میدونی اسم این کارت چیه
#به_قلم_خودم
برای قرارکاری باید با دوستم زهرا جایی میرفتیم به همین خاطر من با دوستم زهرا هماهنگ کرده بودم برای ساعت9 صبح که همدیگر راکنار
پارک ببینیم برعکس ترافیک ماندن های همیشگیمان هردو سروقت رسیدیم واین درتهران یعنی چیزی شبیه معجزه.
وقتی به هم رسیدیم احوالپرسی کردیم ومن به زهرا گفتم بریم سریع یه ماشین بگیریم که نیم ساعت بیشتر وقت نداریم ماشین گرفتیم وبرعکس قانون زنان که سکوت برایشان معنا ندارد سکوت کرده بودیم صدای زنگ موبایل زهرا سکوتمان راشکست واو شروع کرد با موبایل حرف زدن وهزاران عزیزم وقربانت برم وازاین حرف ها گفتن تاقطع کرد خواستم بگم این کی بود این همه قربان صدقه اش رفتی که قبل ازپرسش من خودش شروع کرد دوستم سارا بود اصلا اخلاق خوبی نداره باآدم کنار نمیاد دختره لوس. من که این دوگانگی اخلاق زهرا عصبانیم کرده بود به شوخی گرفتم وگفتم نکنه پشت سرمنم این جوری حرف میزنی؟ دست پاچه شدو گفت نه به خدا چطور مگه
؟
گفتم دوست داری بدونی اسم این کاری که الان کردی چیه؟ میدونست چیکار کرده ولی محض تلنگر باید بهش یاد اوری میکردم گفتم دختر خوب اولا یه غیبت کردی ودوما بدتر از اون دورویی کردی پیشش تعریف کردی وپشتش غیبت
نقطه ضعفش رو میدونستم علاقه خاصی به امام زمان عج داشت به همین خاطر ازفرصت استفاده کردم وگفتم میدونی با کاری که کردی ازامام زمانت دور شدی؟
این را که گفتم بغضش ترکیدومشغول نوشتن پیامک عذرخواهی شد