/ آخرین آرزوی شهید میردوستی
وصیت نامه چهارمین شهید مدافع حرم استان گلستان
/ آخرین آرزوی شهید میردوستی
به نام خدا
در آئین گرامی داشت چهارمین شهید مدافع حرم استان گلستان، قسمتی از وصیت نامه شهید میردوستی قرائت شد. وی در وصیت خود آرزو کرد شهادتش به گونه ای باشد که بتواند اعضای بدن خود را به بیماران نیازمند اهدا کند.
به گزارش گلستان ما، جمعه شب آئین گرامیداشت چهارمین شهید مدافع حرم استان گلستان، شهید «سید محمدحسین میردوستی» در زادگاهش روستای دوزین از بخش کوهسارات شهرستان مینودشت برگزار شد.
در این آئین قسمتی از وصیت نامه این شهید والا مقام توسط «ابراهیم وزیری» فرزند شهید «ابراهیم وزیری» پسر هم نام پدر شهید والا مقام است قرائت شد.
ابراهیم وزیری متن این وصیت نامه را با بیان این جملات آغاز کرد «از آن جایی که شهید محمدحسین خیلی خانواده دوست بود از همسرشان شروع کردند.»
به نام خداوند
با سلام و صلوات خدمت آقا امام زمان (عج ا… تعالی فرجه الشریف) که اگر لطف ایشان نبود بنده در این سنگر نبودم.
سلام همسرم؛
از تو می خواهم فرزندمان را در راه حق و پشتیبان ولایت بزرگ کنی و به او بیاموزی که همیشه در این راه باشد.
و بعد از شهادتم بخاطر من گریه نکن؛ چون من در راه خدا شهید شدم.
و به پسرم بگو که پدرت برای امنیت کسانی مثل خودش در این راه رفت.
ان شاا… بتوانم جبران کنم.
سلام به پدر و مادرم؛ سلام به شما که تا بزرگ شدنم زحمات بسیاری کشیده این.
پدرم ممنونم؛ بابت همه چیز ممنون.
از این که به من آموختی پشتیبان ولایت باشم و همیشه من را در این راه تشویق می کردی.
مادرم ممنونم که همیشه به من لطف داشتی.
و از شما پدر و مادرم می خواهم بعد از من از همسرم و پسرم مراقبت کنید. آن ها را بعد از خدا به شما سپردم.
از خواهران و برادرم می خواهم که در راه ولایت و پشتیبان آن باشند و حجاب خود را نگه دارند و مراقب همدیگر باشند و با هم باشید.
فرزندم، آقا محمد یاسا، پسرم؛
نمی دانم چه زمانی این نامه را می خوانی؟ از تو می خواهم در زندگی ات پشتیبان ولایت باشی و مراقب فریب دشمن باشی.
شرمنده که نتوانستم باشم؛ دوستت دارم پسرم. مراقب خودت باش. یا علی.
اگر شهادت بنده به گونه ای بود که در کما یا مرگ مغزی رفتم اعضای بدنم را اهدا کنید.
به امید این که این گونه باشد.
21 / 7 / 94
« سید محمد حسین میردوستی دوزین »
در هنگامه قرائت وصیت نامه اشک از گونه های تمام حاضران در این مراسم جاری شد. زمانی که شهید در وصیت نامه اش «محمد یاسا» فرزند 13 ماهه اش را خطاب قرار داده بود «محمد یاسا» در آغوش عمویش در کنار جایگاه قرار گرفتند و باعث شد هق هق حاضران در مراسم بلند تر شنیده شود.
همچنین قطرات اشک بی امان از چشمان اعضای خانواده شهید بخصوص پدر و پدر همسرش جاری می شد.
شایان ذکر است؛ شهید سید محمدحسین میردوستی در تاریخ 13 / 4 / 1370 به دنیا آمد و در تاریخ 1 / 8 / 1394 همزمان با تاسوعای حسینی در هنگامه دفاع از حرم مطهر عمه سادات، حضرت زینب کبری (سلام ا… علیها) به فیض شهادت نائل آمد.
از این شهید والامقام «محمد یاسا»ی 13 ماهه (متولد 7 / 7 / 93) به یادگار مانده است.
مهمترین فایدۀ زیارت امام حسین(ع) که اینهمه اجر و پاداش برای آن ذکر شده، چیست؟
حجت الاسلام پناهیان:
مهمترین فایدۀ زیارت امام حسین(ع) که اینهمه اجر و پاداش برای آن ذکر شده، چیست؟ چرا اهلبیت(ع) اینقدر بر زیارت حسین(ع) تأکید کردهاند؟ به حدّی که برای هیچ عملی اینقدر ثواب ذکر نشده که برای زیارت و پیاده رفتن به حرم امام حسین(ع) ثواب ذکر شده. نمیشود اینقدر ثواب برای یک موضوعی بگذارند ولی این موضوع فایدۀ چندانی در زندگی ما نداشته باشد!
1 و 2) ظلمستیزی و دفاع از مظلوم، دو تا از فوائد مهم عزاداری و زیارت حسین(ع) است، اما اینها نسبت به آن فایدۀ اصلی، فرعِ ماجرا هستند.
3) یکی دیگر از فوائد مهم عزاداری و زیارت حسین(ع) و بهویژه زیارت اربعین، اتحاد و مودّتی است که بین مؤمنین ایجاد میشود. حضرت امام(ره) میفرمود: چه عاملی در جهان میتواند اینقدر همدلی و هماهنگی بین انسانها ایجاد کند؟(صحیفه امام/11 /98)
4) یکی دیگر از آثار عزاداری حسین(ع) ایثارگری و سخاوت است. شما در اربعین میبینید که برادرن عراقی تمام هستیشان را صرف عزاداران حسین(ع) میکنند. انسان بهسادگی از مالش نمیگذرد، ولی این نذرهایی که میبینید برای حسین(ع) بهسهولت داده میشود، برای چیست؟! سخاوتی که امام حسین(ع) در محبین خود ایجاد میکند، عجیب است. مثلاً شما این سخاوت را در ضمن مناسک حج نمیبینید.
5) یکی دیگر از برکات زیارت حسین(ع) آثار معنوی و رابطۀ خوب با خداست. جامعۀ ما به این آثار معنوی نیاز دارد، میلیونها دلار اگر برای کارهای مختلف فرهنگی خرج کنیم، یکدرصدِ زیارت حسین(ع)-خصوصاً در اربعین- میتوانیم برای بهبود اوضاع خودمان فایده جمع کنیم؟!
اما بالاتر از همۀ این فوائدِ ملموس، یک رازی هست که همان حقیقتِ محوری رابطۀ ما با امام حسین(ع) است. و هرکسی میخواهد حرم امام حسین(ع) را با معرفت بیشتر زیارت کند، باید به این راز و حقیقت و گوهر مرکزی توجه کند. این مظلومیت حسین(ع) نیست که دل ما را آتش میزند و منقلب میکند، در عالم، مظلوم و سربریده زیاد است. راز ماجرا این است که «امام» ما به شهادت رسیده، به «امامِ ما» ظلم شده و بیاحترامی شده. اگر گفتند: چرا برای زیارت حسین(ع) اینقدر بیتاب هستی؟ بگو: میخواهم به زیارتِ «امامِ خودم» بروم. بحث شهادتِ حسین(ع) فرعِ امامتِ حسین(ع) است.
راز ارزش عزاداری حسین(ع) «امامت» است. راز سوختن ما و اینهمه التهاب و عاطفه، ولایت است.
اگر از شما پرسیدند: چرا برای حسینِ شهید، اینقدر حرمت قائل هستید؟
بگو: «چون او امامِ من بوده!»
چرا اربعین اینقدر جمعیت میآید؟
چون امامِ یازدهم ما اشاره کرده اربعین بیایید(تهذیب الاحکام/6/ 52)
چرا انسان در اینجا اینقدر سخاوتمند میشود؟
چون در معرضِ امام خودش قرار میگیرد.
چرا آدم یکدفعهای انگیزۀ جنگ با ظالم پیدا میکند؟
چون امامِ ما غریب واقع شده. چون اصل دین ما امامت و ولایت است.
اصلیترین درس عاشورا، امامت است، نگوییم: اصلیترین درس عاشورا، عبادت است! عبادت، نتیجۀ ولایتمداری است، و الا عبادت دروغین خواهد بود، ابلیس هم 6هزار سال نماز خوانده بود، اما اینهمه عبادت او را نجات نداد، چون ولایت ولیّ خدا را نپذیرفت.
انشاء الله با این سفر اربعین، پیوندتان با امامت، تقویت شود. در اربعین باید طوری از امام خودمان تقدیر کنیم که همۀ عالَم حساب ببرند و بگویند: «یکوقت به امامِ اینها کوچکترین اهانتی نکنید!»
اربعین پادگان تربیت سربازانِ امامت است. اربعین دارد امامت را جا میاندازد؛ وقتی امامت جا افتاد، اخلاق و عبادت هم درست میشود. وقتی امامت جا افتاد، جامعۀ بشری نجات پیدا میکند.
اشتراکاشتراک گذاری در واتس اپاشتراک گذاری در لایناشتراک گذاری در افسراناشتراک گذاری در گوگل پلاس
استاد پناهیان
امام
امام حسین
امامت
زیارت اربعین
زیارت حسین
خدای خوشحساب ما
پناهیان
خدای خوشحساب ما
اگر برای خدا کار کنی در همین دنیا اجرت را نقد پرداخت میکند و آنچه نسیه است جوائز فوقالعادهای است که در آخرت از فضلت عنایت خواهد کرد و بالاتر از آن اگر بخواهی برای خدا عمل انجام دهی، خدا قبل از عمل تو پیشپرداخت هم خواهد داشت و خوبیهایت را پیشخرید میکند؛ کافی است عزمت جدی باشد.
آیا شفاعت گناهان عظیم را از بین میبرد ؟
یکی از سوالاتی که در زمینه شفاعت مطرح میشود، آن است که آیا بخشش گناهان عظیم و بیشمار، بوسیله گریه بر سیدالشهدا و دلشکستن بخاطر مصائب امام حسین (ع) ممکن است؟ آیا این بخشش، با قرآن سازگار است که میگوید:
« وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ[۱]» ترجمه: هرکس به اندازه ذره ای شر انجام دهد، آن را میبیند. حال اگر بگوییم فردی بخاطر گریه بر سیدالشهدا (ع) گناهان عظیمی که در گذشته داشته، بخشیده میشود، چطور با این آیه از قرآن مطابق است؟
پاسخ این پرسش را در سه قسمت بیان میکنیم:
قواعد مختلف در قرآن:
قرآن کریم، کتابی منسجم و یکپارچه است که در آن، قواعد و قوانین مختلفی را بیان کرده است. گاه در آیهای از قرآن، یک مطلبی بیان شده و در آیهای دیگر، توضیحات آن بیان شده است. برای دریافت حقیقت و مراد قرآن، لازم است تمام آیات قرآن را مطالعه کنیم تا مقصود قرآن برای ما آشکار شود.
یکی از قواعدی که در متون حقوقی و قوانین گفته میشود، قاعده (عام و خاص) است. در اصطلاح علم اصول معروف است که «ما من عام الا و قد خص»، یعنی هیچ عامی نیست، مگر اینکه خاصی برای آن بیان شود. در قرآن نیز بسیاری از آیات، از این قاعده تبعیت میکنند. یعنی مثلا در آیهای، قاعده ای عمومی برای همه بیان میشود و در آیهای دیگر به آن تخصیص خورده و به گروهی خاصتر اطلاق کند و گروهی دیگر را مستثنی کند. از این رو برای فهم منظور قرآن، گاهی نیاز است آیات دیگر را نیز بررسی کرده و کنار هم بگذاریم تا متوجه منظور خدا شویم و بررسی یک آیه به تنهایی کافی نیست.
آیه « وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ» نیز در قرآن کریم، آیهای عام به شمار میرود که در آیات دیگر، تخصیص خورده است. بدین معنا که در حالت عمومی و کلی، هرکسی شری را انجام دهد، سزا و نتیجه آن شر را خواهد دید، مگر آنکه اختصاصات زیر رخ دهد:
۱- « إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئَاتِ[۲]»: خداوند در این آیه اشاره میکند که حسنات و نیکیهای انسان، کارهای زشت انسان را از بین میبرد. از این رو، انسان نه نیکیهای خود را میبیند و نه بدیهای خود را. زیرا این دو با هم تسویه شده اند.
۲- «إِنَّمَا یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسَابٍ[۳]»: در این آیه نیز اشاره شده است که کسانی که صبر پیشه کردند، خداوند اجرشان را بدون حساب میدهد.
۳- «إِلَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ[۴]»: این آیه نیز، مطلب بسیار عجیبی را بیان میدارد که نه تنها خداوند بخاطر سیئات فرد، او را مجازات نمیکند، بلکه اگر توبه کند و عمل صالح انجام دهد، خداوند اعمال زشت او را به نیکی تبدیل کرده و در ازای کار زشتش، خوبی میبیند.
برای فهم منظور قرآن، گاهی نیاز است آیات دیگر را نیز بررسی کرده و کنار هم بگذاریم تا متوجه منظور خدا شویم و بررسی یک آیه به تنهایی کافی نیست
اینها بخشی از آیات بسیار قرآن بود که نشان میدهد خداوند قواعد مختلفی برای پاداش و جزای اعمال دارد.
مثالهایی از بخششهای بزرگ با اعمال کوچک در قرآن
خداوند در قرآن کریم، مثالهایی را بیان میکند که بواسطه اعمال کوچکی، گناهان بزرگ افراد را میبخشد. و این آیات نشان میدهد که دست خداوند بسته نیست و اگر بخواهد، با اعمال کوچک، گناهان بزرگ را میبخشد:
۱- «وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هذِهِ الْقَرْیَهَ فَکُلُوا مِنْها حَیْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّهٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطایاکُمْ وَ سَنَزیدُ الْمُحْسِنین[۵]» ترجمه: و زمانى را که گفتیم: در این شهر وارد شوید! و از نعمتهاى فراوان آن، هر چه میخواهید بخورید! و از درب با حالت سجده وارد شوید و بگویید: «حطّه» به دنبال آن، خطاهاى شما را خواهیم بخشید و به نیکوکاران پاداش بیشترى خواهم داد. در این آیه خداوند به بنی اسرائیل میگوید با گفتن فقط یک کلمه (حطّه) زمانی که با حالت سجده به شهر وارد میشوید، گناهانتان را میبخشیم. و همین عمل به ظاهر کوچک، باعث پاکی آنها از تمام گناهان میشد.
۲- «قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ یَنْتَهُوا یُغْفَرْ لَهُمْ مَا قَدْ سَلَفَ[۶]» ترجمه: به کسانى که کفر ورزیده اند بگو اگر بازایستند آنچه گذشته است برایشان آمرزیده مى شود. اینجا نیز قرآن بیان میدارد کسی که گناهان زیادی انجام داده، اگر دیگر به کارهای گذشته اش ادامه ندهد، خداوند هرآنچه در گذشته انجام داده است را بر او میبخشد.
۳- «إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا یُضَاعِفْهُ لَکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ[۷]» ترجمه: اگر خدا را قرضی نیکو دهید آن را براى شما دو چندان مى گرداند و بر شما مى بخشاید. این آیه نیز میگوید کسی که در راه خداوند، انفاقی کند، خداوند این انفاق را قرض به خود تلقی کرده که در ازای آن، چند برابر به او برمیگرداند و گناهانش را میبخشد.
در این قسمت نیز ۳ مثال از قرآن بیان شد که با کاری اندک، میتوان گناهان بزرگ را از بین برد.
شباهت شفاعت و توبه
توبه یکی از اصول مسلط در قرآن کریم است که در بسیاری از آیات بدان اشاره شده است و مردم را به استغفار دعوت میکند. طبق آیات قرآن، توبه هر گناهی را میشوید. هرقدر گناه بزرگ باشد، انسان نباید از رحمت خداوند ناامید شود و باید توبه کرده و برگردد.
خداوند نیز در قرآن کریم، علاوه بر توبه بارها به شفاعت اشاره کرده است. شفاعت نیز مانند توبه، میتواند گناهان فرد را هرچند بزرگ بریزد. کسی که به ائمه اطهار، که حجتهای خداوند اند تمسک میکند و آنها را واسطه خود با خداوند قرار میدهند، خداوند بخاطر این حجتهای الهی، گناهان فرد را میریزد، هرچند گناهان زیادی داشته باشند.
این سخن هم که گاهی برخی میگویند قاعده شفاعت، سبب میشود انسان راحت تر گناه کنند و جرئت گناه کردن پیدا کنند، را اگر برای اشکال وارد کردن به قاعده شفاعت وارد میکنند، این موضوع برای توبه نیز همانگونه است و توبه نیز به همان اندازه میتواند انسان را تشویق به گناه کند. از این رو کسی که این اشکال را به شفاعت وارد میکند، پیش از آن باید به توبه نیز وارد کند.
خداوند شفاعت و توبه را راه بازگشتی برای افراد گناهکار قرار داده است. خداوند راه بازگشت را برای همه بازگذاشته است. قرار نیست بنده بخاطر گناهانش از رحمت خدا ناامید شود. زیرا ناامیدی یکی از بدترین گناهان کبیره است. ولی این راه بخشش نباید سبب شود انسان گمان کند راحتتر میتواند گناه کند. زیرا ممکن است خداوند نه توبه فردی که به امید گناه کردن معصیت میکند، نپذیرد؛ و نه اجازه شفاعت شدن را به او بدهد.
نتیجه آن که خدا راههای زیادی را برای اصلاح و بازگشت به عبودیت خود قرار داده است. این راه ها، نباید منجر به سواستفاده بندگان شود، زیرا خداوند آگاه به قلوب و نیتهای بندگان است، و درصورت سواستفاده، خداوند نه تنها از وی قبول نمیکند، بلکه توفیقات دیگر را از وی سلب خواهد کرد.
محسن خلیلیتحریریه سایت تخصصی امام حسین (ع)
برچسب ها
شفاعت قرآن بخشش گناهان
فرهنگ جاهلیت اشرافی گری وحقوق های نجومی
فرهنگ جاهلیتِ اشرافی گری و حقوق های نجومی
1-رسول خدا(ص) فرمود:
«إذا وُسِّدَ الاَمرُ الی غَیرِ اَهلِهِ فانتَظِرالسَّاعَة:
آنگاه که کار به دست نااهل سپرده شود، منتظر قیامت و هلاکت باشید.».
«فَلیسَت تصْلح الرّعیة الا بِصَلاح الولاة وَ لا تَصْلح الولاة الا بِاستقامة الرَّعیة:
پس مردم صالح نمی شوند مگر به اصلاح زمامداران، و زمامداران صالح نمی شوند مگر با استقامت مردم»
(خطبه 216 امیرالمومنین(ع)-
این هشدارهای پیامبر اسلام(ص) و امیرالمومنین(ع) برای هدایت جامعه اسلامی و برقراری عدالت، انگار نیاز امروز جامعه ماست. اگر جلوی دست اندازی به اموال عمومی و غارتگری بیت المال توسط برخی مدیرانی که مستی اشرافیگری وجود آنها را فرا گرفته، گرفته نشود، حسب تذکرات رهبر معظم انقلاب که بر گرفته از این هشدارهاست، فرهنگ جاهلیتِ اشرافی گری به جامعه سرریز خواهد کرد و کشور را در معرض تهدید قرار خواهد داد. اما آنچه که می تواند جلوی این تهدید را بگیرد، براساس فرمایش مولا علی(ع) مطالبه مردم و افکارعمومی از مسئولان برای پیگیری و برخورد قاطع با غاصبان اموال عمومی و ثروت های بادآورده از جمله حقوق های نجومی، و مقاومت مردم بر این مطالبه خود است.
عزل نزدیکان و خیانت کاران به بیت المال
2-بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) بسیاری از کارگزاران حکومت از میان افراد فاقد صلاحیت انتخاب شدند و اشرافی گری اولویت کارگزاران و مسئولان دولتی و سرمنشأ همه فسادها و انحرافات بعدی شد. جامعه اسلامی ربع قرن بعد از رسول اکرم (ص)، بویژه در دوران خلیفه سوم اموی، از نابسامانی های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی بسیاری رنج می برد. کار بدان جا رسید که خویشاوندانی که نه تنها فاقد صلاحیت که بد سابقه ترین اشخاص بودند، مقام و منزلت یافتند و بیت المال مسلمانان در اختیار شان قرار گرفت تا جایی که «ولید بن عقبه» که خداوند به صراحت او را فاسق و تبهکار خوانده بود (شرح نزول آیه 6 حجرات)، به فرمانداری کوفه گماشته شد. وقتی ولید در چپاول بیت المال کار را به اوج رساند، حضرت علی (ع) خطاب به خلیفه وقت فریاد برآورد: « او را برکنار و مجازات کن و دیگر مسئولیت به او نسپار».
بذل و بخشش های نابجا از جیب بیت المال
3- موضوع دیگری که باعث خشم مردم شد، مسئله بذل و بخشش های فراوان از بیت المال مسلمین بود از جمله 300 هزار درهم، به اضافه شترهایی که به عنوان زکات جمع آوری شده بود، به اضافه زمینی که پیامبر(ص) وقف مسلمانان کرده بود، به حارث بن حکم؛ 32 میلیون و 200 هزار درهم به طلحه؛ 56 میلیون و 800 هزار درهم به زبیر و…
عزل نالایقان پست های حکومتی و بازگرداندان اموال غارت شده به بیت المال
4-در چنین شرایطی که فساد و حیف و میل بیت المال به اوج خود رسیده بود، حضرت علی علیه السّلام بعد از بیست و پنج سال خانه نشینی، به اصرار مردم و به علت به ستوه آمدن آنها از فساد موجود و روی آوردن عده ای به سنت های جاهلی گذشته، حکومت را پذیرفت و در اولین اقدام کارگزاران فاسد و نالایق را از کار برکنار کرد و اموال غارت شده بیت المال را بازگرداند و فرمود؛ بدانید هر زمینی و هر ثروتی را که از اموال خداوند به کسی بخشیده شده به بیت المال باز می گردد؛ حتی اگر مهریه زنان تان شده باشد و به هیچ کس امتیاز ویژه ای نخواهم داد و آنان که از طریق غصب اموال عمومی صاحب ثروت بادآورده شده اند، علی همه آنها را به بیت المال باز خواهد گرداند».(خطبه شقشقیه)
تقسیم بیت المال بدون توجه به ویژه خواری ها و رانت خواری ها/مو از ماست کشیده شدن
5-سخنان علی(ع) برای کسانی که به استفاده بی حد و حساب از بیت المال عادت کرده بودند، بسیار سنگین بود، ولی تصور می کردند این سخنان شعاری بیش نیست. اما در روز سوم خلافت، هنگام پرداخت حقوق مردم، علی علیه السّلام به عبید اللّه بن ابی رافع فرمود:
«اول به مهاجران و سپس به انصار و به همه به طور مساوی سه دینار بپرداز!».
وقتی علی در تقسیم بیت المال بدون توجه به ویژه خواری های گذشته مو را از ماست کشید، صدای اعتراض زیاده خواهان قوم بلند شد، اما علی (ع) خطاب به آنها تأکید کرد:«به خدا سوگند، اگر بمانم و سالم باشم، با قاطعیت به این روش ادامه خواهم داد.»
برخورد با متخلفان حتی با اقوام و برادرخود!
6-هنگامی که گزارش فساد و اختلاس 30 هزار درهمی منذر بن جارود عبدی یکی از کارگزاران آن حضرت به ایشان رسید، او را عزل کرد، سی هزار درهم را پس گرفت و به او نوشت «شایستگی این را نداری که در جمع آوری بیت المال به تو اعتماد شود» (نهج البلاغه - نامه 71) و یا آن بزرگوار در فرمانی به مالک اشتر می فرماید:
«ثمّ تفقّد أعمالهم و ابْعَثِ العیونَ…- با فرستادن مأموران مخفی مواظب کارگزاران خود باش، چنانچه یکی از آنان، دست به خیانتی زد، بدون تأخیر، خیانتکار را کیفر ده، آنگاه وی را در مقام خواری و مذلت بنشان و داغ خیانت بر پیشانی او بگذار و طوق رسوایی بر گردنش بیفکن!». نامه های فراوانی از علی(ع) در نهج البلاغه وجود دارد که در آنها به کارگزارانش که در معرض اتهام حیف و میل بیت المال بودند، نوشته:
« تو در نزد من خوار و زبون و کم ارزش و بی مقدار خواهی شد.» (نامه 43)
و «چنان بر تو سخت می گیرم که در زندگی حقیر و ضعیف شوی » (نامه 20).
ماجرای گذاشتن آتش گداخته در دست برادرش عقیل برای درخواست اندکی ناچیز از بیت المال، بیش از حقش، و ماجرای برخورد با علی ابن رافع که گردن بندی از بیت المال به دخترش به امانت داده بود، نیاز به توضیح ندارد.
مصلحت گرایی بر مدار اشرافیگری!
7-یکی از بدعت هایی که علی(ع) با آن به مبارزه برخاست، مصلحت اندیشی در برابر احکام خدا بود. مرحوم شرف الدین در کتاب «اجتهاد در مقابل نص»، مصادیق فراوانی را ذکر کرده که چگونه برخی از اصحاب و خلفا، براساس تشخیص خود تحت عنوان مصلحت گرایی بر مدار اشرافیگری عمل می کردند. قاطعیت علی (ع) موجب شد برخی سیاست مداران از جمله مغیرة بن شعبه نگران مصلحتِ نظام و حکومتِ علی و رای و بیعت سران و متنفذان جامعه شوند. آنان به علی(ع) پیشنهاد دادند برخی کارگزاران فاسد از جمله معاویة و عبد اللّه بن عامر را برکنار نکن تا آنها بیعت کنند. اما امام با چهره ای برآشفته از این پیشنهاد، بر سر آنها فریاد زد: «به خدا سوگند، ساعتی هم آنها را مسئولیت نمی دهم و با این پیشنهاد در دینم نیرنگ وارد مکنید و در کارم پستی روا مدارید».
قاطعیت و صراحت، در برابر غارتگران بیت المال
8-دوران حکومت چهار سال و نه ماهِ امیرالمؤمنین (ع) دوران مبارزه با فرهنگ اشرافیگری جاهلیت بود که بعد از رحلت پیامبر اسلام دوباره به جامعه برگشته بود. امام علی (ع) با تمام وجود و بدون ملاحظهِ روش های معمول گذشته، با قاطعیت و صراحت، جلوی تمام غارتگران بیت المال ایستاد و عدالت را تحقق بخشید، هر چند خود شهید عدالت شد. اما علی(ع) در این مبارزه اهل زد و بندهای سیاسی- اقتصادی پشت پرده نبود «وَ لا تُخالِطوُنی بِالمُصانِعَة - با من با ساخت و پاخت و تبانی معاشرت نکنید»( خطبه 216).
حقوق های نجومی پرداخت و دریافت! کدام یک مقصر هر دو یا؟!
9-حال آیا اگر دولت و دیگر قوا با مدیران متخلف براساس سیره و روش مولا علی(ع) برخورد می کردند، هیچ وزیر و مدیری به خود جرأت می داد که حقوق های نجومی پرداخت و یا دریافت کند؟
دستان ناپاک امانت داران بزرگ بیت المال؟!
10-یکی از مسایل و موضوعات مهم در مبارزه با فساد و غارت بیت المال و در شرایط کنونی برخورد با حقوق های نجومی از نگاه مولا علی(ع) این است که مبارزه با فساد و حقوق های نجومی «دستان پاک» می خواهد و کسانی که حتی شائبه رانت خوری و دریافت پاداش های نجومی را داشته باشند، نمی توانند مسئول چنین امر مهمی شوند، چه برسد که اسناد فساد آنها فاش شده باشد!. علی(ع) در این خصوص تاکید میکند: «لایُقیم أمرُ الله إلاّ مَن لا یُصانِع…- امر خدا را هرگز نمی تواند اقامه کند جز کسی که اهل سازش و زد و بند با مفسدان و دشمنان نباشد». وقتی دستان متولیان مبارزه با فساد ناپاک باشد، چنین دستان آلوده ای، کسانی را که شکم های خود را از بیت المال پر کرده اند، «امانتدار بزرگ بیت المال» می خوانند و می گویند: «پرداخت های حقوق های نجومی برای مقابله با فسادهای بیشتر، ضروری است و برخورد با حقوق های نجومی خود موجب فساد می شود»!. سبحان الله! این توجیهات تداعی کننده سخنان پدر معنوی این جماعت اشرافی است که می گفت برای ساختن یک سد، حیف و میل صدها میلیون تومان و برای توسعه، له شدن مردم اشکالی ندارد!!!.
زندگی حیوانی و اشرافی گری ممنوع!
11-اگر می خواهیم دچار سرنوشت اشرافی گری بعد از رحلت پیامبر نشویم، باید هشدارهای رهبر معظم انقلاب را جدی بگیریم، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیرشان به مسئولان هشدار دادند: « جلوی این فسادها و این زیاده خواهی ها و زیاده خوری ها و این حقوق های گزاف را بگیرید، بایستی فراگیر و دنبال شود، باید رها نشود.جلوی اشرافی گری باید گرفته بشود- 11 / 5 / 95».
رهبر معظم انقلاب سال ها قبل از این نیز به پدران معنوی این قوم اشرافی هشدار داده بودند:
«مگر مردم کورند؟. آقایان! مگر مردم نمی بینند که ما چگونه زندگی می کنیم؟ نمی شود ما در زندگی مادّی مثل حیوان بچریم و بغلتیم… مثل اشراف عروسی بگیریم، مثل اشراف خانه درست کنیم!. ..از آیه شریفه «و اذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها» بترسیم. اندازه نگه دارید. اینها ما را از مردم دور می کند. مردم رودربایستی ندارند؛ خدا هم با کسی رودربایستی ندارد.