نکته هایی از رفتار پیامبر با همسرانش
نکته هایی از رفتار پیامبر با همسرانش
علاقه شدید حضرت خدیجه سلام الله علیها به پیامبر و وفاداری او به آن حضرت حتی در شعب ابی طالب، نشان دهنده ی زندگی عاشقانه ی آن دو بوده است. اگر اخلاق شایسته و مهربانی فوق العاده ی پیامبر نبود، چطور ممکن بود در روزهای ابتدائی بعثت که اکثریت اطرافیان، آن حضرت را تکذیب و مسخره می کردند، خدیجه به او ایمانی از روی یقین بیاورد و در کنار خانه ی خدا در محضر مردم به تنهایی به آن حضرت اقتدا کند و با او به نماز بایستد. فراموش نکنید او خدیجه ای بود که شهرت و آوازه اش مکه را پر کرده بود و به عقل و درایت شناخته شده بود. 1
مهرورزی آن حضرت نسبت به همسران دیگرش نیز از مفاد بسیاری از روایات پیداست. به همه ی همسرانش به صورت یکسان مهریه چهارصد درهم همان وقت عقد تقدیم کرد. در زندگی ساده زیست بود اما همسرانش را مجبور به تحمل این ساده زیستی نمی کرد و آنها را مخیر کرد که بمانند یا با لطف و احسان طلاق بگیرند ولی همگی ماندن را انتخاب کردند. یک امتیاز برجسته ی زندگی پیامبر نسبت به سایر زندگی های مردم در آن زمان، وجود تفاهم در زندگی آن حضرت بود. هیچ گاه در سیره آن حضرت دیده نشد که مثل مردان زمان خودش ،از قدرت مردانه برای غلبه بر زنانش استفاده کند. اگر با برخی از همسرانش اختلاف پیدا می کرد، با آنکه پیامبر خدا و رهبر مردم بود، برای حل اختلاف، داوری از خانواده همسرش انتخاب می کرد. رسول خدا در مقابل همسرانش چنان نرم برخورد می کرد که برخی از یارانش رفتار او را دلیل بر جسارت پیدا کردن زنان دانستند.
عمر می گوید : روزى دیدم همسرم با من مشاجره مىکند، من این عمل او را عجیب و زشت شمردم. گفت: چرا تعجب مىکنى؟ به خدا همسران پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلّم هم با پیامبر چنین مىکنند! حتى گاه از او قهر مىنمایند و من به دخترم حفصه سفارش کردم که هرگز چنین کارى را نکند و گفتم اگر همسایهات (منظور عایشه است) چنین مىکند تو نکن، زیرا شرائط او با تو متفاوت است. 2
با وجود اینکه همیشه راست می گفت و همواره حق با او بود وقتی برخی همسرانش با او بحث و جدل می کردند، منطقی و آرام برخورد می کرد و سعی می کرد آنها را قانع کند .نه هرگز نفرین می نمود و نه صدا بلند می کرد. انقدر حوصله می کرد که گاهی اطرافیان از حوصله او در مقابل ناسازگاری برخی همسرانش خسته می شدند.
همسران پیامبر اگرچه هووهای متعددی داشتند، چنان محبت بی دریغ و فوق العاده ای از شوهر خود می دیدند که نه تنها در آن زمان، بلکه در زمان ما که ادعای تمدن پیشرفته ی آن گوش فلک را کر کرده است ، نیز بی نظیر است. همسران پیامبر مجبور به انجام کارهای شوهر نبودند. پیامبر خدا علاوه بر آنکه کارهای شخصی خود را انجام می داد، بسیاری از اوقات همسرانش را در تمیز نمودن منزل هم یاری می رساند. هیچ وقت ایشان را بر کاری مجبور نمی کرد و برای ترک کارهای منزل مواخذه نمی نمود. گاهی شب هنگام، قصد خواندن نماز مستحبی داشت اما چون مقداری از پیراهنش را روی همسرش کشیده بود نمازش را نشسته می خواند تا او را بیدار نکند.
نسبت به نیازهای روحی همسرانش هوشیار بود و در برخی روایات گزارش شده اگرچه یکی از همسرانش در بیماری زنانه بسر می برد ، این را بهانه ای برای بی اعتنایی به او قرار نمی داد و او را با محبت در آغوش می گرفت و در بستر خود می خواباند.3
گفتنی است پیامبر رهبر امت بود و به لحاظ سیاسی موقعیت خاصی داشت.لذا ازدواجهای پیامبر همه دلایل مهمی داشتند و موجب حل مشکلات زیادی می شدند که باید درباره آن تزویجها در کتب مربوطه تحقیق نمود تا بهتر نسبت به خلق و سیره ی آن حضرت معرفت پیدا کرد.
هیچ گاه تحت تاثیر حساسیتهای هیچ یک از همسرانشان اعم از عایشه و دیگر همسران، دست از عدالت بر نمی داشتند و یکی را بر دیگری ترجیح نمی دادند مگر اینکه همسران خود بین خودشان مصالحه می کردند. مثل همان ایام بیماری پیامبر که خود با هم مشورت کرده و رضایت دادند تا پیامبر در خانه عایشه بماند و با آن حال بیماری برای رعایت عدالت جابجا نشود.
پی نوشت:
1. (حدیث آن در الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد ،ج1،30)
2. الطرائف-ترجمه داود الهامى ،ص 433
3.و ذَکَرَ عَنْ أَبِیهِ ع أَنَّ مَیْمُونَةَ کَانَتْ تَقُولُ إِنَّ النَّبِیَّ ص کَانَ یَأْمُرُنِی إِذَا کُنْتُ حَائِضاً أَنْ أَتَّزِرَ بِثَوْبٍ ثُمَّ أَضْطَجِعَ مَعَهُ فِی الْفِرَاش و نیز آن حضرت از پدر خویش علیهما السلام ذکر فرمود که میمونه (همسر پیامبر «ص») می گفت: همانا پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله هر گاه که من حائض بودم مرا امر میفرمود که جامهاى بصورت لنگ بمیان بندم آنگاه با او در یک بستر بخوابم. من لا یحضره من لا یحضره الفقیه ج1 99
امام زمانم
#تولیدی_به_قلم_خودم
امام زمانم
ای آخرین ذخیره خداوندی در زمین
کاش میشد همین جمعه ظهورت را جشن را بگیرم
کاش میشد این جمعه صدای انالمهدیت را میشنیدم تا اشک شوق رهایی بر چشمان کودکان پاک ومظلوم جهان جاری شود
ای کاش این جمعه ظهور میکردی تا دیگر کثیف ترین کثیف ها به انسان های مظلوم و بی گناه و جولنان معصوم ما ظلم نمیکردند ظهور میکردی تا دیگر برده جنسی نداشتیم وفضای مجازی ذهن آرام وفطرت پاک کود کان ما را نمیربود ظهور میکردی تا دغدغه همه رضایت خداوند وانسانیت میشد نه ست کردن لباس وعمل زیبایی و……….
وظهور میکردی تا تا در کنارت آرامش میگرفتیم ودنیا را گلستان میکردیم
اما آقا جان جوابتان را هم میتوانم حدس بزنم
شاید بگویید من غایب نیستم شما واعمالتان باعث غیبت من شده اداید
چگونه به شما اعتماد کنم وقتی که نامه اعمالتلن به دستم میرسد در پی خشنود کردن ورا ضی کردن همه به هر قیمتی وبا هر گناه که شده هستید ولی نسبت به امام غایبتان تو جهی ندارید واساس نیازی به او نمیکنید
آقا جان جز شرمندگی جوابی ندارم وباید یگویم
امام زمانم دوره زمانه وانسانیت از بین رفته میگوید امام زمانم انگار ما بدون تو راحتیم پس به حق خوبان وخاصان درگاهت خودت برای ظهورا کاری کن
نجات ازنابودی
نجات از نابودی
توصیه شیخ نخودکی
? توصیه شیخ نخودکی به امام خمینی(ره) ?
? در سفری که #امام.خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم #امام.رضا(ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه میشوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان میگوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی میگوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما میآیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی میآید و میگوید چه کار دارید؟
امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیهالسلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟
حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول میدهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟
امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان میبارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمیتوانم چنین قولی به شما بدهم.
حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد و فرمود:حالا که نمیتوانید« #کیمیا » را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد میدهم و آن این که:
بعد از #نمازهای.واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» میخوانی.
و بعد تسبیحات حضرت #فاطمه.زهرا.سلام.الله.علیها را میگویی.
و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را میخوانی.
و بعد سه بار صلوات میگویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد
و بعد سه بار آیه مبارکه: وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛
(سوره طلاق آیه 2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد، و هر کس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را میکند، خداوند فرمان خود را به انجام میرساند، و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است.)
را میخوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.
? کتاب نشان از بی نشان
توصیه ناب
? توصیه شیخ نخودکی به امام خمینی(ره) ?
? در سفری که #امام.خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم #امام.رضا(ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه میشوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان میگوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی میگوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما میآیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی میآید و میگوید چه کار دارید؟
امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیهالسلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟
حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول میدهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟
امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان میبارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمیتوانم چنین قولی به شما بدهم.
حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد و فرمود:حالا که نمیتوانید« #کیمیا » را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد میدهم و آن این که:
بعد از #نمازهای.واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» میخوانی.
و بعد تسبیحات حضرت #فاطمه.زهرا.سلام.الله.علیها را میگویی.
و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را میخوانی.
و بعد سه بار صلوات میگویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد
و بعد سه بار آیه مبارکه: وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛
(سوره طلاق آیه 2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند و او را از جایی که گمان ندارد روزی میدهد، و هر کس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را میکند، خداوند فرمان خود را به انجام میرساند، و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است.)
را میخوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.
? کتاب نشان از بی نشان