حجت الاسلام پناهیان:
حجت الاسلام پناهیان:
بنده در بسیاری از عرائض و سخنرانیهایم به بیانات حضرت آیت الله بهجت(ره) ارجاع میدهم و به کلمات ایشان اتکا میکنم و هرجا که منبع یا کتابی از بیانات ایشان ببینم، از آن استفاده میکنم.
در کتاب «رحمت واسعه» شما خیالتان راحت است که یک فقیه و عارف- که بسیاری از معانی را شهود کرده- با شما صحبت میکند. ایشان هم یک شخصیت معنوی و عرفانی بود و هم از یک نگاه ژرف، هوشمندانه و روشنفکرانه و همچنین از بصیرت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخوردار بود. این ویژگیها به این سادگی در یک نفر جمع نمیشود
توجه ایشان به مسائل سیاسی، بهگونهای است که شما میتوانید بگویید: از نظر بصیرت سیاسی، دیدگاههای ایشان با حضرت امام(ره)-که ملاک بصیرت سیاسیِ ما هستند- هیچ تفاوتی نداشته است. البته شاید، ابعاد سیاسی و اجتماعی ایشان، مغفول مانده باشد. ایشان بهعنوان یک شخصیت بصیر، در عرصۀ سیاست، واقعاً قابل اتکا هستند. انسان با اطمینان میتواند به نتایج سیاسی و رهنمودهای سیاسی و اجتماعی ایشان، تکیه کند و این کمنظیر است.
بنده خیلی از شهدای برجستۀ این انقلاب-از بین سیاسیون- را میشناسم که در برخی از دیدگاهها ممکن است دیدگاهشان شدیداً قابل اتکا نباشد؛ هرچند جهتگیری کلی آنها درست بوده است. اما هرچه دیدگاههای سیاسی آیتالله بهجت را مطالعه میکنم، میبینم که چقدر ژرفنگری و دوراندیشی و همهجانبهنگری در بیانات ایشان دیده میشود
آیتالله بهجت، اساساً یک فرصت و یک ودیعۀ الهی است که خدا برای ما آخرالزمانیها قرار داده و برای اتمام حجت و راهنمایی ما، ایشان کافی هستند.
ممکن است بعضیها در اثر تنشها، در فضای سیاسی با این و آن، مشکلاتی پیدا کرده باشند؛ چون عرصۀ سیاست محل دوستیها و دشمنیهاست حتی امام(ره) و رهبری، ممکن است مورد دوستی و دشمنی برخی افراد قرار بگیرند. اینجا ما به یک پایگاهی غیر از کسانی که در عرصۀ سیاست هستند نیاز داریم که بتواند داوری کند، و خارج از دائرۀ این دوستیها و دشمنیها به عنوان گروه مرجع مقدمات نظری لازم را به جامعه بدهد و جامعه را در قضاوت کمک کند. برای چنین مواقفی، شخصیتی مثل آیتالله بهجت(ره) واقعاً بینظیر هستند. دیدگاههای ایشان میتواند به عنوان یک معیار خارج از منافع و حب و بغضها، بصیرت سیاسی را افزایش دهد و در جامعه اتحاد نظر ایجاد نماید.
یکی از محسنات برجستۀ این کتاب، این است که بصیرت سیاسی و اجتماعی ایشان را در اوج، در این کتاب آورده است و این مطالب را از کنارههای سخنان ایشان دربارۀ امام حسین(ع) حذف نکرده است. و این خیلی ارزشمند است. یعنی بسیاری از تحلیلهای سیاسیای که ایشان حول و حوشِ موضوع امام حسین(ع) مطرح کرده، حذف نشده است.
یکی از تفریحات و لذتهای من در زندگی، خواندن بیانات و کلمات حکیمانۀ آیتالله بهجت(ره) است و توصیه میکنم دیگران نیز این کار را انجام دهند. و کسانی که میخواهند با شخصیت آیتالله بهجت(ره) آشنا شود، شخصیت وی را در آینه این کتاب ببینند.
در کتاب رحمت واسعه، برداشت دقیق و درست آیتالله بهجت(ره) از عاشورا آمده است. هر کس برداشت ایشان از عاشورا را داشته باشد، به معنای واقعی «انقلابی» خواهد بود.
یکی از جلوهای روشنفکری و واقعبینی ایشان را در این کلام ببینید؛ ایشان دربارۀ عبارت «عند قبر الحسین(ع)» که در روایات آمده میفرماید، منظور این است که وقتی به کربلا رسیدی و-بهدلیل ازدحام- دیگر نتوانستی جلوتر بروی، همانجا عندقبر الحسین(ع) است؛ همانجا بایست و زیارت بخوان.
امیدوارم کسانی که اهل محبت و زیارت امام حسین(ع) و اهل ادب نسبت به اهلبیت(ع) هستند، این کتاب را بخوانند. امیدوارم در اربعین، صوتِ این کتاب، آویزۀ گوش پیادهرویکنندگان در این مسیر باشد.
شاید بهترین کسی که میتواند این پیشنهاد را اجرا کند، رادیو اربعین باشد. اگر در رادیو اربعین، قطعاتی از این کتاب را بخوانند، برنامۀ این رادیو، بسیار پرمحتوا خواهد شد
اشتراکاشتراک گذاری در واتس اپاشتراک گذاری در لایناشتراک گذاری در افسراناشتراک گذاری در گوگل پلاس
آیت الله بهجت
استاد پناهیان
انقلاب
بهجت
رحمت واسعه
شهدا
پناهیان
خطر لجبازی در تبعیض میان فرزندان
خطر لجبازی در تبعیض میان فرزندان
اگر وصیت براساس لجاجت باشد، من از این بچه بدم آمده، از این بچه خوشم آمده است. من که مردم، دو میلیون به این بدهید. چون من این را دوست دارم. یک میلیون به این بدهید، چون این را دوست ندارم. اگر پیرزنی، پیرمردی در وصیتهایش هم تبعیض قائل شود، بدون دلیل، بله یکوقت یک کسی ضعیف است، میگویند: چون این ضعیف است بیشترش بدهید. خوب طوری نیست. دندان ندارد میگوییم: حریره به او بدهید. خوب دندان دارد، میگوییم: نان بجوید. چون دندان دارید. یکوقت یک کسی یکی از بچههایش به دلیلی نیاز بیشتری دارد. عیالوارتر است. ضعیفتر است، مدرک علمیاش پایینتر است. حقوقش کمتر است. به هر دلیلی. آن طوری نیست آدم بگوید: یک چیزی اضافه به این بده. اما نه همه یکسان هستند، من از این بدم میآید، از این خوشم میآید. مشکل دارد. حتی دم مرگ هم انسان نباید، حالا…
قرآن میگوید: «یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه» (زمر/18) من این آیه را بنویسم. آیهی خیلی مفیدی است برای… من قبلاً روی تخته مینوشتم. الآن بلند شدن من گیر دارد، کم بلند میشوم.
آقای قرائتی
لجاجت کفار در برابر آیات الهی
لجاجت کفار در برابر آیات الهی
لجاجت کینه به وجود میآورد. بین دو همسر، دو شریک، دو تا مسؤول. آدم لجباز را پیغمبر هم حریفش نمیشود. خدا در قرآن بعضی جاها میگوید: پیغمبر اینها لجباز هستند. «وَ إِنْ یَرَوْا آیَةً یُعْرِضُوا» (قمر/2) اگر هرچه معجزه نشانشان بدهی، میگویند: نه! پس «ذَرْهُم» (حجر/3) رهایشان کن. «أَعْرِضْ عَنْهُم» (مائده/42) از آنها اعراض کن، رهایشان کن. «دَع» (احزاب/48)، پیغمبر که «إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم/4) است، که خدا به پیغمبر میگوید: تو خُلقت بزرگ است، با خُلق بزرگ هم حریف لجباز نمیشوید.
یک آیه داریم در سورهی اعراف، در مورد لجبازی یهودیها است. میگوید: نزد موسی آمدند گفتند: «وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا» (اعراف/132) هر آیه و نشانه و معجزهای بیاوری که «لِتَسْحَرَنا بِها» که ما را سحر و جادو کنی، «فَما نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنینَ» ما ایمان بیاور نیستیم. افتادند روی یک دنده! آنوقت خدا چه میکند؟ خداوند هم میگوید: حاال اینها را گرفتیم. «فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِْمُ الطُّوفَان» (اعراف/133) این لجبازهایی که به پیغمبرشان حضرت موسی گفتند: هر معجزهای بیاوری ما ایمان نمیآوریم، طوفان، «وَ الجَْرَادَ» ملخ، «وَ الْقُمَّلَ» شپش، «وَ الضَّفَادِعَ» قورباغه، «وَ الدَّمَ» خون، آب میرفت بخورد، خون میشد. آدم لجباز استحقاق همه رقم نکبت دارد.
قرآن میفرماید: «لَلَجُّوا فی طُغْیانِهِمْ یَعْمَهُونَ» (مؤمنون/75) لجبازی میکنند، «لَجُّوا فی عُتُوٍّ وَ نُفُورٍ» (ملک/21)، «وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَکْبَرُوا اسْتِکْباراً» (نوح/7)، «لا تَسْمَعُوا لِهذَا الْقُرْآن» (فصلت/26) گوش به این آیه قرآن ندهید. در مملکت ما آدم لجباز نیست؟ در خانههای ما نیست؟ یعنی آدم نیست، بفهمد حق چیه، باطل چیه؟ یعنی بعد از این همه سال کسی نمیفهمد… نه حالا من گفتم، این… این. خوب گفتی این ولی لجبازی نکن
آقای قرائتی
جایگاه رضایت در اعتقادات دینی
جایگاه رضایت در اعتقادات دینی
رضایت در عقاید، در دعا به ما سفارش شده اینطور بگوییم: «رضیت باللهِ رَبّا» یعنی از اینکه خداوند پروردگار اوست، راضی است. از خدا راضی هستند. از ایمان به خدا راضی هستند. «و بالاسلام دینا و بالقرآن کتابا» (بحارالانوار/ج83/ص42) اینکه سفارش کردند که در عقاید گرهی کوری در روحتان نباشد. یعنی راحت باشید. هرجا هم شک دارید، با استدلال. استدلالها هم لازم نیست علمی باشد. خیلی استدلالهای ساده…
یادم نمیرود که یکوقتی کسی به من رسید و گفت: من در خدا شک دارم. گفتم: خیلی خوب، در خودت هم شک داری؟ گفت: نه در خودم شک ندارم، من هستم. گفتم: همین، به خودت نگاه کن، خدا را میشناسی. من هستم! یعنی تو هستی. گفت: بله! من هستم. گفتم: سؤال من این است. آیا خودت، خودت را ساختی؟ فکر کرد گفت: نه. گفتم: پس 1- هستی؟ 2- خودت هم خودت را نساختی. گفتم: هر قدرتی تو را ساخته، اسم آن قدرت خداست. تمام شد و رفت.
یا یک شبههای که ما چرا نیاز به پیغمبر و امام داریم. در نیم دقیقه جوابش است. در سی ثانیه. انسان عقلش ناقص است. چرا؟ چون پشیمان میشود. پشیمان که میشویم یعنی چه؟ یعنی اشتباه کردیم. اگر آدم عقلش کامل باشد پشیمان نمیشود. پس هرکس در عمرش صدها بار پشیمان میشود، پشیمانی یعنی عقل ما ناقص است. آدمی که عقلش ناقص است، نیاز به راهنما دارد. راهنما هم باید معصوم باشد. چون اگر بنا باشد او هم کج برود، خوب من خودم هم کج میروم، راهنمای من هم کج برود. اینکه نشد.
چرا قیامت هست؟ برای اینکه مردم خوب و بد دارند و در دنیا هم نمیشود جزا داد. شما جزای بدها را نمیتوانی بدهی. مثلاً صدام را در دنیا چه میکنی؟ فوقش یک گلوله در مغزش میزنی. صدام هزارها جوان را از بین برد. حالا یک گلوله برای یک نفر که نمیشود. خوب و بد داریم، دنیا هم جای جزا نیست.
مثلاً پیغمبر را جزا بدهیم. چه میدهید؟ مثلاً الآن پیغمبر وارد اینجا شود، بگویید: میخواهید جزایش بدهیم. چه میکنید؟ عسلش میدهید؟ جوجه کبابش میدهید؟ کاخ به او میدهید؟ باغ به او میدهید؟ قالیچه ابریشمی به او میدهید؟ خوب اینها گیر یک یهودی هم میآید. نه برای صدام جز گلوله چیزی هست. نه برای پیغمبر جز قالی ابریشمی و هواپیمای شخصی و برج و فلان. 1- مردم دو دسته هستند، 2- در دنیا هم جای جزا نیست. 3- خدا هم عادل است. پس باید جای دیگر باشد. تمام شد و رفت.
ذرات پخش شده چطور جمع میشوند؟ شما مشک دوغ را دیدی؟ تکانش میدهی. وقتی زدی، چربیهایش یکجا جمع میشود. این چربی قبلاً یکجا بود، با چند حرکت چربیها در این حل شد. چطور شما مشک را میزنی ذرات چربی یک جا جمع میشود. خدا هم کرهی زمین را میزند، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالهََا» (زلزله/1) کمک کنید… همینطور که شما مشک را میزنید و چربیها جمع میشود، خدا زمین را میزند، هر جا هستیم جمع میشود. مگر خود انسان، این پارچههای نفتی چیه؟ پارچههای نفتی که ما میپوشیم، این نخ را از دل نفت بیرون کشیدیم. اگر انسان توانست نخ را از دل نفت بیرون بکشد، این گاو علف میخورد، شیر میدهد. خدایی که شیر را از شکم علف بیرون میکشد. یعنی شیر سفید را از شکم علف که سبز است بیرون میکشد. و ما نخ را از دل نفت بیرون میکشیم. و شما کره را از دوغ بیرون میکشی. این چه اشکالی دارد؟ «رَضِیتَ بِاللَّهِ رَبّا» با استدلال آسان، روان، علمی ولی روان، این برای رضای خدا.
آقای قرائتی
جایگاه نماز در قیام امام حسین(علیهالسلام)
جایگاه نماز در قیام امام حسین(علیهالسلام)
من چند دقیقه ای را هم راجع به نماز صحبت کنم. گرچه شما «الْحَمْدُ لِلَّه» نماز میخوانید. ولی گیر ما این است که تریاکیهای ما یک تریاکی درست میکنند. یعنی اگر پانصد تا تریاکی را یکجا بیاندازی، سال دیگر حضرت عباسی هزار تا میشوند. ولی پانصد تا نماز خوان را یکجا کنی، سال دیگر پانصد و پنجاه نفر هم نمیشوند. تریاکیها خیلی موفق هستند. موفق ترین گروه ما گروه تریاکیها هستند. رمز تریاکیها چیه؟ تریاکیها نه روزنامه دارند، نه اینترنت، نه سایت، نه لب تاپ، کرسی هم ندارند. تریبون هم ندارند. رادیو و تلویزیون هم ندارند. چرا تریاکیها موفق تر هستند؟ رمز تریاکیها تبلیغ تن به تن و چهره به چهره است. یعنی یکی یکی با یک نفر مینشینند تریاکیاش میکنند، همه شما در خط تریاکیها بروید. یعنی نگاه کنید این آقا چرا نماز میخواند؟ من روی منبر نمیدانم ولی شما میدانی پسرعمویت، پسر خاله ات، آن خانم میداند دختر خاله اش، ببینیم مشکلش چیه؟ با اینها که صحبت میکنی چند تا حرف دارند. یک نفر میگوید: آقا این کشورهایی که نماز میخوانند عقب هستند. میگوییم: اگر یک کسی ماشینش نرفت، باید دید این مشکلش چیه که حرکت نمیکند. در قرآن هم داریم «وَ اعْبُدُوا» (نساء/36) عبادت کنید، هم داریم «وَ اعْلَمُوا» (بقره/194) درس بخوان. «وَ اعْبُدُوا» یعنی نماز بخوان، «وَ اعْلَمُوا» یعنی درس بخوان. شما «وَ اعْبُدُوا» را عمل میکنی، «وَ اعْلَمُوا» را عمل نمیکنی. چرخ جلو را باد میکنی، چرخ عقب را باد نمیکنی. خوب نمیرود. دین ما یک دین جامعی است.
یکی از کارهایی که تا به حال روی آن کار نشده است، مهندسی اسلام است. این نماز یک مهندسی است. اگر به شما بگویند، در ژاپن یک خودکار درست شده، این خودکار هم رادیو ضبط است. هم کامپیوتر است، هم ماشین حساب است، هم چاقو است، هم پاشنه کش است، هم چیه، هم دوربین عکاسی است. یعنی همه چیز واقعاً… این نماز ما حدود سیصد رقم چیز دارد. که من امشب چند دقیقه سی، چهل موردش را میگویم. اگر کمالی پیدا کردید که در نماز نیست، من همین جا جایزه میدهم. یک کمال پیدا کنید که در نماز نباشد.
ببینید بچه ای که به دنیا میآید، همهی ویتامینی بدنش لازم دارد. نوزاد را روز اول، بدن این نوزاد را سوراخ سوراخ کنیم. چطوری ویتامینها را در بدن این نوزاد ببریم؟ خدای حکیم یک شیر در سینهی مادر گذاشته است، در این شیر همه چیزی هست. بدن آب میخواهد، شیر مادر آب دارد. بدن قند میخواهد، شیر مادر قند دارد. بدن کلسیم میخواهد، فسفر میخواهد، چربی میخواهد، هرچیزی بدن لازم دارد خدا این را در شیر جاسازی کرده است. تمام کمالات در نماز هست. شما یک کمالی را پیدا کن که در نماز نیست، من همین جا به شما جایزه میدهم.
آقای قرائتی