دلیل عزاداری برای واقعه عاشورا چیست ؟
چرا باید به یاد وقایع عاشورا عزادارى کرد؟
تا این جا فهمیدیم که باید در جامعه عواملى را ایجاد کرد تا احساسات و عواطف دینى مردم را تحریک کند و آن ها را برانگیزاند تا کارى مشابه کار سیدالشهداء(علیه السلام)انجام دهند; راه او را ادامه دهند و نسبت به این امر مهم علاقه پیدا کنند. اما موضوع دیگرى که در این جا مطرح مىشود این است که یگانه راه برانگیختن احساسات و عواطف عزادارى و گریه نیست. عواطف انسان ممکن است با مراسم جشن و سرور هم تحریک شود. مىدانیم که در ولادت هاى مبارک، در میلاد خود سیدالشهداء(ع)، وقتى مراسم جشن برگزار مىشود، مدح ها خوانده مىشود و مردم از طریق آن ها شور و نشاطى مىیابند. سؤال سوم این است که چرا براى تحریک احساسات از مراسم شاد استفاده نمىکنید؟ چرا باید گریه کرد؟ چرا باید به خود زد؟ چرا باید زنجیر بزنیم؟ بیاییم به جاى این کارها جشن بگیریم، نُقل و نبات پخش کنیم، شیرینى بدهیم، مدح و سرود بخوانیم، تا احساسات مردم تحریک شود.
جواب این است که احساسات و عواطف انواع مختلفى دارد. تحریک هر نوع احساسات و عواطف، باید با حادثه مربوط متناسب باشد. حادثه اى که بزرگ ترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا کرد، حادثه شهادت ابى عبد الله بود. او بود که مسیر تاریخ اسلام را عوض کرد. او بود که درسى براى حرکت، براى نهضت، براى مقاومت و براى استقامت تا روز قیامت به انسان ها داد. براى آن که آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس جشن و شادى کافى نیست. باید کارى متناسب با آن حادثه انجام داد. یعنى باید کارى کرد که حزن مردم برانگیخته شود، اشک از دیده ها جارى شود، شور و عشق در دل ها پدید آید. و در این حادثه چیزى که مىتواند چنین نقشى را بیافریند، همین مراسم عزادارى و گریستن و گریاندن دیگران است; در حالى که خندیدن و شادى کردن هیچ وقت نمىتواند این نقش را ایفا کند. خندیدن هیچ وقت آدم را شهادت طلب نمىکند. هیچ وقت انسان را به شلمچه نمىکشاند. هیچ وقت نمىتوانست سختىها و مصیبت هاى هشت سال جنگ را بر این مردم هموار کند. این قبیل مسائل عشق دیگرى مىخواهد که از سوز و اشک و شور پدید مىآید. راه آن هم همین عزادارى ها است. این سؤال سوم که چرا ما باید براى زنده نگه داشتن خاطره سیدالشهداء(علیه السلام) عزادارى و گریه کنیم.