خواب حضرت علی اکبر (ع) وتعبیر امام حسین (0ع)
حضرت علی اکبر(ع) در شب عاشورا به حضور حضرت سیدالشهدا(ع) شرفیاب شده عرض کرد: امشب خواب هولناکی دیدم، تقاضا دارم آن را تعبیر بفرمایید؛ دیدم منافقان کوفه و شام وجود مبارک شما را در میان گرفته و از هر طرف احاطه کرده اند در حالی که هیچ یاوری ندارید، فقط در پشت سر شما جدم پیامبر(ص) و حضرت امیرالمؤمنین (ع) و عمویم حضرت حسن مجتبی (ع) و جدّه ام حضرت زهرا (س) ایستاده اند و متحیرانه به شما نگاه می کنند، ناگاه دشمنان حمله کردند و ضربتی به شما وارد نمودند و کمر مبارکتان را شکستند، دیدم جدم امیرالمؤمنین (ع) ناله زد و خود را به شما رسانید، آنگاه پیکرتان را در آغوش کشید و زار زار گریست تا این که از ناله ایشان ملائکه آسمان به ناله در آمدند.
حضرت فرمود: علی جان پشت من که در آن ضربه شکست، شهادت برادرم عباس است که پشت مرا می شکند، و چون پسر علی مرتضی (ع) است او را در آغوش کشیده و زار زار می گرید، و ملائکه آسمان را می گریاند.
علی اکبر عرض کرد: بعد از آن ضربت دیدم شما قادر به ایستادن نیستید و دو زانو در میدان نشستید دوباره لشکر حمله کرد، شما بازوی راست خود را سپر قرار دادی، ضربتی زدند و دست راستت را جدا کردند دیدم رسول خدا(ص) ناله ای کشید و بازوی راست شما را در آغوش چسباند و زار زار گریست.
حضرت چیزی نفرمود و سرش را پائین انداخت.
پس جضرت علی اکبر عرض کرد: سرورم مرتبه سوم حمله کردند شما دست چپ را سپر قرار دادید با یک ضربت دست چپ را هم جدا ساختند. ناگاه عمویم حسن مجتبی(ع) را دیدم ناله کنان دست چپ شما را به سینه چسباند و گریست. امام فرمود: دست چپ من که در حمله سوم جدا شده و برادرم حسن مجتبی آن را در آغوش کشیده، نور دیده ام قاسم است که او را برادرم در موقع افتادن از اسب به آغوش خواهد کشید.
باز علی اکبر عرض کرد: ای پدر در مرتبه چهارم دیدم حمله کردند و سر مبارک شما را جدا ساختند، ناگاه مادرم فاطمه زهرا(س) ناله ای زد و شما را به سینه خود چسباند و چنان گریه کرد که ملائکه آسمان به خروش آمدند. پس حضرت آهی کشید و فرمود: ای فرزندم! جدا شدن سر شهادت من است که دل مادرم فاطمه (س) را به جوش خواهد آورد.
حضرت علی اکبر عرض کرد: همه را تعبیر فرمودید امّا تعبیر جدا شدن دست راست را بیان نفرمودید، دست راست شما کیست که شهادت او بعد از شهادت عمویم عباس و قبل از شهادت پسر عمویم قاسم واقع می شود؟ حضرت گریست، بعد دست مبارک را به گردن علی اکبر انداخت و فرمود: نور دیده، دست راست من تو هستی، که در شهادت تو جدت گریان و خروشان خواهد شد.