سفر اربغین را وظیفه بدانیم
حجت الاسلام پناهیان:
سفر اربعین را «وظیفه» بدانیم نه صرفاً سفری برای «حال خوش معنوی»
کسی که با «احساس تکلیف» برود، قطعاً نور بیشتر کسب میکند
این حرکت با «اشتیاق» شروع شده است، ولی باید با «احساس تکلیف» ادامه پیدا کند
احساس تکلیف مغایرتی با شوق ندارد
حضور ما در اربعین یک وظیفۀ انسانی جهانی است نه صرفاً یک وظیفۀ عبادی شخصی
با این همه فوائد و برکات فردی و اجتماعی که برای حضور در زیارت اربعین وجود دارد عقل میگوید زیارت اربعین برای کسی که امکان دارد واجب است.
ما با شرکت کردن در اربعین به صلح جهانی کمک میکنیم
طبق روایت، فقرا لااقل سالی یکبار باید کربلا بروند/ اربعین، معنویترین، اثرگذارترین و ضمناً ارزانترین زمان برای زیارت است
چرا نخبگان سیاسی معمولا نامردو بی وفا میشوند
در ادامه بخشهایی از دوازدهمین روز(جلسۀ پایانی) سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در حسینیه آیت الله حقشناس(ره) با موضوع «آخرین مراحل انتظار» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
ما اگر مقدماتِ به شهادت رسیدن حسین(ع)-و مسائل سیاسیای که به کربلا منجر شد- را ندانیم، واقعاً گریهکن اصیلی برای حضرت نخواهیم بود. ولی متاسفانه بهجای اینکه مقدمات فاجعۀ کربلا در منابر و مجالس مطرح شود، بیشتر نکات اخلاقی فاجعۀ کربلا مطرح میشود. این گاهی مردم را سرگشته و منحرف میکند. مثلاً اگر ما سیاست را کنار بگذاریم و بگوییم: «این دنیاطلبی مردم بود که امام حسین(ع) را به شهادت رساند؛ پس ای مردم! دنیاطلب نباشید» خُب این حرفها، مردم را گیج میکند. مگر هر آدم دنیاطلبی آدم میکُشد؟ مگر هر آدم دنیاطلبی امام میکُشد؟!
مگر امام حسین(ع) مخالف دنیای مردم بود؟ نه، امام حسین(ع) راه یاد میدهد و میفرماید: «اگر میخواهید دنیای شما آباد شود، راه درستش این است…» مگر امام حسین(ع) در سخنرانی خودش در منا، از لزوم رسیدگی به فقرا و درماندهها و رهایی از تبعیض در جامعه صحبت نکرد؟!(تحفالعقول/238(
گاهی حرفهایی زده میشود که مردم را به اشتباه میاندازد. مثلاً میگویند: امام حسین(ع) برای نماز به شهادت رسید! البته مقصود صحیحی میتواند پشت سر این کلام باشد(اگر منظور از نماز، اصل دین باشد) ولی مگر امام حسین(ع) برای نمازِ مردم-به معنای خاص کلمه- شمشیر کشید؟! ائمه(ع) در مقام عمل اجتماعی، اینقدر به نماز بها نمیدادند که برخی نماز را مسألۀ اصلی میکنند!
وقتی میگوییم امام حسین(ع) بهخاطر نماز کشته شد، مردم فکر میکنند جنگ کربلا، بر سرِ مناسک عبادی بود! اما واقعش این است که جنگ بر سرِ حکومت و سیاست بود. ما در اوقات دیگر هم میتوانیم از نماز و روزه و اخلاق برای مردم صحبت کنیم، اما در محرم، باید به موضوع اصلی کربلا بپردازیم و دربارۀ جنبههای سیاسی آن صحبت کنیم.
ما اگر از عاشورا صحبت میکنیم باید از ریشهها و ابعاد سیاسی عاشورا صحبت کنیم. روضهخوان بزرگ کربلا، حضرت زینب(س) در کنار گودی قتلگاه یک سخن کاملاً سیاسی بیان کرد: «ای کشتۀ روز دوشنبه!»(بِأَبِی مَنْ أَضْحَى عَسْکَرُهُ فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ نَهْبا؛ لهوف/133) در حالی که بسیاری از مورخین میگویند که عاشورا در روز جمعه(و یا شنبه) بوده است. این «دوشنبه» به ماجرای سقیفه اشاره دارد. یعنی ای مردم! با تحلیل سیاسی به عاشورا نگاه کنید و ریشهها و مقدماتش را ببینید.
خیلیها تصور میکنند: «اهل کوفه بهطور ژنتیکی نامرد و بیوفا بودند!» در حالیکه علت نامردی اهل کوفه این نبوده. کوفه شهری بود که تازه ساخته شده بود؛ شهری نبوده که قدمت تاریخی داشته باشد. و اهل کوفه اکثراً فرماندهان سپاه اسلام بودند که از مدینه آمده بودند. در واقع کوفیان غالباً نخبگان سیاسی آن زمان بودند، و نخبگان سیاسی در هر جامعهای، معمولاً نامرد هستند! البته ما به نخبگان سیاسی جامعه خودمان جسارت نمیکنیم، ایشان باید آنقدر مردانگی و باوفایی از خودشان نشان دهند تا از این اتهام خلاص شوند! اما نخبۀ سیاسی جنسش نامردی است مگر اینکه باتقوا باشد و ثابت کرده باشد که نامرد نیست
کسانی که به حسین(ع) میگفتند: «به کوفه نرو!» بهخاطر ژنِ بیوفایی کوفیان نبود، بلکه آنها میدانستند که کوفیان اکثراً سرداران و سران سیاسی هستند و روی حرف آنها نمیشود حساب کرد، چون آنها «نون به نرخ روز خور» هستند! شما در این انتخاباتهای اخیر، دیدید که قبلش میگفتند: «ما با هم پیوند میبندیم، با هم کنار میرویم…» اما اکثراً سرِ حرف و پیمان خود نماندند.
سیاسیون، وارد بازی قدرت میشوند و کسی که وارد بازیِ قدرت شد-به نامردی و بیوفایی- متهم میشود؛ لذا آنقدر باید خالص و باتقوا باشد تا متهم نشود. در همۀ عرصهها خوب و بد هست، اما بد، بیشتر از همهجا در عرصۀ سیاست هست. چون آدمبدها بیشتر دنبال قدرت و سیاست میروند، لذا مردم باید مدام عرصۀ سیاست را غربال کنند.
سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در جمع زائران و فعالین پیادهروی اربعین
سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در جمع زائران و فعالین پیادهروی اربعین
وقتی که ما در اربعین حاضر میشویم، به اقتدار حسینی در جهان کمک کردهایم. آیا میشود در این مسأله کم گذاشت؟! اصلاً نمیشود برای اربعین کم گذاشت.
قربان صدقۀ امام حسین(ع) رفتن، دیگر ساده نیست! چون میگویند: «شما که اینهمه میگفتی من فدایت شوم، حالا بفرمایید؛ این گوی و این میدان! ببینیم در این عرصه چه قدمی بر میدارید!» البته نمیخواهد خودتان را فدا کنید، ولی بیایید در این راه قدم بردارید. اصلاً دیگر نمیشود ادعا کرد و فرار کرد! نمیشود با ذکر امام حسین(ع) تفریحی برخورد کرد، دیگر مسأله جدی شده است. مگر میشود برای اربعین کم گذاشت؟!
اگر به همین اربعین، بیشتر بها بدهیم، قدرت اسلام، بیشتر خواهد شد و دشمنان کمتر به امت اسلامی، ضربه خواهند زد، و بیشتر از ما حساب خواهند برد. در فرج هم همین قاعدۀ «و نَصَرهُ بِالرُّعْبِ» محقق میشود و خدا با رعبی که در دل دشمنان میاندازد، آخرین امام را کمک میکند. (الْبَاقِرَ ع یَقُولُ: الْقَائِمُ مِنَّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ؛ کمالالدین/1/331) و اربعین مهمترین تجلیگاه قدرتی است که رعب را به دل دشمن میاندازد. دشمنان ما وقتی جمعیت میلیونی اربعین را میبینند، میپرسند: اینها با شعار «یا لَثاراتِ الْحُسَیْن(ع)» کجا دارند میروند؟! اینها که هنوز امامشان پشت پردۀ غیبت است، اینها که در غیاب امامشان چنین قدرتی دارند، در حضور امامشان چهکار خواهند کرد؟!
مردم جهان هم وقتی خبر پیادهروی اربعین را بشوند، پیگیری خواهند کرد که اینهمه جمعیت برای چه در کربلا جمع میشوند؟ به آنها گفته میشود که پدر امام زمانشان هزار سال قبل به اینها فرموده است که اربعین در کربلا جمع شوید. حالا اگر خود امام زمانشان بیاید، چهکار خواهند کرد؟!
سخنان آقای پناهیان در باره عاشورا
در ادامه بخشهایی از دوازدهمین روز-قسمت دوم(جلسۀ پایانی) سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در حسینیه آیت الله حقشناس(ره) با موضوع «آخرین مراحل انتظار» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
وقتی از عاشورا صحبت میکنیم، باید سیاسی صحبت کنیم؛ چون عاشورا نتیجۀ یکسلسله فجایع سیاسی بود. ما باید ریشههای سیاسی عاشورا را بشناسیم. و شما اگر میخواهی به درد امام زمان(ع) بخوری، باید سیاسی باشی.
امام صادق(ع) ریشۀ سیاسی عاشورا را بیان فرمود: میدانی کدام روز به شومی روز عاشوراست؟ آن روزی که عدهای در کنار خانۀ کعبه با هم پیمان بستند که نگذارند بعد از پیامبر(ص)، حکومت به بنیهاشم برسد (…إِذَا کُتِبَ الْکِتَابُ قُتِلَ الْحُسَیْنُ؛ کافی/8/ 180)
ما باید این فرمایش امام صادق(ع) را در کتیبههایمان بیاوریم و تبیین کنیم تا مردم بصیرت سیاسی پیدا کنند؛ در اینصورت وقتی یک اتفاق سیاسی شبیه آن پیماننامه بیفتد، مردم میگویند: «این اتفاق میخواهد منجر به کربلا شود! میخواهند حسینِ زمان را به گودی قتلگاه ببرند…»
در فتنۀ 88 تا وقتی فتنهگران، خیمۀ حسین(ع) را آتش نزده بودند، مردم و خیلی از بزرگان به میدان نیامدند. مجلس هم تازه بعد از آتش زدن خیمۀ حسین(ع) تظاهرات راه انداخت! در حالیکه از همان اول باید به میدان میآمدند! اکثر خواص خوب جامعۀ ما در فتنۀ 88 مردود شدند! حالا ببینید این فتنه چقدر خسارت به مملکت ما زد! یکی از خسارتهایش همین تحریمهای شدید اقتصادی بود.
آیا حسینی یعنی کسی که صبر کند حسین(ع) تنها بماند و خیمهاش را آتش بزنند، بعد اقدام کند؟! نه؛ حسینی یعنی کسی که نگذارد مقدمات عاشورا پیش بیاید. اگر دفعۀ بعد، فتنهای برقرار شد ولی اینبار فتنهگرها خیمۀ حسین(ع) را آتش نزدند، چه؟!
امام صادق(ع) میفرماید: در آخرالزمان قومی میآیند که امر به معروف و نهی از منکر را واجب نمیدانند مگر وقتی مطمئن باشند که برای منافعشان ضرری ندارد(کافی/ 5/ 55) برخی نهی از منکر در عرصۀ سیاست و مدیریت جامعه را رها میکنند و فقط سراغ بیحجابهای خیابان میروند! در حالیکه نهی از منکر، بیشتر جنبۀ سیاسی دارد؛ چون منکرهای بزرگ، بیشتر مربوط به ظلمهای مدیریتی میشود، نه ظلمهای معمولی کوچک.
بعد میفرماید: آنها از علما تبعیت میکنند، ولی از حرفهای غلطشان!(یَتَّبِعُونَ زَلَّاتِ الْعُلَمَاء) یعنی وقتی یک عالِم دینی، لغزشی-در عمل یا حرفش- پیدا شد، آنرا ملاک قرار داده و دنبال آن میروند. مثلاً اگر عالمی حرف غلطی زد، چند میلیون لایک میخورَد و منتقل میشود. اما وقتی علما حرف درستی بزنند، یا بیاعتنایی میکنند یا فحش میدهند!
و میفرماید: اینها اگر ببینند که نماز و روزه هم به آنها لطمهای میزند، آنرا کنار میگذارند همانطور که باشرافتترین فرائض(یعنی نهی از منکر) را کنار گذاشتند. اینها کسانیاند که خدا بر آنها غضب میکند و همهشان را عقاب خواهد کرد. وقتی اینگونه شود، خوبان-با عذاب الهی- در شهر بدان و کودکان به بلای بزرگترها نابود میشوند.
و میفرماید: شما وقتی این گروه را-که نهی از منکر را قبول ندارند- در آخرالزمان دیدید، اولاً در دلتان آنها را دوست نداشته باشید، ثانیاً با زبانتان با آنها حرف بزنید و به پیشانی آنها بکوبید(یعنی در مقابلشان بایستید و محکومشان کنید) و از سرزنش نترسید و اگر به راه نیامدند، با بدنتان(بِأَبْدَانِکُم) با آنها مجاهده کنید؛ البته نه اینکه آنها را بزنید و غارت کنید، بلکه یعنی جلویشان بایستید. شاید منظور همین تظاهراتهای ما باشد.
خدا به شعیب(ع) وحی کرد که من 100 هزار نفر از قوم تو را به عذاب، نابود میکنم که 40 هزار نفرشان آدمهای بد و 60 هزار نفر خوبند! شعیب(ع) پرسید: چرا خوبان را عذاب میکنی؟ خدا فرمود: چون اینها امر به معروف و نهی از منکر نکردند و در مقابل اشرار، سکوت کردند
حجاب یعنی ؟
1- حجاب یعنی من مجهز به آنتی ویروس هوس و وسوسه هستم
2- به زلفانت بیاموز که بیرون ارزش دیدن ندارند.
3- کس غنچه نهان شده دربرگ را نچید/ از بی حجابی است اگر عمر گل کم است.
4- حجاب نیمی از ایمان است.
5- اصالت زن مسلمان عفت اوست که حجاب مهمترین رکن آن است.
6- ای زنان زینت های خود را آشکار نسازید مگربرای محرمانتان .
7- حجاب واکسن مقابله با تیر نگاههای آلوده.
8- حجاب سنگری است محکم که زن را از نگاه مردان شیطان صفت مصون و محفوظ نگه می دارد.
9- حجاب بوته خوش بوی گل عفاف است.
10- حجاب یعنی حیای جوان باعفت.
11- بدحجابی زن از بی غیرتی مرد است.
12- کسی که عفت داشته باشد ارزش و منزلتش زیاد خواهد بود.
13- حجاب امن ترین پناهگاه زن
14- حجاب بیانگر و قار و افتخار زن است.
15- زن در حجاب مانند گوهر در صدف است.
16- حجاب رساندن زن به رتبه عالی معنویت.
17- حجاب سرچشمه کمال زن است.
18- چادر بهترین نوع حجاب و نشانه ملی ماست.
19- عفت باید در فکر نگاه، زینت، حجاب، زبان، چشم، گوش و اندام تجلی داشته باشد.
20- حجاب جاذبه خوبی ها و دافعه خطاهاست.
21- ای زن به تو اینگونه خطاب است زیبنده ترین زن حفظ حجاب است.
22- حجاب مادر پاکیهاست.
23- حجاب تلالو شبنم بر چهره گل
24- حجاب مظهر عفاف است.
25- حجاب دژ و قلعه ای برای پاسداری از گوهر عفاف است.
26- حجاب یعنی حیا و جوانمردی و شرف و آزادگی و بصیرت.
27- حجاب ح= حریت، ج= جذبه، ا= آبرو و شرف، ب= بندگی.
28- حجاب یعنی حریت و آزادگی و افتخار و بندگی.
29- حجاب برای زن تاج بند گی خداست.
30- اقتدار زینب به حجاب او بود.
31- حجاب مانع آلوده شدن جامعه به فساد است.
32- حجاب عامل تحکیم خانواده و کاهش آسیب های اجتماعی.
33- هیچ کس نمی داند من چقدر خوشحال شدم که رسول خدا (ص) مرا از ظاهر شدن در پیش چشم مردان معاف کرد.(حضرت فاطمه «س»)
34- زن با حجاب همچون مرواریدی در صدف است.
35- غنچه ای تا هست پنهان در حجاب / می کند از او خزان هم اجتناب
36-زنان مانند گل اند / برمقام حفظ عصمت سنبل اند.
37- حجاب = کاهش آسیبهای اجتماعی.
38- حجاب تضمین تداوم زیبایی و شرافت است.
39- در تصویر حکاکی شده برسنگهای تخت جمشید هیچکس عصبانی نیست،هیچ کس سوار بر اسب نیست. هیچ کس رادر حال تعظیم نیست. در بین این همه پیکر تراشیده شده حتی تصویر برهنه نیست یادمان باشدکه چه بودیم و چه شدیم.
40- خواهرم استعمار قبل از هر چیز از سیاهی چادر تو می ترسد تا سرخی خون من (پیام شهدا(
41- در فرهنگ لغات خود حجاب را پاکی صداقت معنا کن در فرهنگ لغات خود حجاب را آیینه نادیده معنا کن.
42- همیشه گوهر انسانیت را در حجاب جستجو کن.
43- زن بخاطر ارزش و کرامتی که دارد باید با رعایت حجاب محفوظ بماند و خود را حراج نکند و در بازار سوداگران شهوت خود را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند نفروشد.
44- خواهرم سرخی خونم را به سیاهی چادرت به امانت داده ام( پیام شهدا)
45- . ر بررو دژی است در برابر یورشهای شیطانی.