بانوان یاور امام حسین 2
دو تن از جانبازان کربلا پس از شهادت امام حسین(ع) بر اثر جراحتهاى وارده به فوز عظیم شهادت نایل آمدند این دو عبارت اند از:
1 ـ سواد ابن منعم نهمى که به اسارت گرفته شد و بعد از شش ماه بر اثر جراحات وارده به شهادت رسید.
2 ـ موقع بن ثمامه صیداوى, او ابتدا به اسارت گرفته شد سپس تبعید شد و بعد از یک سال بر اثر جراحات وارده شهید گشت.
ویژگیهاى یاران امام حسین(ع)
یاران امام حسین(ع) آنقدر از خود افتخار به جاى گذاردند که قلم توان ترسیم آن همه بزرگوارى و ایثار را ندارد.
همان بهتر که امام حسین(ع) آنان را بستاید که: ((شما بهترین و باوفاترین یاران اید.))
عمده ویژگیهاى این شهیدان عبارت بود از:
1 ـ بصیرت در دین
بصیرت در دین یعنى روشن بینى عمیق در دین و با چشم باز راه دین را برگزیدن و پاى آن مقاومت کردن همان که خداوند به آن مومنان را مى ستاید.
((انما المومنون الذین آمنوا بالله و رسوله ثم لم یرتابوا و جاهدوا باموالهم و انفسهم فى سبیل الله اولئک هم الصادقون;(22)
مومنان واقعى تنها کسانى اند که به خدا و رسولش ایمان آورده
سپس هرگز شک و تردیدى به خود راه ندادند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد کردند اینان راستگو هستند.))
ایمان, جهاد با مال و جان در راه خدا از برجسته ترین ویژگیهاى ایمان بابصیرت است.
شهیدان کربلا نمونه ارزشمند دین داران بابصیرتند. بى تردید در زمان قیام امام حسین(ع) صدها هزار نفر ادعاى مسلمانى داشتند و از قیام حضرت نیز با خبر بودند.
این هنر کربلاییان بود که با لبیک به نداى مظلومیت سالار شهیدان بصیرت خویش را در میدان عمل نشان دادند آنان این بینش بلند را داشتند که اسیر دنیا نباشند که
امیر بر آن باشند, بى بصیرتان بنده دنیا شدند امام حسین(ع) فرمود:
((الناس عبیدالدنیا و الدین لعق على السنتهم یحوطونه ما درت معائشهم فاذا محضوا بالبلإ قل الدیانون;(23)
مردم بنده دنیایند و دین لقلقه زبان آنهاست تا آن جا آن را دارند که زندگى آنها تإمین شود.
وقتى با بلا آزموده مى شوند دینداران کم مى شوند. ))
شهیدان کربلا با نثار جان خویش بندگى و عبودیت خویش را در پیشگاه حق به منصه ظهور گذاشتند و این همه فداکاریها در سایه بصیرت بود. این بصیرت والاى حضرت
على اکبر بود که لباس افتخار شهادت را بر قامت او پوشانید. وقتى پدر کلمه استرجاع را گفت و على اکبر, راز آن را فهمید با افتخار گفت: ((فاننا اذا لانبالى ان نموت
محقین;(24) حال که ما بر حقیم از مرگ نمى هراسیم.))
این بینش والاى سردار رشید کربلا اباالفضل است که هستى اش را فداى برادر و امام خویش مى کند و شکوهمندانه رجز مى خواند که:
لا ارهب الموت اذالموت رقى
حتى اوارى فى المصالیت لقا
نفسى لنفس المصطفى الطهر وقا
انى اناالعباس اغدوا بالسقا
و لا اخاف الشر یوم الملتقى(25)
((از مرگ نمى هراسم به هنگامى که آثار آن آشکار گردد و به آن پشت نمى کنم تا آن زمان که خود را در میان شمشیرهاى برهنه اندازم و در بین شمشیرها
پوشیده گردم جانم فداى حسین که جان محمد است. مرا از آن رو عباس سقا گویند که باکى از برخورد دشمن به هنگام رویارویى ندارم)).
مى توان مضمون این رجز بلند اباالفضل را در این شعر فارسى ذکر کرد که:
مرگ اگر مرد است گو نزد من آى
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من از او عمرى ستانم جاودان
او زمن دلقى ستاند رنگ رنگ
حضرت امام صادق(ع) همین ستایش را نسبت به حضرت اباالفضل(ع) دارد:
2 ـ ارتباط عاشقانه با خداوند
دومین ویژگى شهیدان کربلا که برگرفته از بصیرت عاشوراییان بود ارتباط تنگاتنگ و عاشقانه با خداوند بود; در زیارت رجبیه خطاب به یاران امام حسین(ع) مى خوانیم:
((السلام علیکم ایها الربانیون, انتم خیره اختارکم الله لابى عبدالله(ع) و انتم خاصه اختصکم الله به;
سلام بر شما اى ربانیون, شما برگزیدگان خدایید که او شما را براى ابى عبدالله(ع) برگزید و مشمول عنایات ویژه خویش ساخت.))
((ربى و ربانى)) کسى است که ارتباط تنگاتنگ و عاشقانه با خدا داشته باشد و شهیدان کربلا این ارتباط عاشقانه با خداوند را داشتند و همین عشق و محبت بود که
آنها را تا مرز فدا شدن در راه خدا پیش برد که عشق و محبت جاذبه ساز است و همانند آهن ربا آدمى را به سوى خویش مى کشد:
گر جام عشق دم زند آتش در این عالم زند
این عالم بى اصل را چون ذره ها بر هم زند
عالم همه دریا شود دریا زهیبت لا شود
آدم نماند و آدمى گر خویش بر آدم زند
بانوان یاور امام حسین
جلوه برجسته دیگر یاران ابى عبدالله(ع) این است که حضرت, بانوان فداکارى از بنى هاشم و غیر آنها را در زمره یاران وفادار خویش داشت تا بانوان نیز بدانند که
مى توانند افتخار ((انصارالله)) شدن, ((انصارالحسین)) شدن را داشته باشند
در رإس اینان ((زینب)) شیر زن قهرمان کربلا است. قلم از توصیف این بزرگ انسان تاریخ بشریت عاجز است تنها مى توان این را گفت که: او فاطمه ثانى است.
زن مگو مرد آفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال اخت الوقار
زن مگو خاک درش نقش جبین
زن مگو دست خدا در آستین
دیگر بانوان هاشمى که بهمراه حضرت بودند عبارتند از: ام کلثوم, ام هانى و رقیه ـ هر سه از دختران امام على(ع) ـ , رمله همسر امام مجتبى, سکینه بنت الحسین, فاطمه بنت الحسین, فاطمه دختر امام حسن و رباب دختر امرئ القیس.
از بانوان غیر بنى هاشم: ام خلف همسر حضرت مسلم, ام وهب, همسر وهب, حسنیه کنیز سیدالشهدإ مادر شهید منحج بن سهم, همسر جناده بن حارث و فکیهه خادمه منزل امام حسین(ع).
این زنان فداکار بیشترین نقش را در فداکارى فرزندان و همسر خویش داشته اند.
ام خلف پس از شهادت همسرش مسلم, فرزندش خلف را ترغیب به فداکارى در رکاب امام حسین(ع) کرد او نیز با کشتن سى نفر از دشمنان سرانجام به فوز
عظیم شهادت نایل آمد(18)
ام وهب به فرزندش گفت: از تو راضى نمى شوم مگر آن که در رکاب امام حسین به شهادت برسى: ((مارضیت حتى تقتل بین یدى الحسین))(19)
همسر وهب نیز ضمن تشویق شوهرش عمودى به دست گرفته به همراه شوهر مى جنگید که با دعا و درخواست امام حسین(ع) به خیمه مخصوص بانوان برگشت.(20)
این زنان فداکار, درس ایثار و فداکارى, درس حضور عفیفانه زنان در صحنه هاى اجتماعى و درس چگونگى عروج مردان از دامن خود را آموختند.
اگر این بانوان فداکار نبودند چه بسا دشمنان, فریاد مظلومیت عاشورا را خاموش مى کردند این حماسه ها و فریادها و ناله هاى از دل برآمده بود که جلوى تحریف
واقعه عاشورا را گرفت. فریادها و خطبه هاى آتشین زینب و دیگر بازماندگان نهضت عاشورا سند تثبیت نهضت خونین عاشورا بر تارک تاریخ شد.
به تعبیر مورخ دانشمند مرحوم آیتى:
((… گفتن این مطالب (فریادهاى افشاگرانه) لازم بود و قطعا اهل بیت در این گفتار در نظر داشتند و مى دانستند که فردا که دشمن با عکس العمل این کارها رو به
رو شد اصرار خواهد کرد که با هر قیمتى شده است تاریخ شهادت امام را تحریف کند و فکر مردم را در گمراهى بیندازد به همین جهت با کمال هوشیارى و مآل
اندیشى در هر انجمنى و در هر بازار و کوچه اى, در پاسخ هر پرسشى فصلى از آنچه روى داده بود مى گفتند و گوشه اى از تاریخ شهادت امام را روشن مى
ساختند براى همین بود که در همان روز اول ورود به کوفه سه نفر از بانوان اهل بیت خطبه خواندند و به این فکر هم نیفتادند که چون امام چهارم در میان ما هست و
هم با مردم کوفه و هم با ابن زیاد سخن خواهد گفت دیگر نیازى به سخن گفتن ما نیست هر کدامشان که فرصتى به دست آورد ولو از میان کجاوه صدا بلند کرد و
مردمى اغفال شده را در جریان صحیح مطلب گذاشت… من معتقدم که امام چهارم و بانوان اهل بیت موقعى فکرشان آسوده شد و از پریشانى و اضطراب خاطر
بیرون آمدند که چند روزى در مرکز خلافت ماندند و سخنان خود را گفتند و مردم شام را هم از اشتباه درآوردند و کارى کردند که اگر تاریخ نویسى در شام هم مى
خواست جریان واقعه کربلا را بنویسد جز آنچه طبرى و مفید و ابو الفرج اصفهانى نوشته اند نمى توانست بنویسد در آن روز که اهل بیت مى توانستند به بازگشت
خویش علاقه مند باشند و راه مدینه را با خاطرى آسوده در پیش گیرند, داغدار بودند, با گریه و شیون به مدینه درآمدند و شهر مدینه را منقلب کردند اما از نظر هدف
فکرشان آسوده بود و دیگر نگران آن نبودند که تا فردا جریان عاشورا را به چه صورتى بنویسند و قیام اباعبدالله(ع) را چگونه توجیه کنند…))(21)
دو زن در کربلا این افتخار را داشتند که در رکاب سالار شهیدان به شهادت برسند:
((یکى ام عبدالله بن عمیر و دیگرى مادر عمروبن جناده)).
جانبازان کربلا
جانبازان سند افتخار انقلاب و نهضت اند و کربلا این مفاخر را با خود داشته است.
از جانبازان قیام کربلا, سردار بزرگ لشکر عشق, حضرت اباالفضل العباس(ع) است.
او با دو دست بریده فدایى سالار شهیدان شد:
اى ساقى سرمست ز پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
دست و علم و مشک سه حرف عشق است
دیدگاه بزرگان ادیان دیگر در مورد امام حسین
بروکلمان کارل (خاورشناس و پژوهشگر آلمانی)
شهادت حسین علاوه بر نتایج و اثرات سیاسی، موجب تحکیم و اشاعه مذهب شیعه گردید و این مذهب، مرکز و مظهر تمایلات ضدّ غرب شد.
موریس دو کبری
این دانشمند بزرگ مسیحی پس از تمجید و ستایش شکوه و عظمت روز عاشورا چنین میگوید: «حسین(ع) برای شرف و ناموس و اجرای احکام اسلام و از بین بردن ظلم و ستم و جلوگیری از حیف و میل مسلمین و حمایت از مستضعفین و بینوایان و به خاطر خدا از جان و مال و فرزند گذشت؛ اما زیر بار استعمار نرفت پس بیایید ما نیز شیوه او را سرمشق خود قرار داده از زیر دست استعمارگران خلاصی یابیم و مرگ با عزت را بر زندگی با ذلت ترجیح دهیم زیرا مرگ با عزت بهتر از زندگی همراه با ذلت است.»
مسیو ماربین
مسیو ماربین -دانشمند و محقق آلمانی- دربارهی امام حسین(ع) و قیام جاودانهاش، همچنین علل قیام آن حضرت(ع) و نتایج آن به طور مفصل سخن رانده است که خلاصه آن چنین است:
«حسین بن علی(ع) -نوه محمد(ص)، که از دختر محبوبش فاطمه(س) متولد شده- تنها کسی است که در چهارده قرن پیش در برابر حکومت جور و ظلم قد علم کرد. در فرزند علی(ع)، همه اخلاق و صفاتی که در دوران حکومت عرب پسندیده و قابل احترام بود، مشاهده میشد. حسین(ع) شجاعت و دلاوری را از پدر خود به ارث برده بود و به احکام و دستورات اسلام تسلطی کامل داشت…..
موضوعی را که نمیتوان نادیده گرفت این است که حسین(ع) اولین شخص سیاستمداری بود که تا به امروز، احدی سیاستی به مؤثری سیاست او اتخاذ ننموده است. زمانی که بنیامیه- دشمن کینهتوز اسلام- در مقام هتک حرمت به اسلام برآمدند حسین(ع) سکوت را جایز ندانسته به طور جدی و علنی علیه بنیامیه و حکومت وقت قیام کرد و آل ابیسفیان و یزیدیان را به رسوایی و نابودی کشانید. او علناً و آشکارا میگفت: من در راه حق و جهت امر به معروف قیام خواهم کرد و کمترین تردیدی ندارم که در این راه کشته خواهم شد. من قیام خواهم کرد اگر چه جان خود و عزیزانم را در این راه از دست بدهم. او به گفتهاش عمل کرد؛ عملی که هیچگاه در دنیا سابقه نداشته و نخواهد داشت که شرحش از حد ایجاز ما خارج است.
تاریخ عاشورا کاملاً نشان میدهد که هیچ یک از شهیدان کربلا عمداً خود را به کشتن ندادهاند، بلکه هر یک از کشتهشدگان مورد هجوم و تاخت و تاز سپاه دشمن قرار گرفته مظلومانه از پای درآمدهاند و هر یک از این شهدا به اندازه مظلومیتشان بر عظمت و بزرگی اسلام افزودهاند؛ ولی شهادت حسین(ع) از همه مهمتر و از روی دانش و بصیرت و سیاست انجام گرفت و این شهادت و شهامت در تاریخ بشریت نظیر نداشته است.
… چندی نگذشت که حکومت ظلم و جور معاویه و جانشینان او از میان رفت و در کمتر از یک قرن، قدرت از بنیامیه سلب گردید. خارج شدن قدرت از دست بنیامیه به گونهای انجام شد که امروز نام و نشانی از آنان نمودار نیست و اگر در متن کتابهای تاریخی نامی از این قوم ذکر شده در تعقیب آن هزاران نفرین و ناسزا نوشته شده و این نیست مگر به واسطه قیام حسین(ع) و یاران باوفای او.»
واشنگتن ایرونیک
این مورخ شهیر آمریکایی در تمجید و ستایش از شخصیت و قیام سید و سالار شهیدان(ع) مینویسد: «برای [امام] حسین(ع) ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن به اراده یزید نجات بخشد، لیکن مسؤولیت پیشوایی و نهضت نجاتبخش اسلام اجازه نمیداد که او یزید را به عنوان خلافت بشناسد، لذا خود را برای هر ناراحتی و فداکاری برای رها ساختن اسلام از چنگال بنیامیه آماده ساخت. در زیر آفتاب سوزان و روی ریگهای تفتیده عربستان، روح حسین(ع) فنا ناپذیر است. ای رهبر نمونه شجاعت و ای شهسوار من ای حسین(ع).»
پروفسور ادوارد براون
پروفسور ادوارد گرانویل براون مشهور به ادوارد براون، پزشک و مستشرق بزرگ انگلیسی و استادیار زبان فارسی در دانشگاه کمبریج از قیام با عظمت کربلا چنین یاد میکند: «آیا اقلیتی پیدا میشود که حدیث کربلا را بشنود؛ اما آشفته و محزون نگردد، حتی غیر مسلمانان نیز نمیتوانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند.
گیبون
این مورخ مشهور نیز مینویسد: «در طی قرون گذشته و در سرزمینهای مختلف، بشریت صحنههای حزنآوری به عظمت قیام حسینی که موجب بیداری قلب خونسردترین خوانندگان خواهد شد به خود ندیده است.»
پورشو تامداس (تاملاس) توندون
این اندیشمند هندو در توصیف امام حسین(ع) و قیام شجاعانهاش مینویسد: «شهادت امام حسین(ع) از همان زمان که طفلی بیش نبودم در من تأثیر عمیق و حزنآوری داشت. من اهمیت داشتن این خاطره بزرگ تاریخی را میدانم. فداکاریهایی مانند شهادت امام حسین(ع)، سطح فرهنگ بشر را ارتقا میبخشد و خاطره آن شایسته است بماند و یادآوری گردد.»
مهاتما گاندی
مهاتما گاندی رهبر بزرگ مردم هندوستان در توصیف عظمت و شکوه شخصیت و قیام اباعبدالله الحسین(ع) چنین سخن به میان آورده است: «من زندگی امام حسین(ع) -آن شهید بزرگ اسلام- را به دقت خواندهام و به صفحات کربلا توجه کافی نمودهام و بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد بایستی از سرمشق امام حسین(ع) پیروی کند.»
چارلز دیکنز
چارلز دیکنز نویسنده مشهور انگلیسی در توصیف و ستایش قیام مقدس اباعبدالله الحسین(ع) چنین میگوید: «اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواستههای دنیایی خود بود من نمیفهمم چرا او خواهران و زنان و اطفالش را به همراه برده بود پس عقل چنین حکم میکند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد.
سر فردریک جمس
او نیز در ستایش از مقام رفیع و با عظمت اباعبدالله(ع) چنین نوشته است: «درس امام حسین(ع) و هر پهلوان شهید دیگری این است که در دنیا، اصول ابدی عدالت و ترحم و محبت وجود دارد که تغییر ناپذیرند و همچنین میرساند که هر گاه بدی مقاومت کند و بشر در راه آن پافشاری نماید آن اصول (عدالت و ترحم و محبت) همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند
عظمت قیام سیدالشهدا و فداکاری یاران با وفای امام حسین(ع)، سبب شده که نویسندگان و اندیشمندان بزرگ جهان، در باره نهضت حسینی و حماسه آفرینان عاشورا اظهار نظرهای بسیاری داشته و حتی برخی از نویسندگان غیرمسلمان نیز درباره این واقعه اظهار نظر داشته و کتاب بنویس
عظمت قیام سیدالشهدا و فداکاری یاران با وفای امام حسین(ع)، سبب شده که نویسندگان و اندیشمندان بزرگ جهان، در باره نهضت حسینی و حماسه آفرینان عاشورا اظهار نظرهای بسیاری داشته و حتی برخی از نویسندگان غیرمسلمان نیز درباره این واقعه اظهار نظر داشته و کتاب بنویسند.
به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی دانا، با توجه به این که بسیاری از پیروان مذاهب و ادیان مختلف مخصوصاً اندیشمندان و فرهیختگان آنان شیفتگی و علاقهمندی خود را به سرور آزادگان حسین بن علی (علیه السلام) در بیانات و نوشتههای ارزشمند خود اعلام کردهاند و برخی از مصلحان جهـان نیز از حـرکت و قیـام حضـرت ابیعبدالله (علیه السلام)الهام گرفتهاند در این مختصر کوشیدهایم رمز این دلدادگی و شیوایی را بیابیم و از این رهگذر به بیان نمونههای والایی از ارزشهای انسانی مانند کرامت و عزت انسان، آزادگی، گذشت و … از فرمایشان و رفتار آن امام همام پرداختهایم که خود یکی از دلایل عشق انسانیت به ساحت مقدس سیدالشهداء (علیه السلام) و یاران فدارکاش میباشد.
جملاتی از بزرگان تاریخ درباره عظمت امام حسین (ع)
جرج جرداق (دانشمند و ادیب مسیحی)
وقتی یزید، مردم را تشویق به قتل امام حسین(ع) و مأمور به خونریزی میکرد، آنها میگفتند: چه مبلغی به ما میدهی؟ امّا انصار حسین(ع) به او گفتند: ما با تو هستیم و اگر هفتاد بار کشته شویم، باز میخواهیم در رکابت جنگ کنیم و کشته شویم.
آنتون بارا (اندیشمند مسیحی)
اگر حسین از آنِ ما بود، در هر سرزمینی برای او بیرقی بر میافراشتیم و در هر روستایی برای او منبری برپا میکردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیّت فرا میخواندیم
املاس توندون (رئیس سابق کنگره ملّی هندوستان)
این فداکاریهای عالی از قبیل شهادت امام حسین(ع)، سطح فکر آدمی را ارتقاء بخشیده، و شایسته است خاطره آن همیشه باقی بماند و یادآوری شود.
فردریک جِمس
درس امام حسین و هر قهرمان شهید دیگری این است که در دنیا، اصول ابدی عدالت و ترحم و محبّت وجود دارد که تغییرناپذیرند و همچنین میرساند که هر گاه کسی برای این صفات مقاومت کند و در راه آن پافشاری کند، آن اصول همیشه در دنیا باقی و پایدار خواهد ماند.
بنت الشاطی (نویسنده معروف مصری)
زینب، خواهر حسینبن علی، لذّت پیروزی را در کام ابن زیاد و بنیامیّه خراب کرد و در جام پیروزی آنان قطرات زهر ریخت. در همه حوادث سیاسی پس از عاشورا همچون قیام مختار و عبدالله بن زبیر و سقوط دولت امویّان و برپایی حکومت عباسیّان و ریشه دواندن مذهب تشیّع، زینب ـ قهرمان کربلا ـ نقش برانگیزاننده داشت.
عباس محمود عقّاد (نویسنده و ادیب مصری):
جنبش حسین، یکی از بینظیرترین جنبشهای تاریخی است که تاکنون در زمینه دعوتهای دینی یا نهضتهای سیاسی پایدار گشته است… دولت اموی پس از این جنبش، به قدر عمر یک انسان طبیعی، دوام نیاورد و از شهادت حسین تا انقراض آنان بیش از شصت و اندی سال نگذشت.
چارلز دیکنز (نویسنده معروف انگلیسی)
اگر منظور حسین، جنگ در راه خواستههای دنیایی بود، من نمیفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند؟ پس عقل چنین حکم میکند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری خویش را انجام داد
محمد علی جناح (رهبر بزرگ پاکستان)
هیچ نمونهای از شجاعت بهتر از این که حسین از لحاظ فداکاری و شهامت نشان داد، در عالم پیدا نمیشود. به عقیده من، تمام مسلمانان باید از این شهیدی که خود را در سرزمین عراق قربانی کرد، پیروی کنند
.ل. م. بوید
در طول قرون، افراد بشر همیشه جرأت و پردلی، عظمت روح و بزرگی قلب و شهامت روانی را دوست داشتهاند و به خاطر همینهاست که آزادی و عدالت هرگز به نیروی ظلم و فساد تسلیم نمیشود. و این بود عظمت امام حسین و من مسرورم که با کسانی که این فداکاری عظیم را از جان و دل ثنا میگویند، شرکت کردهام، هر چند که 1300 سال از آن تاریخ گذشته است.
مهاتما گاندی (رهبر بزرگ هندوستان)
من زندگی امام حسین، آن شهید بزرگ اسلام را به دقّت خواندهام و توجّه کافی به صفحات کربلا کردهام. بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد، باید از امام حسین پیروی کند.
توماس کارلایل (دانشمند انگلیسی)
بهترین درسی که از تراژدی کربلا میگیریم، این است که حسین و یارانش به خدا ایمان استوار داشتند.
آنها با عمل خود روشن کردند که تفوّق عددی در جایی که حق و باطل روبهرو میشوند، اهمیّت ندارد و پیروزی حسین با وجود اقلیّتی که داشت، باعث شگفتی من است.
توماس ماساریک
اگر چه کشیشان ما هم از ذکر مصایب حضرت مسیح، مردم را متأثّر میسازند، ولی آن شور و هیجانی که در پیروان حسین یافت میشود، در پیروان مسیح یافت نخواهد شد و گویا سبب این باشد که مصایب مسیح در برابر مصایب حسین، پر کاهی است در مقابل یک کوه عظیم پیکر.
ادوارد براون (پروفسور)
حتی غیر مسلمانان نیز نمیتوانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی تحت لوای آن انجام گرفت، انکار کنند.
واشنگتن ایرونیگ (تاریخنگار آمریکایی)
در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیده عراق، روح حسین فنا ناپذیر است.
ای پهلوان و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، ای حسین
موریس دوکبرا
اگر مورّخان ما حقیقت روز عاشورا را میدانستند و درک میکردند که عاشورا چه روزی است، این عزاداری را مجنونانه نمیپنداشتند؛ زیرا پیروان حسین به واسطه عزاداری حسین میدانند که پستی و زیر دستی و استعمار و استثمار را نباید قبول کنند و شعار پیشرو و آقای آنها تن به ظلم و ستم ندادن بود.
راهکارهای حفظ محط زیست
هکارها:
با توجه به بررسیهای انجام شده در این مقاله و بحث و نتیجهگیری که به عمل آمد، موارد زیر را به منظور پایداری محیط زیست پیشنهاد میکنیم:
1ـ به شهادت تاریخ گذشته و معاصر، شگفتانگیزترین رفتارهای اجتماعی (چه در جهت رشد و چه در جهت ارتجاع) بستری اعتقادی داشتهاند. بنابراین شایسته است تا جوامعی که عزم خود را به اعتلا و رشد و پایداری زیست محیطی خویش عزم کردهاند از این ویژگی به نحو شایسته استفاده کنند.
2ـ باید بر آگاهسازی افراد تأکید شود که برای تحقق پایداری تلاش مینمایند.
3ـ در سیاستگذاریها و تعیین برنامههای توسعه پایدار، تعادل مد نظر قرار گیرد که مهمترین آن بها دادن به انسانهاست؛
4ـ هیچ قانون و نگهبانی نمیتواند افراد را به احترام گذاردن به محیط زیست مجبور نماید. احترام به محیط زیست، نتیجه آموزش تعالیم دینی در این باره است؛ از این رو، از این نوع آموزشها، باید بیشتر بهره گرفت.
5ـ باید مروج کشاورزی با ملاحظات انسانی آن بود و نباید فراموش کرد تا ایجاد یک نظام کشاورزی پایدار، راهی بس طولانی در پیش است. امید آن که بتوان رسالت ترویجی خود را برای ایجاد نظام کشاورزی با ابعاد انسانی و اخلاقی نشان دهیم و موجبات ترقی و تعالی بشریت را فراهم آوریم.
6ـ برخی از مسئولان در عمل، این اهرم قدرتمند (تلاشهای دینی) در قلمرو حفاظت محیط زیست را مورد بیمهری قرار داده و بدان توجهی نکردهاند و تنها جسته و گریخته اقداماتی صورت دادهاند که چندان مؤثر نیست؛ توصیه میشود که مسئولان از این اهرم قدرتمند کمال بهره را ببرند و راهکارهای محافظتی به کمک اعتقادات اسلامی را از طریق تحقیق، تعیین کنند.
7ـ اجرای سیاست توسعه پایدار و بیزیان نیازمند اعمال تغییرات اساسی در معیارها و ارزشهاست. امروزه، دلیل اصلی تخریب محیط زیست، بیمسئولیتی و عدم توجه به ارزشهای والای انسانی است؛ به همین دلیل باید در ارزشها تحولی اساسی صورت گیرد؛
8ـ درک مسائل محیط زیست برای اذهانی که امور را از دریچه تنگ منافع خصوصی یا سوداگری صرف مینگرند، آسان نیست. به همین دلیل آموزش عمومی مردم در زمینه محیط زیست، باید در دستور کار رسانههای گروهی و مراکز تبلیغی قرار گیرد تا از این طریق، نگرش آنها را نسبت به طبیعت اصلاح کرد و رفتار آنان را با طبیعت متعادل ساخت.
9ـ کشورهایی که خود را اسلامی میدانند باید طبق اصول و معیارهای ذکر شده در این مقاله عمل کنند؛ باید اندیشه افزونطلبی و سودجویی افراطی را که موجب نادیده انگاشتن تعادل محیط زیست است، کنار بگذارند.
10ـ آلودگی و نابودی محیط زیست مثل آتش است که هیزم تر و خشک را میسوزاند. تمامی ساکنان کره زمین باید برای پایداری محیط زیست مشارکت کنند. کشورهای اسلامی باید سعی کنند به کشورهای غربی فشار آورند تا بیش از همه مسائل جهانی حفظ محیط زیست را رعایت کنند و به علاوه سهم مالی بیشتری را برای بازسازی و پاکسازی محیط زیست بپردازند.
ناگفته نماند که برنامه ریزی و دادن تضمین های دولتی برای تشویق مردم جهت سهم گیری در ایجاد محیط زیست خیلی مهمه است ولی اساسیترین کار در این زمینه ،« فرهنگ سازی زیست محیطی» است؛ «فرهنگ سازی» از سنین پایین شروع شود، مثلاً در مهد کودک، مکاتب، دانشگاهها و مراکز آموزشی و اجتماعی از محیط زیست آموزش داده شود؛ ممکن در کوتاه مدت حفظ محیط زیست با منافع مردم در تقابل باشد و لکن پس از به دست آوردن اهمیت مواظبت از محیط زیست این مشکل مقطعی حل خواهد شد. در این مورد باید کار فرهنگی کرد و این صرف از ارگان های دولتی بر نمی آید، در عین حال مسوولان و مدیران دولتی هم باید به موضوع محیط زیست آگاه باشند و برای آگاهی دادن به دیگران نیز سرمایه گذاری کنند. متاسفانه امروز ما سرمایه گذاری در فرهنگ سازی زیست محیطی کشور نداریم موضوع محیط زیست به عنوان رشته حتی در دانشگاههای ما هم وجود ندارد و تحصیل کرده های ما نیز از اطلاعات محیط زیست برخوردار نیستند؛ این فرهنگ باید عملاً در میان محصلین و فرهنگیان جا باز نماید و خردسالان از دورة کودکستان گرفته تا به نوجوانان و جوانان ما که تحصیلات عالی دارند از پارک ها و مناطق حفاظت شده بازدیدهای میدانی نمایند تا فرهنگ سازی زیست محیطی ایجاد گردد.
به امید آنکه ما در آینده های نزدیک شاهد محیط زیست در نقاط مختلف کشور اعم از نبات و حیوان باشیم و مصدر خدمات «زیست محیطی» برای نسل های بعدی گردیم.
چندین سال است که خشکسالی، نابودی انبوهی از اشجار، جنگلات و درختان را سبب گردیده؛ هرچند سال های اخیر هزاران اصله نهال غرس گردید اما کمبودی هایی در این راستا هنوز هم محسوس است، اینکه در آستانه بهار سال 1388 کمپاین وسیع نهال شانی و سرسبزی شهرآغاز یافته و در وجود بارندگی های متداوم دیگر اثرات خشکسالی مهار گشته است، با توجه به کمرنگی در سال های گذشته در حفاظت از درختان و ساحات سبز باید آبیاری بموقع وحفاظت از درختان وساحات سبز را منحیث یک اصل مهم باید در نظر داشت که با این پوشش دور نخواهد بود روزی که شهر خود را سبز و زیبا بیابیم.
طوریکه پیامبر عظیم الشان اسلام و ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین بارها و بارها با عمل و گفتار خود می فهماندند که انکشاف سرسبزی و نهال شانی خود، عبادت است و مورد پسند الهی می باشد و از قطع بی جهت درختان نهی فرمودند، چنانچه پیامبراسلام(ص) آن را به قطع بال فرشتگان تشبیه نمودند.
درختکاری در مملکت ما بخصوص در دوران های جنگ به یک موضوع فراموش شده تبدیل شده بود و مردم ما فراموش کردند که یکی از مظاهر زیبایی هر شهر و مملکت، سرسبزی آن می باشد و خداوند نیز در حدیث قدسی از زیبایی ها توصیف کرده و می فرماید:«ان الله جمیل، یحب الجمال» یعنی خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.