خطر اعتماد نابجا به دشمن
خطر اعتماد نابجا به دشمن
* به هر اظهار ایمانی اعتنا نکنید. زیاد گوش بدهید. اینکه از چه راهی برای ضربه زدن وارد میشوند. یک عده از یهودیها گفتند: برای اینکه کمر اسلام را بشکنیم… یک طرحی ریختند. گفتند: چه کار کنیم؟ گفتند: صبح میرویم و میگوییم: یا رسول الله! ما ایمان آوردیم. ما علمای یهود هستیم. دانه درشتهای یهود مسلمان شدیم. پای سخنرانی پیغمبر مینشینیم و یک مدتی که گذشت، به پیغمبر میگوییم: آقا راستش را بخواهی، حرفهای تو قانعکننده نبود، ما به همان یهودیت برگردیم. این دو فایده دارد. یکی اینکه دل مسلمانها خالی میشود، میگویند: عجب! علمای یهود هم که آمدند، برگشتند. معلوم میشود… علمای یهود که از ما بهتر هستند. ما بتپرست بودیم، ما برای زمان جاهلیت هستیم. علمای یهود وقتی برگشتند… یکی اینکه دل مسلمانها خالی میشود، دوم اینکه یهودیهای دیگر هوس مسلمان شدن نمیکنند. میگویند: برو بابا، علمایی هم که رفتند برگشتند. مثل اینهایی که تهران میآیند و شهر خودشان برمیگردند. وقتی برگشتند، دیگران میگویند: مگر ندیدی، پسرعمویت هم تهران رفت و کاری نکرد و برگشت. همینجا بمان. این دو فایده دارد. این طرح را طراحی کردند. خدا به پیغمبر وحی کرد، که به مسلمانان بگو، امروز یک عده از علمای یهود میآیند، مسلمان میشوند، از آمدنشان شاد نشوید. بعد هم وسط منبر من بلند میشوند و میروند، از رفتنشان دلتان فرو نریزد. یعنی اظهار ایمان میکنند. به هر اظهار ایمانی اعتماد نکنید. آیهاش را بخوانم. «آمِنُوا بِالَّذِی أُنزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهَارِ» (آلعمران/72) حالا از این آیه کلمهی «النَّهَارِ» را میدانید. یعنی روز. «وَجْهَ» هم یعنی صورت. «وَجْهَ النَّهَارِ» یعنی صبح بروید «آمَنُوا» ایمان بیاورید. «وَاکْفُرُوا» کافر بشودی، «آخِرَهُ» صبح ایمان بیاورید، غروب برگردید. دو فایده دارد، مسلمانها دلشان خالی میشود، آنها هم در یهودی بودنشان سفت میشوند. دیگر هوس مسلمان شدن نمیکنند. پس به هر اظهار ایمانی اطمینان نکنید.