اعتمادسازی
#به_قلم_خودم
اعتماد سازی !!!!!!
چندسال پیش که صحبت ازبرجام بودبهانه رئیس جمهور آمریکا این بود که که ایران باید اعتماد سازی کند وبه ما نشان دهد که دنبال سلاح هسته ای واتمی نیست راستش جدای از این که اعتماد سازی برای دشمن قسم خورده درست است یا این حرف مرا یاد مطلبی انداخت که ما شیعیان باید برای تغییراوضاع آشوب اعتماد سازی کنیم آری اعتماد سازی به خداوند خداوندی که 11امام برای ما فرستادولی ما پاسخ خوبی به اعتمادش ندادیم اودوازدهمی رانگه داشته تا لیاقت پیدا کنیم واعتماد خداوند را جلب کنیم تا امام ما بیاید وماچشممان به جمالش روشن شود
البته تا کنون موفق به اعتمادسازی نشده ایم
انتخاب واحدزندگی
#مینویسم_تا_از_نوشتن_نهراسم #به_قلم_خودم
انتخاب واحد
امروز بعد از چند وقت استرس ومرخصی خوشحال برای انتخاب واحد سراغ کامپیوتررفتم بعد از انتخاب واحد تشابه جالب زندگی با انتخاب واحدتعجبم را برانگیخت بعضی ازمادرزندگی واحدهایی راانتخاب میکنیم که با پاس کردنشان مدرک ورود به بهشت را به مامیدهند مثل اعمال خوب ویا اگر بی دقتی درانتخاب واحد اعمال بکنیم باید مدرک ورود به جهنم گیرمان می آید
بعضی واحد هاهم پیش نیاز واحدهای دیگرندمثل نماز که اگرپاس نشود واحدهای دیگر هم به هدر میرود
وبعضی واحد مهم ترین واحد ها هستن مثل کنترل نفس وبعضی واحدها سخت ترین واحد مثل نگه داشتن اعمال خوب با نگرفتن نمره منفی سرکلاس هستی که آخر ترم موجب کسری نمره از کارنامه اعمال نشو د
مهلت اضافه
#به_قلم_خودم
مهلت اضافه
دیشب حوصله ام سر رفته بعد ازکمی بالا وپایین تصمیم گرفتم فیلم سیاحت غرب را نگاه کنم سی دی راانداختم وباترس لرزتا آخرنگاه کردم خودم رو جای فرد مرده گراشتم گفتم اگرالان بگن بایدبمیری آماده ای ؟؟؟همه حق الناس هایت راداده ای ؟؟؟؟غیبت کسی رانکرده ای ؟؟؟عمل خوب به اندازه کافی داری ؟؟؟واجبات قضا شده نداری اما کمی که فکر کردم من هم جزء آن دسته آدم هایی هستم که به قول خداوند باید بعد ازمرگ باید مهلت بگیرم اما نداییی درونم گفت هرروز صبح که بیدار میشوی مهلت توست حواست باشد چگونه استفاده میکنی در راه اطاعت یا معصیت
پ.ن مرگ برا همسایه نیست با اعمال خود چند چندیم ؟؟؟؟؟
جشن اتمام واکسن
#به_قلم_خودم
جشن اتمام واکسن
دیروز یکی از اقوام مهمان مابود کمی که از این طرف و آن طرف صحبت کردیم یک دفعه با عجب گفت ببن چه پیامی امد گفتم چی گفتن مگه گفت فعلان فامیلمون که بچه اش تمام واکس
هاشو زد جشن اتمام واکسن گرفت ومارو دعوت کردتازه قبلش جشن از شیر گرفتن و….هم داشت این راکه شنیدم غم عمیقی چهرام راپوشاند باخود گفتم اگر حلا جلوی این کارو نگیرم فردا باید برای فرزند خود بگیرم چون دیگررسم خواهد شد ونگرفتنش کسر شان شماره را ازطرف گرفتم وبهش زنگ زدم بهش قضیه رو توضیح دادم گفتم یه جایگزیین بذار به جشن واکسن جشن معرفی امام زمان به بچه های فامیل بگیر ویک طلبه هم دعوت کن جشن رو اداره کنه اون هم استقبال کرد کرد واز من خواست که این جشن رو ادره کنم من هم قبول کردم ورفتم با بچه ها کار کردم وبا چند تا شعرو داستان امام زمان رو جا انداختن خانواده ها خیلی خوشششون اومده بود میگفت بچه ها تاما رو اذیت میکنن میگن ببخشید اگه نبخشیدامام زمان از ما ناراحت میشه واخلاقشون خیلی خوب شده
گاهی ابتکارربه خرج دهیم برای دینمان
بازی گوشی یا گوشی بازی
#به_قلم_خودم
بازی گوشی یا گوشی بازی
امروزخواهرزاده ام که تازه زبان باز کرده گوشی مرا برداشته بود وبا جی جی ،جی جی کودکانه اش اصرار داشت رمزش رادبرایشدباز کنم تاعکس هایش را ببیند چون قبلا این کار را کرده بود ، ناخود آگاه به دوران کودکی خودم رفتم عروسک های چین دار بچه های همسایه وشورو هیجان در حیاط وگاز وقوری مصنوعی وچایی که به بزرگتر ها تعارف میکردیم وبزرگتر ها با چه هورتی چای خیالی را میخوردند اما امروزه هرچند اسباب بازی زیار شده اما اما دیگر خنده کودکان شادی آور زندگی آور زتدگی ها نیست کودکان به جای بازی گوشی گوشی بهزی میکنند وبزرگتر ها هم به خاطر ساکت شدنشان راضی به نابود کردن فرزندان با فضای مجازی هستند
کمی برای شیرینی زندگیمان به فضای حقیقی برگردیم