بصیرت مورد نظر رهبری انقلاب یعنی چه؟
بصیرت مورد نظر رهبری انقلاب یعنی چه؟
در یک پاسخ اجمالی و مختصر باید گفت بصیرت یعنی
-آگاهی علمی ،
-آگاهی عملی ،همراه با نکته سنجی و درایت و فهم(عقلانیت و فهم).
-انسجام و وحدت ملی
-دشمن شناسی
- بصیرت به تعبیر امیرمؤمنان، یعنی مشاهده درست و دقیق حوادث، تفکر و تدبر در آنها و سنجیدن مسائل و حوادث.
رهبر فرزانه انقلاب در توضیح دقیق بصیرت می فرماید : «بصیرت را در دو سطح میتوانیم تعریف کنیم. یک سطح، سطح اصولى و لایهى زیرین بصیرت است. انسان در انتخاب جهانبینى و فهم اساسى مفاهیم توحیدى، با نگاه توحیدى به جهان طبیعت، یک بصیرتى پیدا میکند. … این، پایهى اساسى معرفت است؛ پایهى اساسى بصیرت است. این بصیرت خیلى چیز لازمى است؛ این را باید ما در خودمان تأمین کنیم. بصیرت در حقیقت زمینهى همهى تلاشها و مبارزات انسانى در جامعه است. این یک سطح بصیرت.
بجز این سطح وسیع بصیرت و لایهى عمیق بصیرت، در حوادث گوناگون هم ممکن است بصیرت و بىبصیرتى عارض انسان شود. انسان باید بصیرت پیدا کند. این بصیرت به چه معناست؟ یعنى چه بصیرت پیدا کند؟ چه جورى میشود این بصیرت را پیدا کرد؟ این بصیرتى که در حوادث لازم است و در روایات و در کلمات امیرالمؤمنین هم روى آن تکیه و تأکید شده، به معناى این است که انسان در حوادثى که پیرامون او میگذرد و در حوادثى که پیش روى اوست و به او ارتباط پیدا میکند، تدبر کند؛ سعى کند از حوادث به شکل عامیانه و سطحى عبور نکند؛ به تعبیر امیرالمؤمنین، اعتبار کند: «رحم اللَّه امرء تفکّر فاعتبر»؛فکر کند و بر اساس این فکر، اعتبار کند. یعنى با تدبر مسائل را بسنجد - «و اعتبر فأبصر» - با این سنجش، بصیرت پیدا کند. حوادث را درست نگاه کردن، درست سنجیدن، در آنها تدبر کردن، در انسان بصیرت ایجاد میکند؛ یعنى بینائى ایجاد میکند و انسان چشمش به حقیقت باز میشود. امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در جاى دیگر میفرماید: «فانّما البصیر من سمع فتفکّر و نظر فأبصر» …»
(سخنان مقام معظم رهبری در جمع دانشجویان استان قم 1389)
در تبین تفصیلی بصیرت گفتنی است :
بصر غیر از بصیرت است. بصر چشم است. قوهی باصره. جمعش ابصار است. بصیرت جمعش بصائر است. بصیرت یعنی حکمت.
بصیرت در لغت عرب به معنای عقیده قلبی، شناخت، یقین، زیرکی، عبرت آمده- (- لسان العرب، ج2، ص 814. )
بصیرت در فرهنگ معین به معنی دانایی، بینایی، بینایی دل، هوشیاری، زیرکی و یقین است.- ( - معین، محمد، فرهنگ فارسی، ج1، ص 534.).
بصیر را به بینا معنا نموده اند و در قران همراه با خبیر و سمیع به کار رفته است .
انسان بصیر به ،فرد دانا ،روشن بین ،ژرف نگر و زیرک می گویند.در نتیجه بصیرت دل آگاه،زیرک ،دانا با یقین می باشدو عرفا بصیرت را در قوه قدسیه و دیده باطن آدمی می دانند و حکما عاقله نظریه ،و این گونه می نمایاند که ،این واژه دو اصطلاح در باب حکمت و فلسفه و بیشتر در عرفان اسلامی متداول بوده و و در باب فهم عمیق معنوی کاربری داشته است ان گونه که خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین آن را نتیجه میدان یقین(منزل نوزدهم)
می شمارد و سه مرحله آن را ،قبول ،اتباع و حقیقت می داند.(منازل السائیرین ،خواج عبدالله انصاری).(واژه بصیرت،دائره المعارف تشیع-ج 3-)
نگاه اول:
اگر بخواهیم نگاهی جریان شناختی هم به بحث بصیرت داشته باشیم باید،زمینه های آن را در بیانات مقام معظم رهبری در سال 75 در جمع فرماندهان لشکر 27 حضرت رسول صلی الله ملاحظه نمود.
در بیانات ایشان بر روی یک بحث اساسی ،عوام و خواص مطرح گردید.خواص اگر اهل بصیرت بوده ،به موقع از حق حمایت می کردند . حادثه تلخ صورت نمی گرفت(همان سخنرانی 20/3/75)
نگاهی که دارند جامعه شناسانه است.و به تعبیری جامعه و افراد آن را دو قسمت می کنند، عوام(که پیرو موجند و مرعوب جون) و خواص(کسانی که
می فهمند،تصمیم می گیرند و عمل می کنند) .
در واقع مقام معظم رهبری در این دوره می خواهند تا خواص موجبات هماهنگی ،اتحاد در جامعه را حفظ نموده و این خواص به آن اهداف بلند بنیانگذار انقلاب پایبند بوده ،در کنار مردم وده و مردم را از خود دانسته ،و در پی منافع و سلایق فردی و حزبی نباشند.
در واقع وظیفه انسجام در جامعه را به دوش خواص واگذاردند واز انها انتظار سلامت جامعه و نظام را خواستند و به نوعی تکلیف نمودند.
نگاه دو:
در نگاه جریان شناختی به حوادث انتخابات در سال 88 ،مقام معظم رهبری جامعه و مردم را وارد دوره جدیدی نمودند.
به تعبیری روان تر ،ابتدا از خواص انتظاراتی داشتند ،که فراهم نشده ، کار گره خورد، پیچیده شد و بیگانه هم بهره برده و خوشحال.
که مقام معظم رهبری مشکل را حل نمودند و ،عوام و خواص را برهم زدند و فرمودند ملاک بصیرت ، معیار بصیرت است و دیگر هیچ.
ونکاتی را به کرات در بحث بصیرت مورد توجه قرار دادند.
نکته اول در باب بصیرت: بحث علم اندوزی همراه با ایمان و تقوی
هویت ملی و اسلامی ما در دانش و پژوهش است(سایه سار ولایت جلد 6 صفحه ص 252) ،علم و پیشرفت علمی و فراگیری آن نیاز اول کشور ماست (سایه سار ولایت جلد 6 صفحه ص 240).
جامعه اسلامی باید ایمان ،علم و روشنفکری را با هم داشته باشد. باید تحصیل علم را با آگاهی و روشن بینی و روشنفکری از یک طرف و ایمان از طرف دیگر هماهنگ کنید. ساختن نظام و جامعه را مرهون سه نکنه دانسته ،علم ،روشنفکری و ایمان.( سایه سار ولایت جلد 1 صفحه 300)
ایشان از دغدغه هایی که بر لزوم آن اهتمام می ورزند،توجه به همراهی داشتن علم با ایمان است و آن را مختص قرون اخیر نمی دانند،بکه طبق صریح قران کریم ، سابقه تاریخی برخوردار است ،حتی پیش از میلاد .این دانش پیش از آن که در اختیار آحاد مردم باشد در اختیار پادشاهان و قدرتمندان و حاکمان بوده است و ان هم بدترین دشمنان پیغمبران محسوب می شود و وقتی پیغمبران دین را بر آنان عرضه می کردند ،فرحوا بما عندهم من العلم – دانش آنها مانعی در برابر چشم و گوششان می شد و به دعوت پیغمبر اهمیتی نمی دادند