خدایا کمی وقت داری ؟ زیاد وقتت را نمیگیرم
#تولیدی
دوستان نمیدونم به این حرف ها جقدر اعتقاد دارید ئلی دوست دارم با شما در میان بگذارم :
دردو دلی با خدا
الهی ،آمده ام تا با تو حرف هایم را بگویم میدانم از دست ما آدم ها سرت شلوغ است
کمی وقت داری حرف هایم را بشنوی ؟زیاد وقتت را نمیگیرم .خنده دار است آخر یک لحظه فکر کردم تو هم مثل آدم های روی زمین وقت نداری .
این چه سوالیست که میپرسم معلوم است که وقت داری .
پس میگویم .
از مهربانی هایی میگویم که امروز دیگر نا مفهومند .
از کارهایی میگویم که انسان را به تاسف که چه عرض کنم به تاثر وامیدارد .
خدایا تو از آن بالا میبینی
پس به من بگو :
چرا امروز هیج کس وقت ندارد تا مشکل دیگری را حل کند ؟
چرا همه میگویند فقط من ؟
مگر خودت نفر موده ای همه با هم برادر وخواهردینی اند ؟
پس چرا کلمه ما غریبه شده وجای خودرا به من داده است ؟
چرا وقتی نصیحتی میشنوم به جای اصلاح خودم وتشکر کلمه به تو چه را میگویم ودلی را میشکنم ؟
چرا وقتی آهنگ مبتذل میشنوم اعتراض نمیکنم ولی وقتی آهنگ قر آن را میشنوم صدای اعتراض بلند است که در س و کار دارم کمش کنید یا خاموش ؟
چرا وقتی نا محریم را میبینم به سر به زی انداختن سرم را بالا میگیرم ولبخند ملیحی نثارش میکنم ؟
چرا همه برای نماز وقت کم می آورند ولی برای عروسی یک ماه قبل آماده میشوند ؟
خدایا هنوز چراهایم تمام نشده ولی ولی توانی برای پرسیدن نماند ه
خدایا دلم میخواهد داد بزنم وبههمه بگویم زندگی اینی نیست که ما برای خودمان ساخته ایم خیلی قشنگ تر از آن چیزیست که ما اسمش را زندگی گذاشته ایم
مگر کمی مهربان بودن اشکالی دارد ؟
مگر بدی های خودم را اصلاح کردن اشکالی دارد؟
دلم میخواهد داد بزنم وبه همه بگویم
پس جرا همه نشسته ایم تا دیگری بیاید زندگیمان را درست کند وانسان بودن را یادمان دهد ؟
چرا این گونه زیستن آیا نمیتوان بهتربود ؟