دلنوشته ای برای عاشورا
# تولیدی خودم سلام برحسین تشنه لب سلام برشش ماهه اش که صدای هل من ناصر ینصرنی پدر اورابه صدا در آورد ومظلومیت پدر را گریه کرد وسرباز کوچک پدر شد سلام برعباس با غیرت که تا بود کسثی جرات تعرض به اهعل بیت وامام را نداشت وسلام بر لاله های پر پر شده دشت کربلا دشت پربلا سلام بر صبر که در فرهنگ لغت زینب, عملی معنا شد واعوذ بک من الکرب والبلا واجرک الله یا صاحب الزمان (عج)وحجتک فی ارضه
آداب روز عشو.را
آداب روز عاشورا (مفاتیح الجنان)
اعمال ماه محرم؛ روز دهم روز شهادت ابو عبد الله الحسین علیه السلام و روز مصیبت و حزن ائمه اطهار علیهم السلام و شیعیان ایشان است و شایسته است که شیعیان در این روز مشغول کارى از کارهاى دنیا نگردند و از براى خانه خود چیزى ذخیره نکنند و مشغول گریه و نوحه و مصیبت باشند و تعزیت حضرت امام حسین علیه السلام را اقامه نمایند و به ماتم اشتغال نمایند به نحوى که در ماتم عزیزترین اولاد و اقارب خود اشتغال مى نمایند و زیارت کنند آن حضرت را به زیارت عاشورا که بعد از این بیاید إن شاء الله تعالى
زیارت عاشورا
و سعى کنند در نفرین و لعن بر قاتلان آن حضرت و یکدیگر را تعزیت گویند در مصیبت آن جناب و بگویند
أَعْظَمَ اللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ
بزرگ فرماید خداى اجر و مزد ما را در سوگوارى و مصیبت ما بر حسین علیه السلام
وَ جَعَلَنَا وَ إِیَّاکُمْ مِنَ الطَّالِبِینَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِیِّهِ الْإِمَامِ الْمَهْدِیِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِمُ (عَلَیْهِ) السَّلاَمُ
و بگرداند ما و شما را از خونخواهان او با ولى خود حضرت امام مهدى از آل محمد که بر ایشان درود باد.
و شایسته است در این روز مقتل بخوانند و یکدیگر را بگریانند روایت شده که چون حضرت موسى علیه السلام مأمور شد به ملاقات جناب خضر و تعلم از او اول چیزى که در وقت ملاقات بین ایشان مذاکره شد آن بود که آن عالم حدیث نمود براى حضرت موسى مصیبت ها و بلاهایى که بر آل محمد علیهم السلام وارد مىشود پس گریستند هر دو و سخت شد گریستن ایشان و روایت شده از ابن عباس که گفت در ذیقار خدمت امیر المؤمنین علیه السلام رسیدم صحیفه اى بیرون آورد به خط خود و املاى پیغمبر صلى الله علیه و آله و خواند براى من از آن و در آن صحیفه بود مقتل امام حسین علیه السلام و آنکه چگونه کشته مى شود و کى مى کشد او را و کى یارى مى کند او را و کى با او شهید مى شود پس گریه کرد آن حضرت گریه سختى و مرا به گریه درآورد فقیر گوید که اگر مقام را گنجایش بود مختصر مقتلى در اینجا ذکر مى کردم لکن محل را گنجایش نیست هر که خواهد رجوع کند به کتب ما در مقتل و بالجملة اگر کسى در این روز نزد قبر امام حسین علیه السلام باشد و مردم را آب دهد مثل کسى باشد که لشکر آن حضرت را آب داده باشد و با آن جناب در کربلا حاضر شده باشد
معنای بصیرت
معنای بصیرت
معنای بصیرت
بصیرت به معنى دانایى، بینایى، بینایى دل، هوشیارى، زیرکى و یقین است. نزد اهل معنا، نیرویى نهانى و قلبى است که در شناخت حقایق تا عمق وجود و باطن ذات آن رسوخ مى کند. برخى از اهل معرفت مىگویند: «بصیرت قوّه قلبى یا نیرویى باطنى است که به نور قدس روشن گردیده و از پرتو آن، صاحب بصیرت، حقایق و بواطن اشیا را در مىیابد. بصیرت به مثابه بَصَر (چشم) است براى نفس». میان بَصَر که تأمین کننده نور ظاهرى، و بصیرت که آورنده نور باطنى است، تفاوت بسیار است؛ مانند:
1. نور ظاهرى، تنها با بینایى انسان سر و کار دارد. خورشید و ماه و چراغ، بیش از این که فضا را روشن و بینایى انسان را یارى کنند، کارى انجام نمیدهند. پس اگر انسانى ناشنوا بود یا در بویایى و لامسه و گویایى خود نقص داشت، با تابش آفتاب و مهتاب و نورهایى از این قبیل، مشکلاتش حل نمیشود. اما نور باطن همه نقصهاى (باطنى و معنوى) انسان را برطرف و تمام دردهاى او را درمان میکند.
2. انسان دو چهره یا دوجنبه دارد: چهره ظاهرى یا مُلکى و چهره باطنى یا ملکوتى، خداوند براى دیدن ظواهر، بَصَر را به صورت بالفعل به انسان داده، بشر از آغاز تولد به کمک آن هر چه را که در شعاع چشم و منظر او قرار گیرد مىبیند. اما براى دیدن باطن و شهود ملکوت، قوه نورى را در نهاد او نهادینه نموده به نام «بصیرت»، که تا آن “نور استعدادى” از قوه به فعلیت در نیاید، رؤیت باطن و شهود ملکوت، میسر نخواهد بود.
راه تحصیل بصیرت
براى نیل به مقام رفیع بصیرت باید به بازسازى و اصلاح نفس خویش پرداخت. مجاهده با هواى نفسانى و تهذیب روح از زنگارهاى گناه، لطیف و شفاف ساختن آیینه دل به نور توحید، تنها صراط مستقیمى است که “حجاب دیدگان دل” را مى گشاید و آدمى را در معرض الهامات غیبى و مقام کشف و شهود قرار مى دهد. شاید بتوان راههای زیر را برای دریافت صحیح بصیرت پیشنهاد نمود:
1. توبه: اولین گام براى تهذیب نفس و تحصیل بصیرت است. توبه از تقصیرات و گناهان، بلکه از کوتاهیها و جبران حق اللَّه و حق النّاس است.
2. ذکر خدا: ذکر زبانى، قلبى و عملى، موجب بصیرت مى گردد. امیرالمؤمنین(ع) مى فرماید: «مَنْ ذکر اللَّه استبصر؛ هر کسى به یاد خدا باشد، بینایى و بصیرت یابد».
3. هم نشینى با علما: مجالست با علما که موجب بصیرت و بینایى است. على(ع) مى فرماید:«جاور العلماء تستبصر؛ با دانایان بنشین تا آگاهى یابى».
4. خرد ورزى: کسى که هر خبر یا مطلبى را مى شنود، فوراً نمیپذیرد، بلکه پیرامون آن مى اندیشد و آن را از صافى عقل و اندیشهاش مى گذراند، بصیرت و بینایى مى یابد، چنان که آینده نگرى و به کارگیرى خرد در فرجام امور باعث بصیرت و بینایى مى گردد.
5. زهد: عدم دلبستگى به دنیا، از امورى است که باعث بصیرت مى گردد.
6. ارتباط با خدا: ازدیاد معرفت به خدا، انس با قرآن و معانى و معارف آن، توسل به ائمه(ع) و مناجات با خدا در خلوت مخصوصاً نماز شب از امورى هستند که موجب بصیرت و بینایى و برخوردارى از الهامات غیبى مىشود.
درجات و مراتب بصیرت
بصیرت باطنى و بینایى دل، درجات و مراتبى دارد. اوج آن مرتبهاى است که ائمه(ع) دارند. امیرالمؤمنین(ع) مىفرماید: «لو کشف الغطاء ما ازددت یقیناً؛ اگر همه پردهها فرو افتد، چیزى بر یقین من افزوده نمیشود». اگر چه آن مرتبه از یقین مخصوص اولیاى معصوم(ع) است، ولى دیگران نیز میتوانند مراتبى را تحصیل نمایند. هر کسى نور باطنى را از فطرت خدا داد خویش استخراج کند و چشم و گوشش باز شود، مى تواند خدا و نشانههاى او را با «چشم دل» ببیند و صداى تسبیح موجودات هستى را بشنود، که به حکم «یسبّح للَّه ما فى السموات و ما فى الارض». همه آنان که در آسمان و زمینند، تسبیح خدا مى کنند. بسیارى از واقعیتها را که با چشم نمیتوان دید، با بصیرت مشاهده مىکند، بلکه توانایى دیدن جهنم و شنیدن صداى زفیر آن را پیدا مىکند، چنان که قرآن مى فرماید: «کلاّ لو تعلمون علم الیقین لترونّ الجحیم، ثم لترونّها عین الیقین».
آثار بصیرت
در حدیث نبوى آمده است که در دل هر بندهاى دو دیده نهانى است که به واسطه آن دو، غیب را مىنگرد و چون خدا بخواهد در حق بندهاى نیکى کند، دو چشم دلش را مىگشاید تا به واسطه آن، آنچه را که از دیدگان ظاهریش نهان است، بتواند دید.
از شمار انسانهاى صاحب بصیرت «حارث بن مالک بن نعمان انصارى» بود. پیامبر اکرم از او پرسید: “چگونهاى و در چه حالى؟” عرض کرد: “مؤمن راستین و اهل یقینم". پیامبر فرمود: “علامت یقین و ایمان راستینت چیست؟” عرض کرد: “زهد و کنارهگیرى نفسم از دنیا و دلبستگى آن، موجب شد که شبهایم را به بیدارى و عبادت و روزهایم را به روزه و تشنگى بگذرانم، از این رو به درجهاى از بصیرت و بینایى رسیدهام که گویى عرش پروردگارم را که براى حسابرسى بر پا شده است، مى بینم و بهشتیان را در حال زیارت یکدیگر مىنگرم و زوزه وحشتناک جهنمیان را از درون آتش میشنوم". پیامبر فرمود: “بندهاى است که خدا قلبش را روشن کرده است. حال به برکت این نور الهى صاحب بصیرت شدهاى پس آن را حفظ کن".
این خاصیت نور باطنى یا بصیرت است که از فطرت انسان پرتو افشان مىشود و اگر منبع الهى آن (فطرت) زنده به گور نشود و غبار آلودگیها و تیرگى هواهاى نفسانى آن را نپوشاند، همواره چشم بصیرت باطن، پر فروغ خواهد بود اما اگر در پشت ظلمت گناه پنهان گردد و انسان تبهکار، حقیقت خود را نبیند، از آن رو که نورى ندارد، خود را گم مى کند و پس از مدتى خویشتن را به کلّى فراموش مى نماید.
بصیرت از دیدگاه مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی)
مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) دارای منظومة فکری فرهنگی منسجمی هستند که دارای یک دال مرکزی حول محور «اسلام خالص جامعنگر» است. در منظومة فکری معظمله سه نظام بینشی، منشی و کنشی وجود دارد که با شناخت این منظومهها میتوانیم نسبت به اندیشة عالیترین رهبر جهان تشیع شناخت کافی پیدا کنیم و بیتردید این شناخت در نحوة تفکر، تصمیمسازی، تصمیمگیری
بصیرت عاشورایی
صیرت عاشورایی
بصیرت در نظام تربیتی اسلامی جایگاه حساسی دارد، پیامبران الهی در جهت بالابردن سطح آگاهی و بصیرت انسان با بیان روشن و دلایل محکم مبعوث شدند. خداوند در قرآن کریم تربیت و تعلیم، حکمت و کتاب را به عنوان سه برنامه اساسی انبیا معرفی نموده می فرماید: لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه.
اگر انسان اهل معرفت و بصیرت باشد، قادر به درک حقایق عالم و دیدن چهره واقعی پدیده ها و مظاهر حیات است، هرگونه کار خیر و صلاح، رشد و رفاه، عبادت و … متوقف بر معرفت است و با بصیرت ارزش پیدا می کند وتمام انحرافات، کج روی ها و سقوط ها هم به دلیل عدم بصیرت است، قرآن همه آلودگی ها، فسادها، ظلم ها، حق کشی و تجاوزها و … را معلول عدم بصیرت و درک واقعیتها از عالم هستی می داند و می فرماید: لهم قلوب لایفقهون بما و لهم اذان لایسمعون بما و لهم اعین لایبصرون بما اولائک کالانعام بل هم اضل. اولائک هم الغالبون.
شناخت روشن از دین، تکلیف، پیشوا، حجت خدا، تشخیص راه صواب از ناصواب و تمیز حق از باطل بصیرت نام دارد. بصیرت و روشن بینی، از صفات شایسته ای است که یک مسلمان در زندگی فردی و اجتماعی خود باید از آن برخوردار باشد.
بصیرت از نظر اهل عرفان، عقلی است که با نور قدسی منور شده و با هدایت الهی روشن گردیده باشد، لذا دچار خطا و اشتباه نمی شود و همواره حقیقت را پیدا و نمایان دیده و باطل را نابود و زایل شونده می بیند و هیچگاه دچار حیرت نشده ، شک و تردید در ساحت آن راه نمی یابد. در آموزه های عرفانی برای بصیرت درجات و مراتب متعدد بیان شده ولی گفته شده بصیرت کامل آن است که چشمه معرفت را چون زمزم زلال در دل آدمی جاری و روان ساخته و شکوفه فراست را در سرزمین جان او می رویاند.
در قرآن کریم و سنت پیامبر و اهل بیت آیات و روایات زیادی درباره ارزش تفکر و بصیرت وجود دارد امام علی می فرماید: من کثرت فکرته حسن عاقبته و الفکر مراه صافیه و الفکر ینیراللب و الفکر جلاء العقول ( هرکس که اندیشه اش زیاد باشد سرانجام راه به نیکی دریابد، [زیرا] اندیشیدن آینه بی غبار است که خرد آدمی را روشن می کند و جلادهنده عقل هاست.) امام رضا (ع) می فرماید (لیست العباده کثره الصلوه و الصوم، انما العباده التفکر فی امر الله… عبادت به زیادی نماز و روزه نیست، عبادت واقعی تفکر در کار خداوند متعال و اسرار جهان آفرینش است). اولم یتفکروا فی انفسهم ما خلاق الله السموات و الارض و ما بینها الا بالحق و اجل مسمی…؛ آیا آنان با خود نیندیشیدند که خداوند، آسمان ها و زمین و آنچه را که میان آن دو است به جز حق و برای زمان معینی نیافرید… ( و فی الارض آیات للموقنین و فی انفسکم افلا تبصرون، در زمین نشانه هایی برای جویندگان یقین است و در وجود خودش ( نیز نشانه هایی است ) آیا نمی بینید).
بصیرت عاشورایی
از ویژگی های نهضت عاشورا بصیرت و آگاهی است که باعث قاطعیت امام و رهبری عاشورا در تصمیم گیری ها شده است. امام حسین با بصیرت کامل نسبت به فرجام قضیه عاشورا و شناخت دقیق و همه جانبه اوضاع و شرایط اجتماعی این نهضت جاویدان را رهبری می نماید. بصیرت در عاشورا دوجانبه بود، هم رهبری نهضت از بصیرت لازم برخوردار بود، می دید و می دانست آن چه را دیگران نمی دیدند و هم یاران امام حسین آگاهی و بصیرتشان نسبت به امام خود در حد مطلوب بود، به همین دلایل است که وقتی در سخت ترین شرایط نهضت قرار می گیرند نه تنها سست نمی شوند حتی یک نفر هم از همراهان و یاران امام به دشمن پناهنده نمی شود. در صورتی که تعداد ی از لشکر دشمن به امام حسین و عاشوراییان می پیوندد. برای نمونه می شود به حر فرمانده سپاه هزارنفری ابن زیاد که راه را بر امام حسن می بندد و لی در ادامه برخوردها به جبهه حق می پیوندد، اشاره کرد. شهید مطهری می گوید: ( انقلاب امام حسین در درجه اول باید بدانیم که انقلاب آگاهانه است هم از ناحیه خودش و هم از ناحیه اهل بیت و یارانش) این بصیرت و روشن بینی است که رهبرعاشورا و یاران او را برای تحمل همه سختی ها و آلام روحی آماده کرده بود. نه تنها با رضایت خاطر این همه مصیبت را می پذیرفتند بلکه برای آن ها زیبا و لذت بخش هم بود و این ارزش بصیرت و آگاهی است که مبنای تربیت اسلامی قرار گرفته است. شهید مطهری معتقد است : یکی از چیزهایی که به نهضت حسین بن علی ارزش زیاد می دهد روشن بینی است . روشن بینی یعنی چه؟ یعنی حسین در آن روز چیزهایی در خشت خام می دید که دیگران در آینه هم نمی دیدند. ما امروز نشسته ایم و اوضاع آن زمان را تشریح می کنیم ولی مردمی که در آن زمان بودند، آن چنان که حسین بن علی می فهمید نمی فهمیدند). وفاداری و شجاعتی که یاران امام حسین در عاشورا از خود نشان دادند براساس بصیرت بود. امام سجاد در توصیف علمدار شجاع عاشورا حضرت ابالفضل، اورا بصیر معرفی می کند و رفتار او را در نهضت عاشورا و اطاعات از امام خود بر اساس بصیرت و آگاهانه ارزیابی نموده می فرماید: ( کان عمنا العباس بن علی نافذ البصیره صلب الایمان)
بعضی از یاران امام حسین در شب عاشورا هم به بصیرت و روشن بینی خود اشاره کرده و اعلان می دارند که این تصمیم و اقدامات بر اساس شناخت و آگاهی و بصیرت است و چون مبنای قوی عقلانی دارد و ایمانی است که بر پایه تعقل شکل گرفته در بحرانی ترین شرایط مقاومت خواهیم کرد و متزلزل شدن ما به بعلت بصیرت و خردورزی است نه احساسات سطحی و زودگذر. هلال بن نافع شب عاشورا پس از سخنان امام حسین برخاست و ضمن اعلام وفاداری گفت: (فانا علی نیاتنا و بصائرنا ما بر همان بصیرت و انگیزه مان هستیم.)
یاران امام حسین (ع) وقتی که دربرابر نیروهای فریب خورده دشمن قرار می گرفتند آنها را به بصیرت و آگاهی دعوت می نمودند و بصیرت را از افتخارات خود می دانستند. بریر از یاران وفادار امام حسین وقتی که با نیروهای دشمن روبرو می شود، در ضمن سخنان خود می گوید: ( الحمدلله الذی زادنی فیکم البصیره
اخادیث عاشورایی
حدیث اول :حریم پاک
عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال:
..و هی اطهر بقاع الأرض و اعظمها حرمة و انها لمن بطحاء الجنة.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در ضمن حدیث بلندی می فرماید: کربلا پاکترین بقعه روی زمین و از نظر احترام بزرگترین بقعه ها است و الحق که کربلا از بساطهای بهشت است. بحار الانوار، ج 98، ص 115 و نیز کامل الزیارات، ص 264
حدیث دوم:سرزمین نجات
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
یقبر ابنی بأرض یقال لها کربلا هی البقعة التی کانت فیها قبة الاسلام نجا الله التی علیها المؤمنین الذین امنوا مع نوح فی الطوفان.
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: پسرم حسین در سرزمینی به خاک سپرده می شود که به آن کربلا گویند، زمین ممتازی که همواره گنبد اسلام بوده است، چنانکه خدا، یاران مؤمن حضرت نوح را در همانجا از طوفان نجات داد. کامل الزیارات، ص 269، باب 88، ح 8
حدیث سوم: مسلخ عشق
قال امیر المؤمنین علی علیه السلام:
هذا…مصارع عشاق شهداء لا یسبقهم من کان قبلهم و لا یلحقهم من کان بعدهم.
حضرت علی علیه السلام روزی گذرش از کربلا افتاد و فرمود: اینجا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است شهیدانی که نه شهدای گذشته و نه شهدای آینده به پای آنها نمی رسند.
تهذیب، ج 6، ص 73 و بحار، ج 98، ص 116
حدیث چهارم: عطر عشق
قال علی علیه السلام:
واها لک أیتها التربة لیحشرن منک قوم یدخلون الجنة بغیر حساب.
امیر المؤمنین علیه السلام خطاب به خاک کربلا فرمود: چه خوشبوئی ای خاک! در روز قیامت قومی از تو بپا خیزند که بدون حساب و بی درنگ به بهشت روند.
شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص 169
حدیث پنجم:ستاره سرخ محشر
قال علی بن الحسین علیه السلام:
تزهر أرض کربلا یوم القیامة کالکوکب الدری و تنادی أنا أرض الله المقدسة الطیبة المبارکة التی تضمنت سید الشهداء و سید شباب اهل الجنة.
امام سجاد علیه السلام فرمود: زمین کربلا، در روز رستاخیز، چون ستاره مرواریدی می درخشد و ندا در می دهد که من زمین مقدس خدایم، زمین پاک و مبارکی که پیشوای شهیدان و سالار جوانان بهشت را در بر گرفته است. ادب الطف، ج 1، ص 236، به نقل از کامل الزیارات، ص 268
حدیث ششم:کربلا و بیت المقدس
قال ابو عبد الله علیه السلام:
الغاضریة من تربة بیت المقدس.
امام صادق علیه السلام فرمود: کربلا از خاک بیت المقدس است. کامل الزیارات، ص 269، باب 88، ح 7
حدیث هفتم: فرات و کربلا
قال ابو عبد الله علیه السلام
أن أرض کربلا و ماء الفرات اول ارض و اول ماء قدس الله تبارک و تعالی…
امام صادق علیه السلام فرمود: سرزمین کربلا و آب فرات، اولین زمین و نخستین آبی بودند که خداوند متعال به آنها قداست و شرافت بخشید.بحار الانوار، ج 98، ص 109 و نیز کامل الزیارات، ص 269
حدیث هشتم: کربلا، کعبه انبیاء
قال ابو عبد الله علیه السلام:
لیس نبی فی السموات و الارض، اءلا یسألون الله تبارک و تعالی أن یؤذن لهم فی زیارة الحسین (علیه السلام)، ففوج ینزل و فوج یعرج.
امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ پیامبری در آسمانها و زمین نیست مگر این که می خواهند خداوند متعال به آنان رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شوند، چنین است که گروهی به کربلا فرود آیند و گروهی از آنجا عروج کنند. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 244، به نقل از کامل الزیارات، ص 111
حدیث نهم: کربلا، مطاف فرشتگان
قال ابو عبد الله علیه السلام:
لیس من ملک فی السموات و الأرض الا یسألون الله تبارک و تعالی أن یؤذن لهم فی زیارة الحسین (علیه السلام)، ففوج ینزل و فوج یعرج.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هیچ فرشته ای در آسمانها و زمین نیست مگر این که می خواهد خداوند متعال به او رخصت دهد تا به زیارت امام حسین علیه السلام مشرف شود، چنین است که همواره فوجی از فرشتگان به کربلا فرود آیند و فوجی دیگر عروج کنند و از آنجا اوج گیرند. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 244، به نقل از کامل الزیارات ص 114
حدیث دهم: راه بهشت
قال ابو عبد الله علیه السلام:
موضع قبر الحسین علیه السلام ترعة من ترع الجنة
امام صادق علیه السلام فرمود: جایگاه قبر امام حسین علیه السلام دری از درهای بهشت است. کامل الزیارات، ص 271، باب 89، ح 1
حدیث یازدهم: کربلا، حرم امن
قال ابو عبد الله علیه السلام:
ان الله اتخذ کربلا حرما آمنا مبارکا قبل أن یتخذ مکة حرما.
امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی که خدا کربلا را حرم امن و با برکت قرار داد پیش از آنکه مکه را حرم قرار دهد.کامل الزیارات، ص 267 بحار، ج 98، ص 110
حدیث دوازدهم: زیارت مداوم
قال الصادق علیه السلام:
زوروا کربلا و لا تقطعوه فاءن خیر أولاد الانبیاء ضمنته…
امام صادق عیه السلام فرمود: کربلا را زیارت کنید و این کار را ادامه دهید، چرا که کربلا بهترین فرزندان پیامبران را در آغوش خویش گرفته است. کامل الزیارات، ص 269
حدیث سیزدهم: بارگاه مبارک
قال الصادق علیه السلام:
«شاطی ء الوادی الأیمن» الذی ذکره الله فی القرآن، (1) هو الفرات و «البقعة المبارکة» هی کربلا.
امام صادق علیه السلام فرمود: آن «ساحل وادی ایمن» که خدا در قرآن یاد کرده فرات است و «بارگاه با برکت» نیز کربلا است. (2)
فصل دوم: زیارت کربلا
حدیث چهاردهم: شوق زیارت
قال الامام الباقر علیه السلام:
لو یعلم الناس ما فی زیارة قبر الحسین علیه السلام من الفضل، لماتوا شوقا.
امام باقر علیه السلام فرمود: اگر مردم می دانستند که چه فضیلتی در زیارت مرقد امام حسین علیه السلام است از شوق زیارت می مردند.ثواب الاعمال، ص 319، به نقل از کامل الزیارات .
حدیث پانزدهم: حج مقبول و ممتاز
قال ابو جعفر علیه السلام:
زیارة قبر رسول الله صلی الله علیه و آله و زیارة قبور الشهداء، و زیارة قبر الحسین بن علی علیهما السلام، تعدل حجة مبرورة مع رسول الله صلی الله علیه و آله.
امام باقر علیه السلام فرمود: زیارت قبر رسول