تفاوت در حدود وظایف و تکالیف شرعی بین زن و شوهر
تفاوت در حدود وظایف و تکالیف
شرعی بین زن و شوهر
یکی از تفاوتهای دیگری که بین زن و مرد وجود دارد و حضرت علی(ع) هم به آن اشاره کردند تفاوتها در عرصه های وظایف و تکالیف است.
همان طور که در بخش قبل توضیح دادیم، گرچه فعالیت عقلی تجریدی و تعمیمی در مغز مرد بیشتر است اما بزرگتر بودن جمجمه و سنگین تر بودن مغز مرد و بیشتر بودن عقل نظری در مرد به معنای نزدیک بودن مردان به آستان حقیقت متعالی و درک بهتری از واقعیت هستی نیست بلکه اگر مرد به وسیله حواس و عقل نظری خود به حیات می نگرد و به حقیقت نایل می شود، زن بیشتر نوعی علم حضوری و شهودی دارد، در حالی که مرد، بیشتر با علم حصولی به حقیقت می نگرد. اگر مرد بیشتر در آیینه عقل به حقایق چشم می دوزد ولی زن در آیینه ذات خویش به حقیقت می نگرد.(5)
و از آنجا که عقل در اغلب روایات و سخنان معصومین(ع) به معنای عمل به دین و تقوای عملی آمده است و آنچه که مایه گرامی داشت انسان در محضر پروردگار می گردد تقوا است: «ان اکرمکم عند اللّه اتقیکم» و تقوا در اثر عمل صالح است که رشد پیدا می کند بنابراین ضعف و محدودیت عقل نظری زن هیچ گونه آسیبی در عرصه دینداری و دین باوری او نمی زند، بلکه زن به خاطر نفس بسیار حساس و مستقیمی که در حیات دارد خیلی سریع تر و بهتر با خدای هستی بخش ارتباط برقرار می کند.
به طور کلی باید گفت وصول به تقوای عملی و کمال اخلاقی برای مردان به جهت حاکمیت قدرتمند غرایز و تمایلات شهوانی و همچنین داشتن روحیه سخت و زمخت و انعطاف ناپذیر و آمادگی بیشتر برای خودخواهی، عصیانگری، تکبر و … امری مشکل بوده و محتاج مشقات و تحمل ریاضتهاست، در حالی که بر عکس مردان، زنان به جهت ضعف و محدودیت غرایز و شهوات بر آنها و داشتن روحیه لطیف و سریع الانفعال و انعطاف پذیر، زمینه گرایش به تقوا و ایمان الهی در آنان بیش از مردان است. گرچه سطح قدرت فکری، عقلانی و حکمت نظری زنان پایین تر از مردان است ولی در مقابل استعداد شدید عاطفی زن و رابطه مستقیم او با حیات، طی طریق تقوا و عمل و تعهد و عرفان و تعبد برای او سهل تر و آسان تر است و زن از طریق شهود و عرفان بهتر می تواند راه قرب الهی را بپیماید.(6)
البته روان شناسان هم به مسأله وجود بینش درونی در زن و زمینه برقراری ارتباط بیشتر با جهان هستی و هستی آفرین را مطرح کردند که امکان پرداختن مفصل به نظریات آنان نمی باشد. در این مسأله بین روان شناسان و نظریه پردازان توافق اجماعی وجود دارد که زنان در عرصه دینداری و دین باوری از مردان به خاطر برخورداری از بینش درونی قوی تر هستند. خانم جینالمبروز، روان شناس معروف می گوید:
«بینش، قوه باصره درونی زن است و این دیده پنهانی می تواند قبل از وقوع واقعه، نتیجه آن را مشاهده کند، و به زن الهام دارد. بینش زن قطب نمایی است که او را از گمراهی نجات بخشیده…».(7)
«سوزان ویه» که متخصص گیاهان دارویی است به این نکته اشاره دارد و می گوید: «در سراسر دنیا مردان از طریق تفکر درون گرایانه در رسیدن به بینش درونی و ارتباطات تلاش می نمایند حال آنکه زن یائسه به طور طبیعی در این مرحله قرار می گیرد.»(8)
در پیشتازی زنان و از فضایل آنان همین بس که در صدر اسلام، زنان زیادی قبل از اینکه همسران خود دین حنیف را بپذیرند حقانیت آن را با استدلال تشخیص داده و در پرتو عزم استوار به آن ایمان آورده اند. در حالی که مردان فراوانی نه تنها از آن استنکاف داشته و در حقانیت آن تردید داشتند بلکه برای خاموش کردن نور آن سعی بلیغ می نمودند. این مسأله نشانه هوشمندی و نبوغ زنان و پیشتازی آنان در عرصه دینداری است. در همین رابطه مالک بن انس در موَطَاء خود چنین نقل می کند که عده ای از زنان در حالی اسلام آورده بودند که شوهران آنها کافر بوده اند مانند دختر ولید بن مغیره که همسر صفوان بن امیه بود و قبل از شوهرش مسلمان شد و نیز ام حکیم دختر حارث بن هشام که شوهرش عکرمة بن ابی جهل بود پیش از همسرش اسلام آورد.(9)
حضرت علی(ع) نقصان ایمان زنان را در دوران قاعدگی به جهت ترک نماز و روزه می دانند، و این به این معنی نیست که ساختار اعتقادی زنان دچار نقصان است. بلکه به جهت شرایط خاص جسمی و روانی زن در دوران قاعدگی بعضی از تکالیف و وظایف در این دوره از زن خواسته نشده است لذا میزان و حد تکلیف زنان و مردان از این جهت با هم متفاوت است که البته ترک نماز و روزه در این دوره ممکن است از نظر اعتقادی، خللی در زن ایجاد نماید. و جهت جبران این نقصان و کمبود اسلام سفارش به برقراری رابطه با خداوند به وسیله ذکر و دعا و قرائت قرآن نموده است و در اوقات خاص نماز، توصیه شده که زنان وضو بگیرند و در سجاده نماز خود مشغول ذکر و دعا شوند و از طرف دیگر روزه هایی را که در این ایام ترک کرده را هم بعد از ماه مبارک رمضان به جا آورد.
پس این کاهش فشار تکلیف و رهایی زن، به خاطر شرایط خاص زن است و زن می تواند با ذکر دعا و ارتباط با خدا از عوارض سوء آن در ایمان خود بکاهد. اصلاً به این معنی نیست که زنان به طور کلی از نظر ایمانی دچار نقصان هستند و اشاره حضرت به دلیل نقصان ایمان (که همان برکنار بودن از نماز و روزه در ایام عادت) مؤید این مسأله می باشد، چطور ممکن است که بنابر تعبیر قرآن زنان برخوردار از حیات طیبه باشند و دارای تمامی کمالات معنوی که مردان از آن برخوردارند باشند ولی از نظر ساختار اعتقادی و شخصیت ایمانی دچار نقص باشند؟!!