شبهه عاشورا 2
حال بیایید فرض را بر این بگیریم که عبارت صحرا مورد استفاده همگان باشد و در کتابها نیز چنین عبارتی ثبت شده باشد، به فرستنده این شبهه باید گفت: هرچند شما قطعا فارس زبان هستید و با واژههای زبان مادری خویش آشنا میباشید و بعلاوه از تحصیلات خوبی نیز برخوردارید اما تذکر یک نکته خالی از لطف نمیباشد:
واژه صحرا به معنای سرزمین وسیع است و گاه معادل واژه دشت (به عنوان مثال دشت لاله، هر چند این عبارت را شما در اشکال آخر خود هم به کار برده اید) به کار میرود این واژه الزاما به معنای سرزمین خشک و بی آب و علف نیست (جهت کسب اطلاعات بیشتر به کتاب لغتنامه دهخدا ذیل عنوان صحرا مراجعه فرمایید) هم اکنون نیز بسیاری از مردم روستایی نقاط مرکزی ایران، به محدوده خارج از روستا، کلمه صحرا اطلاق میکنند. مثلا بجای اینکه بگویند: رفته سر زمین کشاورزی، میگوید: رفته صحرا. به نظر شما آیا به زمین کشاورزی میتوان گفت: سرزمین بیآب و علف؟.
معنایی که شما از کلمه صحرا برداشت کردهاید (و مجریان شبکههای ماهوارهای و فرستده این شبهه نیز بر اینگونه فهمیدن اصرار دارند تا بتوانند به اهدافشان برسند) در فارسی با عبارت «بیابان» مطرح میشود. کلمه بیابان ریشه در کلمه: «بیآب» دارد یعنی محل فاقد آب.
در ادامه آمده است: واقعه عاشورا در تابستان گرم و جهنمی رخ داده.
پاسخ به این سوال نیاز به ذکر یک مقدمه دارد: در علم تاریخ کتابها را به دو دسته کلی تقسیم میکنند: کتابهای منبع و کتابهای مرجع. منابع کتابهایی هستند در زمانهای بسیار قدیم نگاشته شدهاند، و کتابهای مرجع کتابهایی هستند که در همین سدههای اخیر نوشته شدهاند و از لحاظ قدمت و سابقه درجه دوم به حساب میآیند. (پایان مقدمه)
اولا بدلیل محدودیت علم و امکانات سفر در زمانهای قدیم احتمال اشتباه توسط نویسندگان منابع وجود داشته است (و انسان موجودی است که خطا در وی راه دارد) اما علیرغم همه این حرفها، در صورت امکان تنها یک منبع و مجددا تاکید میکنم تنها یک منبع نام ببرید که ادعا کرده باشد واقعه کربلا در تابستان گرم و جهنمی رخ داده است؟ ما نیز از این منبع استفاده کرده و به نقد آن خواهیم پرداخت. (این حرف صرفا ادعایی که دشمنان به شیعیان نسبت میدهند).
نکتهای که آن را ادعا میکنیم و منکر آن نیستیم گرمای هوا در همان فصل مورد ادعا است. به گونهای که شخص اگر در حال تکاپو باشد و آب هم نداشته باشد او را به زحمت و سختی میاندازد. در مورد این مسئله میتوانید به کسانی که در این فصل به کربلا مشرف شدهاند مراجعه فرمایید که بحمدالله تعدادشان هم کم نیست. جالب آنکه خود نویسنده شبهه نیز به این امر واقف بوده و منکر گرما نشده، اما زیرکانه عناوینی همچون «جهنمی» به آن میافزاید تا بتواند شبهه خویش را پیاده و به خواننده بقبولاند.
در پاسخ به این سوال که چطور با وجود حیواناتی که داشته اند تشنه بوده اند باید گفت:
موضوع تشنگى و عطش امام حسین(ع) و اصحابشان در کربلا حقیقتی است که نه تنها مورخان (در این مورد علاوه بر منابع متعدد تاریخى، میتوان به انبوهى از ادبیات شکل گرفته پس از واقعه کربلا نیز اشاره کرد؛ یعنى، موضوع به قدرى مسلّم و جدّى بوده است که، شاعران نامدار، براساس آن شعر سرودهاند. براى مطالعه بیشتر ر.ک: 1- طبرى، تاریخ الامم والملوک، (م310)ترجمه ابو القاسم پاینده، تهران، اساطیر، چ پنجم، 1375ش، ج7، ص 2963 به بعد؛ 2- ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، (م 356)، تحقیق سید احمد صقر، بیروت، دار المعرفة، بى تا، ص84 به بعد؛ 3- أبو الفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر الدمشقى، 4- البدایة و النهایة، (م 774)، بیروت، دار الفکر، 1407ق، ج8، ص 174 به بعد؛ 5- سید ابن طاووس، اللهوف فی قتلى الطفوف، قم، انوارالهدی، 1417ق، ص47 به بعد؛ 6- ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، تحقیق: جواد قیومی، نشرالفقاهه، 1417ق؛ 7- علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 45، ص 149 - ج 101، ص 46) از آن یاد کرده اند بلکه امام زمان (عج) نیز در زیارت ناحیه مقدسه به آن اشاره نموده، میفرمایند:«فَمَنَعُوکَ الماءَ وَ وُرُودَه»«پس آب و ورود بر آن را بر تو ممنوع کردند». براى کسى که اندکى در منابع تاریخى و ادبى سیر کند، تردیدى باقى نمىماند که یکى از ویژگىهاى واقعه عاشورا، محدودیت آب براى اهل بیت(ع) بوده است. مدّت زمان محاصره و قطع راه ارتباط با آب از روز هفتم محرم بوده است؛ و در این فاصله امام حسین(ع) به طرق گوناگون آب مورد نیاز اردوی خویش را تامین میکرده است. بنابر روایت ابن اعثم و ابن شهراشوب، امام حسین(ع) در جلوی خیمه چاهی حفر کرد که آب گوارایی داشت. ابن اعثم در این باره اظهار می دارد که: «چون عطش بر ایشان غالب گشت، حسین(ع) تبری برگرفت و از سمت خیمه زنان، نوزده گام به سوی قبله رفت، و زمین را کند. چشمه آبی ظاهر شد، آبی گوارا و شیرین. سپس به اصحابش دستور داد آب بخورند و مشکها را پر کنند»( ابن اعثم کوفی، کتاب الفتوح، مصحح: طباطبایی مجد، مترجم: مستوفی هروی، آموزش و پرورش، تهران، 1372ش، ص 893؛ ، ابن شهراشوب، مناقب آل ابی طالب،مصحح: رسولی محلاتی، موسسه انتشارات علامه، بیتا، ج4، ص50)