عاشورا ونهج البلاغه
ت الاسلام والمسلمین حسینی قمی
یک گزارشی در کتاب اکمال تهذیب الکمال دیدم از کتابهای بسیار مهم اهل سنت است مال یکی از مهم ترین علمای اهل سنت است مال قرن 762 است تاریخ وفاتاش تقریبا ششصد سال گذشته از وفاتش.
کتاب تاریخی بسیار مهم است این کتاب را عربستان مکرر چاپ کرده لبنان چاپ کرده سعودیها چاپ کردند میرسد به امام حسین میگوید خیلی عبارت زیبایی است از امام حسین خیلی تجلیل میکند تا میرسد به این جا که خیلی برای من جالب بود این عالم بسیار مهم اهل سنت که سعودیها بارها کتابش را چاپ کردهاند میگوید یادم است یک وقتی من مقتل امام حسین را خواندم تعبیر او رضی الله عنه است آن قدر گریه کردم آن شب تب کردم تا صبح و دو ماه من غمگین و غصه دار بودم تا این که پدرم به من گفت راضی نیستم دیگر کتاب مقتل را بخوانی با این حال تاثری که تو پیدا میکنی. این قدر متاثر شده بود لذا شما هم آن هفته فرمودید من هم عرض کردم میدانیم خیلی از اهل سنت هم از مخاطبین ما هستند ایام محرم آنها هم در مجالس امام حسین شرکت می کنند.
ملا جلال الدین سیوطی چه میگوید شرکت در مجالس سید الشهدا علیه السلام و ان شاء الله آنهایی که مداح هستند سخنران هستند زمینهها را یک جوری ایجاد کنند که واقعا اهل سنت هم بتوانند در این مجالس شرکت کنند و از نور سید الشهدا (ع) بهره بگیرند.
باز یک عبارت دیگری من از انساب الاشراف بخوانم مال بلاذری است حدود 1100 سال از وفاتش میگذرد سیزده جلد است گمان نمیکنم در کتاب خانهی اهل سنت کسی نداشته باشد بسیار کتاب مهمی است من دو سه عبارت را هم از این جا میخوانم.
میگوید یزید چند تا کار جزء اولین کارهایی بود که او انجام داد علنی شراب میخورد قمار بازی میکرد غنا و آوازه خوانی را راه انداخت عبارتهایی دارد که من نمیتوانم در رسانهی عمومی هر کاری که یزید کرده ولو عالم بزرگ اهل سنت در کتاب مینویسند باید هم در تاریخ ثبت شود اما در رسانهی عمومی قابل طرح نیست یکی از تفریح هایش میمون بازی بود سگ بازی بود بعد امام حسین(ع) را به شهادت رساند مردم مدینه را در سال دوم به شهادت رساند. سال سوم هم آتش زدن کعبه اینها را مفصل انساب الاشراف نقل کرده تا میرسد به این جا من روی این جمله بیشتر تاکید میکنم میخواهیم بگوییم واقعا حادثهی عاشورا چه بوده امیرالمومنین در نهج البلاغه مفصل وارد شده واقعا زمینهها یک مرتبه در سال 60 نبود میگوید یزید بن معاویه میمونی داشت جایگاهاش کنار دستاش بود تمام افسران وزرا لشکری کشوری هر کسی میآمد اجازه نداشت این جایی که مخصوص این میمون است آن جا بنشیند کنیه برایش گذاشته بود اباغیث بود جایگاه مخصوص داشت در ادامه داستانی داشت میگوید علت مرگش هم این بود مست بود با همین میمون تفریح میکرد داستانش را بیشتر از این عرض نمیکنم من حرفم این است اگر این واقعه و گزارشی است که اینها نقل کردند میرسیم به بحث خودمان یزید از کجا شروع شد ما در گذشته هم گفتیم هفتههای گذشته هم گفتیم واقعا بدون تعصب میخواهیم یک بحث که همه مخاطب ما باشند را داشته باشیم و منصفانه باشد این سه کتاب از مهم ترین کتابهای اهل سنت است سوال این است یزید از کجا آمد چه کسی یزید را منصوب کرد آیا غیر از این است که نصب یزید توسط معاویه بود مفصل نوشتند چه علاقهای داشت معاویه به یزید و به هر قیمتی میخواست با این که مردم مدینه مخالفت میکردند این کار را انجام داد به همین مناسبت من میخواهم اشارهای کنم به نامههای امیرمومنان (ع) در نهج البلاغه یک آماری را اول عرض میکنم امیرمومنان در نهج البلاغه 15 نامه دارند به معاویه. نیازی نیست من شماره نامهها را بخوانم در فهرست نهج البلاغه است بارها گفتیم که همهی کلمات امیرمومنان در نهج البلاغه نیست خدا رحمت کند مرحوم آیت الله احمدی میانجی در آن مکاتیب الائمه این 15 نامه را به 53 نامه رساندند 53 نامه از طرف امیرمومنان به معاویه یک جملهای دارد ابن ابی الحدید خوب است بگویم، میگوید از عجایب روزگار این است که کار امیرمومنان (ع) باید به جایی برسد که مجبور شود بیش از پنجاه نامه به معاویه بنویسد شما ببینید یک شخصیت با عظمت الآن اگر یک نامهای بخواهد به یک آدم فرومایهای بنویسد میگویند نه شان شما نیست شایسته نیست شما نامه بنویسید رهایش کنید آن وقت میگفت چه شد که کار حضرت علی به جایی برسد که بیش از پنجاه نامه به معاویه برسد میگفت ای کاش پیامبر زنده میشد و میدید وقت حضرت علی به چه چیزی کشیده شده است من اگر بخواهم این 50 نامه را خلاصه کنم بعد وارد نامهها بشویم در دو کلمه خلاصه این میشود که این 53 نامه که 15 تایش در نهج البلاغه است بخشی از آن نصیحت و مدارا است به قدری حضرت او را موعظه کردهاند نصیحت کردهاند بلکه در یک جایی تعبیر قشنگی دارد، حضرت میفرماید میگوید عمری از تو گذشته بیش از هفتاد سال داشت هفتاد و شش ساله بود وقتی از دنیا رفت حضرت فرمود امروز حالت مثل لباس کهنه است اگر از این طرفش اصلاح بکنی از آن طرفش لباسی که همهی قسمت هایش در رفته این طرف را بدوزی آن طرف در میرود یک بخشی موعظه و مدارا است اما وقتی موعظهها و مداراها به جایی نرسید بخش دوم مبارزههای حضرت و دلاوریها شروع میشود.