چرا خدابه جای دستور برنامه پیشنهادی نمیدهد ؟
ؤال دوم) چرا خدا بهجای دستور، برنامۀ « پیشنهادی» نمیدهد؟
پاسخ اول) چون خدا دوستمان دارد/ خدا هرکسی را بیشتر دوست داشته باشد بیشتر به او دستور میدهد/ خدا نماز شب را بر پیامبر(ص) واجب کرد/ محبت خدا را پشت دستوراتش ببین!
پاسخ دوم) منیّت انسان فقط با دستور از بین میرود
خدا با دستور دادن، تو را از یک عیب بزرگ به نام «انانیت» نجات میدهد/ چقدر زشتند آنهایی که خوب شدهاند اما «من» دارند!
انگار خدا میفرماید: این کار خوب، قشنگ است؟ میگویی: بله! میگوید: انجامش میدهی؟ میگویی: بله، انجام میدهم! میگوید: میخواهی یک کاری کنم که وقتی این کار را انجام میدهی، انانیت تو هم از بین برود؟ میگویی: بله! میگوید: پس بگذار من به تو دستور بدهم و تو انجام بده! حالا میخواهی حسابی رویت اثر بگذارد؟ میگویی: بله. میگوید: «بگذار در کنار این دستور، یک فریاد هم بر سرت بزنم و یک جهنم هم بگذارم!»
بله، جهنم خیلی هولناک است، اما در عوض باعث میشود که انانیت تو از بین برود. آنوقت اگر کار خوبی کردی، به خودت میگویی: «من غلط میکردم اگر این کار را نمیکردم!» آنوقت هم خوب میشوی و هم اینکه «من» نداری!
پاسخ سوم) ما یک گرایش فطری داریم به نام «میل به عبد بودن و مطیع امر مولا بودن»
ما یک عشق پنهان داریم به نام عبد بودن، به نام مولا داشتن، به نام وابسته بودن، به نام مطیع بودن، به نام امر دریافت کردن! خُب، این خواستۀ فطرتم را چگونه پاسخ بدهم؟ باید برگردی به خدا بگویی: «خدایا! من عشقی در وجودم هست که دوست دارم مال تو باشم. دوست دارم بردۀ تو و عبد تو باشم، میشود به من امر و نهی کنی؟»
انگار خدا میفرماید: «من به تو دستور میدهم، برای اینکه تو عاشق این هستی که من به تو دستور بدهم!» این کشش، یک کشش فطری است، این یک کشش فطری پنهان است، این جزء همان دفینههای عقول انسانهاست! هرکسی که این کشش در او بیدار شد، جشن تکلیف بگیرد! چون میگوید: «مولای من به من لطف کرد، به من دستور داد، رابطۀ عاشقانه آغاز شده، کار از نظربازی گذشته و به پیغام و پسغام کشیده!»
پس چرا احساس میکنم دوست دارم مستقل بشوم؟/ خدا احساس استقلال را در تو قرار داده تا عبدِ کسی غیر از خدا نشوی تا بتوانی به مقام عبد خدا برسی