خواص آب باران
? خواص آب باران در طب اسلامی ✅
1- جهت تقویت حافظه : نوشتن سوره حشر روی جامی از شیشه و شستن با آب باران
2-عسل و سیاه دانه و تربت امام حسین علیه السلام و آب باران در هر خانه باید باشد زیرا بهترین درمان است برای همه بیماریها .
3- یکی از روشهای تقویت بینائی
کشیدن سرمه ای که آسیاب آن با آب باران شسته شده توسط کلمات سوره مبارکه فصلت انجام شده باشد .
4- یکی از چیزهائی که در خانه لازم است باشد ، بنا به نظر آیت الله تبریزیان ، آب باران و یا آب نیسان می باشد .
5- مبارک بودن آب باران :
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند خداوند میفرماید از آسمان آب مبارکی نازل کردیم.
در زمین آبی نداریم مگر اینکه آب آسمان در آن مخلوط شده است.
6- دفع بیماری ها
حضرت امیرالمومنین علیه السلام فرمودند آب آسمان بنوشید که بدن را (از درون) پاکیزه میکند و بیماری ها را دفع میکند.
خداوند از آسمان آب طاهری میفرستد تا شما را پاکسازی کند و رجس و مکر و زهر شیطان را از شما دور کند و دلهایتان را قوی و قدمهایتان را ثابت میکند.
7- یکی از تسکین دهنده همه درد ها از قول آیت الله تبریزیان، آب باران و به خصوص آب نیسان می باشد .
8- درست شدن داروی لقوه (کجی دهان و صورت )با آب باران
9- مصرف شافیه با آب باران جهت بیماری های حاد چشمی
10- تاکید فراوان بر استفاده ازآب باران و استغفار برای کسانی که بدنبال بچه دار شدن و درمان نازایی
چرا باید عظمت خدا در دل ما بیفتد؟!
بخشی از کتاب «چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟» اثر علیرضا پناهیان - قسمت بیست و سوم
اولین صفتی از خدا که باید در دل ما بنشیند، با آن انس پیدا کنیم و عمیقاً آن را درک کنیم، عظمت و کبریائی خداوند است. اگر مدتی دقت کنیم و نمازمان را درست بخوانیم و احکام و آداب نماز را بهتر رعایت کنیم، کمکم عظمت خدا در دل ما خواهد افتاد.
اما چرا باید عظمت خدا در دل ما بیفتد؟ چون مهمترین مانع برای برقراری ارتباط انسان با پروردگارش، تصور اشتباهی است که از خودش، نسبت به خدا دارد. مرکز این تصور اشتباه هم «خودبزرگبینی» انسان است. ما معمولاً آنطور که باید، خودمان را در برابر خدا کوچک و حقیر احساس نمیکنیم. تا وقتی انسان خودش را بزرگ بداند، و به کوچک بودن خودش در برابر خدا نرسیده باشد و عظمت خداوند را درک نکرده باشد، تمام تلاشهایش برای برقراری ارتباط با خدا بیثمر بوده و هیچ ارتباط مؤثری شکل نمیگیرد. نه محبتی رد و بدل میشود، نه دعایی بالا میرود و نه دریافتی صورت میگیرد.
کارکرد ساده اما بسیار مهم نماز رفع همین مانع یعنی تکبر انسان است(حضرت زهرا س: فَرَضَ اللَّهُ الصَّلَاةَ تَنْزِیهاً عَنِ الْکِبْر) احکام واجب نماز طوری طراحی شده است که با تکرار چندبارۀ آن در هر روز، دو مفهوم کلیدی، یعنی «بزرگی و عظمت خدا» و «حقارت انسان در برابر خدا» را به انسان القاء میکند.
ذکر محوری نماز «الله اکبر» است، در قسمتهای دیگر نماز هم که اذکار دیگری غیر از «الله اکبر» بر زبان جاری میشود، توجه به عظمت و علوّ خداوند است. در «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْعَظِیمِ وَ بِحَمْدِه»، دوباره سخن از عظمت خدا است. در «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِه» دوباره سخن از علو و عظمت خدا است. در نماز، هم سجده داریم و هم رکوع، که بالاترین نمادهای تعظیم هستند. گویا نماز چیزی جز القاء کبریائی خدا در دل انسان نیست.
امام رضا(ع) در پاسخ به سؤال یکی از اصحاب که از علّت نماز پرسیده بود، در نامهای برای او چنین مرقوم فرمودند: «نماز، اقرار به ربوبیّت خداوند عزّ و جلّ است و نفی شریک از او و ایستادن در برابر خداوند جبّار، جلّ جلاله، با خواری و مسکنت و خضوع و اعتراف [به عظمت او] و طلب بخشش گناهانِ گذشته، و روزی پنج بار پیشانی بر خاک نهادن برای تعظیم خداوند عزّ و جلّ است. نماز موجب میشود که بنده به یاد خدا باشد و او را فراموش نکند و به ناسپاسی و گردنکشی دچار نشود و خاشع و فروتن باشد و راغب و طالبِ زیادتی در دین و دنیا باشد. علاوه بر اینها، نماز موجب میشود که انسان از گناه باز ایستد و شب و روز پیوسته به یاد خداوند عزّ و جلّ باشد، تا این که مبادا انسان، سَروَر و مدبّر و آفریننده خودش را فراموش کند و بر اثر آن، به گردنکشی و طغیان و نافرمانی روی بیاورد. یاد کردن بنده از پروردگارش و ایستادنش در آستان او، وی را از معاصی باز میدارد و از هرگونه فساد جلوگیری میکند.»
بناست ما از خدا حساب ببریم، و یکی از مقدماتش این است که مو به مو احکام و آداب نماز را رعایت کنیم. اگر سرِ نماز نسبت به این مسأله توجه و مراقبت داشته باشیم، کمکم عظمت خدا در دلمان مینشیند. به محض اینکه عظمت خدا در دلمان نشست، چشمههای محبتش هم باز میشود.
کوربشی چشم چولاق بشی پا مزرعه خودت را نمیشناسی
#به_قلم_خودم
بعضی وقت ها که از کار روزانه فارغ میشوم سعی میکنم پای صحبت های پدرم بنشینم وازتجربیات شیرینش استفاده کنم
پدرم تعریف میکرد در زمان قدیم که برای آبیاری میرفتند چیزی به اسم چراغ و لامپ و… نبود که ببینند در صحرا چه میکنند به همین خاطر بیشتر مواقع اشتباه آبیاری میکردند
جالب تز این داستان است که میگفت شخصی شب در مرعه بود وچون شخص حسودی بود نمیخواست زراعت هیچ کس به خوبی کشته های او باشدبه همین دلیل در راه بازگشت به همه مزارع سر زده بود تا بررسی کند که مزرعه چه کسی بهتر از مزرعه او ست در همین بررسی ها به یک مزرعه رسیده بود وفهمیده بود که محصول این مزرعه بهتر از مزرعه او ست به هر طریق ممکن محصول این مزرعه را خراب کرده بود ووقتی صبح به مزرغه اش رفته بود مشاهده کرده بود که محصولب مزرعه خودرا خراب کردذه است وبا ابن زمزمه به خانه باز گشته بود کور بشی چشم چولاق بشی پا مزرعه خودت را نمیشناسی ؟
حال این حکایت مرا یاد حدیثی می اندازد - امام على علیه السلام:
الْحَسَدُ لَا یَجْلِبُ إِلَّا مَضَرَّةً وَ غَیْظاً یُوهِنُ قَلْبَکَ وَ یُمْرِضُ جِسْمَک
حسادت نتیجه اى جز زیان و ناراحتى که دلت را سست و تنت را بیمار مى گرداند به بار نمى آورد.
بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 70، ص256،
حال این حکایت واین حدیث حکایت بعضی ازماست به جا ی این که به فکر داشته هایمان یاشیم زندگی دیگران را زیر ذره بین گذاشته ایم وداشته ها ونداشته های آنها را شمارش میکنیم واز زندگی خود غافل میشویم وداشته های خود را به باد میدهیم
چرا به حضرت علی اکبر علیه السلام "یابن الحسن" میگویند
چرا به حضرت علی اکبر علیه السلام “یابن الحسن” میگویند
یابن الحسن و الحسین عبارت فوق در یکی از زیارات علی اکبر علیهالسلام آمده است.علامه مجلسی (ره) آن را مجازی می داند زیرا عرب عمو را هم «اب» می گویند. برخی توجیه دیگری کردهاند شاید بتوان گفت که چون این بزرگوار دارای خلق حسنی و حسینی بود هم حلمی حسنی داشت و هم شجاعتی حسینی. علاوه بر این وی دارای شباهت های جسمانی سبطین علیهالسلام به رسول خدا (صلیاللهوعلیهوآله) بود. لذا از این رو از حضرتش با عنوان ” یا بن الحسن و الحسین” یاد میشود.
چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم؟
چگونه در نماز حضور قلب داشته باشیم؟
اعضا و جوارح بدن هر یک از ما انسان ها در حکم جماعتی است که به امامت یک نفر کار می کند. امام این جماعت در دنیا عقل، خیال، وهم یا عشق است هر کس امام جماعت درون خود را می شناسد. شئون مادون و اعضا و جوارح زیر دست، همه به امامت او کار می کنند؛ یعنی اگر کسی انسان سالم و سالکی بود، همه ی قوای درونی و بیرونی او به امامت عقل کار می کند.
انسان عاقل قوای درونی و رفتارهای بیرونی خود را عاقلانه تدبیر و تنظیم می کند. اگر بخواهیم بدانیم که امام جماعت درون ما عقل است یا هوای نفس باید به اعمال، رفتار و گفتار خود نظری بیفکنیم؛ یعنی گفتار، رفتار و به طور کلی سیره و سنت انسان، نشان دهنده ی امامی است که در محراب درون او نهادینه شده است.
اگر شخصی حرف خوب می زند، کار خوب می کند، بد کسی را نمی خواهد و ظاهر و باطنش یکی است، نشان این است امام درون او نور است؛ اما اگر کسی کار بدی کرد، دروغ گفت، عشوه ای کرد، رشوه ای برد یا اختلاس کرد، نشانه آن است که در درون او، خائنی به امامت رسیده است.
بر این اساس اگر اعضا و جوارح سالم بود، امام آنها رو به قبله نماز خوانده است و اگر اعضا و جوارح به فساد آلوده شدند، امام آنها پشت به قبله دارد.
به هر حال بعضی مختالانه زندگی می کنند نه عاقلانه. در قرآن کریم آمده است: إن الله لا یحب کل مختال فخور.(سوره لقمان، آیه 18) مختال و متخیل یا کسی که با خیال زندگی می کند نه عقل، محبوب خدا نیست. ارزش های اعتباری و من و ماهای زودگذر خیال بافی است، اگر کسی به این گونه مسائل سرگرم شد و خود را به غیر خدا مشغول کرد، مختال است. انسان مختال زندگی و نماز عاقلانه ندارد. نماز عاقلانه روزی کسی است که در بیرون قوای خود را تطهیر کرده باشد. رفتار ناروا، گفتار ناشایست و … موجب می شود که ما زندگی و در نتیجه نماز عاقلانه ای نداشته باشیم.
اگر انسان تلاش کند در تمام لحظات زندگی مراقب اعضا، جوارح و اندیشه های خود باشد، قطعا با حضور قلب بیشتری نماز می گزارد، زیرا حضور قلب در نماز، عصاره و خلاصه ی حفظ حضور قلب در تمام ساعت زندگی است. کسی که هر لحظه خود را در محضر خدا می بیند، به راحتی و با حضور قلب کامل به نماز می ایستد، اما اگر کسی در طول شب و روز به همه چیز جز خدا فکر می کند، قطعا نمی تواند در نماز حضور قلب داشته باشد.