حق چشم در رساله حقوق امام سجاد (ع)
در مورد حق چشم از کتاب رساله ی حقوق امام سجاد (ع)
توسط : shadbi
اما حق چشم بر تو این است که آنرا بپوشانی از آن چیزهایی که بر تو حلال و روا نیست و آن را مبتذل نسازی مگر برای عبرت آموزی بگونه ای که از آن بینا بشوی یا پاداشی بدست بیاوری یا علمی کسب بکنی زیرا دیده وسیله ی عبرت است . از بین حقوق اعضا این سومین عضوی است که حضرت حق آن را به ما یادآوری می فرمایند . و ما را بینا می کنند که حواس مان باشد که روز قیامت یکی از کسانی که یقه ی ما را می گیرد ، چشم ماست . و به ما گوشزد می کند که شما دیده را دریده کردید و به هر کجا که روا نبود دیده انداختید. حضرت یک نقشه ای می کشد از آنچه که چشم باید ببیند و آنچه که نباید ببیند و باید بسته باشد. حق شما شما این است که او را ببندی . در عربی ما یکی غض بصر داریم و یکی غمض داریم . می گویند :غمض عین کن یعنی چشم بپوش و ندید بگیر . غمض یعنی چشم را کامل بستن و هیچ چیزی را ندیدن که شما در راه رفتن و مطالعه کردن نمیتوانی اینکار را بکنی . چون اگر چشم را ببندیم جایی را نمی بینیم و زمین می خوریم . حضرت این واژه را بکار نبردند . در قرآن هم که پیامبر به مومنین دستور می دهد که ای مومنین چشمهایتان را ببندید ( می فرماید یغض نمی فرماید اغمض ) . در عرب این را به بستن چشم معنی نمی کنند . آنرا فروهشتن معنی می کنند من الان دارم در دوربین نگاه می کنم ، کمی چشمم را پایین می آورم و بینندگان می فهمند که به دوربین زل زده ایم یا کمی چشممان را پایین می اندازیم . این چشم پایین انداختن یا مستقیم نگاه نکردن یا خیره نشدن را عرب غض بصر می گوید . نه چشم کامل بسته است نه چشم کامل باز است . چنین حالتی را چشم فروهشتن می گویند .در فارسی می گویند که چشمهایت را درویش کن . یعنی چشمهایت را پایین بینداز و این قدر زل نزن و خیره نشو . حالت شبه گونه ای دیدن یا سایه روشن دیدن . حضرت می فرماید که چشمهایت را این جوری نگه دار از چیزهایی که برای تو نگاه کردن آن حلال نیست . پس می فهمیم که یک چیزهایی را باید نگاه کنیم و یک چیزهایی را نباید نگاه کنیم . مثل خوردنی ها که شما حق نداری هر چیزی بخوری . تنور شکم دم به دم تافتن مصیبت بود روز نایافتن . همچنان که شما باید بخوری نه همه چیز را ، باید ببینی نه همه دیدنی ها را . باید نگاه کنی نه همه ی مناظر را . این خیلی مهم است که انسان یک جاهایی نبیند . حالا کجا به دقت نگاه کنیم ؟ می فرماید چشم را مبتذل نکن . مبتذل از بذل است و بذل هم به معنی بخشش است. یعنی چشم را راحت به هرچیز نبخش . حضرت می خواهد بگوید که به هر چیزی که نگاه می کنی چشمت را به آن بخشیده ای . یعنی بذل و بخشش شاهانه نکن ، این خیلی قیمتی و ارزشمند است . شما قدراین را بدان همچنان که پولت را به هر کسی نمی دهی ، چشمت را هم به هرکسی نده . پشت بعضی از این ماشین ها نوشته : هر منظره ای ارزش دیدن را ندارد. این حرف قشنگی است زیرا حضرت می گوید که تو داری چشمت را می بخشی . دل ما هم ارزشمند است و نباید دل به هرکسی بدهیم . به هوش بودم از اول دل به کس نسپارم شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم . می گوید که اگر جایی ارزش دارد نگاه کن و اِلا تو به هر جا نگاه کنی داری چشمت را به آن می بخشی . ما ایرانی ها می گویی کاسه را جایی بفرست که قدح برگردد . عالم ، عالم بده و بِستان است . هرچه پول بدهی آش می خوری . شما چشمت را به جایی بدوز که چیزی گیرت بیاید، یک فایده و سودی ببری . کنترل چشم دست من و شماست . اگر پشه یا تیری به چشم شما بیاید بسرعت آنرا می بندیم حتی خودمان هم نمی فهمیم که چه موقع چشم مان را بستیم . بعضی از صحنه ها و منظره ها مثل پشه یا گرد و غباری است که دارد در چشم تو می رود، تو زود چشمت را بینداز . حضرت می فرماید که شما سه جا می توانی نگاه کنی . جایی را نگاه کنی که از آن درسی بگیری . عبرت هم یعنی عبور کنی و از آنجا به یک جای خوبی برسی . الان اگر بگویند که ما یک باغی داریم در لواسان و برای رفتن به آنجا باید از یک پل رد شوید ، آیا حاضرید ؟ همه می گویند : بله . ما از پل رد می شویم تا به آن باغ برسیم . حضرت می فرماید: چشمت را معبری قرار بده و پلی بساز که آن طرف پل باغی باشد . حافظ میفرماید که مراد دل زتماشای باغ عالم چیست ؟ بدست مردم چشم از رخ تو گل چیدن ، دیده را فایده آن است که دلبر بیند ور نبیند چه بود فایده بینایی را . دلبرهایی که باید با این دیده ببینی سه تا است که چشم تو یک بصیرتی پیدا بکند . چیزی را نگاه بکنی که یک درسی در آن باشد. هر گل نو زگلرخی یاد همی کند ولی ،گوش سخن شنو کجا دیده ی اعتبار کو . می گوید که به گل نگاه کن که یاد گلرخ بیفتی که او خودش از دنیا رفته و گلی دیگر از او روییده است . پس تو هم به چشم و ابرو نناز . تو هم روزی نصیب خاک میشوی ، غرور تو را نگیرد ، این گل از گلرخ یاد می کند . یا اینکه دانشی بیاموزی . الان ما چشم مان می خوانیم ، تند خوانی هم با چشم می خوانند با لب که نمی خوانند . اینکه یک علمی نافع به تو بیاموزد که نافع در آن مستتر است. مثلا دنبال سحر ، شعبده بازی ، رمل و جفر نرویم . این ها علم نافع نیست . مثلا بعضی ها جدول حل می کنند . شما اگر زرنگ هستی جدول زندگی ات را حل کن که ببینی با پدرت و بچه ات چگونه باید رفتار کنی . حضرت می فرماید که اگر این دو کار را کردی ، چشم دروازه ای است که هر چیزی نباید از آن رد شود . چیزی که برای تو عبرت و درسی بشود نگاه بکن . به قالی نگاه کن که یک روی لطیف و یک پشت ضمخت دارد . پس حواست باشد که خیلی از چیزها روی شان لطیف است ولی پشت صحنه هایشان می تواند ضمخت و خشن باشد. ضمن اینکه اگر دستت به پشت ضمخت آن رسید بدان که روی لطیفی هم دارد . حافظ می گوید : خار ار چه جان بکاهد گل عذر او بخواهد . وقتی در باغ می خواهی گل بچینی اول دستت به خار می خورد . وقتی گل را چیدی او از تو عذرخواهی می کند که ببخشید دست شما به خار خورد . شما که می خواهی ازدواج کنی ، زن یک گل است که دور آن خار هم هست ، شما آنها را تحمل کن . چشم دریچه ای به سمت قلب است و گوش هم همین طور است . دل مثل یک اتاق خیلی زیبا فرماندهی وجود انسان است .این پنجره های زیادی دارد . یکی از پنجره های آن چشم است . مواظب باش که از پنجره ی چشم هر چه وارد دلت شد ، دلت را می برد . زدست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد . حواست باشد که این دیده رشته کش دل توست . دل برود چو دیده مایل باشد . دست نظر رشته کش دل بود . پس تو چشمت را دست هر کسی نده . چون بندنامرئی دارد و به دلت وابسته است ، چشمت را که دادی دلت را می برید . در بازی شطرنج وقتی پادشاه را محاصره کنند ، دیگر سرباز ، وزیر ، رخ ، فیل و اسب دیگر چکاره هستند ؟ همه دنبال این بیچاره هستند که او را از مات شدن نجات بدهند . این دقیقا داستان دل ماست . اگر کسی پادشاه دل را گرفت ، دیگر هیچ کس از او کاری برنمی آید . حضرت به ما گوشزد می کند که مراقب چشمتان باشید . قرآن در سوره ی نور دو آیه دارد که می فرماید : ای پیامبران به مردان و زنان بگو ( این دو خطاب نشان می دهد که امرمهمی است ) که صحنه ای که نباید ببینند چشمهایشان را پایین بیندازند . ابن آیه شان نزولی دارد . جوانی داشت می رفت و یک خانمی هم رد میشد . این جوان چشمش به خانم افتاد و او را نگاه می کرد و می رفت . کوچه تنگ و باریک بود . او به دیوار روبرو می خورد و یک میخ به چشم او می خورد و او زخمی میشود و خون جاری میشود . او همین جوری پیش پیامبر می رود تا تنبیهی برای خودش باشد . پیش پیامبر آمد و قصه را برای پیامبر گفت . بعد این آیه نازل شد . روایت داریم که نگاه اول مال خودت ( یعنی اگر اتفاقی چشمت به کسی یا چیزی افتاد یعنی وقتی تیر به طرف تو میآید به تعبیر پیامبر تیری از طرف شیطان آمد اشکالی ندارد ) . چشم لطیف ترین عضو است و اگر یک مژه در چشم فرو برود نمی توانی چشمت را باز و بسته بکنی . ریشه ی بسیاری از انحرافات از چشم شروع میشود . یعنیاز دیدن . شما چند روزی ستون حوادث روزنامه ها را بخوانید . آنجایی که جنایت های خطرناک اتفاق می افتد که انسان از خواندن آن وحشت می کند . شنیدن تو را گفت من از این تحریر غم ناتوانم که تصویرش زده آتش به جانم ، تو را طاقت نباشد در شنیدن ، شنیدن کی بود مانند دیدن . شنیدنش مو را بر بدن انسان سیخ می کند که مردی اسید روی صورت دختری ریخت یا زنی با همدست دیگران شوهرش را کشت . اگر این ها را ریشه یابی کنیم ، می بینیم که اینها از نگاه شروع میشود . در جلسه ای آقایی از یک چشمی یا صورتی یا اندامی خوشش آمد . من تعجب می کنم که بعضی از خانم ها میگویند که وقتی با ما صحبت می کنی ، به ما نگاه کن . فکر می کنند که اگر نگاه کنی خیلی احترام گذاشته ای . اسلام نمی گوید که نگاه نکن . می گوید خیره نشو . حالت شبه گونه نگاه کن ، زل به صورت طرف نزن . چون خطر هست . در زمستان وقتی دست هایتان سرد میشود آنها را بهم می مالیم و از اصطحکاک گرم میشود . یکی که از دو نگاه بهم بخورد ، این اصطحکاک فیزیکی اجسام نیست . چطور هیچ خانمی نمی خواهد که همسرش با خانم دیگری ارتباط گرمی داشته باشد چون گرما از نگاه شروع میشود ، بعد با سخن ادامه پیدا می کند ، بعد در کنار هم نشستن ، وعده گذاشتن ، راه رفتن ، دستی بدست هم دادن و بعد… خیلی ها که فکر می کنند خیلی باجنبه هستند بعدا می فهمند که آنها هم همینجوری شروع کردند . چه کسی با جنبه تر از حضرت علی (ع) که می فرمود برای من سخت است که با زن جوان سلام کنم . آیا این حرفها شوخی است ؟ در امریکا هم که فضا خیلی باز است ، رئیس جمهور آنها هم با همین چیزها لغزید . آقای کلینتون با نگاهی که با منشی اش شروع شد این ارتباط را ایجاد کرد و آنجا لغزید . با اینکه آنها در زندگی شان از این رابطه ها زیاد داشته اند . بالاخره رئیس جمهور یک شانی دارد که آنجاهم برایش ممنوع است . اسلام که این حرفها را زده است دست روی ریشه ها گذاشته است . چطور کسی که می خواهد معتاد بشود از سیگار شروع می کند . چه کسی دوست دارد که پسرش سیگاری بشود ؟ زیرا این ریشه ی خیلی از انحرافات است. انسانهایی که گرفتار اعتیاد شدند ، از سیگارشروع کردند . ما نمی گوییم که هرسیگاری معتاد میشود ولی امکانش هست . هر ماشینی که ته دره رفت یک لحظه از جاده منحرف شده است . منتها هر انحرافی انسان را ته دره نمی برد . ولی چون این کار آغاز ته دره رفتن است ، عقل به ما می گوید که جلوی این چند متر انحراف را هم بگیرد .
جمع بندی:
از جملات نورانی امام سجاد (ع) این استفاده را می کنیم که چشم دریچه ی بسیار حساس و لطیفی به سمت دل ماست . و چون فرمانده وجود ما دل است و چشم و گوش دروازه ی ای قلب است ، باید برای چشم مان فیلتر بگذاریم . چیزهایی که میخواهیم نگاه کنیم غربال کنیم . همانطور که اگر خباز در نانوایی سرنگ نداشته باشد کی نان خشک از گلوی کسی پایین نمی رود ، با دیدنی ها هم باید همین کار را کرد . چشم را به ما نداده اند که به هر صحنه ای چشم بدوزیم و هر جا را نگاه بکنیم ، به هرجا خیره بشویم و به هر قد و بالایی زل بزنی و این ریشه ی بسیاری از خطاهای ماست . الان خیلی از خانم ها ناراحت هستند و می گویند که شوهر ما شب که به خانه می آید پای ماهواره می نشیند و هر صحنه ای را می بیند . خود زن ناراحت است . بعضی مردها میگویند که خانم ما پای صحنه هایی می نشیند که نباید بنشیند . فقط با نگاه کار می کند و این مثل خانه ای است که به سمت آن دارد تیراندازی میشود . خانه مسکن است و محل سکون و آرامش است ، وقتی تیر در آن بیاید ، کجا آرامش است ؟ مثل یک خانه ی شیکی است که روی گسل زلزله است . یک خانه ای که همه ی مهندس ها روی طراحی آن کار کنند ولی خانه روی آتشفشان باشد . این خانه مفت گران است . بعضی از خانه ها اینجوری هستند چون از واردات چشم درامان نیستند . آنجا دیگر خانه نیست توپخانه است و مرتب دارد توپ شلیک میشود. حالا سوال این است که این همه صحبت ها برای این است که من به چشم و ابروی زن مردم نگاه نکنم ؟ خیر قصه فقط آن نیست . امام می فرماید: هر چیزی که برای تو حلال نیست . این یک فرمول و قانون است . اگر من به خانه ی مردم بروم و مدام به مبلمان ، موبایل و ماشین این آقا نگاه بکنم ، این آشوب بپا میشود که این ها را از کجا آورده است ؟ خانم ها به میهمانی می روند و میگویند که شوهر او ماهی پانصد هزار تومان بیشتر درآمد ندارد فکر کنم در کار قاچاق هستند . وقتی یه دست زن مرد خیره شدی و فکر کردی که این خانم این همه جواهرات را از کجا آورده است ، این کم کم واردات قلبت را از بین می برد. به پرستیژ و پوزیشن مردم نگاه نکن . قانونش این است که هر چیزی که تمرکز شما را بهم می زند ، نگاه نکن . وقتی من می خواهم این کتاب را بخوانم باید تمرکز داشته باشم .دل مثل بوم نقاش میماند و این بوم باید یک جای ساکت و ساکنی نصب بشود تا نقاش بتواند روی آن نقاشی بکشد . این قیافه را به ما داده اند و بعضی ها معترض هستند . خدا میگوید که باشد . حالا که شما معترض هستید من جلوی شما یک بوم می گذارم و روز قیامت قیافه ای را به تو می دهم که در دنیا برای خودت کشیده ای . چشم و ابروی قیامت را خودتان بکشید . قیافه ی معقول را خودتان بکشید . بعضی ها برای خودشان هور و پری می کشند ، بعضی ها یوسف وار می کشند و بعضی ها چیزی می کشند که اصلا نمیشود به آن نگاه کرد .
هر چیزی یک غذایی دارد. کسی که طالب دانش است ، خود علم و دانش غذای او است . در روایت داریم که دو نفر گرسنه هستند که هیچ وقت سیر نمیشوند یکی طالب مال و دیگری طالب علم . کسی که واقعا جوینده ی دانش است و دانشجوی واقعی است ، با گرفتن یک لیسانس سیر نمیشود و نمی گوید که فارغ التحصیل شدیم . میگوید که ما تازه اول راه هستیم و یک رشته ی دیگر یا یک مقطع بالاتر می رود. مرحوم پرفسور حسابی در چند رشته تخصص داشت و دو تا دکترا داشت و صاحب نظر بود . ما در حوزه شخصیت هایی داشته ایم که منجم ، فقیه ، فیلسوف ، ریاضیدان و اصولی بودند یعنی جامع بودند . طالب مال هم همینطور است. سعدی می گوید که تاجری در خیمه ی خویش مرا فراخواند و گفت که در چه حال هستی و او گفت که می خواهم آبگینه ی چینی به روس ببرم و از چین به حلب و … بقیه ی عمر را در آرامش می گذرانم . گفت : چشم مرد دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور . غذای چشم دیدن است ، شما وقتی می بینی لذت می بری . بعضی وقتها این غذاها مسموم ، آلوده ، غیر بهداشتی و تاریخ مصرف گذشته است یا غذای مسموم نیست ولی غذای طیبی هم نیست و آن پاکیزگی لازم را ندارد . گاهی سر سفره ده جور غذا هست ولی شماهمه ی آن را نمی خوری . اگر بگویند که غذایی از گوشت گاو پیر تهیه شده است ، شما نمی خورید و می گویید که اگر از گوشت بره بود می خوردیم . دیدن مثل یک غذا برای چشم است . ما هر صحنه را نباید ببینیم و اِلا چشم شما آلوده میشود . و قرآن به پیامبر میگوید که به مردان و زنان بگو که نگاه نکنند و فرق غمض با غض را گفتیم که غمض یعنی چشمت را کامل ببند ولی غض یعنی چشمت را پایین بینداز و مستقیم و خیره نگاه نکن . به تعبیر عرفی خودمان می گوییم که چشمهایت را درویش کن . این نگاه کردن منظور فقط به زن ومرد نامحرم نیست بلکه منظور هر چیزی است که میتواند تمرکز ما را بهم بزند . منوقتی می خواهم کتاب فیزیک بخوانم ، اگر من به خانه ی مردم رفتم و به موبایل ، پرده و مبل و تلویزیون فرش و دکور مردم نگاه کردم ، هنگام خواندن کتاب فیزیک این ها یک پرده ای بین من و کتاب می اندازد . به پرستیژ مردم چکار دارید ؟ گاهی پچ پچ می کنند که از کجا آورده اند ؟ یا احتمال می دهم که اینها در کار قاچاق باشند؟ یا دزد هستند ؟ این فکرهای باطل هم به مغز ما می آیند و نمی گذارد ما آرامش داشته باشیم . بله یکی از آنها این است که به زن مردم یا مرد مردم نگاه نکنیم و اگر ما بتوانیم این دستوری که برای آرامش خودمان است اجراکنیم مشکلی نخواهیم داشت .این فیلم خامی را که خدا برای من گذاشته که با این چشم فیلم برداری بکنم ، اگر صحنه های خوبی از آن گرفتم ، وقتی می خواهم آن را تماشا کنم ، به من خیلی خوش میگذرد و حقش هم همین است و اگر این کارها را نکردی حقش را ادا نکردی ، در نتیجه خودت را گرفتار کردی . اگر ما این حقوق را راعایت کنیم به خودمان آرامش می دهیم واگر مراعات نکنیم خودمان را گرفتار می کنیم . بقول حافظ : من نگویم که کنون با که بنشین و چه بنوش که تو خود دانی اگر زیرک و باهوش باشی .
حجت الاسلام تقویان/سایت یا مجیر