دلیل دوست داشتن کودکان توسط پیامبر
حجت الاسلام والمسلمین فرحزاد
قال رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم : «اُحِبُّ الاَْطْفالَ لِخَمْسٍ : اَلاَْوَّلُ، اِنَّهُمْ هُمُ الْبَکّاؤُونَ، وَالثّانى، یَتَمَرَّغُونَ فِى التُّرابِ، وَالثّالِثُ، یَخْتَصِمُونَ مِنْ غَیْرِ حِقْدٍ، وَالرّابِـعُ، لایَدَّخِرُونَ لِغَدٍ شَیْئاً، وَالْخامِسُ، یُعَمِّرُونَ ثُمَّ یُخَرِّبُونَ»؛
کودکان را به خاطر پنج خصلت دوست دارم:
اول آن که بسیار مى گریند؛ دوم آن که با خاک بازى مى کنند؛ سوم آن که بدون کینه نزاع و دشمنى مى کنند؛ چهارم آن که چیزى را براى فردا ذخیره نمى کنند؛ پنجم آن که مى سازند، آن گاه خراب مى کنند.
حشر با پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم
چند دسته به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله نزدیک اند. یک دسته کسانى هستند که مهر و محبت پیامبر در دلشان زیاد است. در روایات فراوانى آمده است که هر کس محبتش بیشتر است، به پیامبر و اهل بیت علیهم السلام نزدیک تر است. محبت وسیله حشر و نشر است. «مَنْ اَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ»؛[1] کسى که گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مى شود.
محبّ هر چند در ظاهر سنخیتى با محبوب نداشته باشد، ولى بالاخره به او مى رسد. یعنى محبت عامل رسیدن محبّ به محبوب و محشور شدن با اوست. ثُعبان یک غلام بود و پیامبر در اعلا درجه قرب. اما محبت موجب شد که این غلام در اعلا درجه بهشت در کنار پیامبر خدا قرار گیرد.[2] محبت علت انضمام است.
ربیعة بن کعب هفت سال خدمتگزار پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم بود. یک روز پیامبر خدا از او پرسید: هفت سال به من خدمت کردى، در برابر آن از من چه مى خواهى؟ گفت: اجازه بدهید درباره آن فکر کنم. فرداى آن روز به محضر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله رسید. پیامبر فرمودند: حاجت تو چیست؟ گفت: از خدا بخواهید که در بهشت در جوار شما باشم. حضرت فرمودند: این مطلب را چه کسى به تو آموخت؟ گفت: یا رسول اللّه، کسى به من نیاموخت، لکن فکر کردم که اگر از شما مال درخواست کنم، تمام مى شود. اگر عمر طولانى یا فرزند طلب کنم، سرانجامِ همه مرگ است. پیامبر لحظه اى سر به زیر افکندند و آن گاه فرمودند: «اَفْعَلُ ذلِکَ فَاَعِنّى بِکَثْرَةِ السُّجُودِ»؛[3] این چنین مى کنم، تو هم با بسیار سجده کردن مرا یارى کن.
جَوْن بن ابى مالک، غلام سیاه چهره ابوذر غفارى بود و بدنى بد بو داشت. اما به امام حسین علیه السلام پیوست و در راه آن حضرت جان فشانى کرد و به شهادت رسید. امام حسین علیه السلام بر بالین او حاضر شدند و فرمودند: «اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ وَ طَیِّبْ ریحَهُ وَاحْشُرْهُ مَعَ الاَْبْرارِ وَ عَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»؛[4] خدایا، روى او را سپید کن و بوى او را خوش و او را با نیکان محشور فرما و با محمد و آل محمد آشنا و معاشر گردان.
او یک غلام سیاه بدبو بود، اما با امام حسین علیه السلام و یارانش محشور مى شود.
قرب به پیامبر صلى الله علیه و آله
از دیگر چیزهایى که موجب قرب به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى شود، حُسن خلق است. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند :«اَقْرَبُکُمْ مِنّى مَجْلِساً یَوْمَ الْقِیامَةِ اَحْسَنُکُمْ اَخلاقاً»؛[5] کسى که اخلاقش نیکوتر است، در روز قیامت در همنشینى به من نزدیک تر است. یعنى هر کس خوش اخلاق تر، مهربان تر، خیرخواه تر و با گذشت تر است، در قیامت به من نزدیک تر است. اخلاق مجموعه اى از صفات خوب است. یک صفت از صفات خوب هم کارساز است. مثلاً کسى که با گذشت است، خیلى هنر دارد. شک نکنید که خداوند او را مى آمرزد. در قرآن آمده است:
«وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ اَصْلَحَ فَاَجْرُهُ عَلَى اللّهِ»؛[6] کیفر بدى، مجازاتى همانند آن است؛ و هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خداست.
انسان هاى با گذشت اجرشان را از خداوند دریافت مى کنند و پاداش خداوند در خور بزرگى خداوند است.
در روایت آمده است :«مَنْ کانَ اَجْرُهُ عَلَى اللّهِ فَلْیَدْخُلِ الْجَنَّةَ»؛ کسى که پاداش او بر عهده خداوند است، وارد بهشت شود. گفته مى شود آنان کیستند؟ پاسخ داده مى شود: «اَلْعافُونَ عَنِ النّاسِ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بِلا حِسابٍ»؛ کسانى که از مردم مى گذرند و اهل گذشت هستند، بى حساب وارد بهشت مى شوند.[7] اخلاق خیلى مهم است. اصلاً بحث سیره پیامبر براى بیان اخلاق عملى پیامبر خداست. اگر یکى از سیره هاى پیامبر را پیاده کنیم، کارمان درست است. هر کس خوش اخلاق تر است، به پیامبر نزدیک تر است.
سزاوارترین مردم به پیامبر صلى الله علیه و آله
همچنین پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند :«اَوْلَى النّاسِ بى یَوْمَ الْقِیامَةِ اَکْثَرُهُمْ عَلَىَّ صَلاةً فى دارِ الدُّنْیا»؛[8]
سزاوارترین مردم به من در روز قیامت کسى است که در دنیا بیشتر از هر کس بر من صلوات بفرستد.
هر کس، کسى یا چیزى را بسیار یاد کند، یا خاطرخواه آن است، یا خاطرخواه خواهد شد. این دو لازم و ملزوم اند.
«مَنْ اَحَبَّ شَیْئاً اَکْثَرَ ذِکْرَهُ»؛[9] کسى که چیزى را دوست دارد، فراوان از آن یاد مى کند.
انسان اگر چیزى را دوست نداشته باشد، از آن یادى نمى کند. اگر بغضش نسبت به آن چیز کامل باشد، از آن بدش مى آید. اصلاً دوست ندارد حرفش را بشنود.
«مَنْ اَبْغَضَ شَیْئاً اَبْعَضَ اَنْ یَنْظُرَ اِلَیْهِ وَ اَنْ یُذْکَرَ عِنْدَهُ»؛[10] کسى که چیزى را مبغوض و منفور مى دارد، نگاه کردن به آن و یادآورى آن را نیز مبغوض و منفور مى شمارد.
کسى که یاد پیامبر خدا مى کند و بر او درود و سلام مى فرستد، خاطرخواه اوست، اگر هم نباشد ـ ان شاءالله ـ مى شود.
پیش دستى در سلام
از دیگر امورى که موجب قرب به پیامبر خدا مى شود، پیشى گرفتن در سلام است. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «اَوْلَى النّاسِ بِاللّهِ وَ بِرَسُولِهِ مَنْ بَدَأَ بِالسَّلامِ»؛[11] نزدیک ترین مردم به خدا و پیامبرش کسى است که در سلام کردن پیش دستى کند.
من این حدیث را بار اول که دیدم جا خوردم. یعنى سلام این قدر مهم است؟! مى گوید: سزاوارترین افراد به خدا. از پیغمبر هم فراتر رفته است. ابتدا به سلام، یعنى اظهار محبت. یعنى این که دوستت دارم. تکبر بدترین خطرهاست. چیزى که انسان را از تکبر دور مى کند، همین سلام کردن است.«مِنَ التَّواضُعِ اَنْ تُسَلِّمَ عَلى مَنْ لَقیتَ»؛[12] از مصادیق تواضع این است که هر کس را دیدى به او سلام کنى.
آثار و برکات سلام
همین پیش دستى در سلام یکى از سیره هاى مهم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله بوده است. از علما کسانى هستند که سخنرانى نمى کنند، اما وجود و حرکت و اخلاق و رفتارشان درس است. اصل تبلیغ همین است. یکى از دوستان مى گفت: در یکى از محله ها رفت و آمد داشتم. دیدم بچه ها، جوان ها و مردم مى آیند و به من سلام مى کنند. این مسأله برایم غیر عادى بود. تعجب کردم. حس کنجکاوى باعث شد در این باره تحقیق کنم. پس از تحقیق معلوم شد در این کوچه یک روحانى با آداب و با اخلاق اسلامى زندگى مى کند. از اول صبح تا شب با هر کس روبرو مى شود سلام مى کند. این سیره پیامبر خدا را در این محله عملى کرده تا جا افتاده است. ببینید اگر یک سیره را پیاده کنیم، چقدر آثار و برکات دارد. خود پیامبر بر این سیره پافشارى داشتند. در روایتى آمده است :«اِنَّهُ کانَ یُسَلِّمُ عَلَى الصَّغیرِ وَالْکبیرِ»؛[13] پیامبر خدا صلى الله علیه و آله همواره به کوچک و بزرگ سلام مى کرد.
سلام به کودکان
همچنین مى فرمودند: «خَمْسٌ لا أَدَعُهُنَّ حَتَّى الْمَماتِ: … وَالتَّسْلیمُ عَلَى الصِّبیانِ لِتَکُونَ سُنَّةً مِنْ بَعْدى»؛[14] پنج چیز است که تا آخر عمر ترک نمى کنم: … یکى هم سلام کردن بر کودکان تا این که بعد از من سنت شود.
برخى خجالت مى کشند به بچه ها سلام کنند. مى گویند: ما بزرگتریم، چگونه به بچه ها سلام کنیم! پیامبر بر این کار پافشارى داشتند. مى خواستند بعد از خودشان جا بیفتد. بیایید به بچه ها سلام کنیم. سلام نام خداست. به نیت خدا و به نیت این که سیره پیامبر جدا بیفتد، سلام کنید. وقتى وارد خانه مى شوید، به خانم و فرزندانتان سلام کنید. اگر هم کسى در خانه نیست، بگویید: «اَلسَّلامُ عَلَیْنا مِنْ عِنْدِ رَبِّنا». چون در قرآن آمده است: «فَاِذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى اَنْفُسِکُم تَحِیَّةً مِنْ عِنْدِاللّهِ مُبارَکَةً طَیِّبَةً»؛[15] و هنگامى که داخل خانه اى شدید، بر خویشتن سلام کنید، سلام و تحیتى از سوى خدا، سلامى پر برکت و پاکیزه!
یک نکته توحیدى
این سلام چقدر زیبا و قشنگ است! در حقیقت سلامى از جانب خداست. خداوند مى فرماید: وقتى وارد خانه شدید، از جانب من به خودتان سلام کنید. گوینده کیست؟ شنونده کیست؟ آن توحیدى را که عرفا مى گویند، در یک سلام آورده است.
حاج آقا دولابى مى فرمودند: در تک تک احکامى که از بالا آمده است، ریزه کارى هاى عرفانى براى اهلش وجود دارد. توحید را در یک سلام آورده است. گوینده و شنونده از خود چیزى ندارند؛ هر چه هست اوست. همه از سوى خداست.
خصلت هاى دوست داشتنى
پیامبر خدا بچه ها را خیلى دوست مى داشت. بچه ها بوى خدا مى دهند. بوى توحید مى دهند. باید به آن ها محبت کنیم. آن ها ولىّ خدا هستند، معصوم اند، بوى بهشت مى دهند، بوى امام هاى ما را مى دهند. گل اند، نازک اند، لطیف اند. هریک، از انسان ها و شخصیت هاى بزرگى هستند. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمودند:
«اُحِبُّ الاَْطْفالَ لِخَمْسٍ : اَلاَْوَّلُ، اِنَّهُمْ هُمُ البَکّاؤُونَ، وَالثّانى، یَتَمَرَّغُونَ فِى التُّرابِ، وَالثّالِثُ، یَخْتَصِمُونَ مِنْ غَیْرِ حِقْدٍ، وَالرّابِعُ، لایَدَّخِرُونَ لِغَدٍ شَیْئاً، وَالْخامِسُ، یُعَمِّرُونَ ثُمَّ یُخَرِّبُونَ»؛[16]
کودکان را به خاطر پنج خصلت دوست مى دارم: اول آن که بسیار مى گریند؛ دوم آن که با خاک بازى مى کنند؛ سوم آن که بدون کینه دشمنى مى کنند؛ چهارم آن که چیزى را براى فردا ذخیره نمى کنند؛ پنجم آن که مى سازند و آن گاه خراب مى کنند.
اول شخصیت عالم مى فرماید: من خاطرخواه بچه ها هستم، چون پنج صفت بلند و برجسته در آن هاست.
1ـ گریه فراوان
صفت اول کودکان این است که قساوت قلب ندارند. اهل بکا و گریه هستند. «اِنَّهُمْ هُمُ الْبَکّاؤُونَ»؛ آن ها بسیار مى گریند. گاهى مى بینید که هیچ حادثه و مصیبت سنگینى در بعضى از آدم هاى مسن اثر نمى گذارد، از بس قساوت قلب دارند. اما اگر از بچه پفکش را بگیرى، گریه مى کند. دلش نازک است. دل سخت نیست. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «ما جَفَّتِ الدُّمُوعُ اِلاّ لِقَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ ما قَسَتِ الْقُلُوبُ اِلاّ لِکَثْرَةِ الذُّنُوبِ»؛[17] اشک ها جز به خاطر قساوت و سختى دل ها خشک نمى شود و دل ها جز به خاطر گناهان سخت نمى شود.
پیامبر ما شصت سال از عمر شریفش گذشته بود. سر قبر مادرش حضرت آمنه علیها السلام مثل ابر بهارى گریه مى کرد. مادرى که حدود شصت سال پیش از دنیا رفته بود. یعنى این قدر عاطفه و احساسش قوى است! به یاد محبت هاى مادرش گریه مى کند. حتى بارها مى نشست و براى همسرش خدیجه گریه مى کرد. این صفت مهمى است. این صفت بچه ها برجسته است. یعنى دل نازک و باعاطفه هستند. دل رحم و با محبت اند. احساسشان همچون گل نازک و با طراوت است. دلشان را قساوت نگرفته است. این است که پیامبر صلى الله علیه و آله کودکان را دوست مى داشت.
2ـ انس با خاک
دومین صفتى که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله آن را از علل محبوبیت کودکان برمى شمارد، این است که «یَتَمَرَّغُونَ فِى التُّرابِ»؛ با خاک بازى مى کنند. در خاک مى روند، با خاک بازى مى کنند، روى زمین مى نشینند. و به تعبیر روایات «اِنَّ التُّرابَ رَبیعُ الصِّبْیان»؛[18]در حقیقت خاک تفریحگاه کودکان است.
بعضى بزرگترها مى گویند: من باید در صدر مجلس بنشینم. همه باید به احترام من بلند شوند. همه باید به من سلام کنند. اما این تکبرها در کودکان نیست. پیامبر خدا از این که کسى برایشان بلند شود، ناراحت مى شدند. امام صادق علیه السلام فرمودند: «کان رَسُولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله اِذا دَخَلَ مَنْزِلاً قَعَدَ فى اَدْنَى الْمَجْلِسِ حینَ یَدْخُلُ»؛[19] شیوه همیشگى رسول خدا صلى الله علیه و آله این بود که هرگاه وارد منزلى مى شدند، هنگام ورود پایین مجلس مى نشستند.
و نیز به اصحاب خود مى فرمودند: «اِذ اَتى اَحَدُکُمْ مَجْلِساً فَلْیَجْلِسْ حَیْثُ مَا انْتَهى مَجْلِسُهُ»؛[20] هر گاه کسى از شما به مجلسى وارد شد، همان انتهاى مجلس بنشیند یعنى انتظار نداشته باشد که دیگران در بالاى مجلس یا در وسط مجلس جایى براى او باز کنند.
ادب الهى
پیامبر خدا هیچ تعینى نداشت. هر گاه کسى در جلسه اى وارد مى شد که پیامبر هم در آن جلسه حضور داشتند، نمى دانست کدام یک از افراد پیامبر است؛ یعنى هیچ برترى براى خودش در نظر نداشت. مى فرمود: من دوست ندارم طورى رفتار کنم که با دیگران فرقى داشته باشم، یا برترى در نظر مردم ایجاد شود.
آن حضرت مؤدب به آداب الهى بودند. مثل سلاطین برخورد نمى کردند، بلکه تواضع و ادب بسیار عجیبى داشتند. حتى در وقتى که با اصحاب مى نشستند، حلقه وار مى نشستند تا تفاضل و برترى در میان نباشد. انس بن مالک مى گوید: «کُنّا اِذا اَتَیْنا النَّبى صلى الله علیه و آله جَلَسْنا حَلْقَةً»؛[21] هر گاه در محضر پیامبر صلى الله علیه و آله بودیم، دایره وار مى نشستیم.
وقتى با اصحاب مى نشست، آن قدر یگانه مى شد که گویا یکى از آنان است. کسى که وارد مى شد، اگر پیامبر را نمى شناخت و ندیده بود، نمى توانست تشخیص بدهد که کدام یک از این افراد پیامبر خداست.[22] از بس خاکى و با خلق قاتى بود و خودش را تنزل مى داد. این معجزه است.
یکى از سیره هاى پیامبر صلى الله علیه و آله این بود که روى زمین مى نشست و با برده ها غذا مى خورد.[23] فرمود: بچه ها را دوست دارم، به خاطر این که روى زمین مى نشینند و با خاک مأنوس اند.
ما گاهى خدمت مرحوم آیت الله بهاء الدینى به این طرف و آن طرف مى رفتیم. یک روز به قصد منزل یکى از دوستان رفتیم. اتفاقاً ایشان در منزل نبود. آیت الله بهاء الدینى فرمودند: مقدارى همین جا بنشینیم. کوچه پهنى بود و مزاحمتى نبود. شخصى با آن عظمت، بى تکلف و بى تعین همان جا نشستند! فرمودند: ممکن است بعضى از افراد نفهم به ما بگویند: شما دیوانه اید. ما هم به آن ها مى گوییم: خودتان دیوانه هستید. از این که دیگران به کسى بگویند دیوانه اى، انسان دیوانه نمى شود. اگر انسان روى زمین بنشیند، چه مى شود؟!
________________________________________
پی نوشت:
[1]بشارة المصطفى، ص 74 ؛ بحارالأنوار، ج 65 ، ص 130، ح 62 .
[2]نگاه کنید به : سفینة البحار، ج 1، ص 523 و بحارالأنوار، ج 27، ص 100، ح 61 .
[3]بحارالأنوار، ج 66 ، ص 407، ح 117 ؛ سفینة البحار، ج 3، ص 290.
[4]ابصارالحسین، ص 150 ؛ پژوهش نامه امام حسین علیه السلام ، ص 543 .
[5]بحارالأنوار، ج 101، ص 310، ح 4 ؛ مستدرک الوسائل، ج 8 ، ص 450.
[6]سوره شورى، آیه 40.
[7]پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله ، جامع الاخبار، ص 117 ؛ بحارالأنوار، ج 68 ، ص 425، ح 68 .
[8]بحارالأنوار، ج 91، ص 63، ح 52 .
[9]تنبیه الخواطر، ج 1، ص 82 ؛ شرح نهج البلاغة، ج 2، ص 318.
[10]نهج البلاغة، خطبه 160 ؛ مستدرک الوسائل، ج 12، ص 54 ، ح 13498 .
[11]الکافى، ج 2، ص 644 ، ح 3 ؛ بحارالأنوار، ج 73، ص 12، ح 50 .
[12]الکافى، ج 2، ص 646 ، ح 12 ؛ بحارالأنوار، ج 73، ص 11، ح 46 .
[13]سنن النبى، ص 96.
[14]بحارالأنوار، ج 73، ص 10، ح 38.
[15]سوره نور، آیه 61 .
[16]مواعظ العددیة، ص 340.
[17]علل الشرایع، ص 81 ، باب 74 ؛ بحارالأنوار، ج 70، ص 354، ح 60 .
[18]حکمت نامه کودک، ص 252، به نقل از کنز العمال، ج 16، ص 458، ح 4543 .
[19]مکارم الاخلاق، ج 1، ص 66 ، ح 71 ؛ بحارالأنوار، ج 16، ص 240 .
[20]مکارم الاخلاق، ج 1، ص 66 ، ح 73 ؛ بحارالأنوار، ج 16، ص 240 .
[21]مکارم الاخلاق، ج 1، ص 60 ، ح 53 ؛ بحارالأنوار، ج 16، ص 236.
[22]«وَ کانَ یَجْلِسُ بَیْنَ اَصْحابِهِ مُخْتَلِطاً بِهِمْ کَاَنَّهُ اَحَدُهُمْ فَیَأْتِى الْغَریْبُ فَلا یَدْرى اَیُّهُمْ هُوَ». المحجة البیضاء، ج 4، ص 643 .
[23]«اَلاْکْلُ عَلَى الحَضیضِ مَعَ الْعَبیدِ.» بحارالانوار، ج 73، ص 10، ح 38
منبع:تبلیغ ناب (جامعه المصطفی العالمیه)
مناسبت های ماه صفر
ماه صفر دومین ماه قمری پس از محرم است. در دوران جاهلیت آن را ناجز مینامیدند. صفر از ریشه «صفر» به معنی تهی و خالی است. دلیل نامگذاری آن این است که چون این ماه پس از ماه محرم است و مردم دوران جاهلیت در ماه محرم - به دلیل اینکه از ماههای حرام بود- از جنگ دست میکشیدند، با فرارسیدن ماه صفر به جنگ روی میآوردند و خانهها خالی میماند؛ از این رو به آن صفر گفتهاند.
حوادث تاریخی فراوانی در ماه صفر رخ داده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
اول صفر : وارد کردن سر مطهر امام حسین علیه السلام به شام ، ورود اهل بیت علیهم السلام به شام ، شهادت زید بن علی بن الحسین علیهم السلام (به روایتی)، آغاز جنگ صفین (بنا بر روایتی)
دوم صفر : مجلس یزید لعنتالله علیه بنا بر نقلی، شهادت زید بن علی بن الحسین علیهم السلام ( به روایت دیگر)
سوم صفر : ولادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام 57 هجری قمری به روایتی.
چهارم صفر : وفات آیتالله محمد علی شاه آبادی (1369 هجری)
پنجم صفر : شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها و لعنةالله علی قاتلیها، 61 هجری.
ششم صفر : صدور توقیع امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء به حسین بن روح.
هفتم صفر : شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام بنابر نظر موسس حوزه علمیه قم(حاج شیخ عبدالکریم حائری) و نظر مراجع عظام تقلید
هشتم صفر : وفات حضرت سلمان فارسی (سلمان محمّدی ) رضیالله عنه 35 هجری قمری
نهم صفر : شهادت عمار یاسر رضیالله عنه در جنگ صفین 37 هجری، شروع جنگ نهروان 38 هجری قمری.
دوازدهم صفر : وفات هارون برادر حضرت موسی علیهماالسلام.
سیزدهم صفر : اختیار حکمین در صفین و حیله عمروعاص.
چهاردهم صفر : شهادت محمدبن ابوبکر به دست عمروعاص (بنابر روایتی)
شانزدهم صفر : شهادت آیتالله سید حسن اصفهانی فرزند آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی 1349 قمری.
هجدهم صفر : شهادت اویس قرنی در جنگ صفین 37 هجری قمری.
بیستم صفر : اربعین حسینی.
بیست و دوم صفر : صدور توقیع شریف امام عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء برای مرحوم شیخ مفید اعلی الله مقامه 420 قمری.
بیست و سوم صفر : پی کردن ناقه حضرت صالح نبی علیه السلام توسط قومش - گرفتار شدن حضرت یونس علیه السلام در شکم ماهی.
بیست و چهارم صفر : شدّت یافتن بیماری حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم.
بیست و پنجم صفر : شانه گوسفند و دوات طلبیدن پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلّم برای نوشتن وصیّت نامه و منع عمر (لعنة الله علیه) از این کار.
بیست و ششم صفر : دستور پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم به لشکر اسامه جهت آماده شدن در جنگ با رومیان( بنابر نقل واقدی 11 هجری) ، سالروز انقراض حکومت امویان.
بیست و هشتم صفر : رحلت جانسوز رحمت للعالمین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجری قمری - شهادت مظلومانه سبط اکبر امام مجتبی علیه السلام 50 قمری.
(سی ام / بیست و نهم ) صفر : شهادت امام رضا علیه السلام 203 هجری قمری
منبع: پایگاه تخصصی منبرها
تشرف محضر امام زمان (عج)
تشرف:
آقا میرزا هادی بجستانی میگوید: از خادم و اذان گوی مدرسه سامرا پرسیدم این چند سالی که در جوار این ناحیه مقدسه به سر برده ای آیا معجزه ای مشاهده کرده ای؟
گفت بلی پنچ سال قبل شب جمعه ای وارد صحن مطهر شدم در پله های پشت بام همیشه قفل است آنرا باز کردم و از پله ها بالا رفتم تا به فضای پشت بام رسیدم در فلان محل هفت نفر از سادات را دیدم که رو به قبله نشسته اند و بزرگواری که عمامه سیاهی بر سر مبارک داشت مانند امام جماعت جلوی آنها نشسته بود من پشت سر ایشان قرار گرفته بودم از یکی سئوال کردم ایشان کیستند؟
گفت : این بزرگوار حضرت صاحب الزمان علیه السلام است و ما نماز صبح را به ایشان اقتدا میکنیم مشهدی ابوالقاسم گفت من از هیبت نام مبارک آن حضرت یاریا ماندن نداشتم لذا روانه سمت مقابل شدم و بالا رفتم صبح که طالع شد اذان گفتنم و وقتی به زیر آمدم در فضای بام هیچ کس را ندیدم
عبقری الحسان/78
جا ماندیم
#تولیدی_به_قلم_خودم
کاروان عشق رفتند وماجا مالدیم
هرکسس به بهانه ای رفت وما جا ماندیم
به گمانم ما شدیم رو سیاه امسال هم
چون که از ویزای کربلا جا ماندیم
از بس که دل مهدی شکستیم ما
از دعوت مادرش برای پسر جا ماندیم
باشد قبول که همه رفتند وما جانیم
اما چگونه بگویم که ارباب نوکرش را
لایق دعوت ندید دو ما جا ماندیم
توصیه های مهم تکمیلی واخلاقی برای پیاده روی اربعین
ضرت امام صادق (ع) کســی کـه از منزلــش بیرون آید وقصدش زیـارت قبر حضـرت حسین ابن علی (ع) باشد. خداوند منّان به هر قدمـی که برمـی دارد یک گناه از او محو می فرمـاید.
پیام رهبـری
پدیدهی بینظیـر، حرکت عظیـــم و پرمعنای راهپیمایی اربعین حسینـی حسنهای ماندگـاراست، ترکیب « عشـق و ایمـان » و« عقـل و عاطفـه » از و یژگیهای منحصر به فرد مکتب اهل بیت علیهم السلام است و حرکت عاشقـانه و مؤمنانهی مردم از کشــورهای مختلف جهان در ایـن پدیدهی بی سابقه، بدون تردید از جمله شعائر الهـی است. زائران اربعین را به رعـایت ضوابط و مقررات توصیه و تأکید می کنم، دولت در خصوص خروج از کشور مقرراتی معین کرده که حتماً باید مراعات شود و حرکت خارج از این ضوابط مطلوب نیست.
میرزا جوادآقا ملکی تبریزی
ایشان که بارها با پای پیاده از عتبه علویه، رهسپار عتبه حسینی شده بود، درباره مراقبه و بزرگداشت روز اربعین حسینی چنین میگوید: « به هر روی بر مراقبه کننده لازم است که بیستم صفر( اربعین ) را برای خود روز حزن و ماتم قرار داده بکوشد که امام شهید را در مزار حضرتش زیارت کند، هر چند تنها یک بار در تمام عمرش باشد. ترجمه المراقبات، کریم فیضی، صفحه 85
توصیه های مهم پیاده روی اربعین
1- پیاده روی را از طلوع آفتاب آغاز کرده و زمان نزدیک شدن به غروب آفتاب به طور کامل توقف کنید و به استراحت بپردازید. در طول سفر به مدت طولانی پیاده روی نکنید سعی نمایید که حتماً زمان استراحتتان را طوری برنامه ریزی کنید که در هنگام اذان مغرب و بعد از خواندن نماز مغرب و عشاء جایی را برای استراحت و خواب در میان صدها موکب داشته باشید.
2- پاسپورت و شارژر تلفن همراهتان را حتماً به همراه داشته باشید.
3- پیشنهاد میگردد : در برنامه ریزی های خود حتماً محل استراحتتان را در اولین شب حدود ستون 500 و دومین شب را نزدیک به ستون 1000 سپری کنید. کل مسیر شامل 1452 ستون می باشد. لازم به ذکر است موکب در ستون هایی با رقم رند تر شلوغ تر از سایر ستون ها هستند.
4- در طول سفر حتماً لوازم انفرادی اعم از مسواک، خمیردندان، حوله، چفیه، مقداری خشکبار ( پسته، بادام، انجیر و برگ زدآلو ) قرص سرما خوردگی، پماد مناسب برای تاول و همچنین عرق سوز شدن بدن و باندهای کشی مخصوص پا و عضلات به همراه داشته باشید.
5- حتماً از کوله پشتی به جای کیف دستی و … استفاده نمایید تا راحت تر باشید.
5. دقت کنید از کفشهایی با کف طبـی و بدون بند استفـاده نمایید. تا هنگام استراحت در چادرهـا برای پا کردن و… زمان زیادی صرف نشود.
6- همواره در طول مسیر خطراتی چون گم کردن همراهان و دوستان امکان دارد و از آنجا که تلفـن همراه در برخی نقاط امکان آنتن دهی ندارد. حتماً از شماره ی ستون ها استفاده کنید و ستونی را برای پیدا کردن دوستانتان از قبل برنامه ریزی کنید که درصورت گم شدن همگی پای آن ستون جمع شده و به هم ملحق شوید.
7- از آنجـا که همواره در طول مسیر مواردی چون اسکـان و مواد غذایـی و نوشیدنی به طور رایگان در اختیار زائران قرار گرفته سعی شود از حمل زیاد پول اجتناب کرده و فقط مقداری پول عراقی به همراه داشته باشید.
8- در طول مسیر دسترسی به آب و مایع دستشویی دشوار است. پس حتماً دستکش یکبار مصرف و صابون خمیری همواره همراه داشته باشید.
9- ستون های شماره 72 ، 335 ، 602 ، 1103 و حرم حضرت عباس برای افراد گمشده مشخص شده، ضمن اینکه هر3 کیلومتر مرکز گزارش گمشدگان است.
10- بیش از 95 درصد زنان و مردان، بدون هیچ مشکلی، در روز سوم مسیر را به پایان می رسانند. اما نیازی نیست نگران به پایان رساندن مسیر باشید، بلکه هر جا تصور کـردید که دیگر توانایی ادامه دادن راه را ندارید می توانید از خودروهای فراوانی که در مسیر هستند استفاده کنید.
نکات مهم امنیتی برای زائران اربعین حسینی
در سفرهای گروهی صبر، گذشت، ایثار، خوش رویی، همبستگی، اتحاد و هماهنگی با مسئولین، رمز موفقیت بیشتر است
ـ قبل از سفر حتماً برای افراد گروه یک سری کپی رنگی از مانیفست تهیه کنید.
ـ حمل، نگهداري و مصرف مواد مخـدر و داروهاي کدئيـن دار و روان گـردان درکشور عراق ممنوع است و دولت عراق در چنین مواردی با خاطيان به شدت برخورد ميکند
ـ هنگام خروج از ایران و ورود به عراق حتماً مهر خروج در گذرنامه شما چک شود.
ـ در صورت درخواست مأموران بـرای انگشت نگاری و عکس یا طـرح سوال، خونسردی خود را حفظ کرده و همکاری نمایید
ـ حفظ نظم و رعایت نوبت در مرحله خروج و ورود از مرزها از هر جهت مورد انتظار است. امید است خستگی راه و یا شرایط نامساعد هوا و ضعف امکانات مرزی موجبات آزردگی زائران گرامی را فراهم نکند و با سعه صدر و صبر، تشریفات مرزی انجام پذیرد.
ـ به محض ورود به عراق ساعتهای خود را به وقت محلی تنظیم کنید.
ـ در طول مسافرت مراقب باشید شیء یا وسایلی را در ساک شما قرار ندهند و از دریافت هر گونه امانت جهت انتقال به ایران خود داری کنید.
ـ همراه داشتن تلفن همراه و دوربین بلامانع است . اما بردن آنها به حرم ها و اماکن زیارتی ممنوع است و عکس برداری و فیلم برداری از پایانه های مرزی، ستونهای نظامی در جاده ها، اماکن نظامی، سیطره ها ( ایست بازرسی) و نظایر آن مطلقاً ممنوع است
ـ در کنار مقرها و مراکز نظامی توقف نکنید. ـ از گذرنـامه خود در طول مسافـرت حفاظت کنید، چون مفقـود شدن آن مشکلات زیادی را برای شما و مسئولان ایرانی به همراه دارد
ـ حتماً شماره تلفن عراقی دوستان خود را از ابتدای مسیر داشته باشید
ـ درصورت بروز انفجار سریعاً محل را ترک کنید، چون معمولاً یک انفجار برای جمع کردن مردم و انفجار دیگر برای وارد کردن حداکثر خسارت انجام میشود و در صورت وقوع حادثه از عکسبرداری و فیلم برداری خوداری کنید.
ـ در حین راهپیمایی به صورت تجمعی حرکت نکنید، بلکه به گروههای پنج تا شش نفره تقسیم شوید و همچنین بصورت انفرادی و تنها نیز حرکت نکنید.
ـ با دیگر زائران وارد بحث وجدل سیاسی نشوید. ـ در طول مسافرت و در داخل حرمهای مطهر به تذکرات مأمورین انتظامی و خادمان حرمها توجه کنید.
ـ اطلاعات خصوصی خود را در اختیار افراد ناشناس قرار ندهید.
ـ در صورت بروز هرگونه حادثه یا حرکت مشکوک، موضوع را به مسئولان انتظامـی اطلاع دهید.
ـ در طول مسافرت از گذرنامه، وجوه نقد، اشیـاء قیمتی و وسایل همراه خود محافظت کنید.
ـ هر نوع خوراکی و نوشیدنی را فقط از مراکز و مواکب ثابت و دارای اسم و عنوان مشخص دریافت کنید.
ـ در صورت مفقود شدن یا سرقت اشیاء قیمتی، وجوه نقد و وسایل همراه خود در موکبهایی که استراحت میکنید، موضوع را به مسئول موکب و به اولین موکب ایرانیان اطلاع دهید.
ـ با توجه به نا امن بودن مسیر شهرهای کاظمین و سامراء از رفتن به این شهرها خودداری کنید.
ـ در صورتی که شخصیتها یا مقامات مشهور همراه شما یا در مسیر هستند از معرفی آنها به دیگران خوداری کنید.
ـ به هیچ عنوان تلفن همراه خود را در اختیار دیگران به ویژه افراد ناشناس قرار ندهید. گوشی خود را برای شارژ در رستوران ها و موکب ها رها نکنید و برای تعویض سیم کارت از دوستان مورد اطمینان و عوامل ایرانی کمک بگیرید.
ـ از تردد به بازار، حرم و اماکن عمومي ديگر بصورت انفرادي خودداري و از سوار شدن به خودروهاي متفرقه پرهيز نمايند.
ـ از خرید هرگونه وسایل غیر مجاز و نظامی مانند شوکر، باتوم، دستبند پلیس، جلیقههای مخصوص حمل سلاح و خشاب و غلاف اسلحه و همچنین از خرید انواع حیوانات مانند پرندگان زینتی و امثالهم خودداری گردد.
نکات تکمیلی و کاربردی
ـ قبل از سفر سعی کنید آداب سفر و آداب زیارت هر یک از حرمین را در کتاب هایی مثل مفاتیح الجنان بخوانید تا از قبل، با آداب زیارت هر معصوم آشنایی داشته باشید و بدانید که چگونه باید زیارتشان کنید
ـ وسایل مورد نیاز را بین گروهتان تقسیم کنید. تا هم بار اضافی همراهتان نباشد و هم اینکه اعضای تمام وسایل مورد نیاز را در گروه داشته باشید.
ـ قبل از سفر یکبار کفش مناسبی را که برای این کار آماده کرده اید امتحان کنید واگر در بین مسیر متوجه شدید که کفشتان مناسب نیست ، حتما از دمپایی های دستفروش های بین راه استفاده کنید
ـ افردای که داروی خاصی مصرف می کنند حتماً به مقدار کافی همراه داشته باشند
ـ برای جلوگیری از انقباض عضلات راه رفتن را به آهستگی آغاز کنید و به هنگام توقف نیز آرام آرام سرعت خود را کم کنید
ـ به محض آنکه حـس کردید پایتان می سوزد و احتمالا در حال تاول زدن است آن را با پنبه بپوشانید
ـ از غذاهای بین راه به راحتی استفاده نمایید. تجربه نشان داده است که غذاها و خوراکی های بین راه هیچ میکروبی ندارد
ـ در بین راه بعضی خوراکی ها را حتماً استفاده کنید، مخصوصاً خرما هایی که آغشته به شیره کنجد و همچنین استفاده از میوه ها در بین راه به شما پیشنهاد می شود. اگر میل به خوردن نداشتـید بردارید و با خود نگهدارید تا به موقع میل کنید
ـ در حین پیاده روی بسیار آب بیاشامید، به یاد لبان تشنه شهدای کربلا. ـ امکان استحمام در مسیر بسیار اندک است، اصلا نباید به حمام فکر کنید.
ـ وضعیت بهداشت موکب ها و سرویس های بین راه زیاد مناسب نیست و اکثرا با آفتا به هستند
ـ شاید سختی های سفر بسیار زیاد باشد ولی اعتراض شما تنها سبب سلب توفیقات بیشتر است
ـ تاکید می شود از استعمال سیگار و ایجاد آتش داخل چادرها خودداری کنید.
ـ یادتان باشد در پیاده روی، زود رسیدن مهم نیست، باهم رسیدن مهم است. به همین دلیل در این سفر ازخودگذشتگی را خیلی باید تمرین کنید.مراقب باشید گروه از هم جدا نشود. با هم بروید و با هم استراحت کنید. گاهی ممکن است گروه چند ساعت برای یک نفر معطل شود؛ امام حسیـن (ع) همدلی را بیش از زودتر رسیدن می پسندد
ـ از صلوات بر محمد و آل محمد غافل نشوید که برکات بسیاری دارد. ـ حواستان باشد! هر قدم شما گناهی را پاک می کند
ـ از ابتدای پیاده روی تا انتهای آن یک تربت را به همراه داشته باشید و با آن انس بگیرید. قدر اشک هایی را که برای اهل بیت (ع) ریخته می شود، بدانید
ـ در روز آخر پیـاده روی به جایی می رسید که باید به سمت راست بپیچید؛ همانجا “تپه سلام” است که بسیاری از بزرگان از همانجا به رسم ادب، پا را برهنه کرده و بقیه مسیر را برهنه قدم بر می داشتند؛ وقتی رسیدید با همان حال گرد و خاکی و خسته به زیارت بروید که حال دیگری دارد
ـ اگر در کربلا اشک نریختید نگران نباشید، خاصیت کربلا همین است
ـ حسینیه ها از نظافت بالایی برخوردار نیستند لذا خودتان در رعایت نظافت و بهداشت کوشا باشید
ـ در آخر؛ وقتی قصد زیارت کردید؛خود آقا آمده به استقبالتان. مواظب اعمال و رفتارتان باشید.