درمان قلب مریض برای رسیدن به قلب منیب و سلیم
- درمان قلب مریض برای رسیدن به قلب منیب و سلیم
امیدوارم که همینطور که فرشها را تکان میدهیم، خانهمان را تکان میدهیم. دلمان را هم تکان بدهیم. کینهی کسی در دل ما نباشد. در قرآن سه تا قلب داریم. یک قلب سلیم داریم. «إِلَّا مَنْ أَتىَ اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ» (شعرا/89) قلب سالم یعنی قلب پاک، نه کینه دارند. نه عقده دارند. نه تکبر دارد. نه حسود است. نه بخیل است. یک قلب را میگوید: «وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنیبٍ» (ق/33) قلب سلیم در قرآن هست، قلب منیب هم هست. قلب مریض هم هست. قلب مریض هم شما نمیدانید. «فی قُلُوبِهِمْ مَرَض» (بقره/10) سه تا قلب داریم. قلب سلیم، قلب منیب، قلب مریض!
شما الآن در آرایش آشپزخانه، در آرایش اتاق، اگر در خانه دخترت آرایش نکند، خانه را زیبا نکند، میگویی: خانم ببین جای تو اینجا نیست، اینجا است. همینطور که به ظاهر خانه دقت میکنیم، به ظاهر نماز هم دقت کنیم.
من چند روز پیش یک جایی صحبت میکردم، که نمازتان را درست کنید. نماز میخواند ولی غلط میخواند. شما اگر گفتی: «عالم» اینطور که من میگویم، «عالم» یعنی سواد دارد. اما اگر گفتی «آلم»، یعنی مرض دارد. «اللهم صل» یعنی درود بفرست. «اللهم سل» با «سین»، یعنی خدایا او را بکش. مثل شماره تلفن است. شماره 21 یک استان است، 31، 41 یک استان دیگر است. مثل آمپول است. آمپول در رگ خوب میکند، در گوشت درد میآید. مثل سوییچ ماشین است که کم و زیاد شود قفل باز نمیشود. نماز را باید درست کنیم. حرفهایم را که زدم یک نفر بلند شد، گفت: آدم تحصیل کردهای هم بود. منتهی همه به او خندیدند، جلسه هم جلسهی فرهیختگان بود. منتهی خوب او بلند شد گفت: آقا خدا که میداند ما چه میخواهیم بگوییم، حالا شما آخوندها گیر میدهید، سین بگو، صاد بگو! خدا که میداند. اصل دل است که دارد با خدا حرف میزند. این عبارتها مهم نیست. به او گفتم: من اگر چای را در آفتابه کنم بدهم میخوری؟ اصل چای است، از آفتابه بخور! همه جلسه خندیدند. ما باید هم پوستمان خوب باشد و هم مغزمان. شما پوست تخمه را بکاری سبز نمیشود. مغز تخمه را هم بکاری، سبز نمیشود. هم باید باطن خوب باشد. به بعضیها میگویی: خانم تو که باطنت خوب است، ظاهرت را هم خوب کن. میگوید: اصل باطن است. هم اصل باطن است، هم اصل ظاهر است. ظاهر و باطن باید هردو خوب باشد. هم کمیت، هم کیفیت. کمیت باید خوب باشد، زیاد باشد. «واذکروا الله کثیرا» زیاد باشد. کیفیت هم میگوید: «فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون/2)
چون در آستانهی شهادت حضرت زهرا هستیم، یک جمله هم راجع به حضرت زهرا بگویم.
ما راهمان راه استدلال است. در قرآن چقدر گفته «قُلْ هاتُوا بُرْهانَکُم» (بقره/111) استدلال، دلیل بیاور. بیخودی تعصب نداشته باش. دلیل بیاور. بعد از دلیل و معجزه، آخرین مرحله مباهله است. که بیایید با هم نفرین کنیم. هر نفرینی گیرا شد، معلوم میشود نفرین کننده راهش حق است. با مسیحیها بنا شد که پیغمبر نفرین کند. بنا شد که مسیحیها نیروهایشان را بیاورند، پیغمبر هم نیروهایش را بیاورد، با هم نفرین کنند. شما که با استدلال قانع نشدید. با معجزه هم قانع نشدید. ببینیم چه کسی نفسش گیرا است. این را مباهله میگویند. پیغمبر وقتی میخواست مباهله کند، زهرا را با خودش برد. یعنی چه؟ یعنی پیغمبر دعا کند با آمین زهرا، تکلیف یکسره شود. زهرا کسی است که دعای پیغمبر با آمین او مستجاب میشود. این خیلی مسألهی مهمی است.
آقای قرائتی