توصیف خانواده اسلامی در نهج البلاغه
حجاب یار
میزان امتیاز : 129reputation_pos.png (8×10)
ارسالها : 53
عضویت: 11 /3 /1391
محل زندگی: تهران
سن: 19
تشکرها : 34
تشکر شده : 60
توصیف خانواده اسلامی در نهج البلاغه
از نگاه حضرت زندگی و تشکیل خانواده همهاش سختی و دردسر است و دردسر بالاتر اینکه گریزی هم از این سختی نیست (حکمت 238)، البته رسیدن به پاره ای از کمالات وخواستهها ممکن نیست؛ مگر با ازدواج و تشکیل خانواده.
به گزارش سرویس زنان جهان؛ خانواده از بهترین و مقدسترین بنیادهای بشری است و قرآن در آیات بسیاری به این مهم توجه داشته و حتی خداوند خود وعده گشایش و فراخی رزق به زوجهای جوان داده و ترس از فقر را دلیلی برای عدم تشکیل خانواده نمیداند(سوره مبارک نور آیه 32) و بالاتر از آن در کنار اقرار به توحید احترام بیچون و چرا به پدر و مادر را خواسته و احترام به همسر و خانواده را از شرایط ایمان دانسته(سوره مبارکه نساء آیه 36) است.
آنچه مسلم است خانواده اسلامی را باید در یک جامعه اسلامی و افراد و اجزای این جامعه و منهای فراموشی آخرت مورد بررسی قرار داد، در این راستا گروه مجلات همشهری با رویکرد به نهج البلاغه به توصیف خانواده اسلامی از دیدگاه حضرت علی (ع) پرداخته است.
از نگاه حضرت زندگی و تشکیل خانواده همهاش سختی و دردسر است و دردسر بالاتر اینکه گریزی هم از این سختی نیست (حکمت 238)، البته رسیدن به پاره ای از کمالات وخواستهها ممکن نیست؛ مگر با ازدواج و تشکیل خانواده. و اینکه این سختیها خود شیرین و دوست داشتنی هستند. (حکمت 61)
اما آنچه مهم است در تشکیل خانواده بدانیم اینکه با دیدی باز و با نگاهی عقلانی، نه چون عاشقی که با چشمی بیمار و گوشی ناشنوا از پی خواسته دل میرود و نهایتا هم به پشیمانی میرسد دست به انتخاب بزنیم.(خطبه 109) البته این کلام حضرت هرگز به این معنا نیست که معیار در انتخاب، منهای علاقه و دوستداشتن باشد؛ بلکه آنچه مورد نهی حضرت است انتخاب کورکورانه است.
و در گام دوم درک این مطلب که روحیات زنان و مردان روحیاتی متفاوت است. حضرت هم در چندین جای نهجالبلاغه بر آن موضوع تاکید دارند و شناخت این تفاوتها را در ساختار سازی بهتر خانواده پررنگ میدانند.(خطبه 80؛ حکمت 234) در روان شناسی و روان شناختی امروزی هم بسیار بر این مطلب تاکید شده و توصیه مکرر بر این شده که برای زندگی بهتر باید با دنیای متفاوت زنان و مردان آشنا بود؛ حتی با نگاهی اغراقآمیزتر آنان را از دو سیاره متفاوت میدانند.
و در گام سوم حضرت توصیههای شنیدنی بسیاری به زنان و همسران برای تداوم شیرین زندگی دارند که به گوشهای از این توصیهها اشاره میکنیم:
پاکدامنی
حضرت زنان پاکدامن را فرشته ای از فرشتگان الهی میداند و پاکی آنان را از مجاهدت در راه خدا و شهادت هم بالاتر میداند.(حکمت 474) و پایبندی به اصول خانوادگی و عدم اجازه ورود نامحرم به حریم زندگی را از صفات کمالی زن میدانند. (حکمت 234)
همچنین امیر مومنان(ع) به مردان میگوید در پوشش همسرانتان و روابطشان دقت داشته باشید که این کار بهترین امور برای حفظ پاکی و سلامت زن است. (نامه 31) اما این بدان معنا نیست که مرد غیرت و تعصب وسختگیری بیموردی داشته باشد(حکمت 360)؛ چون همانطور که حضرت(س) میفرمایند غیرت بیمورد درستکار را بیمار دل و پاکدامن را به بدگمانی میاندازد. (نامه 31)
خوش خلقی
گرامیترین و با ارزشترین فضیلتی که در راس تمام امور خانواده قرار دارد، اخلاق نیکو(حکمت 38) و سعی در رفع نیازهای یکدیگر است.
حضرت در بیانی میفرمایند: «اگر اندوهی از اعضای خانواده بزداییم و دل آنها را شاد سازیم، خداوند این شادی را لطفی برایمان قرار میدهد که هنگام غم روزگار، چون آب زلالی برایمان باریدن میگیرد و اندوه و غمهایمان را میشوید.» (حکمت 257)
امام علی(ع) جهاد زن را نیکو شوهر داری دانسته(حکمت 136) و به مردان توصیه میکند هرگز با پرخاشگری با زنانتان سخن مگویید و هیچگاه با چوب و سنگ آنان را میازاریدکه این برخورد حتی در جاهلیت هم جایگاهی نداشت و چنین شخصی مورد مذمت بوده وهست. (نامه 14) سعی زن و شوهر باید عیب پوشی از یکدیگر باشد. (خطبه 140)
عدم انتظارات نامعقول
حضرت در وصیتی به امام حسن (ع) میفرمایند: «پسرم! زنان چون گلهای بهاری هستند نه پهلوانان سختکوش؛ پس هرگز کاری برتراز توانایی آنها از آنان انتظار نداشته باش(نامه31) و هرگز آنان را با آزار دادن تحریک مکن که آنان در نیروی بدنی و روانی کم توانند.»(نامه 14)
با تمام سفارشاتی که حضرت در مورد احترام به زن و خانواده دارند و تلاش برای مهیا کردن شرایط بهتر برای زن را چون جهاد میدانند؛ اما هرگز با نگاههای فمینیسمی موافق نیستند و با صراحت در مواردی نگاههای زن سالاری را محکوم و اشتباه میداند.
تربیت صحیح فرزندان
حضرت کمی فرزند را موجب رفاه و آسایش میداند.(حکمت 141) بیان این مطلب در این مقال هرگز تایید یا رد این سخن نیست که فرزند کمتر زندگی بهتر و اینکه آیا این ایدهای یهودی هست یا نه، اصلا نوشته از این موضوع غریبه و بیگانه است؛ ولی صرف نظر از شرایط جامعه و خالی از هر نگاه بیرونی کمتر بودن فرزندان بالطبع مسؤولیت کمتر و نگرانیهای کمتری داشته و خود به خود موجب راحتی و رفاه بیشتری برای پدر و مادر میشود.
اما این کلام هرگز بیتوجهی به فرزندان را تایید نمیکند. امام (ع) پدر و مادر را در مقابل فرزندان بیمسوولیت ندانسته و خود حضرت میفرمایند همانگونه که فرزندان در قبال پدر و مادر مسؤولیتهایی دارند، پدر و مادر نیز در قبال آنان وظایفی دارند و مهمترین وظیفه آنها شتاب و تلاش در تربیت فرزندان است. حضرت در سخنی به فرزند بزرگوارشان امام حسن(ع) میفرمایند: «وظیفه دارم تا تو را با اخلاق و آداب اسلامی آشنا سازم و به بهترین شکل تربیت کنم.»
در نظام اخلاقی حضرت علی علیه السلام غایت نهایی «آخرت» است..
در نظام اخلاقی حضرت علی علیه السلام غایت نهایی «آخرت» است…
به نقل از “ندای یک بسیجی": هر عملی که دنیا و اهداف و منافع دنیوی را بر آخرت و سعادت اخروی انسان ترجیح دهد، مردود است. هیچ هدف عالی دنیوی انسان را مجاز نمی کند به آنچه موجب کیفر اخروی است، نزدیک گردد.
فرآوری: حامد رفیعی
دنیادوستی
در نظام اخلاقی حضرت علی علیه السلام غایت نهایی «آخرت» است. هدف تمام اندیشه ها و افعال امام کسب سعادت اخروی و نزدیکی به خداست. او در این زمینه ذرّه ای کوتاه نمی آید و غایت اخروی افعال خود را هیچ گاه از نظر دور نمی دارد. در عرصه سیاسی نیز، اخلاق و سیاست امام علی علیه السلام اخلاق و سیاستی آخرت گراست و به همین دلیل در گستره اخلاق، امام هیچ گونه مصالحه ای را نمی پذیرد.
دنیا گذرگاه است
امام دنیا را تنها گذرگاه می داند؛ گذرگاهی که بیش از موقعیتش بدان پرداختن، موجب خسران است:
«دنیا! از من دور شو که مهارت بردوشت نهاده است گسسته و من از چنگالت به درجسته ام و از ریسمان هایت رسته و از لغزشگاه هایت دوری گزیده ام. کجایند مهترانی که به بازیچه های خود فریب شان دادی؟ کجایند مردمی که با زیورهایت دام فریب بر سرراهشان نهادی؟ آنها در گورها گرفتارند و در لا به لای لحدها ناپایدار.»
«آگاه باشید که دنیا پشت کرده، شتابان می رود و آخرت روی آورده می آید.» البته این نگاه به معنای بی عملی در دنیا نیست بلکه ایشان انسان ها را به تلاش در همین دنیا فرامی خواند.
براین اساس هر عملی که دنیا و اهداف و منافع دنیوی را بر آخرت و سعادت اخروی انسان ترجیح دهد، مردود است. هیچ هدف عالی دنیوی انسان را مجاز نمی کند به آنچه موجب کیفر اخروی است، نزدیک گردد. این دیدگاه در نگاه امام به «سعادت» ریشه دارد که عنصر اصلی اندیشه سیاسی ایشان است. در نتیجه هر عملی که به سعادت اخروی انسان منجر شود، پسندیده و هر عملی که به زیان اخروی اش انجامد، ناپسند است. این مسأله در تمام حوزهدر تمام حوزه های زندگی سیاسی، اجتماعی و فردی انسان حاکم است. پس نمی توان در سیاست براساس مشی غیر اخلاقی عمل کرد؛ زیرا موجب کیفر اخروی می شود.
رابطه تان را با دنیا تنظیم کنید
برخورداری از دنیا مستلزم محرومیت از آخرت نیست؛ آنچه مستلزم محرومیت از آخرت است یک سلسله گناهان زندگی برباد ده است، نه برخورداری از یک زندگی سالم مرفه و تنعم به نعمت های پاکیزه و حلال خدا، همچنان که چیزهایی که موجب محرومیت از دنیاست، تقوا و عمل صالح و ذخیره اخروی داشتن نیست، یک سلسله عوامل دیگر است.جوهر دیدگاه حضرت علی علیه السلام در باره دنیا در این عبارت نهفته است: «این دنیا جایگاه صدق و واقع یابی است برای کسی که واقعیت آن را دریابد.»
ولی در جای دیگر هم می گوید: «من این دنیای فریبنده را به رویش انداخته ام. من این دنیا را به اندازه خود محاسبه کرده ام و من به این دنیا باچشمی می نگرم که شایسته آن است.»
به هر حال آنچه می توان از نهج البلاغه استنباط کرد، این است که منظور امام کم ارزش جلوه دادن دنیا نیست. بلکه هدف ایشان تنظیم رابطه خویش با دنیا است.
آخرت هدف است و دنیا وسیله
«آخرت» غایت است و «دنیا» وسیله، و این وسیله تا زمانی که در خدمت غایت نهایی باشد، بسیار ارزشمند است، به گونه ای که حضرت آن را دار صدق می خواند. بدین سبب می فرماید:
«اگر کسی دنیا را به عنوان ابزار و وسیله بنگرد، دنیا بیدارش می کند، ولی اگر آن را هدف بداند، کورش می سازد.»
برخورداری از دنیا مستلزم محرومیت از آخرت نیست؛ آنچه مستلزم محرومیت از آخرت است یک سلسله گناهان زندگی بر باد ده است، نه برخورداری از یک زندگی سالم مرفه.
در جای دیگر می فرماید: «آگاه باشید که دنیا پشت کرده، شتابان می رود و آخرت روی آورده، می آید.» البته این نگاه به معنای بی عملی در دنیا نیست بلکه ایشان انسان ها را به تلاش در همین جا فرا می خواند: «دنیا محلّ حرکت، کوشش و عمل است و آخرت عالم حسابرسی و نتیجه گیری است.»
کلام آخر
مروری بر نهج البلاغه نشان می دهد در این کتاب بارها از دنیا سخن به میان آمده و در اغلب موارد دنیا به تعابیر مختلف مورد نکوهش قرار گرفته است، و در مقابل، به آخرت گرایی ترغیب شده است: در خطبه ها و کلماتی مساله بی وفایی دنیا مطرح گردیده، در بعضی از خطبه ها و سخنان آن حضرت دنیا با تعابیر مختلف مذمت شده است، در مواردی از فریفته شدن به دنیا هشدار داده شده، و بالاخره در سخنان متعددی به دوری از دنیا سفارش گردیده است. در اکثر بیانات آن حضرت در کنار این نوع برخورد با دنیا، به مساله آخرت، معنویت، زهد و امثال این امور معنوی توجه ویژه ای صورت گرفته است.
منابع:
- نهج البلاغه، نامه 45. حکمت 131. خطبه 128و 82. و 42 و 84.
- مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص 194
عاملی که موجب نزدیک شدن ظهور میشود «
عاملی که موجب نزدیک شدن ظهور میشود «اجتماع قلوب برای وفای به عهد» است/ «اجتماع قلوب» را بهسختی میتوان بهدست آورد
من از شما سؤال میکنم: در بین عوامل سعادت یک ملت، کدامیک از عوامل کلیدیتر هستند؟ کدامیک از عوامل را به سختی میشود فراهم کرد؟ کدامیک از عوامل، عامل فراهم آوردنِ دیگر عوامل است؟ همانطور که امام زمان(ع) فرمود؛ آن عاملی که موجب نزدیک شدن ظهور میشود «اجتماع قلوب برای وفای به عهد» است. این عامل مهمتر از دیگر عوامل است؛ آورندۀ دیگر عوامل است، تقویتکنندۀ دیگر عوامل است، مؤثر قراردهندۀ دیگر عوامل است، و دیگر عوامل، بدون این عامل، کارآیی ندارند، و هیچ عامل دیگری، کارآیی این عامل را ندارد. و البته این عامل به سختی میتواند بهدست بیاید.
«اجتماع قلوب» یک حسینِ شهید در میان یک امت میخواهد که مزارش محل اجتماع دلها باشد
شما این عامل را به این سادگی نمیتوانید در بین نمازخوانهای یک مسجد پیدا کنید؛ «اجتماع قلوب» بهواسطۀ نماز خواندن، به این سهولت بهدست نمیآید. «اجتماع قلوب» بهواسطۀ قرآن خواندنِ یک گروه در کنار یکدیگر بهسهولت بهدست نمیآید. «اجتماع قلوب» یک حسینِ شهید در میان یک امت میخواهد که مزار او محل اجتماع دلها باشد و زیارتنامهای که در اوج آن بگویند: «وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ؛ من برای کمک کردن به شما آمادهام» در این صورت است که «اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفَاءِ بِالْعَهْدِ» تحقق پیدا میکند.
استاد رحیم پور از غدی را بیشتر بشناسیم
اگر بخواهیم حسن رحیم پور ازغدی را معرفی کنیم با…..
به نقل از “ندای یک بسیجی": اگر بخواهیم حسن رحیم پور ازغدی را معرفی کنیم باید بگوییم در مشهد متولد شده است، دارای تحصیلات خارج فقه است و از سال 1381 به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی انتخاب شده، اما مردم بیشتر او را به واسطه پخش سخنرانی هایش از رسانه ملی می شناسند، هرچند آثار مکتوبی هم دارد. در داخل باعث دلگرمی جناح مؤمن و انقلابی است، همچنین بسیاری از حضور و فعالیت های او احساس خطر می کنند.
اما در بین اپوزیسیون خارجی نیز برخی او را از پاسداران سپاه قدس می داند و عده ای نیز او را در زمره نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی قرار می دهند. اما هر چه هست باید به سطح تاثیرگذاری وی توجه داشت که توانسته است وی را در کانون توجه نیروهای خودی و در لیست ترور دشمن قرار دهد.
به عبارت دیگر حسن رحیم پور را باید از جمله متفکرانی دانست که جدای از گرایش فکری و سیاسی در بین عامه مردم از مقبولیت و البته محبوبیت ویژه ای برخوردار است. موضوعی که دلیل آن را باید شناخت ایشان از نیاز جامعه امروز، بیان بی-پرده مسائل و تقید او به نقد علمی دانست.
هر چند رحیم پور تا کنون ادعایی مبنی بر تحصیلات دانشگاهی نداشته است و اندوخته اش حاصل تحصیل در حوزه (تحصیلات حسن رحیم پور ازغدی سطح خارج حوزه است) و مطالعات و تلاش فردی است اما تعامل وی با قشر فرهیخته و دانشجوی جامعه باعث شده است که حسن رحیم پور ازغدی به عنوان یک شخصیت دانشگاهی شناخته شود و با القابی نظیر دکتر و… از او یاد شود.
حسن رحیم پور در چند ساله اخیر نشان داده است که نه تنها جنگ نرم و تهاجم فرهنگی دشمن را به جان و دل درک کرده و دفاع در مقابل آن را وظیفه تمامی افراد جامعه می داند، بلکه در مقابله با فرهنگ مهاجم تنها به دفاع بسنده نکرده است.
او نه تنها مانند برخی خواص منتظر ننشسته تا حمله دشمن آغاز شود و هدف را شناسایی کند بلکه ضمن شناسایی نقاط ضعف جامعه و تلاش برای تقویت آنها به فکر شناسایی نقاط ضعف فرهنگ مهاجم نیز بوده تا به این وسیله در جنگ نرم و تهاجم فرهنگی درگرفته میان اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی تنها یک مدافع و جامعه هدف نباشیم. بلکه به عنوان یک فرهنگ غنی بتوانیم ارزش های انسانی خود را صادر کنیم.
در اندیشه این مبارزان خستگی ناپذیر، جنگ هیچگاه به پایان نخواهد رسید و معرفی ارزش های انقلابی و اسلامی به جهانیان نزد آن ها همانند حفظ و حراست از آن ارزش ها، ارزشمند است. در وضعیت فعلی امثال حسن رحیم پور از تعداد انگشتان یک دست تجاوز نمی کنند؛ آنها در میدان مبارزه نه تنها سرباز بلکه افسرانی هستند که با بصیرتی عمارگونه و استقامتی چون مالک اشتر، حضورشان همانند وزنه ای سنگین در جبهه خودی از سوی دوست و دشمن حس خواهد شد.
رحیم پور ها، عصبانیت دشمن از خود را به مثابه برخورد تیر به هدف مورد نظرشان تلقی می کنند و جز انجام وظیفه و تکلیف چیزی در سر نمی پرورانند و همین امر باعث شده است که در کنار دانشمندان هسته ای در لیست ترور قرار گیرند، هرچند باید توجه داشت که قرار گرفتن امثال ایشان در لیست ترور معنایی جز عجز و ناتوانی دشمن در مقابله با حملاتی که ایشان به اردوگاه فکری غرب داشته است، ندارد.
در حقیقت شاید آنگونه که شاید و باید این استاد شناخته شده نباشد اما باید دانست که رحیم پور از هر منبری برای روشنگری و بصیرت بخشی استفاده می کند و در میدان مبارزه با جان و آبروی خود حاضر شده است و باید دست به کار شده و از او به عنوان “عمار انقلاب” تقدیر کنند.
حدیث عنوان بصری
دوستان این حدیث را بخوانید وانتشار دهید لطفا