ هدف عالی دنیوی انسان را مجاز نمی کند به آنچه موجب کیفر اخروی است، نزدیک گردد.
فرآوری: حامد رفیعی
دنیادوستی
در نظام اخلاقی حضرت علی علیه السلام غایت نهایی «آخرت» است. هدف تمام اندیشه ها و افعال امام کسب سعادت اخروی و نزدیکی به خداست. او در این زمینه ذرّه ای کوتاه نمی آید و غایت اخروی افعال خود را هیچ گاه از نظر دور نمی دارد. در عرصه سیاسی نیز، اخلاق و سیاست امام علی علیه السلام اخلاق و سیاستی آخرت گراست و به همین دلیل در گستره اخلاق، امام هیچ گونه مصالحه ای را نمی پذیرد.
دنیا گذرگاه است
امام دنیا را تنها گذرگاه می داند؛ گذرگاهی که بیش از موقعیتش بدان پرداختن، موجب خسران است:
«دنیا! از من دور شو که مهارت بردوشت نهاده است گسسته و من از چنگالت به درجسته ام و از ریسمان هایت رسته و از لغزشگاه هایت دوری گزیده ام. کجایند مهترانی که به بازیچه های خود فریب شان دادی؟ کجایند مردمی که با زیورهایت دام فریب بر سرراهشان نهادی؟ آنها در گورها گرفتارند و در لا به لای لحدها ناپایدار.»
«آگاه باشید که دنیا پشت کرده، شتابان می رود و آخرت روی آورده می آید.» البته این نگاه به معنای بی عملی در دنیا نیست بلکه ایشان انسان ها را به تلاش در همین دنیا فرامی خواند.
براین اساس هر عملی که دنیا و اهداف و منافع دنیوی را بر آخرت و سعادت اخروی انسان ترجیح دهد، مردود است. هیچ هدف عالی دنیوی انسان را مجاز نمی کند به آنچه موجب کیفر اخروی است، نزدیک گردد. این دیدگاه در نگاه امام به «سعادت» ریشه دارد که عنصر اصلی اندیشه سیاسی ایشان است. در نتیجه هر عملی که به سعادت اخروی انسان منجر شود، پسندیده و هر عملی که به زیان اخروی اش انجامد، ناپسند است. این مسأله در تمام حوزهدر تمام حوزه های زندگی سیاسی، اجتماعی و فردی انسان حاکم است. پس نمی توان در سیاست براساس مشی غیر اخلاقی عمل کرد؛ زیرا موجب کیفر اخروی می شود.
رابطه تان را با دنیا تنظیم کنید
برخورداری از دنیا مستلزم محرومیت از آخرت نیست؛ آنچه مستلزم محرومیت از آخرت است یک سلسله گناهان زندگی برباد ده است، نه برخورداری از یک زندگی سالم مرفه و تنعم به نعمت های پاکیزه و حلال خدا، همچنان که چیزهایی که موجب محرومیت از دنیاست، تقوا و عمل صالح و ذخیره اخروی داشتن نیست، یک سلسله عوامل دیگر است.جوهر دیدگاه حضرت علی علیه السلام در باره دنیا در این عبارت نهفته است: «این دنیا جایگاه صدق و واقع یابی است برای کسی که واقعیت آن را دریابد.»
ولی در جای دیگر هم می گوید: «من این دنیای فریبنده را به رویش انداخته ام. من این دنیا را به اندازه خود محاسبه کرده ام و من به این دنیا باچشمی می نگرم که شایسته آن است.»
به هر حال آنچه می توان از نهج البلاغه استنباط کرد، این است که منظور امام کم ارزش جلوه دادن دنیا نیست. بلکه هدف ایشان تنظیم رابطه خویش با دنیا است.
آخرت هدف است و دنیا وسیله
«آخرت» غایت است و «دنیا» وسیله، و این وسیله تا زمانی که در خدمت غایت نهایی باشد، بسیار ارزشمند است، به گونه ای که حضرت آن را دار صدق می خواند. بدین سبب می فرماید:
«اگر کسی دنیا را به عنوان ابزار و وسیله بنگرد، دنیا بیدارش می کند، ولی اگر آن را هدف بداند، کورش می سازد.»
برخورداری از دنیا مستلزم محرومیت از آخرت نیست؛ آنچه مستلزم محرومیت از آخرت است یک سلسله گناهان زندگی بر باد ده است، نه برخورداری از یک زندگی سالم مرفه.
در جای دیگر می فرماید: «آگاه باشید که دنیا پشت کرده، شتابان می رود و آخرت روی آورده، می آید.» البته این نگاه به معنای بی عملی در دنیا نیست بلکه ایشان انسان ها را به تلاش در همین جا فرا می خواند: «دنیا محلّ حرکت، کوشش و عمل است و آخرت عالم حسابرسی و نتیجه گیری است.»
کلام آخر
مروری بر نهج البلاغه نشان می دهد در این کتاب بارها از دنیا سخن به میان آمده و در اغلب موارد دنیا به تعابیر مختلف مورد نکوهش قرار گرفته است، و در مقابل، به آخرت گرایی ترغیب شده است: در خطبه ها و کلماتی مساله بی وفایی دنیا مطرح گردیده، در بعضی از خطبه ها و سخنان آن حضرت دنیا با تعابیر مختلف مذمت شده است، در مواردی از فریفته شدن به دنیا هشدار داده شده، و بالاخره در سخنان متعددی به دوری از دنیا سفارش گردیده است. در اکثر بیانات آن حضرت در کنار این نوع برخورد با دنیا، به مساله آخرت، معنویت، زهد و امثال این امور معنوی توجه ویژه ای صورت گرفته است.
منابع:
- نهج البلاغه، نامه 45. حکمت 131. خطبه 128و 82. و 42 و 84.
- مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 194
عاملی که موجب نزدیک شدن ظهور میشود «
عاملی که موجب نزدیک شدن ظهور میشود «اجتماع قلوب برای وفای به عهد» است/ «اجتماع قلوب» را بهسختی میتوان بهدست آورد
من از شما سؤال میکنم: در بین عوامل سعادت یک ملت، کدامیک از عوامل کلیدیتر هستند؟ کدامیک از عوامل را به سختی میشود فراهم کرد؟ کدامیک از عوامل، عامل فراهم آوردنِ دیگر عوامل است؟ همانطور که امام زمان(ع) فرمود؛ آن عاملی که موجب نزدیک شدن ظهور میشود «اجتماع قلوب برای وفای به عهد» است. این عامل مهمتر از دیگر عوامل است؛ آورندۀ دیگر عوامل است، تقویتکنندۀ دیگر عوامل است، مؤثر قراردهندۀ دیگر عوامل است، و دیگر عوامل، بدون این عامل، کارآیی ندارند، و هیچ عامل دیگری، کارآیی این عامل را ندارد. و البته این عامل به سختی میتواند بهدست بیاید.
«اجتماع قلوب» یک حسینِ شهید در میان یک امت میخواهد که مزارش محل اجتماع دلها باشد
شما این عامل را به این سادگی نمیتوانید در بین نمازخوانهای یک مسجد پیدا کنید؛ «اجتماع قلوب» بهواسطۀ نماز خواندن، به این سهولت بهدست نمیآید. «اجتماع قلوب» بهواسطۀ قرآن خواندنِ یک گروه در کنار یکدیگر بهسهولت بهدست نمیآید. «اجتماع قلوب» یک حسینِ شهید در میان یک امت میخواهد که مزار او محل اجتماع دلها باشد و زیارتنامهای که در اوج آن بگویند: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ؛ من برای کمک کردن به شما آمادهام» در این صورت است که «اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ» تحقق پیدا میکند.