دلنوشته
خداوندا !
دلم میخواهد جایی باشم دور از هیاهوی انسان های طغیانگر
جایی باشم که هیچکس مزاحم خلوتم با تو نشود ومن باشم وتو
دلم میخواهد با تو تنها باشم تا وسعت دلتنگی هایم را هیچ کنم وبا تو ودر منار تو ومحو در تو باشم
دلم میخواهد با تو باشم تا افکار شلوغ و در هم ریخته ام به چیزی جز تو نیاندیشد
دلم میخواهد با تو تنها باشم تا فقط برای تو نفس بکشم وبرای تو زندگی کنم
دلم میخواهد باتو تنها باشم چون خودت خواسته ای تنها برای تو باشم
قلبم پاکه
به دختره میگم حجابت درست کن آیا این جوری امام زمانت از تو راضیه میگه مهم قلبم قلبم پاکه ظاهر مهم نیست میگم باشه بذار یه مثال برات بزنم اگه بیان بگن که شوهر تو با یه زن دیگه تو کا فی شاپ نشسته و دارهگل میگه گل میشنوه بعد تو بری بگی چرا این کارو کردی بگه مهم نست من چیکار میکنم مهم قلبمه که تورو دوست دارم قبول میکنی اشک تو چشاش جمع شد وگفت جونمفدای امام زمان آیا تا به حال به این فکر کردیم آگه امام زمانمون ماروصدا کنه اینجوری میتونیم بریم پیشش آیا ناراحت نمیشه ؟پس کمی فکر کنیم شاید حق چیز دیگه ای باشه