فردی که امام حسین را تنها گذاشت
عبیدالله، از اشراف، شجاعان و شعرای معروف کوفه بود و در گروه پیروان عثمان قرار داشت. پس از قتل عثمان کوفه را به قصد شام ترک گفت و در کنار معاویه جای گرفت و با سپاه او در جنگ صفین شرکت جست. وی پس از شهادت حضرت علی (ع) به کوفه بازگشت. (15)
ابن حر، در منزل بنی مقاتل (16) با کاروان امام حسین (ع) مواجه شد، حضرت نخست «حجاج بن مسروق » را به منظور همراهی و یاری نزد او فرستاد، لیکن عبیدالله بن حر به فرستاده امام جواب رد داد و گفت: «به خدا سوگند از کوفه بیرون نیامدم جز آن که اکثر مردم خود را برای جنگ مهیا می کردند و برای من کشته شدن حسین (ع) حتمی گردید. من توانایی یاری او را ندارم و اصلا دوست ندارم که او مرا ببیند و نه من او را!»
پس از بازگشت حاجیان از مکه امام خود به همراه چند تن از یارانش به نزد عبیدالله رفت و پس از سخنان آغازین به وی چنین فرمود: «ابن حر! مردم شهرتان به من نامه نوشته اند که همه آنان به یاری من اتحاد نموده و پیمان بسته اند و از من درخواست کرده اند که به شهرشان بیایم، ولی واقع امر بر خلاف آن چیزی است که ادعا کرده اند، تو در دوران عمرت گناهان زیادی مرتکب شده ای، آیا می خواهی توبه کنی تا گناهانت پاک گردد؟ !» ابن حر گفت: «چگونه؟»
امام فرمود: «فرزند دختر پیامبرت را یاری کن و در رکابش بجنگ.»
ابن حر گفت: «به خدا قسم کسی که از تو پیروی کند به سعادت ابدی نائل می گردد، ولی من احتمال نمی دهم که یاری ام به حال تو سودی داشته باشد، زیرا در کوفه برای شما یاوری نیست. به خدا سوگندت می دهم که از این کار معافم دار، زیرا نفس من به مرگ راضی نیست و من از مردن سخت گریزانم. اینک اسب معروف خود «ملحقه » را به حضورت تقدیم می دارم، اسبی که تاکنون هر دشمنی را که تعقیب کرده ام، به او رسیده ام و هیچ دشمنی نیز نتوانسته است به من دست یابد! شمشیر من را نیز بگیر، همانا آن را به کسی نزدم جز آن که مرگ را بر آن شخص چشانیده ام!»
امام در برابر سخن نسنجیده و نابخردانه ابن حر چنین فرمود:
«حال که در راه ما از نثار جان دریغ می ورزی، ما نیز به تو و به شمشیر و اسب تو نیاز نداریم، زیرا که من از گمراهان نیرو نمی گیرم . تو را نصیحت می کنم همان گونه که تو مرا نصیحت نمودی، تا می توانی خود را به جای دور دستی برسان تا فریاد ما را نشنوی و کارزار ما را نبینی، فوالله لایسمع واعیتنا احد و لاینصرنا الا اکبه الله فی نار جهنم؛ به خدا سوگند اگر صدای استغاثه ما به گوش کسی برسد و به یاریمان نشتابد خداوند او را در آتش جهنم خواهد افکند.» (17)
دنیازدگی و مرگ گریزی «ابن حر»، مانع وزش نسیم سعادت بر زندگی گناه آلودش شد، نسیم روح افزایی که می رفت کردار ناشایست گذشته اش را محو و او را در صف صالحان و شهدا قرار دهد.
گرچه عبیدالله بن حر، امام را در منزل بنی مقاتل ترک گفت، اما حسرت و پشیمانی ابدی بر باقی مانده عمرش سایه افکند و زندگی اش را قرین تاسف و ماتم ساخت حتی در سروده هایش آهنگ ندامت و حسرت پدیدار گشت
فضیلت های جمعه
فضیلت های جمعه
الف) فضیلت های روز جمعه
1_ از حضرت رسول اکرم (ص) روایت شده است که روز و شب جمعه 24 ساعت است و در هر ساعت آن حق تعالی 600 هزار نفر را از جهنم آزاد کند.
2_ از حضرت امام صادق (ع) نقل است که هر کس بین ظهر پنجشنبه تا ظهر روز جمعه بمیرد خداوند او را از فشار قبر نگاه دارد.
3_ از همان حضرت (ع) روایت است که جمعه دارای حق و حرمتی بزرگ است. پس مبادا حرمت آن را ضایع گردانی. لذا از عبادات خدا چیزی فرو مگذار و با انجام کارهای نیکو به سوی پروردگار تقرب جو و هم محرمات الهی را فرو گذار، چرا که در این روز خداوند ثواب نیکی ها را مضاعف می کند و عقوبت گناهان را محو می نماید.
4_ از همان امام همام (ع) نقل است که شب جمعه از نظر فضیلت همانند روز جمعه است. بدرستی که خداوند عالم در شب جمعه، فرشتگان را جهت اکرام مومنان به آسمان اول می فرستد تا حسنات آنها را زیاد کند و گناهانشان را بیامرزد . پس تا می توانید شب جمعه را زنده داری کنید و تا صبح به دعا و نماز بپردازید.
5_ از آن امام بزرگوار (ع) روایت شده که چون شب جمعه می آید ماهیان دریا سر از آب در می آورند و وحوش صحراگردن می کشند و پرورگار را ندا می کنند که خدایا ما را به خاطر گناه آدمیان عذاب نکن.
6_ از امام محمد باقر (ع) روایت شده که خداوند تعالی در هر شب جمعه فرشته ای را مامور می کند که از فراز عرش ندا می کند که آیا بنده مومنی هست که روزی اش تنگ شده باشد و پیش از طلوع صبح جمعه از من بخواهد روزی اش را زیاد گردانم تا من پیش از طلوع صبح روزی او را گشاده سازم؟
آیا بنده مومن بیماری هست که پیش از طلوع صبح جمعه از من درخواست کند او را شفا دهم که البته پیش از طلوع صبح او را سلامتی عطا خواهم کرد.
شب و روز جمعه 24 ساعت است و در هر ساعت آن حق تعالی 600 هزار نفر را از جهنم آزاد کند.آیا بنده مومن غمگین زندانی وجود دارد که قبل از طلوع صبح جمعه از من بخواهد تا او را از زندان رها سازم و اندوهش را چاره کنم که البته دعایش را مستجاب خواهم ساخت و پیوسته آن فرشته این ندا را در می دهد تا صبح جمعه بدمد.
7_ از مولا امیر المومنین (ع) نقل است که فرمودند: از جمله فضیلت های روز جمعه آن است که هر کس در آن روز از خدایش حاجتی داشته باشد پروردگار بزرگ ، آن را برآورده می سازد. اگر گروهی مستوجب عذاب باشند ، چون در روز و شب جمعه دعا کنند خدا آن عذاب را از آنان برگیرد.
ب) کارهای پسندیده در شب جمعه
1_یکی از کارهای پسندیده در شب جمعه، بسیار تسبیحات اربعه گفتن یعنی : سبحان الله و الحمدلله و لا اله الاالله والله اکبر.
2_ شیخ طوسی فرمود که در آخر روز پنج شنبه ، استغفار کردن استجاب فروان دارد.
3_ یکی دیگر از کارهای پسندیده در شب جمعه تلاوت سوره های بنی اسرائیل ، کهف، الم سجده، یس ،صاد، احقاف، واقعه ، معم، سجده، حم دخان ، طور ، ساعه، جمعه و چنانچه کسی فرصت ندارد فقط سوره واقعه و سوره های ماقبل آن را بخواند.
روایت است هر کس در هر شب جمعه سوره مبارکه جمعه را بخواند، کفاره او از آن جمعه تا جمعه دیگر خواهد بود.
4_ در رکعت اول نماز مغرب و عشاء سوره جمعه را بخواند و در رکعت دوم نماز مغرب سوره توحید و در رکعت دوم نماز عشا، سوره اعلی را قرائت کند.
5_ ازدیگر کارهای مستحب در شب جمعه این است که در حق مومنان دعا بسیار کند چنانچه از حضرت فاطمه زهرا (س) روایت شده اگر کسی برای ده نفر از برادران مومن در گذشته خویش طلب آمرزش کند بهشت بر او واجب شود
چرا نباید امام زمان(ع) را با نام «محمد» بخوانیم؟
چرا نباید امام زمان(ع) را با نام «محمد» بخوانیم؟
در روایتی از امام صادق (ع) چنین آمده است: «هیچ کس به جز کافر نام صاحبالامر را بر زبان نمیآورد».[1]
در یکی از توقیعات حضرت صاحب الزمان (عج) نیز چنین آمده: «ملعون است، ملعون است کسی که نام مرا در محفلی بین مردم ببرد».[2]
از این روایات باز هم در کتاب های شیعه یافت میشود به طوری که علامه مجلسی در بحارالانوار یک باب به همین موضوع اختصاص داده است.[3]
حال این نکته مهم است که بدانیم نام حضرت را که در روایات بر بیان نکردن آن تأکید بسیار شده است، چیست؟ در روایتی از پیامبر(ص) آمده است که «مهدی از فرزندان من است، اسم او اسم من و کنیه اش کنیه من است».[4] با توجه به این روایت میتوان فهمید که نام حضرت مهدی(عج)، محمد است و نباید ایشان را با این نام خواند.
با کمی دقت در مطالب بالا فهمیده میشود که نباید حضرت مهدی(عج) را با نام محمد بخوانیم؛ نه این که نام محمد را بر زبان نیاوریم و یا این که این نام را بر کودکان خود نگذاریم، بلکه منظور این است که هر گاه خواستید حضرت مهدی (عج) را بخوانید، از نام اصلیشان (محمد) استفاده نکنید.
یاد کردن نام شریف امام عصر(عج) به چند گونه امکان دارد: 1.یاد کردن آن در کتابها؛ 2. یاد کردن آن به کنایه؛ مثلاً بگوید اسم او اسم رسول خدا است؛ 3. یاد کردن نام ایشان در مواقع ترس که ممکن است ضرر جانی برای امام (عج) یا آن فرد داشته باشد؛ مانند یاد کردن نام ایشان در دوران غیبت صغرا؛ 4. یاد کردن نام آن حضرت در حالتی که ترسی در کار نیست و تقیه لازم نیست؛ مانند دوران ما.
مورد اول و دوم به اتفاق علما اشکالی ندارد؛ زیرا علمای شیعه بالاجماع با این کار مخالفت نکردهاند.[5] مورد سوم نیز به اتفاق نظر علمای شیعه اشکال دارد و حرام است.[6] اما درباره مورد چهارم اختلاف نظر وجود دارد. برخی از علمای شیعه معتقدند که این کار اشکال دارد و برخی معتقدند که اشکالی ندارد؛ برای مثال علامه مجلسی معتقد است که کلاً یاد کردن امام زمان (عج) با نام محمد اشکال دارد؛ چه در دوران غیبت صغرا و چه در دوران غیبت کبرا.[7] در مقابل علی بن عیسی اربلی از فقهای بزرگ شیعه معتقد است که منع تلفظ به نام مهدی (عج) تنها از روی تقیه بوده است و اکنون دیگر این تقیه وجود ندارد و در نتیجه این منع هم برطرف شده است.[8]
بنابراین، میتوان این طور جمعبندی کرد: اولاً: چیزی که از آن در روایات منع شده است، این است که امام زمان(ع) را با نام محمد بخوانیم؛ نه این که نام محمد را به کلی به کار نبریم و حتی برای فرزندانمان نیز این اسم را انتخاب نکنیم. ثانیاً: بین علمای شیعه درباره این که آیا در دوران کنونی که ترس و تقیهای در کار نیست، آیا باز هم یاد کردن امام زمان (عج) با نام محمد اشکال دارد یا نه، اختلاف است و برخی از فقهای بزرگ شیعه معتقدند در این دوران اشکالی ندارد و آنچه در روایات آمده مختص دوران غیبت صغرا است که شیعیان در حالت تقیه بودهاند.
پی نوشتها:
[1] کورانی، علی، المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی، ص 890، ناشر شخصی، چاپ اول.
[2] همان.
[3] علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 51، ص 31 – 33، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1362.
[4] المعجم الموضوعی لاحادیث الامام المهدی، ص 176.
[5] تونهای، مجتبی، موعود نامه، ص 101، انتشارات مشهور، چاپ اول.
[6] همان، ص 102.
[7] بحار الانوار، ج 51، ص32.
[8] تونهای، مجتبی، موعود نامهص 102.
تاثیر عزاای امام حسین برکودکان
دکتر محسن اصغری نکاح، روانشناس کودک و نوجوان و استاد دانشگاه فردوسی مشهد در مصاحبه با ایران زندگی از نحوه حضور کودکان در مراسم محرم اینگونه سخن میگوید: باید بدانیم امام حسین (ع) متعلق به تمام بشریت است.
وی گفت: کودکان و نوجوانان در این ماه سهم ویژهای دارند. مهمترین شرکتکنندگان در عزاداریهای محرم، کودکان و نوجوانان هستند و آنها میتوانند بیشترین بهره را بگیرند و آینده جامعه را با سبک زندگی حسینی و با معرفت امام حسین (ع) بسازند.
خانوادهها باید توجه داشته باشند اگر میخواهیم برخی از آسیبهای اجتماعی و فردی در خانواده و همچنین کودکان اصلاح شود باید از این ماه استفاده کنیم. در قیام عاشورا و فرهنگ تربیتی آن ایثار و ازخودگذشتگی و عرفان و دعا و مناجات و ظلمستیزی، یاری کردن مظلوم و آنچه به عنوان زندگی متعالی میخواهیم در این حماسه وجود دارد و میتواند به کودکان و نوجوانان دیدگاه متعالی بدهد که آینده خود را به جای مشغول شدن به اهداف پوچ با یک انگیزه بالا بسازند و این فرهنگ میتواند در شغل و درس و در مسائل اجتماعی و فرهنگی و تشکیل خانواده در آینده به آنها کمک بکند. لذا خانوادهها و متولیان برگزاری مجالس عزا ازجمله مدیحهسرایان و ذاکرین اهل بیت باید نسبت به نکات تربیتی مربوط به کودکان در این ایام حساس باشند.
محرم فرصتی برای تربیت
باید بدانیم که محرم و مراسم عزاداری این ایام یک فرصت تربیتی برای خانوادهها، کودکان و جامعه است. باید قبل از محرم آماده شد و کودکان را آماده کرد. در مراسم عزاداری باید تلاش کنیم و بعد از آن هم مراقب باشیم آثار تربیتی به دست آمده حفظ شود. ما نباید این نگرش را داشته باشیم که عاشورا تنها یک مراسم مذهبی و فرصتی برای رسیدن به ثواب است. عاشورا و محرم یک گنجینه بزرگ فرهنگی و تربیتی است که همه میتوانند در آن مشارکت داشته باشند.
یکی از مسائلی که ما برای آرامش روان و ساختار شخصیتی لازم داریم هویت دینی و اسلامی است. این روانشناس با بیان اینکه اگر بتوانیم در کودکان یک هویت اسلامی و حسینی ایجاد کنیم آنها خود را شایسته میدانند و در خیلی از مواقع زمانی که در معرض ناهنجاری قرار میگیرند میتوانند خویشتنداری کنند، افزود: کودکان باید در مراسم عزاداری همپای بزرگترها مشارکت داشته باشند تا توانایی فهم و نحوه شرکت در عزاداریها را پیدا کنند. آنها میتوانند در بخشهای مختلف عزاداری مانند پذیرایی کردن یا نصب پرچم و… مشارکت داشته باشند و این امر به ما کمک میکند بتوانیم به بچههایمان تجربه دین بدهیم. تجربه دینی مقدمه هویت دینی است. کودکان معمولاً آن چیزی را که تجربه میکنند بیشتر در زندگی مورد استفاده قرار میدهند. شرکت در عزاداری یکی از بهترین فرصتها برای کسب این تجربه دینی است.
دکتر اصغری نکاح در ادامه با بیان اینکه فضای تربیتی و محیط خانه و مدرسه در تربیت کودکان اثر میگذارد، گفت: باید محیط خانه را برای این ایام آماده کنیم. اگر از کودکانمان نظر بخواهیم که کتیبه یا پرچم را کجا نصب کنیم و با این کار احترام گذاشتن به این ایام را به کودکان آموزش میدهیم.
خانوادهها میتوانند با شناسایی تکیهها یا مساجدی که مراسم عزاداری در آنجا با فرزندانشان همخوانی بیشتری دارد شرکت کرده و در این زمینه میتوانند از آنها نظرخواهی کنند که دوست دارند در کدام مراسم شرکت کنند؟ اگر هم خودمان دوست داریم در مکان دیگری عزاداری کنیم بهتر است در مجالسی که کودکان پیشنهاد میکنند هم شرکت کنیم این مسأله باعث میشود بچهها احساس پیوند بیشتری با این فضا بکنند و باید حق انتخاب را به بچهها بدهیم.
وی ادامه داد: در زندگیهای آپارتمانی امروزی میتوانیم این فرصت را به کودکان بدهیم که یک روز دوستان یا همکلاسی و یا بچههایی که در مجتمع مسکونی زندگی میکنند را به خانه دعوت و یک مراسم کوچک عزاداری برپا کنند و خود کارهای آن را انجام بدهند.
مقدمه معرفت
برای کسب معرفت باید شور و هیجان داشت و با شناخت نسبت به وقایعی که در طی زندگی با آن مواجه میشویم نگاه کنیم. واقعه عاشورا یکی از راههایی است که با مطالعه دقیق آن و شور و هیجانی که در ایام محرم هر عاشق دلباخته امام حسین(ع) به آن میرسد میتوان به معرفتی رسید که هدف اصلی قیام عاشورا است. استاد دانشگاه فردوسی مشهد با بیان اینکه شرکت در مراسم عزاداری ماه محرم و شور و هیجان آن مقدمهای برای کسب معرفت است، ادامه داد: اگر از این مقدمه استفاده نکنیم معرفت حاصل نمیشود.
حضور کودکان در اینگونه مراسم باعث میشود آنها حساس شوند و به دنبال این باشند که چرا امامحسین(ع) به همراه اعضای خانوادهاش در کربلا به جنگ با دشمن رفتند. حضور در مراسم عزاداری یک نوع فعالیت اجتماعی محسوب میشود و کودکان وقتی شور و هیجان اجتماعی را در این مراسم میبینند این شور و هیجان به آنها سرایت میکند. البته خانوادهها باید اقتضای سن کودکشان را نیز در نظر بگیرند.
باید توجه داشته باشیم کودک در مراسم عزاداری نیز کودک است و اگر میخواهند راحت بنشینند یا اسباببازی همراه داشته باشند نباید مانع کار آنها شد و خانوادهها اگر کودک زیر 4 سال را به این مراسم میبرند حتماً همراه خودشان مقداری غذا یا کاغذ و مداد رنگی داشته باشند تا اگر حوصله کودک سر رفت سرگرم شود و توجه داشته باشیم نباید کودکان را مجبور کنیم مثل بزرگترها در اینگونه مجالس بنشینند و عزاداری کنند. حتی اگر چند کودک در این مراسم در کنار هم قرار گرفتند نباید مانع از بازی آنها شویم. همچنین برگزارکنندگان این گونه مراسم، سخنرانان و مداحان به کودکان تذکر ندهند.
یکی از مباحث مهم در عزاداریهای کودکان در ایام محرم شیوه برخورد والدین قبل از عزاداری، حین عزاداری و بعد از عزاداری است. صبوری والدین در آماده کردن بچهها مؤثر است. کودکانی که با عجله آماده میشوند یا با تحکم والدین مواجه میشوند نسبت به حضور در این مراسم بی علاقه خواهند شد.
سرنوشت قاتلان امام حسین 4
بحدل [بجدل] بن سلیم کلبی
از عناصر خبیث لشگر عمربن سعد در کربلا!!
در عاشورا سال 61 هـ.ق که لشگر عمر سعد، حسین بن علی (ع) را شهید کردند، برای غارت اموال و لباس های او، بر جسد مقدسش حمله ور شدند که «بجدل بن سلیم، لعنة الله علیه» انگشت آن حضرت را با انگشترش برید و به سرقت برد. و این انگشتر، غیر از انگشتری رسول خدا بود که از ذخایر نبوت است.
مختار ثقفی وقتی به خونخواهی شهداء کربلا قیام کرد، بجدل را دستگیر نمود و دستور داد تا هر دو دست و پایش را قطع کردند و آنقدر در خون خود غلطید تا هلاک شد و مرد.
نکته:روایتی از «محمد بن مسلم از امام صادق (ع)» نقل شده که می گوید:
از امام صادق (ع) از انگشتر (خاتم) حسین بن علی (ع) پرسیدم که به دست که افتاد؟ و یادآور شدم که «من شنیدم در ضمن اموال دیگر به غارت رفته است».
حضرت فرمودند:«چنین نیست که گمان برده اند».
حسین (ع) به پسرش علی بن الحسین وصیت کرد و خاتم خود را در انگشت او کرد و کار امامت را به او سپرد. چنانچه رسول خدا (ص) با علی بن ابیطالب کرد و او با حسن و او با حسین (ع)، سپس این خاتم بعدا به پدر من از پدرش رسید و اکنون در نزد من و به من رسیده است. و من هر جمعه در دست می کنم و با آن نماز می خوانم. محمد بن مسلم می گوید:روز جمعه نزد او رفتم نماز می خواند. چون از نماز فارغ شد دست به سوی من دراز کرد، در انگشتش خاتمی دیدم که نقش نگینش چنین بود لااله الا الله عدة للقاءالله. حضرت فرمود:این خاتم جدم ابی عبدالله الحسین (ع) است. (1- ص 200 در نفس المهموم به نقل (شیخ صدوق) و (روضة الواعظین) 2- موسوعة الامام الحسین به نقل از ترجمه امالی، کمره ای)
- بدیل بن صریم (حریم)
از قاتلان حضرت حبیب بن مظاهر اسدی و عناصر خبیث و جنایتکار تاریخ.
او از قبیله بنی تمیم و از بنی عقفان بود.