تهران تا کربلا با پای پیاده
تهران تا کربلا با پای پیاده
photo_2016-11-04_23-32-07.jpg
شناسهٔ خبر: 3811544 - شنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۷
مجله مهر > دیگر رسانه ها
«کمال شیرافکن» جوان تهرانی است که برای اولین سفر کربلای خود برنامه ویژهای ریخت. او تصمیم گرفت این سفر را پای پیاده از در خانهاش تا کربلا آغاز کند.
مجله مهر: روزهای پیش رو، روزهایی است که زائران اربعین حسینی دل توی دلشان نیست. باروبندیل و کفشهایشان را آماده کردهاند. بلیتهایشان را گرفتهاند و حالا منتظرند پا در دل جادهها بگذارند. هرکس سفر را بهگونهای آغاز میکند تا خودش را به جاده نجف کربلا برساند؛ اما «کمال شیرافکن» زائری است که در اولین سفر کربلای خود تصمیم گرفت همه راه را از خانه تا حرم پیاده طی کند. برای همین کوله بارش را جمع کرد و صبح تاسوعا از خانه راه افتاد و به سمت حرم حرکت کرد. با این زائر پیاده حسینی درحالیکه بیش از ۸۰۰ کیلومتر از راه را طی کرده بود همراه شدیم تا از حال و هوای خوب این روزهایش باخبر شویم.
برای این سفر ۱۸ کیلو وزن کم کردم
«کمال شیرافکن» متولد ۱۳۵۸ در شمیرانات تهران است و سالهاست در صنف آهنفروشی و آهنگری مشغول است. چند سالی دلش هوای حرم داشت؛ اما میخواست اولین سفرش به کربلا با پاهای پیاده باشد تا اینکه امسال بالاخره راهی شد: «چند سالی میخواستم بروم اما قسمتم نمیشد. همیشه دلم میخواست چندنفری برویم چون فکر میکردم تنهایی خیلی سخت باشد و اینکه از تنهایی رفتن هم میترسیدم. امسال هم بنا بود با یکی از دوستانم بیایم؛ اما برای آن بنده خدا مشکلی پیش آمد و خودم راهی شدم. همیشه فکر میکردم که خودم را به مرز میرسانم بعد ازآنجا تا حرم را پیاده میروم. ولی به دلم افتاد که از در خانه پیاده بروم.»
آقای شیرافکن میگوید از شوق و استرس این سفر یک هفته شبها نخوابیده و مدام فکر برنامهریزی بوده است: «مدام برنامه میریختم که درراه برایم مشکلی پیش نیاید. مثلاً اینکه درراه چه چیزی بخورم یا چهکار کنم. من اصلاً آدم پیادهروی نیستم. خیلی سال است ورزش میکنم اما اهل پیادهروی نبودم. برای این پیادهروی هم از ۶ ماه قبل برنامهریزی کرده بودم. حدود ۱۸ کیلو وزن کم کردم که راحتتر راه بروم. ۶ سال بود این دغدغه را داشتم که آخر به آرزویم رسیدم.»
تنهایی سفر رفتن در اربعین حال بیشتری دارد
تنهایی سفر کردن و به جاده زدن عالمی دارد که آقای شیرافکن آن را شیرینترین بخش سفر میداند و در این سفر حسابی وقت دارد با خودش و دلش خلوت کند. برای همین تلفن همراهش پراست از چیزهایی که قرار است همه آنها را در این سفر خوب گوش کند: «توی راه سخنرانیهای حاجآقا علوی را گوش میکنم. بعد هم نوحهها و شورهای مداحانی مثل آقای حسن خلج، جواد مقدم و محمود کریمی را در تلفن همراهم ریختهام و همراهشان درراه زمزمه و گریه میکنم. آنقدر این خلوت خوب است که وقتی دوستم که نتوانسته بود بیاید با من تماس گرفت، گفتم میخواهی بیا کرمانشاه باهم ازاینجا برویم؛ اما راستش دوست ندارم بیایی چون من تنهایی خیلی راحتم و اگر بیایی خلوتم را به هم میزنی. در این مسیر اتفاقات و حسوحالی برای آدم به وجود میآید که نمیتوان با هیچ ترازویی آن را سنجید. درراه با اهلبیت (ع) حرف میزنم و کلی از آنها تشکر میکنم که مرا طلبیدند.»
روزی ۴۰ کیلومتر راه میرفتم
سفر آقای شیرافکن درست از صبح تاسوعا از در خانهاش در لواسانات تهران شروع میشود. او شب به هیئت همیشگیاش در خیابان کارگر تهران میرسد تا در آنجا استراحت کند و بعدازآن در روز بعد تا عوارضی اول جاده ساوه تهران پیاده میرود: «روزی ۴۰ کیلومتر راه میرفتم؛ اما دیدم طبق برنامه لازم نیست که این مقدار پیاده بروم و بعدازآن روزی حدود ۲۰ کیلومتر رفتم. روز اولازهمه روزها سختتر بود. اولش به خودم گفتم این چهکاری ست اما در طول مسیر اصلاً این اتفاق نیفتاد. من در این ۲۱ شبی که بیرون خوابیدم حتی از خانه خودم راحتتر بودم. من چادر و کیسهخواب دارم اما اصلاً مردم نمیگذارند که در حسینیهها بخوابی. از این تعداد شب هم شاید فقط دو یا سه شب را در حسینیه خوابیدم. باقی شبها را مردم از من با بهترین غذایشان پذیرایی کردند.»
زمان خستگی از حضرت زهرا(س) مدد میگیرم
درزمانی که ما با آقای شیرافکن حرف میزنیم او بیش از ۸۰۰ کیلومتر را طی کرده و به نزدیکیهای ایلام رسیده است. او به ما میگوید آنقدر این سفر پیاده برایش جذاب است که دوست ندارد تمام شود: «این سفر در اختیار من نبوده است که اگر بود، من یک کیلومتر را هم نمیتوانستم بروم. من حتی در حالت عادی یکشب هم سختم است دور از مادرم جایی بگذرانم. چه برسد به اینکه ۸۰۰ کیلومتر را پیاده راه بروم. خودشان مرا به این سمت میکشند و این وسط هیچ «من»ی وجود ندارد. آنقدر برایم خوب و خوش بوده است که انگار هنوز یکشب هم نگذشته است و من دارم یک سفر طولانی را سپری میکنم. من نمیتوانم خوب حرف بزنم چون حالم توصیف نکردنی است. در این سفر هرگاه خسته شدم از حضرت زهرا (س) مدد خواستهام. من عاشق قمر بنیهاشم (ع) هستم. پرچم من هم نام مقدس ایشان را دارد ولی برای رفع خستگیهایم از خانم فاطمه زهرا (س) مدد خواستم.»
مردم لباسهایم را به زور میشویند
یک کولهپشتی و یک پرچم «یا ابوالفضل» نشان میدهد مردی که در کنار جاده میرود مسافر کربلاست. برای همین همه آنهایی که این مسافر پیاده را میبینند برایش دست تکان میدهند و ابراز محبت میکنند: «چون پرچمدارم همه میفهمند. برایم بوق و چراغ میزنند. پول و نامه به من میدهند که برایشان ببرم. الآن کیف من پراست از پولهایی که سفارش کردهاند در حرم آقا بیندازم. آنقدر به من محبت میکنند که شرمندهشان میشوم. در همدان مرا به خانه بردند و بهزور لباسهایم را شستند. گاهی به من بهزور خرجی میدهند و میگویند که برای خودم درراه خرج کنم تا ثوابش را آنها ببرند. تا الآن حدود ۳۰۰ هزار تومان به من پول دادهاند که در حرم بیندازم. در مسیر یک آقایی وقتی پرچمم را دید و فهمید کربلا میروم خودش را از آن پرچینی که بود پرت کرد پایین و به من رساند. بعد حسابی مرا در آغوش گرفت و گریه کرد. همه به من التماس دعا گفتهاند و این کارها باعث شده حس کنم مسئولیت سنگینی دارم.»
تنها آرزویم این است که سال بعد این سفر را تکرار کنم
بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر پیادهروی برای کسی که اولین بار است زائر کربلا میشود خاطره شیرینی است که در تمام عمر از یادش نخواهد رفت، اما آقای شیرافکن میگوید دوست دارد این سفر را دوباره و چندباره در سالهای بعد تکرار کند: «تمام آرزویم این است که دوباره اجازه بدهند این راه را همینطور پیاده طی کنم. تا الآن هم شکرگزارم که این اجازه را امسال به من دادند. دوست دارم این سفر از من آدم دیگری بسازد. یک انقلاب درونی در من ایجاد شود که باعث رشد و دگرگونی شود. دلم میخواهد کمکم کنند صبر و ایثارم بیشتر شود. عشق در درونم زنده شود و جلوه کند. وقتی آمدم خیلی آرزوها داشتم؛ اما در حین مسیر همهشان پاک شد و الآن تنها آرزویم این است که سال بعد هم بتوانم این کار را با دوستانم تکرار کنم. درست است تنهایی لذتبخشتر است؛ اما دوست دارم این لذت را دیگران هم ببرند.»
عطیه همتی
FacebookTwitterGoogle+اشتراک
mehrnews.com/news/3811544/
برچسبها
اربعین حسینی پیاده روی اربعین زائران کربلا کربلا
چرا با پای پیلده به زیارت ار بعین میرویم ؟
زمان شیخ انصاری سفر زیارتی به کربلا با پای پیاده مرسوم بود، اما پس از ایشان این سیره کمرنگ شد تا آنکه مرحوم میرزای نوری زیارت به کربلا با پای پیاده را دوباره از نجف آغاز کرد.
مشرق نوشت: زیارت، راهکار برقراری ارتباط با معصوم(ع) در زمان غیبت و ظهور و در زمان حیات و ممات اوست، زیارت، از مهمترین عوامل تربیتی و راهبرد اهلبیت(ع) برای ایجاد، تقویت و تعمیق ارتباط شیعیان با ارواح آسمانی و مطهر خاندان عصمت است،این ارتباط باید از یک ارتباط موقت و احساسی و مقطعی فراتر رفته به ارتباطی دائمی و عارفانه تبدیل شود تا برآیند آن، تربیت شیعهای واقعی و عاشق اهل بیت(ع) باشد، در ادامه به مبانی نظری زیارت پیاده به روایت مهدی نیلیپور از نشریه خلق اشاره میشود:
ساز و کار زیارت، ابزاری معنوی و بسیار مؤثر و روحافزاست که در فرهنگ تشیع، جایگاهی ویژه دارد. زیارت از دیدگاه اهل بیت(ع) جریانی چند لایه با ابعاد فرهنگی، سیاسی، اعتقادی، اقتصادی و عرفانی است که تأثیرات فردی و اجتماعی متعددی دارد.
شناخت مبانی نظری زیارت، آن هم زیارت با پای پیاده، انگیزه بهرهمندی از برکات بیشمار آن را دوچندان میکند و گامی مؤثر در راستای ترویج و تبلیغ فرهنگ ناب زیارت است.
حضور در میان خیل زائران پیاده کربلا در ایام اربعین ۱۴۳۵ ق (۱۳۹۲ ش) بهانهای شد تا با نگاهی قرآنی و روایی به «مبانی نظری زیارت با پای پیاده» و آنگاه زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده به واکاوی اهمیت و ارزش این نوع زیارت بپردازیم.
در خصوص کیفیت زیارت؛ چه زیارت خانه خدا و مدینه منوره و چه زیارت سایر عتبات عالیات، با توجه به چگونگی طی کردن مسیر، دو مرتبه وجود دارد:
مرتبه نخست که مرتبه آسان و مرجوح است، همان طی مسیر با وسیله نقلیه و با استفاده از امکانات رفاهی در خوراک، پوشاک و مکان استراحت است که این قسم، خود دارای مراتب حداقلی تا حداکثری است.
مرتبه دوم مرتبه سختتر و راجح است که همان طی مسیر با پای پیاده و بهرهمندی از حداقل امکانات است، این قسم سفر زیارتی که برگرفته از روحیات جهادی بوده و در کمال سادگی و تنزه از امور رفاهی انجام میپذیرد، نوعی ریاضت شرعی است که برکات فراوان معنوی و تربیتی برای زائر به دنبال دارد.
از میان این دو قسم زیارت، شواهد و جهتگیریهای قرآنی، روایات و سیره انبیا و اولیای الهی و بسیاری از عرفا و بزرگان، ناظر به شیوه دوم است که در اینجا به تعدادی از این شواهد اشاره میکنیم:
۱ـ شاهد قرآنی
قرآن در آیه اعلام حج و بیان آداب حج، تشرف با پای پیاده را بر تشرف با مرکبسواری مقدم میشمارد و میفرماید: «وَأَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجَالًا وَعَلَى کُلِّ ضَامِرٍ یَأْتِینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمِیقٍ»؛ ای ابراهیم! در میان مردم برای ادای حج، بانگ برآور تا زائران پیاده و سواره بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری میآیند، به سوی تو روی آورند، در تفسیر نور ذیل این آیه آمده است: پیاده رفتن به حج، برتر از سواره است؛ زیرا «رجالاً» قبل از «کل ضامر» آمده است، محمدبن احمد بن جزی نیز میگوید: برخی از علما به سبب مقدم بودن تعبیر پیادهروی در آیه، استدلال کردهاند که پیاده رفتن به حج از سواره رفتن، برتر است.
۲ـ شواهد روایی
این روایات را در دو بخش کلی میتوان بررسی کرد:
الف) روایات فضیلت زیارت خانه خدا با پای پیاده
پشیمانی به سبب ترک حج با پای پیاده
امام باقر(ع) فرمودند که ابن عباس گفت: بر چیزی پشیمان نشدم به اندازه پشیمانیام بر اینکه چرا پیاده به حج نرفتم؛ چرا که از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمودند: هر کس پیاده حج خانه خدا را انجام دهد، خداوند برای او هفت هزار عمل نیک از حسنات حرم مینویسد، گفته شد: ای رسول خدا! منظور از حسنات حرم چیست؟، فرمود: هزار هزار حسنه و فرمود: فضیلت پیاده حج گزاردن، مانند فضیلت ماه شب چهارده بر سایر ستارگان است، در روایتی دیگر، منظور از حسنات الحرم، ۱۰۰ هزار برابر شدن حسنه بیان شده است.
یک حج پیاده، برتر از هفتاد حج سواره
و روایت شده است که هیچ بندهای به وسیلهای محبوبتر نزد خدا از راه پیمودن با پای پیاده به خانه محترمش، به او تقرب نجسته است، همانا یک حج با پای پیاده، با هفتاد حج برابر است.
تذکر: همانگونه که هر رکعت نماز در مسجد الحرام، ۱۰۰ هزار برابر نسبت به نماز در سایر مساجد پاداش دارد، عبادات وابسته به این مسجد نیز از فضیلت و ارزش والاتری برخودارند و از این رو در روایت برای بیان ثواب حج پیاده، از تعبیر «حسنات الحرم» استفاده شده است.
معانقه فرشتگان با حاجیان پیاده
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند: همانا فرشتگان بر راه مکه میایستند و چون با حاجیان ملاقات کنند، بر حاجیان سوارهای که سایبان دارند، سلام میکنند و با کاروانهای سواره و بدون سایبان مصافحه و با حجاجی که پیاده آمدهاند معانقه میکنند.
طبق این روایت نورانی، میان حاجیانی که سوار بر مرکب و زیر سایهبان محمل، وارد حرم میشوند، با آنان که فقط سوارهاند و آنان که پیاده مسیر حج را طی میکنند، تفاوت بسیاری است؛ از این رو فرشتگان به گروه اول تنها سلام میدهند، با گروه دوم علاوه بر سلام دست نیز میدهند و با حاجیان پیاده علاوه بر سلام کردن و دست دادن، معانقه کرده، آنان را در آغوش میگیرند که این اکرام فوقالعاده نشانه شدت عنایت فرشتگان بر حاجیان پیاده و دلیل برتری حج پیاده بر حج سواره است.
ب) روایات فضیلت زیارت معصومان(ع) با پای پیاده
پاداش زیارت امیرالمؤمنین(ع) با پای پیاده
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند: هر کس پیاده به زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع) برود، خداوند به عدد هر گامی که بر میدارد، حجی و عمرهای در نامه عملش بنویسد و اگر پیاده نیز برگردد به عدد هر گامی، دو حج و دو عمره در نامه عملش بنویسد، در این روایت، به صراحت به برتر بودن زیارت با پای پیاده چه در مسیر رفت و چه بازگشت اشاره شده است.
پاداش زیارت سیدالشهداء(ع) با پای پیاده
امام صادق(ع) به حسین بن علی بن ثویر فرمودند: هر کس به قصد زیارت قبر حسین بن علی(ع) از خانهاش بیرون آید، اگر پیاده باشد خداوند به ازای هر گامی که برمیدارد حسنهای برایش ثبت و گناهی از او پاک میکند و تا زمانی که به حائر حسینی برسد، خداوند او را از رستگاران و حاجترواشدگان منظور میفرماید و چون اعمالش را تمام کند، خداوند او را از افراد ظفرمند و رستگار ثبت میکند و هنگامی که میخواهد به دیار خود بازگردد، فرشتهای نزد او آمده، به او میگوید: من فرستاده خدا هستم، پروردگارت به تو سلام میرساند و میفرماید: عملت را از نو آغاز کن که خداوند گناهان گذشته تو را بخشید.
۳ـ شواهدی از سیره اهل بیت(ع)
الف)امام مجتبی(ع) و بیست بار حج با پای پیاده
حلبی میگوید از امام صادق(ع) درباره فضیلت پیاده رفتن پرسیدم. حضرت فرمودند: امام حسن(ع) سه بار ثروت خود را با خدا تقسیم کرد؛ تا آنجا که یک کفش برای خود و کفشی در راه خدا، پیراهنی برای خود و پیراهنی در راه خدا، دیناری برای خود و دیناری در راه خدا تقدیم کرد و با پای پیاده، بیست حج به جای آورد.
ب)امام سجاد(ع) و حج با پای پیاده
ابراهیم بن علی از پدرش نقل میکند که امام سجاد(ع) پیاده حج به جا آورده، از مدینه تا مکه بیست روز راه رفت.
عبدالله بن مبارک گفت: سالی برای انجام حج به مکه رفتم. در بین راه، نوجوانی هفت یا هشت ساله بود که در کنار حجاج میرفت و زاد و توشه و مرکب سواری هم نداشت. پیش رفته، سلام کردم و عرض کردم: با چه کسی این بیابانها را طی میکنی؟، فرمود: با آفریننده این بیابان، جوابش به نظرم بزرگ آمد، گفتم: فرزندم! زاد و توشه مرکب سواری تو کجاست؟، فرمود: زاد من تقوایم و مرکبم دو پایم و هدفم مولایم است، باز در نظرم بزرگ آمد…. تا آنکه به مکه آمدم، پس از انجام اعمال حج در بازگشت در ابطح دیدم، مردم اطراف یک نفر را گرفتهاند، نگاه کردم، دیدم همان نوجوان است، پرسیدم کیست؟ گفتند: زین العابدین(ع)است.
ج)امام صادق(ع) و پیادهروی برای رمی جمرات
عنبسه بن مصعب گوید: امام صادق(ع) را در منا دیدم که گاهی پیاده و گاه سواره طی طریق میکند، مطلبی به ذهنم خطور کرد تا از حضرتش بپرسم، چون بر ایشان وارد شدم، آن حضرت بدون مقدمه سخن آغاز کرد و فرمود: همانا علی بن الحسین(ع) همیشه از منزلش با پای پیاده برای رمی جمرات میرفت و منزلگاه من، امروز از منزل او نسبت به جمرات کمی دورتر است، پس من سوار بر مرکب میروم تا به منزل او برسم و چون به منزل او رسیدم، پیاده میشوم و با پای پیاده برای رمی جمرات راهی میشوم.
د)امام زمان(عج) و پیادهروی هر ساله برای حج
ابونعیم انصاری زیدی میگوید: در روز ششم ماه ذیالحجه از سال ۲۹۳ قمری با جماعتی از حاجیان در مسجدالحرام و کنار مستجار بودیم، ناگاه جوانی از حال طواف به سوی ما آمد که دو حوله احرام به تن داشت و کفشهایش در دستش بود. چون او را دیدیم، از هیبتش همگی به پا خاستیم و در میان ما نبود، کسی جز آنکه ایستاد و بر او سلام داد، در این روایت طولانی آمده است که راوی، آن جوان را در شب عرفه نیز مشاهده کرد و گفت: از جمعیتی که اطراف آن جوان بودند، پرسیدم آیا این علوی را میشناسید؟، آنان گفتند: او هر سال با پای پیاده همراه ما حج به جای میآورد و در آخر روایت آمده است که او صاحب الزمان(عج) است.
۴ـ سیره اصحاب ائمه(ع)، علما و سایر شیعیان
الف)زیارت امام با پای پیاده، دلیل ارادت خالصانه اصحاب
عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ الْعِجْلِیِّ قَالَ کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ(ع) إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ قَادِمٌ مِنْ خُرَاسَانَ مَاشِیاً فَأَخْرَجَ رِجْلَیْهِ وَ قَدْ تَغَلَّفَتَا وَ قَالَ أَمَا وَ اللهِ مَا جَاءَ بِی مِنْ حَیْثُ جِئْتُ إِلَّا حُبُّکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ. فَقَالَ أَبُوجَعْفَرٍ(ع): وَ اللهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللهُ مَعَنَا وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ؟.
استاد مطهری(ره) در توضیح و ترجمه این روایت میفرمایند: شخصی که اهل خراسان بود، از راه دور با رنج فراوان آمد، خدمت امام باقر(ع) -عشق به اهل بیت او را کشانده بود-؛ در حالی که چون با پای پیاده آمده بود، کفشهایش از بین رفته و پایش ترک خورده و پاشنه آن، شکاف زیادی برداشته بود، آمد خدمت امام با یک عشق و ولعی، خدا را شکر کرد که بالاخره به مقصود خودش رسید. بعد پایش را نشان داد با آن شکافها که خون آمده بود و عرض کرد: یا ابن رسولالله! چیزی مرا به اینجا نیاورد جز صحبت شما اهل بیت که از خراسان تا اینجا پیاده آمدهام، امام(ع) این جمله را فرمود: هر کس هر چه را دوست داشته باشد، با هموست و حقیقتش همان میشود و با همان محشور میشود.
ب)زیارت جابربن عبدالله انصاری با پای پیاده
طبق برخی نقلها، جابربن عبدالله انصاری در اربعین اول، همراه با عطیه با پای پیاده به زیارت امام حسین(ع) مشرف شد.
ج)سیره علما در زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده
از نظر تاریخی، ظاهراً در زمان شیخ انصاری سفر زیارتی به کربلا با پای پیاده مرسوم بوده است، اما پس از ایشان این سیره کمرنگ شده تا آنکه مرحوم میرزای نوری که از محدثان بزرگ و استاد شیخ عباس قمی بود در زمان خود زیارت به سوی کربلا با پای پیاده را از نجف آغاز کرد و از آن پس این سنت حسنه در سیره بسیاری از علما و بزرگان دینی قرار گرفته است؛ بزرگانی چون آیات سیدمهدی بحرالعلوم، ملکی تبریزی، میرزای نایینی، شیخ محمدحسین اصفهانی (معروف به کمپانی)، همچنین در احوالات حکیم بزرگ ملاصدرا آمده است که او شش سفر با پای پیاده به حج مشرف شد.
به فضل الهی، امروزه نیز شاهدیم پس از سقوط رژیم بعث عراق، هر سال بر شکوه زیارت سیدالشهدا(ع) افزوده میشود، آن هم با پای پیاده و به ویژه در ایام اربعین حسینی(ع).
احکام گریه
احکام گریه
1 - گریه کردن از جهت خوف خدا از افضل عبادات است و احوط در گریه بر مصیبت حضرت سیدالشهداءعلیه السلام و اهل بیت علیهم السلام این است که در نماز بجا نیاورند . (14)
2 - گریه با صدا برای دنیا نماز را باطل می کند، اما گریه بی صدا اشکال ندارد و گریه با صدا از ترس آخرت از بهترین اعمال است . (15)
امام خمینی رحمه الله: در عروة الوثقی آمده است: چه بسا گفته شده است که گریه در نماز برای سیدالشهداء جایز است، ولی از نظر ما این فتوی مورد اشکال است . (16)
احکام یاد و نام امام حسین علیه السلام
احکام یاد و نام امام حسین علیه السلام
1 - مستحب است بعد از آب آشامیدن، حضرت ابی عبدالله علیه السلام و اهل بیت ایشان علیهم السلام را یاد کند و قاتلان آن حضرت را لعنت نماید . (10)
2 - نام امام حسین علیه السلام مانند نام پیامبرصلی الله علیه وآله و سایر امامان علیهم السلام از اسامی مقدسی است که احترام به آن لازم است و هرگونه بی احترامی به آن حرام است; مانند:
الف: سوزاندن ورقه ای که نام ایشان بر آن نوشته شده است .
ب: انداختن آن ورقه در جایی که بی احترامی به آن باشد; مثل زباله دان .
ج: نوشتن نام آن بزرگواران بر چیزی که بی احترامی به آن باشد . (11)
3 - دست زدن به نام امام حسین علیه السلام یا رساندن جائی از بدن به آن بدون طهارت حرام است، پس کسی که وضو ندارد یا غسل بر او واجب شده است نمی تواند به این نام مبارک دست بزند . (12)
سؤال: مس نامهایی چون عبدالحسین، غلامحسین، قربان علی، رضوی چه حکمی دارد؟
آیت الله نوری همدانی: مس اسامی مذکور اشکال ندارد مگر «رضوی » . (13)
نکته هایی برای مبلغان
بس نکته با تو گویم شاید ندیده باشی
تا دسته دسته نرگس زین باغ چیده باشی
در دو شماره پیشین، نکته هایی برای مبلغان بیان گردید . اکنون به شش نکته دیگر اشاره می کنیم .
نکته اول:
سوره «مجادله » که پنجاه و هشتمین سوره قرآن است، تنها سوره ای است که در هر 22 آیه آن، لفظ جلاله «الله » به کار رفته است . شایان توجه است که لفظ جلاله «الله » در آیات 2، 3، 5، 9، 12، 14، 15، 16، 17، 18، 19 و 20 یک بار و در آیات 4، 7، 8، 10 و 21 دو بار و در آیات 6، 11، 13 سه بار و در آیه 1 چهار بار و در آیه آخر آن، یعنی آیه 22 پنج بار و در مجموع، 40 بار در کل این سوره به کار رفته است .
اکنون با توجه به مفهوم و محتوای این سوره و شرافت عدد «40» در فرهنگ وحیانی و ولایی، باید دقت کرد چه سر و حکمتی در این سوره نهفته است که لفظ جلاله «الله » بدین صورت در این سوره به کار رفته است .
نکته دوم:
روزی یکی از پزشکان اشکال جالبی را مطرح کرده و به یکی از روحانیان گفته بود: «شما هنگامی که روضه امام حسن مجتبی علیه السلام را می خوانید، می گویید که به حضرت زهر دادند و پس از خوردن زهر، پاره های جگر ایشان از دهان مبارکشان به درون تشت ریخته شد، و حال آنکه کسی که زهر می خورد، این زهر وارد معده و دستگاه گوارش او می شود و با جگر انسان که آن طرف معده و بیرون از آن قرار دارد، ارتباطی ندارد . پس شما چگونه می گویید که پاره های جگر امام حسن مجتبی علیه السلام بیرون ریخته شد؟»
شایان گفتن است هنگامی که به حضرت زهر دادند، خود حضرت فرمودند: «. . . قد سقیت السم و رمیت بکبدی فی الطست . . .» . (1) و یا فرمودند: «. . . لقد تقطعت قطعة قطعة من کبدی . . .» (2)
همان گونه که می بینید حضرت در هر دو تعبیر و عبارت می فرمایند: «کبد من پاره پاره گشت و پاره های کبدم درون تشت ریخته شد .»
گفتنی است که «کبد» در لغت عرب دارای چند معنی است و از جمله: یکی به معنی «جگر» است و دیگر به معنی «آنچه درون بدن و شکم است .»
معمولا چون کبد را به معنی اول، یعنی جگر در نظر گرفته اند، آن اشکال به نظر درست می آید، ولی اگر کبد به معنی دوم در نظر گرفته شود، اشکالی وارد نمی آید; یعنی حضرت پس از خوردن زهر، پاره هایی از درون بدنشان به داخل تشت ریخته شد که معده و دستگاه گوارش را نیز شامل می شود .
نکته سوم:
یکی از حوزویان جوان می گفت که روزی این پرسش برایم پیش آمد: ما علاقه مندان و دوستداران امام زمان پس از صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام می گوییم «وعجل فرجهم » ، آیا حدیثی و روایتی در این زمینه از خود معصومان علیهم السلام نقل شده است یا اینکه ما خودمان، بر اساس ذوق و علاقه شخصی مان، این عبارت و پسوند را پس از صلوات افزوده ایم و می افزاییم؟
این شخص می گوید چنین پرسشی در ذهنم بود تا اینکه روزی به حدیثی جالب و جاذب از امام صادق علیه السلام در کتاب شریف بحارالانوار، اثر علامه محمد باقر مجلسی برخورد کردم که برای علاقه مندان به ملاقات با امام زمان علیه السلام نیز بسیار دلخوش کننده و سرور آفرین است و آن حدیث این است:
«من قال بعد صلوة الفجر و بعد صلوة الظهر: «اللهم صل علی محمد و ءال محمد و عجل فرجهم » ، لم یمت حتی یدرک القائم من ءال محمد صلی الله علیه وءاله; (3)
هر کس پس از نماز صبح و ظهر بگوید: «اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم » ، نمی میرد مگر آنکه قائم آل محمدصلی الله علیه وآله را درک می کند .»
گفتنی است که این پسوند در احادیث و ادعیه و زیارات دیگر نیز آمده است . امیدواریم به برکت این گونه صلوات فرستادنها به زیارت محبوب و معشوقمان، حضرت قائم علیه السلام، نائل شویم و دلخوش و مسرور گردیم .
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه شود تو را که من هم برسم به آرزویی
نکته چهارم:
جناب آقای «سید حمید روحانی » می گوید: «یکی از علما برای من نقل کرد که در تابستان یکی از سالها همراه حضرت امام خمینی رحمه الله و چند تن دیگر از روحانیان به مشهد مقدس مشرف شدیم و یک خانه دربستی در آنجا گرفتیم . برنامه زیارت ما بدین صورت بود که بعدازظهرها به طور دسته جمعی به حرم مطهر امام رضاعلیه السلام مشرف می شدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به آن خانه برمی گشتیم و در ایوان باصفای آن می نشستیم و چایی می خوردیم . برنامه حضرت امام نیز بدین صورت بود که به اتفاق دیگران به حرم می رفتند، ولی دعا و زیارتشان را خیلی مختصر می کردند و تنها به خانه برمی گشتند و آن ایوان را آب و جارو می کردند و فرش آنجا را پهن می نمودند و سماور را روشن و چای را آماده می کردند و هنگام بازگشت ما از حرم برای ما چای می ریختند . آن عالم می گفت که یک روز من از حضرت امام پرسیدم این چه کاری است که شما می کنید و دعا و زیارت را برای درست کردن چای ما مختصر می نمایید و با عجله به خانه برمی گردید؟ امام در پاسخم فرمودند: من ثواب این جارو کردن و درست کردن چای را کمتر از ثواب آن دعا و زیارت نمی دانم .» (4)
از خدا می خواهیم که توفیق زیارت امام رضاعلیه السلام و خدمتگزاری به زوار آن حضرت را به ما عنایت فرماید (ان شاءالله).
نکته پنجم:
گاهی در توسلها و مرثیه ها و نوحه های مربوط به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام گفته می شود: «یا ابوالفضل ادرکنا» و یا در سر نوحه ها گفته می شود: «یا ابوفاضل، یا ابوفاضل » .
قابل توجه است دو کلمه «ابوالفضل » و «ابوفاضل » از نظر دستوری مضاف و مضاف الیه هستند و هنگامی که کلمه «اب » پس از حرف یاء منادا قرار می گیرد، باید منصوب شود و چون منصوب شدن کلمه «اب » با آوردن حرف «الف » در آخر آن نشان داده می شود (ابا)، از این رو در چنین مواردی باید گفت: «یا اباالفضل ادرکنا» و «یا ابافاضل، یا ابا فاضل » .
نکته ششم:
یکی از کارهایی که گاه اهالی کوی «رایانه » انجام می دهند تا دیگران و افراد غیر مسئول نتوانند از رایانه شان و مطالب و برنامه های موجود و محفوظ در آن استفاده کنند، در نظر گرفتن یک پاسورد (password) یا همان کلمه عبور و اسم رمز برای استفاده از رایانه است که هر رایانه داری بر اساس ذوق و سلیقه و گرایشهای خود، کاراکترهایی را برای این کار در نظر می گیرد .
یکی از علاقه مندان به مولایمان و محبوبمان، حضرت مهدی علیه السلام، عدد «70» را برای پاسورد رایانه خود در نظر گرفته است، چرا که این عدد طبق حروف ابجد، برابر با عبارت «یا مهدی » است .
شایسته است برای اینکه بیشتر به یاد امام زمان علیه السلام باشیم، از عدد «70» برای کارهای دیگری، مانند حفظ یا نگارش و یا خوشنویسی 70 حدیث از امام زمان علیه السلام یا درباره امام زمان علیه السلام نیز استفاده کنیم که:
به یاد حضرت بودن، به یاد بودن حضرت را ارمغانمان می نماید .
پی نوشت ها:
1) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تصحیح محمد باقر بهبودی، 110 جلد، چاپ اول، تهران، انتشارات اسلامیه، [بی تا]، ج 44، ص 158 .
2) همان .
3) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تصحیح محمد باقر بهبودی، 110 جلد، چاپ سوم، تهران، انتشارات اسلامیه، 1369، ج 86، ص 77 .
4) سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی رحمه الله، گردآوری و تنظیم: مصطفی وجدانی، 6 جلد، چاپ چهارم، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1364، ج 1، ص 97 و 98 .
کلمات کليدي: کبد پاره کبد درون تشت امام زیارت زهر چای نکتهبس نکته با تو گویم شاید ندیده باشی
تا دسته دسته نرگس زین باغ چیده باشی
در دو شماره پیشین، نکته هایی برای مبلغان بیان گردید . اکنون به شش نکته دیگر اشاره می کنیم .
نکته اول:
سوره «مجادله » که پنجاه و هشتمین سوره قرآن است، تنها سوره ای است که در هر 22 آیه آن، لفظ جلاله «الله » به کار رفته است . شایان توجه است که لفظ جلاله «الله » در آیات 2، 3، 5، 9، 12، 14، 15، 16، 17، 18، 19 و 20 یک بار و در آیات 4، 7، 8، 10 و 21 دو بار و در آیات 6، 11، 13 سه بار و در آیه 1 چهار بار و در آیه آخر آن، یعنی آیه 22 پنج بار و در مجموع، 40 بار در کل این سوره به کار رفته است .
اکنون با توجه به مفهوم و محتوای این سوره و شرافت عدد «40» در فرهنگ وحیانی و ولایی، باید دقت کرد چه سر و حکمتی در این سوره نهفته است که لفظ جلاله «الله » بدین صورت در این سوره به کار رفته است .
نکته دوم:
روزی یکی از پزشکان اشکال جالبی را مطرح کرده و به یکی از روحانیان گفته بود: «شما هنگامی که روضه امام حسن مجتبی علیه السلام را می خوانید، می گویید که به حضرت زهر دادند و پس از خوردن زهر، پاره های جگر ایشان از دهان مبارکشان به درون تشت ریخته شد، و حال آنکه کسی که زهر می خورد، این زهر وارد معده و دستگاه گوارش او می شود و با جگر انسان که آن طرف معده و بیرون از آن قرار دارد، ارتباطی ندارد . پس شما چگونه می گویید که پاره های جگر امام حسن مجتبی علیه السلام بیرون ریخته شد؟»
شایان گفتن است هنگامی که به حضرت زهر دادند، خود حضرت فرمودند: «. . . قد سقیت السم و رمیت بکبدی فی الطست . . .» . (1) و یا فرمودند: «. . . لقد تقطعت قطعة قطعة من کبدی . . .» (2)
همان گونه که می بینید حضرت در هر دو تعبیر و عبارت می فرمایند: «کبد من پاره پاره گشت و پاره های کبدم درون تشت ریخته شد .»
گفتنی است که «کبد» در لغت عرب دارای چند معنی است و از جمله: یکی به معنی «جگر» است و دیگر به معنی «آنچه درون بدن و شکم است .»
معمولا چون کبد را به معنی اول، یعنی جگر در نظر گرفته اند، آن اشکال به نظر درست می آید، ولی اگر کبد به معنی دوم در نظر گرفته شود، اشکالی وارد نمی آید; یعنی حضرت پس از خوردن زهر، پاره هایی از درون بدنشان به داخل تشت ریخته شد که معده و دستگاه گوارش را نیز شامل می شود .
نکته سوم:
یکی از حوزویان جوان می گفت که روزی این پرسش برایم پیش آمد: ما علاقه مندان و دوستداران امام زمان پس از صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام می گوییم «وعجل فرجهم » ، آیا حدیثی و روایتی در این زمینه از خود معصومان علیهم السلام نقل شده است یا اینکه ما خودمان، بر اساس ذوق و علاقه شخصی مان، این عبارت و پسوند را پس از صلوات افزوده ایم و می افزاییم؟
این شخص می گوید چنین پرسشی در ذهنم بود تا اینکه روزی به حدیثی جالب و جاذب از امام صادق علیه السلام در کتاب شریف بحارالانوار، اثر علامه محمد باقر مجلسی برخورد کردم که برای علاقه مندان به ملاقات با امام زمان علیه السلام نیز بسیار دلخوش کننده و سرور آفرین است و آن حدیث این است:
«من قال بعد صلوة الفجر و بعد صلوة الظهر: «اللهم صل علی محمد و ءال محمد و عجل فرجهم » ، لم یمت حتی یدرک القائم من ءال محمد صلی الله علیه وءاله; (3)
هر کس پس از نماز صبح و ظهر بگوید: «اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم » ، نمی میرد مگر آنکه قائم آل محمدصلی الله علیه وآله را درک می کند .»
گفتنی است که این پسوند در احادیث و ادعیه و زیارات دیگر نیز آمده است . امیدواریم به برکت این گونه صلوات فرستادنها به زیارت محبوب و معشوقمان، حضرت قائم علیه السلام، نائل شویم و دلخوش و مسرور گردیم .
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه شود تو را که من هم برسم به آرزویی
نکته چهارم:
جناب آقای «سید حمید روحانی » می گوید: «یکی از علما برای من نقل کرد که در تابستان یکی از سالها همراه حضرت امام خمینی رحمه الله و چند تن دیگر از روحانیان به مشهد مقدس مشرف شدیم و یک خانه دربستی در آنجا گرفتیم . برنامه زیارت ما بدین صورت بود که بعدازظهرها به طور دسته جمعی به حرم مطهر امام رضاعلیه السلام مشرف می شدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به آن خانه برمی گشتیم و در ایوان باصفای آن می نشستیم و چایی می خوردیم . برنامه حضرت امام نیز بدین صورت بود که به اتفاق دیگران به حرم می رفتند، ولی دعا و زیارتشان را خیلی مختصر می کردند و تنها به خانه برمی گشتند و آن ایوان را آب و جارو می کردند و فرش آنجا را پهن می نمودند و سماور را روشن و چای را آماده می کردند و هنگام بازگشت ما از حرم برای ما چای می ریختند . آن عالم می گفت که یک روز من از حضرت امام پرسیدم این چه کاری است که شما می کنید و دعا و زیارت را برای درست کردن چای ما مختصر می نمایید و با عجله به خانه برمی گردید؟ امام در پاسخم فرمودند: من ثواب این جارو کردن و درست کردن چای را کمتر از ثواب آن دعا و زیارت نمی دانم .» (4)
از خدا می خواهیم که توفیق زیارت امام رضاعلیه السلام و خدمتگزاری به زوار آن حضرت را به ما عنایت فرماید (ان شاءالله).
نکته پنجم:
گاهی در توسلها و مرثیه ها و نوحه های مربوط به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام گفته می شود: «یا ابوالفضل ادرکنا» و یا در سر نوحه ها گفته می شود: «یا ابوفاضل، یا ابوفاضل » .
قابل توجه است دو کلمه «ابوالفضل » و «ابوفاضل » از نظر دستوری مضاف و مضاف الیه هستند و هنگامی که کلمه «اب » پس از حرف یاء منادا قرار می گیرد، باید منصوب شود و چون منصوب شدن کلمه «اب » با آوردن حرف «الف » در آخر آن نشان داده می شود (ابا)، از این رو در چنین مواردی باید گفت: «یا اباالفضل ادرکنا» و «یا ابافاضل، یا ابا فاضل » .
نکته ششم:
یکی از کارهایی که گاه اهالی کوی «رایانه » انجام می دهند تا دیگران و افراد غیر مسئول نتوانند از رایانه شان و مطالب و برنامه های موجود و محفوظ در آن استفاده کنند، در نظر گرفتن یک پاسورد (password) یا همان کلمه عبور و اسم رمز برای استفاده از رایانه است که هر رایانه داری بر اساس ذوق و سلیقه و گرایشهای خود، کاراکترهایی را برای این کار در نظر می گیرد .
یکی از علاقه مندان به مولایمان و محبوبمان، حضرت مهدی علیه السلام، عدد «70» را برای پاسورد رایانه خود در نظر گرفته است، چرا که این عدد طبق حروف ابجد، برابر با عبارت «یا مهدی » است .
شایسته است برای اینکه بیشتر به یاد امام زمان علیه السلام باشیم، از عدد «70» برای کارهای دیگری، مانند حفظ یا نگارش و یا خوشنویسی 70 حدیث از امام زمان علیه السلام یا درباره امام زمان علیه السلام نیز استفاده کنیم که:
به یاد حضرت بودن، به یاد بودن حضرت را ارمغانمان می نماید .
پی نوشت ها:
1) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تصحیح محمد باقر بهبودی، 110 جلد، چاپ اول، تهران، انتشارات اسلامیه، [بی تا]، ج 44، ص 158 .
2) همان .
3) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تصحیح محمد باقر بهبودی، 110 جلد، چاپ سوم، تهران، انتشارات اسلامیه، 1369، ج 86، ص 77 .
4) سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی رحمه الله، گردآوری و تنظیم: مصطفی وجدانی، 6 جلد، چاپ چهارم، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1364، ج 1، ص 97 و 98 .
کلمات کليدي: کبد پاره کبد درون تشت امام زیارت زهر چای نکته