نکته هایی برای مبلغان
بس نکته با تو گویم شاید ندیده باشی
تا دسته دسته نرگس زین باغ چیده باشی
در دو شماره پیشین، نکته هایی برای مبلغان بیان گردید . اکنون به شش نکته دیگر اشاره می کنیم .
نکته اول:
سوره «مجادله » که پنجاه و هشتمین سوره قرآن است، تنها سوره ای است که در هر 22 آیه آن، لفظ جلاله «الله » به کار رفته است . شایان توجه است که لفظ جلاله «الله » در آیات 2، 3، 5، 9، 12، 14، 15، 16، 17، 18، 19 و 20 یک بار و در آیات 4، 7، 8، 10 و 21 دو بار و در آیات 6، 11، 13 سه بار و در آیه 1 چهار بار و در آیه آخر آن، یعنی آیه 22 پنج بار و در مجموع، 40 بار در کل این سوره به کار رفته است .
اکنون با توجه به مفهوم و محتوای این سوره و شرافت عدد «40» در فرهنگ وحیانی و ولایی، باید دقت کرد چه سر و حکمتی در این سوره نهفته است که لفظ جلاله «الله » بدین صورت در این سوره به کار رفته است .
نکته دوم:
روزی یکی از پزشکان اشکال جالبی را مطرح کرده و به یکی از روحانیان گفته بود: «شما هنگامی که روضه امام حسن مجتبی علیه السلام را می خوانید، می گویید که به حضرت زهر دادند و پس از خوردن زهر، پاره های جگر ایشان از دهان مبارکشان به درون تشت ریخته شد، و حال آنکه کسی که زهر می خورد، این زهر وارد معده و دستگاه گوارش او می شود و با جگر انسان که آن طرف معده و بیرون از آن قرار دارد، ارتباطی ندارد . پس شما چگونه می گویید که پاره های جگر امام حسن مجتبی علیه السلام بیرون ریخته شد؟»
شایان گفتن است هنگامی که به حضرت زهر دادند، خود حضرت فرمودند: «. . . قد سقیت السم و رمیت بکبدی فی الطست . . .» . (1) و یا فرمودند: «. . . لقد تقطعت قطعة قطعة من کبدی . . .» (2)
همان گونه که می بینید حضرت در هر دو تعبیر و عبارت می فرمایند: «کبد من پاره پاره گشت و پاره های کبدم درون تشت ریخته شد .»
گفتنی است که «کبد» در لغت عرب دارای چند معنی است و از جمله: یکی به معنی «جگر» است و دیگر به معنی «آنچه درون بدن و شکم است .»
معمولا چون کبد را به معنی اول، یعنی جگر در نظر گرفته اند، آن اشکال به نظر درست می آید، ولی اگر کبد به معنی دوم در نظر گرفته شود، اشکالی وارد نمی آید; یعنی حضرت پس از خوردن زهر، پاره هایی از درون بدنشان به داخل تشت ریخته شد که معده و دستگاه گوارش را نیز شامل می شود .
نکته سوم:
یکی از حوزویان جوان می گفت که روزی این پرسش برایم پیش آمد: ما علاقه مندان و دوستداران امام زمان پس از صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام می گوییم «وعجل فرجهم » ، آیا حدیثی و روایتی در این زمینه از خود معصومان علیهم السلام نقل شده است یا اینکه ما خودمان، بر اساس ذوق و علاقه شخصی مان، این عبارت و پسوند را پس از صلوات افزوده ایم و می افزاییم؟
این شخص می گوید چنین پرسشی در ذهنم بود تا اینکه روزی به حدیثی جالب و جاذب از امام صادق علیه السلام در کتاب شریف بحارالانوار، اثر علامه محمد باقر مجلسی برخورد کردم که برای علاقه مندان به ملاقات با امام زمان علیه السلام نیز بسیار دلخوش کننده و سرور آفرین است و آن حدیث این است:
«من قال بعد صلوة الفجر و بعد صلوة الظهر: «اللهم صل علی محمد و ءال محمد و عجل فرجهم » ، لم یمت حتی یدرک القائم من ءال محمد صلی الله علیه وءاله; (3)
هر کس پس از نماز صبح و ظهر بگوید: «اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم » ، نمی میرد مگر آنکه قائم آل محمدصلی الله علیه وآله را درک می کند .»
گفتنی است که این پسوند در احادیث و ادعیه و زیارات دیگر نیز آمده است . امیدواریم به برکت این گونه صلوات فرستادنها به زیارت محبوب و معشوقمان، حضرت قائم علیه السلام، نائل شویم و دلخوش و مسرور گردیم .
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه شود تو را که من هم برسم به آرزویی
نکته چهارم:
جناب آقای «سید حمید روحانی » می گوید: «یکی از علما برای من نقل کرد که در تابستان یکی از سالها همراه حضرت امام خمینی رحمه الله و چند تن دیگر از روحانیان به مشهد مقدس مشرف شدیم و یک خانه دربستی در آنجا گرفتیم . برنامه زیارت ما بدین صورت بود که بعدازظهرها به طور دسته جمعی به حرم مطهر امام رضاعلیه السلام مشرف می شدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به آن خانه برمی گشتیم و در ایوان باصفای آن می نشستیم و چایی می خوردیم . برنامه حضرت امام نیز بدین صورت بود که به اتفاق دیگران به حرم می رفتند، ولی دعا و زیارتشان را خیلی مختصر می کردند و تنها به خانه برمی گشتند و آن ایوان را آب و جارو می کردند و فرش آنجا را پهن می نمودند و سماور را روشن و چای را آماده می کردند و هنگام بازگشت ما از حرم برای ما چای می ریختند . آن عالم می گفت که یک روز من از حضرت امام پرسیدم این چه کاری است که شما می کنید و دعا و زیارت را برای درست کردن چای ما مختصر می نمایید و با عجله به خانه برمی گردید؟ امام در پاسخم فرمودند: من ثواب این جارو کردن و درست کردن چای را کمتر از ثواب آن دعا و زیارت نمی دانم .» (4)
از خدا می خواهیم که توفیق زیارت امام رضاعلیه السلام و خدمتگزاری به زوار آن حضرت را به ما عنایت فرماید (ان شاءالله).
نکته پنجم:
گاهی در توسلها و مرثیه ها و نوحه های مربوط به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام گفته می شود: «یا ابوالفضل ادرکنا» و یا در سر نوحه ها گفته می شود: «یا ابوفاضل، یا ابوفاضل » .
قابل توجه است دو کلمه «ابوالفضل » و «ابوفاضل » از نظر دستوری مضاف و مضاف الیه هستند و هنگامی که کلمه «اب » پس از حرف یاء منادا قرار می گیرد، باید منصوب شود و چون منصوب شدن کلمه «اب » با آوردن حرف «الف » در آخر آن نشان داده می شود (ابا)، از این رو در چنین مواردی باید گفت: «یا اباالفضل ادرکنا» و «یا ابافاضل، یا ابا فاضل » .
نکته ششم:
یکی از کارهایی که گاه اهالی کوی «رایانه » انجام می دهند تا دیگران و افراد غیر مسئول نتوانند از رایانه شان و مطالب و برنامه های موجود و محفوظ در آن استفاده کنند، در نظر گرفتن یک پاسورد (password) یا همان کلمه عبور و اسم رمز برای استفاده از رایانه است که هر رایانه داری بر اساس ذوق و سلیقه و گرایشهای خود، کاراکترهایی را برای این کار در نظر می گیرد .
یکی از علاقه مندان به مولایمان و محبوبمان، حضرت مهدی علیه السلام، عدد «70» را برای پاسورد رایانه خود در نظر گرفته است، چرا که این عدد طبق حروف ابجد، برابر با عبارت «یا مهدی » است .
شایسته است برای اینکه بیشتر به یاد امام زمان علیه السلام باشیم، از عدد «70» برای کارهای دیگری، مانند حفظ یا نگارش و یا خوشنویسی 70 حدیث از امام زمان علیه السلام یا درباره امام زمان علیه السلام نیز استفاده کنیم که:
به یاد حضرت بودن، به یاد بودن حضرت را ارمغانمان می نماید .
پی نوشت ها:
1) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تصحیح محمد باقر بهبودی، 110 جلد، چاپ اول، تهران، انتشارات اسلامیه، [بی تا]، ج 44، ص 158 .
2) همان .
3) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تصحیح محمد باقر بهبودی، 110 جلد، چاپ سوم، تهران، انتشارات اسلامیه، 1369، ج 86، ص 77 .
4) سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی رحمه الله، گردآوری و تنظیم: مصطفی وجدانی، 6 جلد، چاپ چهارم، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1364، ج 1، ص 97 و 98 .
کلمات کليدي: کبد پاره کبد درون تشت امام زیارت زهر چای نکتهبس نکته با تو گویم شاید ندیده باشی
تا دسته دسته نرگس زین باغ چیده باشی
در دو شماره پیشین، نکته هایی برای مبلغان بیان گردید . اکنون به شش نکته دیگر اشاره می کنیم .
نکته اول:
سوره «مجادله » که پنجاه و هشتمین سوره قرآن است، تنها سوره ای است که در هر 22 آیه آن، لفظ جلاله «الله » به کار رفته است . شایان توجه است که لفظ جلاله «الله » در آیات 2، 3، 5، 9، 12، 14، 15، 16، 17، 18، 19 و 20 یک بار و در آیات 4، 7، 8، 10 و 21 دو بار و در آیات 6، 11، 13 سه بار و در آیه 1 چهار بار و در آیه آخر آن، یعنی آیه 22 پنج بار و در مجموع، 40 بار در کل این سوره به کار رفته است .
اکنون با توجه به مفهوم و محتوای این سوره و شرافت عدد «40» در فرهنگ وحیانی و ولایی، باید دقت کرد چه سر و حکمتی در این سوره نهفته است که لفظ جلاله «الله » بدین صورت در این سوره به کار رفته است .
نکته دوم:
روزی یکی از پزشکان اشکال جالبی را مطرح کرده و به یکی از روحانیان گفته بود: «شما هنگامی که روضه امام حسن مجتبی علیه السلام را می خوانید، می گویید که به حضرت زهر دادند و پس از خوردن زهر، پاره های جگر ایشان از دهان مبارکشان به درون تشت ریخته شد، و حال آنکه کسی که زهر می خورد، این زهر وارد معده و دستگاه گوارش او می شود و با جگر انسان که آن طرف معده و بیرون از آن قرار دارد، ارتباطی ندارد . پس شما چگونه می گویید که پاره های جگر امام حسن مجتبی علیه السلام بیرون ریخته شد؟»
شایان گفتن است هنگامی که به حضرت زهر دادند، خود حضرت فرمودند: «. . . قد سقیت السم و رمیت بکبدی فی الطست . . .» . (1) و یا فرمودند: «. . . لقد تقطعت قطعة قطعة من کبدی . . .» (2)
همان گونه که می بینید حضرت در هر دو تعبیر و عبارت می فرمایند: «کبد من پاره پاره گشت و پاره های کبدم درون تشت ریخته شد .»
گفتنی است که «کبد» در لغت عرب دارای چند معنی است و از جمله: یکی به معنی «جگر» است و دیگر به معنی «آنچه درون بدن و شکم است .»
معمولا چون کبد را به معنی اول، یعنی جگر در نظر گرفته اند، آن اشکال به نظر درست می آید، ولی اگر کبد به معنی دوم در نظر گرفته شود، اشکالی وارد نمی آید; یعنی حضرت پس از خوردن زهر، پاره هایی از درون بدنشان به داخل تشت ریخته شد که معده و دستگاه گوارش را نیز شامل می شود .
نکته سوم:
یکی از حوزویان جوان می گفت که روزی این پرسش برایم پیش آمد: ما علاقه مندان و دوستداران امام زمان پس از صلوات بر محمد و آل محمدعلیهم السلام می گوییم «وعجل فرجهم » ، آیا حدیثی و روایتی در این زمینه از خود معصومان علیهم السلام نقل شده است یا اینکه ما خودمان، بر اساس ذوق و علاقه شخصی مان، این عبارت و پسوند را پس از صلوات افزوده ایم و می افزاییم؟
این شخص می گوید چنین پرسشی در ذهنم بود تا اینکه روزی به حدیثی جالب و جاذب از امام صادق علیه السلام در کتاب شریف بحارالانوار، اثر علامه محمد باقر مجلسی برخورد کردم که برای علاقه مندان به ملاقات با امام زمان علیه السلام نیز بسیار دلخوش کننده و سرور آفرین است و آن حدیث این است:
«من قال بعد صلوة الفجر و بعد صلوة الظهر: «اللهم صل علی محمد و ءال محمد و عجل فرجهم » ، لم یمت حتی یدرک القائم من ءال محمد صلی الله علیه وءاله; (3)
هر کس پس از نماز صبح و ظهر بگوید: «اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم » ، نمی میرد مگر آنکه قائم آل محمدصلی الله علیه وآله را درک می کند .»
گفتنی است که این پسوند در احادیث و ادعیه و زیارات دیگر نیز آمده است . امیدواریم به برکت این گونه صلوات فرستادنها به زیارت محبوب و معشوقمان، حضرت قائم علیه السلام، نائل شویم و دلخوش و مسرور گردیم .
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه شود تو را که من هم برسم به آرزویی
نکته چهارم:
جناب آقای «سید حمید روحانی » می گوید: «یکی از علما برای من نقل کرد که در تابستان یکی از سالها همراه حضرت امام خمینی رحمه الله و چند تن دیگر از روحانیان به مشهد مقدس مشرف شدیم و یک خانه دربستی در آنجا گرفتیم . برنامه زیارت ما بدین صورت بود که بعدازظهرها به طور دسته جمعی به حرم مطهر امام رضاعلیه السلام مشرف می شدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به آن خانه برمی گشتیم و در ایوان باصفای آن می نشستیم و چایی می خوردیم . برنامه حضرت امام نیز بدین صورت بود که به اتفاق دیگران به حرم می رفتند، ولی دعا و زیارتشان را خیلی مختصر می کردند و تنها به خانه برمی گشتند و آن ایوان را آب و جارو می کردند و فرش آنجا را پهن می نمودند و سماور را روشن و چای را آماده می کردند و هنگام بازگشت ما از حرم برای ما چای می ریختند . آن عالم می گفت که یک روز من از حضرت امام پرسیدم این چه کاری است که شما می کنید و دعا و زیارت را برای درست کردن چای ما مختصر می نمایید و با عجله به خانه برمی گردید؟ امام در پاسخم فرمودند: من ثواب این جارو کردن و درست کردن چای را کمتر از ثواب آن دعا و زیارت نمی دانم .» (4)
از خدا می خواهیم که توفیق زیارت امام رضاعلیه السلام و خدمتگزاری به زوار آن حضرت را به ما عنایت فرماید (ان شاءالله).
نکته پنجم:
گاهی در توسلها و مرثیه ها و نوحه های مربوط به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام گفته می شود: «یا ابوالفضل ادرکنا» و یا در سر نوحه ها گفته می شود: «یا ابوفاضل، یا ابوفاضل » .
قابل توجه است دو کلمه «ابوالفضل » و «ابوفاضل » از نظر دستوری مضاف و مضاف الیه هستند و هنگامی که کلمه «اب » پس از حرف یاء منادا قرار می گیرد، باید منصوب شود و چون منصوب شدن کلمه «اب » با آوردن حرف «الف » در آخر آن نشان داده می شود (ابا)، از این رو در چنین مواردی باید گفت: «یا اباالفضل ادرکنا» و «یا ابافاضل، یا ابا فاضل » .
نکته ششم:
یکی از کارهایی که گاه اهالی کوی «رایانه » انجام می دهند تا دیگران و افراد غیر مسئول نتوانند از رایانه شان و مطالب و برنامه های موجود و محفوظ در آن استفاده کنند، در نظر گرفتن یک پاسورد (password) یا همان کلمه عبور و اسم رمز برای استفاده از رایانه است که هر رایانه داری بر اساس ذوق و سلیقه و گرایشهای خود، کاراکترهایی را برای این کار در نظر می گیرد .
یکی از علاقه مندان به مولایمان و محبوبمان، حضرت مهدی علیه السلام، عدد «70» را برای پاسورد رایانه خود در نظر گرفته است، چرا که این عدد طبق حروف ابجد، برابر با عبارت «یا مهدی » است .
شایسته است برای اینکه بیشتر به یاد امام زمان علیه السلام باشیم، از عدد «70» برای کارهای دیگری، مانند حفظ یا نگارش و یا خوشنویسی 70 حدیث از امام زمان علیه السلام یا درباره امام زمان علیه السلام نیز استفاده کنیم که:
به یاد حضرت بودن، به یاد بودن حضرت را ارمغانمان می نماید .
پی نوشت ها:
1) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تصحیح محمد باقر بهبودی، 110 جلد، چاپ اول، تهران، انتشارات اسلامیه، [بی تا]، ج 44، ص 158 .
2) همان .
3) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، تصحیح محمد باقر بهبودی، 110 جلد، چاپ سوم، تهران، انتشارات اسلامیه، 1369، ج 86، ص 77 .
4) سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امام خمینی رحمه الله، گردآوری و تنظیم: مصطفی وجدانی، 6 جلد، چاپ چهارم، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1364، ج 1، ص 97 و 98 .
کلمات کليدي: کبد پاره کبد درون تشت امام زیارت زهر چای نکته