فریادی که خنده از لبان یزید برد
تاریخ یزید را دیده که بى پاسخ چشم به اطراف گردانده. دست هایش را دیده و صورتش را که رنگ خون بوده. دست زینب(س) را دیده که بالا رفته و یاد روز فتح مکه را براى یزید تازه کرده.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
م
تاریخ به ستونى تکیه داده و زینب(س) را دیده که دست به زانو گرفته و از میان اسرا بلند شده و «بسم الله» گفته. قرآن خوانده، آیه هایى که آشناى ذهن مردم بوده.
تاریخ صداى زینب را شنیده که همه مسجد را انباشته: خداوند به راستى در قران گفت «سرانجام کسانى که دست به گناهان کبیره زدند و به آن جا رسیدند که آیات خدا را تکذیب کردند و آن ها را به سخره گرفتند.» بعد رو به یزید کرده و گفته: «فکر کردى چون راه زمین را بر ما تنگ کردى و راه چاره را بر ما بستى و کار را به این جا رساندى، ما را نزد خدا خوار و خود را عزیز کردى؟ به خیال باطلى بر تخت تکبر نشستى و مجلس شادى به پا کردى.»
تاریخ چشم هاى بهت زده اهل مسجد را دیده که غرق در خطبه بودند و شنیده زینب(س) خطاب به یزید گفته آرام باشد و سخن خدا را از یاد نبرد که: «آن ها که کافر شدند تصور نکنند اگر به آن ها مهلت مى دهیم، به سودشان است، به آن ها مهلت مى دهیم تا بر گناهان خود بیافزایند و براى شان عذاب خوارکننده اى است.»
تاریخ یزید را دیده که بى پاسخ چشم به اطراف گردانده. دست هایش را دیده و صورتش را که رنگ خون بوده. دست زینب(س) را دیده که بالا رفته و یاد روز فتح مکه را براى یزید تازه کرده. صدا را بلندتر از قبل شنیده: «به پدران کافر خود افتخار مى کنى و به صورت سید جوانان اهل بهشت چوب مى زنى، به زودى به سوى شان در آتش خواهى شتافت و آرزو خواهى کرد دست ناتوانى داشتى و زبان لالى که چنین نمى کردى و چنان نمى گفتى.»
تاریخ بعد حرف هاى زینب(س) سکوت شنیده، آن قدر طولانى که انگار هیچ وقت تمام نشده.
منبع: فرهنگ نیوز
آموزش نظم به کودکان نوپا
اید به نظم و انضباط به عنوان بخشی از آموزش نگاه کرد نه شکلی از تنبیه کردن. فرزند شما باید یاد بگیرد چگونه با دیگران همراه شود و در امان بماند. او دانشآموز مشتاقی است اما مهمترین درسها (مانند سهیم شدن با دیگران، صبر،همکاری و احتیاط) چند سالی زمان میبرد تا برایش جا بیفتند. به عنوان معلم اصلیفرزندتان، این وظیفه شما است که این آموزشها را با پیگیری، صبر و دلسوزی تقویت کنید. ثبات داشتن برای بچهها بسیار مهم است.
از تکرار کردن خودتان نترسید. شاید لازم باشد یک کودک نوپا، قبل از اینکه پیامی را بگیرد و درک کندواقعا آن را صدمرتبه بشنود. زمانی که او در مقابل خواستهای که دارد بیادبی و گستاخی میکند نیازی به سخنرانی ندارد. به او یک «نه» محکم بگویید و اگر دلتان خواست توضیح کوتاهی هم برایش بدهید مثلا به او بگویید «ممکن است آسیب ببینی» یا «آن یک اسباببازی» نیست. سپس نظرش را به یک فعالیت مطلوبتر تغییر دهید. کودکان نوپا معمولا کمحوصلهاند بنابراین او با پیشنهاد شما خوشحال میشود و آن کار را شروع میکند.
فرصت دادن به بچه میتواند مفید باشد. اما تعداد بسیار کمی از کودکان، تا قبل از 3 سالگی مفهوم آن را درک میکنند. برای بچههای کوچکتر فرصت دادن یا تایم اوت دادن، گیجکننده و خستهکننده است. اگر کودکتان آنقدر بزرگ هست که معنای فرصت دادن را بفهمد،از این زمانها، کم استفاده کنید و آنها را به 3 دقیقه یا کمتر برسانید به اندازهای که او بتواند خودش را کنترل کند. به جای اینکه او را به اتاقش بفرستید، او را روی یک صندلی بنشانید. چون شما نمیخواهید که او با تنبیهکردن، به اتاقش وابسته شود. بنابراین در نظر بگیرید که با او نشستهاید. او احتمالا زودتر آرام میشود و شما هم دوباره میتوانید استراحت کنید.
مهم نیست که کودکتان چقدر بد رفتار میکند، اما به هرحال شما نباید از گزینه کتک زدن استفاده کنید. ضربه محکم به باسن و یا سیلی زدن به بچه باعث میشود که او ترس از پدر و مادر را یاد بگیرد. حتی اگر شما قصد صدمه زدن به فرزندتان را نداشته باشید، اما در زمان عصبانیت خیلی راحت کنترلتان را از دست میدهید. اگر شما حس میکنید که دلتان میخواهد فرزندتان را کتک بزنید،به خودتان کمی فرصت دهید تا این احساس فروکش کند.
نظم و انضباط همیشه نتیجه منفی ندارد. وقتی فهمیدید کودکتان خوب شده است به او جایزه بدهید مانند بازی کردن با اسباببازیها به همراه یک دوست و یا یک ظرف غذای خوشمزه! بنابراین او یاد میگیرد که برای جلب توجه شما نباید بیادبی کند. در نهایت برای کودکان به راحتی این کار را ممکن میکنید که کارهای درست را انجام دهد. برای مثال وقتی فرزندتان خسته و گرسنه است، او را به خریدهای طولانی نبرید تا با چیزهایی که اجازه ندارد به آنها دست بزند محاصرهنشود. اگر دنیای کودکتان با وسوسه به هم بریزد، شما تمام روز را باید صرف «نه» گفتن کنید. به او فرصتبیشتری برای بازی کردن و کشف کردن بدهید اما در عوض شانسش را برای به دردسر افتادن کاهش دهید.
وهابیت زادگاه و مروج تفکر تکفیری است
آیت الله ناصر مکارم شیرازی اظهار داشت : ریشه مجموعه موفقیت ها در نظام اسلامی تمسک به دین حنیف اسلام و تحقق احکام الهی در این سرزمین است.
وی با اشاره به تهدید تروریسم تکفیری برای جهان اسلام و مجموعه بشریت، ضرورت توجه به ریشه های تکفیر را مورد تاکید قرار داد و افزود : وهابیت همان گونه که در اجلاس اخیر گروزنی نیز از سوی مذاهب مختلف اسلامی مورد تاکید قرار گرفت خارج از دین مبین اسلام بوده و زادگاه و مروج تفکر تکفیری است.
آیت الله مکارم شیرازی ضرورت حفظ وحدت و انسجام در میان گروه های مختلف سیاسی را مورد تاکید قرار داد و تصریح کرد: رعایت اخلاق اسلامی و حفظ حدود شرعی در اظهار نظرها و اقدامات ضرورتی است که باید بیش از گذشته به ان اهتمام شود.
منبع:
فرهنگ نیوز
درمان اخلاقی
رمان اخلاقى
در خطبه 234 پس از اشاره به پارهاى از اخلاق رذیله از قبیل سرکشى، ظلم و کبر مىفرماید:
«و عن ذلک ما حرس الله عباده المؤمنین بالصلوات و الزکوات و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات تسکینا لاطرافهم و تخشیعا لابصارهم و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم و اذهابا للخیلاء عنهم.
چون بشر در معرض این آفات اخلاقى و بیماریهاى روانى است، خداوند به وسیله نمازها و زکاتها و روزهها بندگان مؤمن خود را از این آفات حراست و نگهبانى کرد. این عبادات دستها و پاها را از گناه باز مىدارند، چشمها را از خیرگى باز داشته به آنها خشوع مىبخشند، نفوس را رام مىگردانند، دلها را متواضع مىنمایند و باد دماغ را زایل مىسازند.
عبادت و بندگى و در یاد خدا بودن وجدان مذهبى انسان را پرورش مىدهد، میل و رغبت به کار نیک را افزون مىکند و از میل و رغبت به شر و فساد و گناه مىکاهد، یعنى تیرگیهاى ناشى از گناهان را زایل مىگرداند و میل به خیر و نیکى را جایگزین آن مىسازد.
انس و لذت
«اللهم انک آنس الآنسین لاولیاءک و احضرهم بالکفایة للمتوکلین علیک، تشاهدهم فى سرائرهم و تطلع علیهم فى ضمائرهم و تعلم مبلغ بصائرهم، فاسرارهم لک مکشوفة و قلوبهم الیک ملهوفة، ان اوحشتهم الغربة آنسهم ذکرک و ان صبت علیهم المصائب لجاوا الى الاستجارة بک (15)؛ پروردگارا، تو از هر انیسى براى دوستانت انیسترى و از همه آنها براى کسانى که به تو اعتماد کنند براى کارگزارى آمادهترى. آنان را در باطن دلشان مشاهده مىکنى و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهى و میزان بصیرت و معرفتشان را مىدانى. رازهاى آنان نزد تو آشکار است و دلهاى آنها در فراق تو بیتاب است. اگر تنهایى سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونسشان است و اگر سختیها بر آنان فرو ریزد به تو پناه مىبرند.»
«و ان للذکر لاهلا اخذوه من الدنیا بدلا (16)؛ همانا یاد خدا افراد شایستهاى دارد که آن را به جاى همه نعمتهاى دنیا انتخاب کردهاند.»
در خطبه 150 اشارهاى به مهدى موعود(عجل الله فرجه الشریف) دارد و در آخر سخن، گروهى را در آخر الزمان یاد مىکند که شجاعت و حکمت و عبادت تواما در آنان گرد آمده است. مىفرماید:
«ثم لیشحذن فیها قوم شحذ القین النصل، تجلى بالتنزیل ابصارهم و یرمى بالتفسیر فى مسامعهم و یغبقون کاس الحکمة بعد الصبوح.»
سپس گروهى صیقل داده مىشوند و مانند پیکان در دست آهنگر تیز و بران مىگردند، به وسیله قرآن پرده از دیدههایشان برداشته مىشود و تفسیر و توضیح معانى قرآن در گوشهاى آنان القا مىگردد، جامهاى پیاپى حکمت و معرفت را هر صبح و شام مىنوشند و سرخوش باده معرفت مىگردند.
شب مردان خدا
شب مردان خدا
از دیدگاه نهج البلاغه دنیاى عبادت، دنیاى دیگرى است. دنیاى عبادت آکنده از لذت است، لذتى که با لذت دنیاى سه بُعدى مادى قابل مقایسه نیست. دنیاى عبادت پر از جوشش و جنبش و سیر و سفر است، اما سیر و سفرى که «به مصر و عراق و شام» و یا هر شهر دیگر زمینى منتهى نمىشود، به شهرى منتهى مىشود «کو را نام نیست». دنیاى عبادت شب و روز ندارد، زیرا همه روشنایى است، تیرگى و اندوه و کدورت ندارد، یکسره صفا و خلوص است. از نظر نهج البلاغه چه خوشبخت و سعادتمند است کسى که به این دنیا پا گذارد و نسیم جانبخش این دنیا او را نوازش دهد. آن کس که به این دنیا گام نهد، دیگر اهمیت نمىدهد که در دنیاى ماده و جسم بر دیبا سر نهد یا بر خشت.
طوبى لنفس ادت الى ربها فرضها و عرکت بجنبها بوسها و هجرت فى اللیل غمضها حتى اذا غلب الکرى علیها افترشت ارضها و توسدت کفها فى معشر اسهر عیونهم خوف معادهم و تجافت عن مضاجعهم جنوبهم و همهمت بذکر ربهم شفاههم و تقشعت بطول استغفارهم ذنوبهم. اولئک حزب الله، الا ان حزب الله هم المفلحون. (5)
چه خوشبخت و سعادتمند است آن که فرایض پروردگار خویش را انجام مىدهد (الله، یار و حمد و قول هو الله کار اوست)،رنجها و ناراحتیها را (مانند سنگ آسیا دانه را) در زیر پهلوى خود خرد مىکند، شب هنگام از خواب دورى مىگزیند و شب زندهدارى مىنماید، آنگاه که سپاه خواب حمله مىآورد زمین را فرش و دست خود را بالش قرار مىدهد، در گروهى است که نگرانى روز بازگشت خواب از چشمانشان ربوده، پهلوهاشان از خوابگاههاشان جا خالى مىکنند، لبهاشان به ذکر پروردگارشان آهسته حرکت مىکنند، ابر مظلم گناههایشان بر اثر استغفارهاى مداومشان پس مىرود. آنانند حزب خدا، همانا آنانند رستگاران!
شب مردان خدا روز جهان افروز است روشنان را به حقیقت، شب ظلمانى نیست