پیاده روی مجازی من
قتی میشنوم کسی برای سفر اربعین راهی است
باخودم میگویم منم میخواهم بروم اما چگونه
چشمانم رامیبندم ودرخیالم مشغول جمع آوری وسایل میشوم خیلی حساس سعی میکنم چیزی جانماند
چندهدیه هم برای کودکان میخرم عروسک مخملی
ازآشنایان حلالیت میگیرم وراهی میشوم مرز رارد میکنم شوق زیارت نمیگذارد خسته شوم
ازهرکدام.ازموکب ها چایی وغذایی با طعم بهشتی میخورم
مگرمیشودپذیرایی خادمان حسین بهشتی نباشد؟
اولین موعودگاه من بین الحرمین درخیالم انگار وارد قصری باشکوه میشوم
اول به زیارت چه کسی بروم امام حسین علیه السلام یا حضرت عباس علیه السلام
تصمیم میگیرم برای کسب اجازه به محضر قمربنی هاشم بروم
شوق زیارت زبانم رابند آورده وتوانایی حرف زدن ندارم زیارتی میکنم وبه محضر امام شهیدم برمیگردم
وتمام دلتنگی هایم رابرایش میگویم
یادت آمد ؟؟آری دلتنگی رقیه ودلتنگی اش
بعد اززیارتش به محضرحضرت علی علیه السلام مشرف میشوم
کاملا معلوم است که داغدارفرزنداست
دلداریش میدهم وسرسلامتی میگویم
همه امام های شهرعراق رازیارت میکنم
وبا کوله باری ازعشق ومحبت برمیگردم
چه سفرخوبی بود
کاش دربیداری نصیبم شود
خدایا قبول کن زیارت مجازی ام را