سر سختی پیامبر با دشمنان
دشمنان پيامبر (ص)
پيامبران الهي همواره در راه دعوت مردم به يكتا پرستي با مشكلات ، موانع و كارشكني هايي كه دشمنان انسانيت بر سر راه آنان ايجاد مي كردند روبه رو بودند. از اين رو خداوند در كنار كتاب آسماني و حكمت ، آهن۱ را به عنوان سمبل قدرت به آنان داد و نخستين پيامبري كه به جهاد مسلحانه اقدام كرد، ابراهيم خليل بود.۲
پيامبر گرامي اسلام نيز در طول ۲۳ سال دعوت خويش با دشمنان سرسختي رو برو بود كه مجبور به مبارزه با آنان مي شد. آن حضرت در دوران مكي نيز همچون دوران مدينه مبارزه و جهاد داشت، اما نه جهاد مسلحانه ؛ بلكه در سيزده سال مكه در مقابل دشمنان سرسخت خود مامور به جهاد گفتاري و غير مسلحانه بود.
وظيفه پيامبر گرامي اسلام در اين دوران عبارت بود از: صبر و تحمل سختي ها ، مدارا و مماشات با دشمنان، موعظه و جدال احسن و تزكيه و تعليم تا با تعليمات پي درپي خود از عناصر عصر جاهليت ، انسان هايي خدا جو و آگاه بسازد.۳
پس از هجرت رسول گرامي به مدينه و تشكيل حكومت اسلامي، توطئه و فتنة دشمنان اسلام شديدتر شد، به خصوص مشركان و يهوديان كه از همه كينه توزتر و خشنتر بودند.۴ آنان، كه نميتوانستند پيشرفت و قدرت روزافزون اسلام و گرايش مردم به اين آيين الهي را تاب آورند و از طرفي ديگر تبليغات منفي، ترور، محاصرة اقتصادي و… را بيثمر يافتند، به توطئه نظامي روي آوردند و جنگهايي بسيار عليه پيامبر و مسلمانان تدارك ديدند. از اين رو، پيامبر اكرم همزمان در چند جبهه ميجنگيد: در برابر قريش (= مشركان مكّه)، يهوديان، ديگر قبيلههاي مشرك، روميان و منافقان.
رسول خدا در عرصة جهاد و دفاع از اسلام در مقابل اين دشمنان، بيش از هشتاد نبرد بزرگ و كوچك۵ را رهبري و فرماندهي كرد كه در تاريخ اسلام به نام «غزوه» و «سريّه» معروفند.
رسول خدا تا سال پنجم در غزوات از تاكتيك دفاعي بهره ميبُرد و از قلمرو حكومت اسلامي، يعني مدينه، دفاع ميكرد. ولي پس از شكست احزاب در نبرد خندق در سال پنجم هجري، تاكتيكهايپيامبر به صورت تهاجمي درآمد. پيامبر(ص) پس از پيروزي در غزوة احزاب فرمود: «اَلاْنَ نَغْزُوهُمْ وَلايَغْزُونَنا»۶
از اين پس ما به آنان هجوم ميبريم، نه آنان به ما.
ابوسفيان در نامهاي تهديدآميز به پيامبر نوشت «ما باز ميگرديم و تا بساط شما را برنچينيم باز نميايستيم.» پيامبر در پاسخ نوشت: «از ديرباز مغرور بودي، تو ديگر نخواهي توانست به اين سرزمين لشكر بكشي، بلكه اين ماييم كه در داخل خانهتان با شما ميجنگيم. دو بت لات و عزّي شكسته ميشوند و روزي ميآيد كه تو بايد از خود دفاع كني.»۷
ولي رسول خدا در جنگها، هميشه تسليم شدن دشمن را بر نابودياش ترجيحميداد. احزاب و جبهههايي كه پيامبر با آنان روبه رو بود عبارت است از :
۱- قريش
قريش بيست و سه سال با پيامبر در ستيز بودند. در دوران سيزده سال نخست بعثت پيامبر خدا (ص)، به انواع تبليغات زهرآگين، شكنجه و آزار مسلمانان، محاصرة اقتصادي، طرح توطئة قتل پيامبر و… دست زدند و سرانجام موجب هجرت رسولخدا و مسلمانان از سرزمين وحي گشتند۸ و اموال و دارايي مسلمانان را مصادره كردند. در دوران مدينه نيز تبليغات منفي، ترفندها و توطئهها را شدت بخشيدند وجنگهايي خونين عليه مسلمانان به راه انداختند با اين هدف كه حكومت اسلامي را سرنگون سازند و كفر و بتپرستي را حياتي دوباره ببخشند.
رسول گرامي اسلام۹ در مكه مأمور به صبر بود، ولي در مدينه مأمور به جهاد مسلّحانه و دفاع از نظام اسلامي و قرآن در برابر دشمنان اسلام شد و از آن جا كه هيچ راهي جزشمشير براي مقابله با كفّار باقي نمانده بود، به جنگ با دشمنان اسلام برخاست. قرآن كريم ميفرمايد:
در راه خدا پيكار كن! تنها مسؤول وظيفة خودي، و مؤمنان را (بر اين كار) تشويق نما! اميد است خداوند از قدرت كافران جلوگيري كند (حتّي اگر تنها خود به ميدان روي)! وخداوند قدرتش بيشتر، و مجازاتش دردناكتر است. ۹
بزرگ ترين جنگهايي كه قريش عليه اسلام، راه انداختند جنگ بدر، احد و احزاب بود.
۲- يهود
يهوديان با كوچ از سرزمينهاي شام و فلسطين به سرزمين پهناور حجاز، بخشي از آن را به خود اختصاص دادند و به لحاظ آن كه اهل كتاب بودند و افراد باسواد ميانشان كمنبود، بر اعراب برتري فرهنگي داشتند و از نظر اقتصادي نيز وضعشان بهتر بود.۱۰
گرچه يهوديان ساكن مدينه نقش به سزايي در شناساندن پيامبر به اعراب مدينه داشتند ـ زيرا نخست ميپنداشتند كه آن پيامبر از ميان بني اسرائيل و يهود خواهد بود و به وسيلة او بر اعراب پيروز خواهند شد ـ امّا چون رسول خدا اسلام را بر آنان عرضه داشت، به خاطر نژادپرستي و به بهانههاي واهي از پذيرش اسلام سرباز زدند و بناي مخالفت گذاشتند.۱۱ زيرا اسلام را با منافع دنيوي و اهداف سلطهطلبانه خود در تضاد ميديدند.
يهوديان نه تنها اسلام را نپذيرفتند، بلكه به دشمناني كينهتوز تبديل شدند كه از هيچتوطئه و خيانت و جنايتي عليه پيامبر و مسلمانان دريغ نميورزيدند. با اين كه رسول خدا با امضاي قراردادي، آنان را در عقايد شان آزاد گذاشت و زمينة بهرهمندي از حقوق و زندگي مسالمتآميز در كنار مسلمانان را برايشان فراهم ساخت و به مسلمانان نيز سفارش كرد كه در پيمان خود با يهوديان وفادار بمانند،۱۲ آنان پيمان را شكستند و براي از ميان بردن پيامبر خدا و اسلام نقشهها كشيدند. يهوديان با خوي نژادپرستي و دنيا دوستي، براي خود ارزشي بالاتر از ديگران قائل بودند.
يهوديان، از روي حسادت و كينههاي درونينميتوانستند رشد و بالندگي اسلام را ببينند. از اين رو، دشمني و خيانتهاي خود را آشكارا عليه اسلام آغاز كردند. مهمترين توطئهها و كارشكنيهايشان عبارت بود از:
۱ـ جاسوسي: يهوديان مقيم مدينه، اخبار مسلمانان را براي همپيمانان خود در خارج مدينه ميفرستادند.۱۳
۲ـ القاي شك و ترديد: يهوديان، دين اسلام را به مسخره و بازيچه ميگرفتند. بدينسان كه با يكديگر قرار ميگذاشتند در آغاز روز به اسلام ايمان آورند و پايان روز از آن برگردند و چنين القا كنند كه اسلام دين حقيقي و آسماني نيست.۱۴
۳ـ اختلاف انگيزي: از توطئههاي ديگر يهوديان، ايجاد اختلاف و احياي كينههاي فراموش شدة دوران جاهليت بين مسلمانان بود.۱۵
۴ـ تبليغات زهرآگين عليه اسلام و كتمان حق.۱۶
۵ـ پايبند نبودن به قراردادها و پيمانها.
۶ـ توطئة نظامي: يهوديان، افزون بر نقشة قتل رسول خدا (ص)، كه منجر به غزوة بنينضير شد، در آتشافروزي جنگ احد و احزاب نيز دست داشتند و آن همه خسارت مادّي و معنوي را به مسلمانان وارد ساختند.
بروز اين خيانتها و توطئهها از قومي لجوج، كينهتوز و نژادپرست در قلمرو حكومت اسلامي، براي پيامبر سنگين بود و بايد اين عناصر فاسد، از جامعة مدينه پاكسازي ميشدند و كانونهاي فتنه برچيده ميگشت.
جنگ با يهوديان، به معناي ضدّيت اسلام با يهود نبود؛ بلكه جنگ با عوامل فساد و جنايت و خيانتكار بود كه آرامش و آسايش جامعه را برهم زده و براي هيچ كس و هيچ قانون و آييني، ارزش و احترامي قائل نبودند.
۳- قبايل عرب
قبايل عرب كه با مسلمانان دشمني ميكردند، افزون بر همكاري با قريش و يهود در جنگها، همزمان جبههاي عليه پيامبر گشودند. اينان، با گردآوري نيرو، قصد تهاجم به مدينه را داشتند و در گوشه و كنار جزيره العرب نيز دست به تحركاتي ميزدند و به كساني كه مردم را به اسلام دعوت ميكردند، يورش ميبردند و آنان را به قتل ميرساندند. از جمله قبايلي از اين دست كه مورد هجوم لشكر اسلام قرار گرفتند، عبارت بودند از: بني لحيان، بني سُليم، بني ثعلبه، غطفان، بني مصطلق، قضاعه در ذاتالسلاسل، هوازن و ثقيف. ۱۷
۴- روميان
شبه جزيرة عربستان، چون نگيني در محاصرة دو امپراتوري «ايران» و «روم» بود. هر دو امپراتوري، منافع و مستعمراتي در اين سرزمين داشتند.
روم، به دليل پيروزيهايي كه بر امپراتوري ايران داشت،۱۸ سخت احساس غرور ميكرد و ميكوشيد كه اين غرور را حفظ كند و بر قلمرو و نفوذ مسيحيت در آن سوي مرزها بيفزايد. افزون بر اين، پيروزيهاي اسلام در جزيرة العرب، موجب هراس دولت روم شده بود و از اين رو، ميخواست با حمله به مواضع مسلمانان، خطر احتمالي را ازخود دور كند. مسلمانان در اين جبهه سه نبرد داشتند كه سرانجام به پيروزي آنان انجاميد، ايننبردها عبارتند از:
غزوة مُؤتَه: نخستين برخورد مسلّحانه مسلمانان با سپاه روم، در سال هشتم هجري رخ داد.۱۹
جنگ تبوك: رسول خدا خبر يافت كه هِرْقل، امپراتور روم، به قصد تعرّض و تجاوز به قلمرو حكومت اسلامي، سپاهي بزرگ فراهم آورده و مرزنشينان را نيز با خود همراه كرده است. از اين رو پيامبر اكرم، به رغم مشكلاتي چون گرماي سوزانتابستان، تنگدستي مردم، دوري جبهه، انبوهي سپاه روم و خاطرة تلخ شكست مؤته، اعلان بسيج عمومي كرد و همراه با سي هزار نفر عازم جبهة نبرد با روميان شد.۲۰
جنگ اسامة بن زيد: فشار بر روميان ادامه يافت و پيامبر اكرم براي پايان دادن به تحركات امپراتوري روم، لشكري به فرماندهي اسامة بن زيد براي اعزام به منطقة مرزي تدارك ديد. گرچه به دليل رحلت رسول خدا و تخلّف برخي مسلمانان از لشكر اسامه، وقفهاي در نبرد پيش آمد، ولي مسلمانان در زمان خلافت ابوبكر، به جبهة روميان حمله بردند و بر آنان پيروز شدند.۲۱
۵- منافقان
جبهة ديگري كه پيامبر از همان آغاز حكومت اسلامي با آن درگير بود و بيش از هر جبههاي نيروي مسلمانان را به خود مشغول ميكرد، جبهة منافقان، بود. كارشكني، شايعه پراكني، جاسوسي، خرابكاري، سرپيچي از فرمان پيامبر (ص)، تخلّف از جنگ، همكاري با دشمنان اسلام و طرح ترور رسول خدا از اعمال بارز اين انسانهاي دوچهره بود.
منافقان به اميد تضعيف لشكر اسلام، در جنگ احد، از ميان راه به مدينه بازگشتند و در جنگ خندق با شايعات، به تضعيف روحية مسلمانان پرداختند و جبهة احزاب را تقويت كردند. بيشترين خيانت منافقان در جنگ تبوك رخ نمود، كه تصميم بر قتل پيامبر(ص) گرفته بودند. خداوند به پيامبرش دستور داد:
«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ» ۲۲
اي پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، و بر آنان سخت گير، و جايگاهشان دوزخ است و چه بد سرنوشتي دارند!
پي نوشت ها:
۱- حديد، آيه ۲۵.
۲- بحار، ج۹۷، ص۱۶.
۳- تفسير نمونه ،ج۱۱، ص۴۵۵.
۴- مائده، آيه ۸۲.
۵- ۶۶ سريه و۲۷ غزوه ‹‹تاريخ پيامبر اسلام ، آيتي، ص۲۲۱.››
۶- بحار ، ج۲۰، ص ۲۵۸ و الميزان ج ۱۶، ص۳۰۰.
۷- مغازي واقدي، ج۲، ص۹۲.
۸- ممتحنه ، آيه ۹.
۹- نساء، آيه ۸۴.
۱۰- اليهود في القرآن ،عفيف عبد الفتاح طباره ، ص۱۴و۱۵.
۱۱- ر.ك ، نساء، آيه ۱۵۳، آل عمران، آيه ۱۸۳.
۱۲- ر.ك ،سيره ي ابن هشام ،ج ۲ ،ص۱۴۷-۱۵۰.
۱۳- مائده، آيه ۴۱.
۱۴- آل عمران ، آيه ۷۲.
۱۵- همان ، آيه ۹۹.
۱۶- همان ، آيه ۷۸.
۱۷- ر.ك ، ارشاد شيخ مفيد ص۸۶-۹۰، سيره ابن هشام ج ۴، ص۸۷، تاريخ پيامبر ، آيتي، ص۵۵۲.
۱۸- روم، آيه ۱.
۱۹- مغازي واقدي ،ج۲، ص۷۵۵.
۲۰- همان ،ج ۳،ص۹۹۰-۹۹۶.
۲۱- همان، ص۱۰۹۱-۱۱۲۴.
۲۲- توبه ، آيه ۷۳.