روز 13آبان چه روزیست /
فتاب: روز 13 آبان که در تقویم به عنوان روز مبارزه با استکبار نامگذاری شده یادآور سه واقعه مهم در تاریخ معاصر ایران است که در سه دوره مختلف رخ داده و به همین دلیل این روز را در تاریخ کشور به عنوان روزی به یادماندنی به ثبت رسانده است.
تبعید امام خمینی(ره) به ترکیه در 13 آبان 1343، 13 آبان 1357 که روز دانشآموز نام گرفت و تسخیر لانه جاسوسی در 13 آبان 1358 عنوان این سه واقعه تاریخی است که نمیتوان هیچ یک را از نظر اهمیت نسبت به دیگری اولی تر دانست چرا که هر کدام در دوره وقوع تاثیر گذاری خاص خود را داشته و شرایط را به نحوی تغییر دادهاند.
تبعید امام خمینی به ترکیه 13 آبان 1343
کاپیتولاسیون یا حق قضاوت کنسولی حقی است که به اتباع بیگانه داده میشود و آنها را ازشمول قوانین کشور مصون ومستثنی میکند؛ درواقع در صورت ارتکاب جرم در خاک کشور، دولت میزبان حق محاکمه آن مجرم را ندارد.
کاپیتولاسیون ریشه در استعمار دارد و کشورهای استعمارگران این قانون را به کشورهای ضعیف تحت سلطه تحمیل میکردند؛ کاپیتولاسیون درایران طی معاهده ترکمانچای برای اتباع روسیه به رسمیت شناخته شد و پس ازآن برخی کشورهای استعمارگر دیگر، این امتیاز نامشروع را بعلت ضعف حکومت های قاجاریه کسب کردند؛ اما، کاپیتولاسیون در سال 1306، تحت فشار افکار عمومی و فضای حاکم بر روابط بینالملل پس از جنگ اول جهانی لغو گردید.
هنوز بیش از 3 دهه از الغای کاپیتولاسیون نمیگذشت که محمدرضا پهلوی احیاگر مجدد آن شد. کابینه اسدالله علم در سیزدهم مهر سال 1342، به دستور شاه، پیشنهاد آمریکا مبنیبر اعطای مصونیت قضایی به اتباع آمریکایی را به صورت یک لایحه قانونی در هیتت دولت تصویب کرد.
چندی بعد این خبر به حضرت امام رسید و ایشان را به خروش و فریاد واداشت به طوری که در4 آبان 1343 ایشان طی نطقی تاریخی به رسوایی این اقدام ننگین پرداختند.
فرازهایی از سخنرانی ایشان چنین بود: « … دولت با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد، ملت ایران را از سگهای آمریکایی پستتر کردند.
اگر چنانچه کسی یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او میکنند؛ اگر شاه ایران یک سگ آمریکایی را زیر بگیرد بازخواست میکنند و اگر چنانچه یک آشپز آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگترین مقام ایران را زیر بگیرد، هیچ کس حق تعرض ندارد…». رژیم که در طول دو سالی که امام قیام کرده بودند، نتوانسته بود با هیچ شیوهای، ایشان را آرام کند، تنها یک راه پیش پای خود میدید و آن تبعید امام بود.
در شب 13 آبان 1343، صدها کماندو به همراه مزدوران ساواک به منزل امام در قم حملهور شدند ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و سپس با یک هواپیمای نظامی ایشان را به ترکیه تبعید کردند. این سرآغار هجرتی بود که 14 سال بعد پیروزی انقلاب اسلامی را به بار آورد.
روز دانشآموز 13 آبان 1357
در حالی که انقلاب اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی(ره) به روزهای سرنوشت سازی نزدیک میشد همه اقشار مردم ایران از زن و مرد و پیر و جوان، سعی در ایفا کردن نقش تاریخی خود و عمل به تکلیف الهی داشتند. در این میان دانشآموزان و نوجوانان شور و حال دیگری داشتند.
صبح روز 13 آبان 1357، دانشآموزان در حالی که مدارس را تعطیل کرده بودند، به سمت دانشگاه تهران حرکت کردند تا صدای اعتراض خود را به گوش همگان برسانند.
این جوانان پر شور و خداجو، گروه گروه، داخل دانشگاه شدند و به همراه دانشجویان و گروههای دیگری از مردم در زمین چمن دانشگاه اجتماع کردند. ساعت 11 صبح، مأموران، ابتدا چند گلوله گاز اشکآور در میان این جمعیت خروشان پرتاب کردند؛ اما، اجتماع کنندگان در حالی که به سختی نفس میکشیدند، صدای خود را رساتر کرده و با فریاد اللهاکبر، لرزه بر اندام مأموران مسلح شاه افکندند. در این هنگام تیراندازی آغاز شد و جوانان و نوجوانان بیگناه، یکی پس از دیگری، در خون خود غلتیدند. در این روز، 56 نفر شهید و صدها نفر مجروح شدند.
حضرت امام(ره) در پیامی به همین مناسبت فرمودند: «… عزیزان من صبور باشید، که پیروزی نهایی نزدیک است و خدا با صابران است … ایران امروز جایگاه آزادگان است… من از این راه دور، چشم امید به شما دوختهام … صدای آزادیخواهی و استقلالطلبی شما را به گوش جهانیان میرسانم.»
به خاطر گرامیداشت یاد و خاطره شهیدان دانشآموز، این روز در تاریخ انقلاب اسلامی به نام روز دانشآموز نامگذاری شده است.
تسخیر لانه جاسوسی ـ روز مبارزه با استکبار جهانی 13 آبان 1358
در ابتدای انقلاب و زمان حکومت دولت موقت با هدف وادار کردن آمریکا به استرداد شاه و اموال ملت ایران، دانشجویان تصمیم به اشغال سفارت آمریکا گرفتند. دانشجویان از دانشگاههای تهران، پلیتکنیک، صنعتی شریف، شهید بهشتی و … گرد هم آمدند و طی یک راهپیمایی تا سفارت آمریکا از دیوارهای سفارت بالا رفته و علیرغم مقاومت محافظین و آمریکاییها، سفارت را به تصرف کامل درآوردند.
در هنگام تسخیر سفارت، آمریکاییها به سرعت مشغول نابود کردن بسیاری از اسناد دخالتها و تجاوزارت و غارتهای خود شدند ولی پس از تسخیر سفارت به سرعت از نابودی باقیمانده اسناد جلوگیری شد و بعدها اسنادی که از لانه جاسوسی آمریکا به دست آمده بود چاپ شده و در اختیار همگان قرار گرفت. به محض انتشار این خبر، مردم بسیاری با خشم و انزجار مقابل لانه جاسوسی تجمع کرده و از حرکت دانشجویان حمایت کردند.
امام خمینی(ره) نیز در پیامی این حرکت را انقلاب دوم و بزرگتر از انقلاب اول نامیدند. این حرکت دانشجویان معترض، خشم آمریکاییها را برانگیخت و آنها که ناتوان از درک ملتی استقلالطلب و آزادیخواه بودند، دست به اقداماتی بر ضد جمهوری اسلامی ایران زدند؛ از آن جمله فشار آوردن به مجامع بینالمللی مانند سازمان ملل، سازمان کنفرانس اسلامی، شورای امنیت و …، ایجاد جو منفی تبلیغاتی علیه دانشجویان مسلمان و برخی اقدامات دیگر از جمله آنهاست.
اما پس از بیثمر ماندن، آنها به اقدامات جدیتری روی آوردند؛ از جمله قطع کامل روابط سیاسی در 20 مهر 1359، حمله نظامی به ایران و تجاوز به خاک کشورمان که به شکست مفتضحانه آنها در صحرای طبس انجامید و نیز محاصره اقتصادی و بلوکه کردن دارایها و اموال ایران و… که هیچکدام تاکنون درعزم ملت ایران برای مقابله با ظلم و بیعدالتی جهانی ومنشا اصلی آن در جهان یعنی استکبار جهانی و آمریکا خللی وارد نکرده است.
و اینگونه نام روز 13 آبان برای همیشه در تاریخ ایران ماندگار شد.
برچسب ها: 13آبان ، امریکا ، سفارت ، دانشجو
پاسخ رهبرانقلاب به شعار مرگ بر آمریکا
به گزارش خبرآنلاین، در بخش پرسش و پاسخ این نشریه، پاسخ رهبر معظم انقلاب به این سوال که « دلیل سر دادن شعار مرگ برآمریکا توسط ملت ایران چیست؟»، به این شرح آمده است:
اینکه می بینید ملت ما…«مرگ بر امریکا » را فراموش نمیکند، به خاطر این است که غفلت از توطئه استکبار جهانی همان، و اسیر توطئه شدن همان. در واقع «مرگ بر امریکا» یی که مردم ما می گویند، مثل همان «اعوذ با… من الشّیطان الرّجیم » است که اول هر سوره قرآن قبل از «بسم ا…الرّحمن الرّحیم» گفته مییشود. استعاذه به خدا از شیطان رجیم برای چیست؟ برای این است که انسان مؤمن یک لحظه حضور شیطان را فراموش نکند؛
یک لحظه از یاد نبرد که شیطان آماده حمله به او و انهدام حصار معنوی و ایمانىِ اوست. «مرگ بر امریکا » هم برای این است که ملت فراموش نکند سلطه گران جهانی منافع سرشاری که در این کشور داشته اند و دست آنها کوتاه شده، از یاد نبرده اند. آنها همیشه دنبال این هستند که همان منافع را باز در داخل این کشور برای خودشان تأمین کنند و به قیمت نابودی استعداد جوانان و آینده این کشور، بر ثروت و علم و فناوری خود بیفزایند.
چرا مرگ بر آمریکا
حجت الاسلام سیدرضا اکرمی در گفت و گو با خبرآنلاین با اشاره به تاکید رهبری در رابطه با موضوع “نفوذ” اظهار داشت: حدیثی از ائمه اطهار وجود دارد که می گوید “تا هنگامی که ندیده ای شیطان مرده است از مکر او ایمن مباش". بر همین مبنا ما هم اگر آمریکا را شیطان می دانیم که م یدانیم هرگز نباید از مکر و نیرنگ آن غافل باشیم.
نماینده سابق تهران با بیان اینکه 11 ساله بودم که کودتای 28 مرداد 32 را تجربه کردم، اظهار داشت: من آن روز دیدم که مردم از صبح تا ظهر زنده باد مصدق و مرگ بر شاه می گفتند، اما از ظهر به بعد شعارها به مرگ بر مصدق و زنده باد شاه تغییر کرد! و این نتیجه نقشه ها و برنامه ریزی آمریکا و انگلیس بود.
اکرمی تاکید کرد: ما از آن روز به بعد از آمریکا جز حیله و نیرنگ ندیدیم. بعد از انقلاب هم از جنگ تحمیلی گرفته تا برقراری تحریم ها، آمریکا همه تلاش خود را کرده تا انقلاب را زمین بزند. به همین دلیل شعار مرگ بر آمریکا همچنان ادامه دارد.
عضو جامعه روحانیت مبارز با بیان اینکه مقام معظم رهبری با تجربه و آگاهی بیشتری که دارند، از مکر آمریکا آگاه هستند و بر همین اساس نسبت به نفوذ آن هشدار می دهند، گفت: درست است که آمریکا در این مسیر تنها نیست و دیگر کشورها از جمله انگلیس و فرانسه و ترکیه و عربستان هم به دنبال مقابله با انقلاب اسلامی هستند، اما آمریکا به عنوان «امام الکفر» مکرش از همه بیشتر است.
اکرمی ادامه داد: همین الان با اینکه بعد از مدت ها مذاکرات هسته ای بالاخره تواف و برجام امضا شد، اما آمریکایی ها به جای نشان دادن حسن نیت، مرتب از ادبیات تهدید استفاده می کنند. در واقع آنها به دنبال سلطه دیگری هستند.
وی با رد برخی از تحلیل ها مبنی بر اینکه برجام امکان نفوذ را تسهیل کرده است، گفت: اگر برجام به درستی اجرا شود، راه نفوذ بسته خواهد بود. اما اگر درست اجرا نشود نه فقط برجام بلکه در رابطه با هر موضوعی همیشه خطر نفوذ دشمن وجود دارد.
نماینده سابق تهران تاکید کرد: دولت تحت فرامین رهبری، کاملا به هوش است که راه نفوذ را در کشور ببندد.
زینب و محرم
زینب و محرم
زینب و محرمزینب است و یک وسعت تاریخ، حریّت و شجاعت.
زینب است و یک آغوش معطّر، عفاف و حیا،
زینب است و یک دهان فریاد و خروش بر ضدّ ستم وافشاگری بر ضدّ سلطه فریب!
مردانمان، از او درس جوانمردی میآموزند،
زنانمان، در مکتب او، الفبای دینداری و حقمداری و دفاع از امام و رهبر و پرستاری از روحهای خسته و دلهای آزرده میآموزند.
ای زینب، ای تندیس صبر و وفا! حدیث وفا را از روزی آموختیم، که پروانهوار، گِرد شمع حسین میچرخیدی و خود را به آتشِ این عشق میزدی.
«صبر» را از تو آموختیم، که از دریای خون گذشتی و شهادتِ هفتادودو ستاره را با چشم دیدی و بر پیکر خورشید و حنجر خونین بوسه زدی.
ای زینب، ای آینه «فاطمهنما»!
اگر تو نبودی، موج خونهای کربلا، فراتر از آن دشتِ سرخ نمیرفت.
اگر خطابههای حماسی تو نبود، فریاد شهیدان، در هیاهوی شادی و سرمستیِ کوفیان و شامیان گم میشد.
اگر تو نبودی، «کتاب شهادت» را چه کسی تفسیر میکرد؟
«پیام خون» را چه کسی به خفتگان بستر غفلت میرساند؟
ای زینب، ای پرستار بیمار کربلا!
ای زینب، ای اسوه همسران و مادران و خواهران و دخترانِ «شهدا»!
ای زینب! ای دختر ولایت، ای خواهر شهادت، ای الگوی صبوری!
نامت، هماره درسآموز باد،
و یادت همیشه الهام بخش «عزّت» و «شرف».
«زینب»، آن شیر زن، آن «اسیر آزادیبخش»، از خون حسین(ع) پتکی ساخت و بر سر خفتگان «شهر افسوسِ» یزیدْ ساخته فرو کوفت و پیام آن «ثار»های جوشان و مقدس را به گوش همه بیخبران و اغفال گشتگان رساند.
«زینب»، زینت پدر بود، و … یار برادر، رسول خون شهید، مفسر کتاب کربلا، و مبیّن درسهای عاشورا…
اگر خطبههای شورگستر زینب نبود، کربلا فراموش شده بود.
اگر آن سخنرانیهای افشاگر نبود، خون شهدا هدر میرفت.
و … اگر آن تبیینها و تفسیرها نبود «عاشورا» تحریف میشد.
اگر خطابه زینب نبود، کتاب عاشورا، بدون نتیجهگیری خاتمه مییافت.
اگر زینب نبود، جلد دوم «دفترخون»، نگاشته نمیشد.
زینب، پیک انقلاب و پیامگزار خون شهدا بود.
زینب، اسیری بود، آزادیبخش، که آزادی را، با اسارت خویش، برای ملّت به ارمغان آورد. و آزادی را از «اسارت» آزاد کرد.
پس از شهادت، مرحله دوم نهضت عاشورا به دوش زینب(س) و سجّاد(ع) و اسیران اهلبیت بود. این آزادگان، رسالت تفسیر خون و شهادت را به دوش گرفتند و درس «آزادی» در «اسارت» را به همه ی کربلاییان تاریخ آموختند.
منبع : سازمان آموزش و پرورش استان خراسان
یاران! این قافله، قافله عشق است
یاران! این قافله، قافله عشق است
یاران! این قافله، قافله عشق استآماده باشید که وقت رفتن است… الرحیل! الرحیل! اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را! عقل میگوید بمان و عشق میگوید برو؛ و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود…
عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نَبُرد، عشق را در راهی که میرود، تصدیق خواهد کرد…
آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصلهای نیست
یاران شتاب کنید که قافله در راه است
میگویند که گنهکاران را نمیپذیرند؛ آری گنهکاران را در این قافله راهی نیست
اما پشیمانان را میپذیرند
یاران! این قافله، قافله عشق است.
هر بامداد این بانگ از آسمان میرسد که: الرحیل، الرحیل.
از رحمت خدا دور است که این باب شیدایی را بر مشتاقان لقای خویش ببندد.
این دعوت فیضانی است که علی الدوام، زمینیان را به سوی آسمان میکشد و…
بدان که سینه تو نیز آسمانی لایتناهی است با قلبی که در آن، چشمه خورشید میجوشد
و گوش کن که چه خوشتر نمیدارد در تپیدن؛ حسین، حسین، حسین، حسین.
نمیتپد، حسین حسین میکند.
یاران! شتاب کنید که زمین نه جای ماندن، که گذرگاه است…
گذر از نفس به سوی رضوان حق.
هیچ شنیدهای که کسی در گذرگاه، رحل اقامت بیفکند؟…
و مرگ نیز در اینجا همان همه با تو نزدیک است که در کربلا
و کدام انیسی از مرگ شایستهتر؟
که اگر دهر بخواهد با کسی وفا کند و او را از مرگ معاف دارد…
حسین که از من و تو شایستهتر است.
منبع : خبرگزاری ایسنا