خواص سرکه سیب
سالیان سال مردم معتقد بودند سرکه سیب، بعنوان ماده ای بر علیه عفونت و حتی پوکی استخوان و نیز برای هضم بهتر موادغذایی موثر است.
سرکه سیب از بروز سرطان پیشگیری هم می کند. اگر چه سرکه سیب سرطان را درمان نمی کند ، ولی به دلیل داشتن آنتی اکسیدان ، رادیکال های آزاد را در بدن از بین می برد. رادیکال های آزاد ترکیبات خطرناکی هستند که در اثر اکسیداسیون به وجود می آیند و باعث تخریب سلول های بدن، پیری زودرس سلول ها و ایجاد سرطان می شوند.
بتاکاروتن آنتی اکسیدان مهمی است که در سرکه سیب وجود دارد و رادیکال های آزاد را خنثی می کند. سرکه سیب علاوه بر بتاکاروتن ، ماده دیگری نیز دارد که از سرطان جلوگیری می کند . نام این ماده پکتین است.
پکتین یک نوع فیبر غذایی است. مطالعات نشان داده که دریافت زیاد فیبر از بروز سرطان و به خصوص سرطان روده جلوگیری می کند، زیرا فیبرها با مواد سرطان زا در روده ترکیب می شوند و باعث دفع سریع تر آنها از بدن می شوند.
سایر فواید سرکه سیب به شرح زیر است:
1- سرکه سیب دارای خاصیت آنتی بیوتیکی و ضدعفونی کننده است. ضد باکتری و ضد قارچ است و باعث ارتقاء عمل سیستم ایمنی بدن در مقابله با عوامل بیماری زا می شود.
2- مقدار پتاسیم بدن را تنظیم می کند، در نتیجه به حفظ تعادل اسیدی- بازی خون کمک می کند.
انتقاد پذیری وعیب گریزی
افراد را به طور کلّی، به سه گروه می توان تقسیم کرد:
الف:افرادی که خود را «از هر جهت کامل می دانند!» و با وجود نقص های مختلف، به آنها توجّه ندارند، خود را سرآمد و خبره می پندارند از دیگران بی نیاز می دانند، نه آگاهی به عیب دارند و نه برای رفع آنها اقدام می کنند!
آن کس که نداند و نداند که نداند در جهل مرکّب،ابـد الدّهر بماند
ب: اشخاصی که عیب و ایرادهای خود را احساس کنند و اگر دیگران تذکر دهند و گوشزد کنند با تواضع و فروتنی می پذیرند و برای رسیدن به مقام بالاتر، با کوشش فراوان، در صدد رفع آنها برمی آیند.
ج:افرادی که عیب و نقص هایی در وجود خویش احساس می کنند، یا از ترس گرفتار شدن به لغزش، یا از بیم مبتلاشدن به وضع بدتر، از دیگران می خواهند که عیب و ایرادها را به آنان یادآور شوند و به یاری آنان بشتابند، این حالت عالی ترین روحیه و بلندترین فرهنگ زندگی ساز است.
اکنون مسأله برطرف کردن عیب ها و راه های چاره را، به طور خلاصه مطالعه می کنیم:
1. برای تکامل
همه ما، برای رسیدن به تکامل انسانی آفریده شده ایم،امّا نداشتن آگاهی لازم، پیروی از هوای نفس، قانع شدن به منافع مادّی زودگذر و گاهی دوستان ناباب، ما را از هدف مقدس باز می دارد.
جان لاباک آویبوری (1834 ـ 1913 م) دانشمند بزرگ انگلیسی که کتاب «در جست و جوی خوش بختی» او ده ها بار چاپ شده و به زبان های معروف دنیا ترجمه گردیده، می نویسد:«ما را برای تکامل آفریده اند، باید همیشه احساس کنیم که امروز بهتر از دیروز هستیم و در عین حال، برای فردا نقشه عالی تر و بهتر طرح کرده باشیم».1
قرآن کریم با تعبیر:«قد افلح من زکّیها».یعنی با برطرف نمودن معایب و کاستی ها و تزکیه نفس، ما را به فلاح و تکامل انسانی رهنمون ساخته است.(سوره شمس،آیه9)
2. خطر بزرگ
امام علی (ع) فرموده:«جَهلُ المرءِ بِعُیوبِه من اکبر ذنوبه».2
ناآگاهی انسان به عیب هایش، از بزرگ ترین عیب های اوست.
همچنین فرموده:«من اشدِّ عُیوب المَرء أن تخفی علیه عُیوبُهُ»3
از بزرگ ترین عیب های انسان این است که عیب هایش برای او پنهان [ناشناخته] باشد.آویبوری، می نویسد:«ما غالبا از فرط نادانی معایب خود را نادیده می گیریم و پرده ای از غفلت و تجاهل روی آن می کشیم تا به این وسیله، خود را گول بزنیم، واقعاً تعجّب آور است!».4
اگر نسبت به معایب اخلاقی و رفتاری خویش ناآگاه باشیم، یا آنها را نادیده بگیریم، یا با پنهان ساختن آنها خود را فریب دهیم، بزرگ ترین ضربه را به خود وارد آورده ایم و خطرناک ترین کار را مرتکب شده ایم!
3. فرا فکنی و حق گریزی
افرادی که به معایب و نواقص خویش توجّهی ندارند و برای رفع آنها انتقاد پذیر نیستند و اقدامی صورت نمی دهند، غیر از این که خود را از رسیدن به «تکامل انسانی» محروم ساخته اند، گاهی برای مسئولیت گریزی، مرتکب فرا فکنی می شوند و آن گاه که در زندگی، با موانع و تلخی ها مواجه می شوند، همه گناهان را به گردن دیگران یا «زمانه» می اندازند و در بیان امام علی(ع) آنان «اشرار» معرفی شده وآن حضرت می فرماید:«افراد شرور پیوسته در مقام عیب جویی دیگران هستند و به خوبی های آنان توجّهی ندارند؛مانند «مگس» که جاهای سالم و تمیز بدن را رها می کند و روی نقطه آلوده و چرکین می نشیند».5
ثانیاً، با توجه به چنین روحیه ای، وقتی افراد معیوب، خود را ناموفّق و به تنگنا رسیده احساس می کنند، برای فرار از مسئولیت، همه گناهان را به گردن دیگران می اندازند، تا بلکه بدین وسیله خود را تسکین داده و تبرئه کنند! در اشعاری که از امام رضا (ع) وارد شده، می خوانیم:
یعیـبُ النّاسُ کُـلُّهُم زمـان و ما لِزمـانَنا عَــیبُ سـوان
نَعیبُ زَماننا و العیـب فین
و لو نَطَقَ الزَّمانُ بنا هجانا6
مردم، زمانه و روزگار را معیوب می شمارند، در حالی که در روزگار، عیبی غیر از بدی های ما، چیزی وجود ندارد؛ما به عیب جویی زمانه می پردازیم، در حالی که عیب ها در خود ماست و اگر زمانه زبان باز کند، به استهزای ما می پردازد.
به راستی، گرگ ها گوشت دیگری را نمی خوریم، ولی بعضی از ماها، گوشت دیگران را آشکارا می خورند! ما برای فریب دادن دیگران، از عطر خوشبو استفاده می کنیم! وای به حال ما،اگر غریبه ای بیاید و ما را با این وضع دردناک ببیند!
4. راه های درمان
برای برطرف کردن عیب ها و نواقص فکری و اخلاقی و رفتاری و فرهنگی که موجب می شود، مورد بی مهری و تنفّر دیگران واقع شویم و زندگی ما با تلخی و ناکامی دست به گریبان گردد، راه های تجربه شده و مفیدی به نظر می رسد،که با استفاده از احادیث اسلامی و نظریه دانشمندان ، آن را با دقّت مورد مطالعه قرار می دهیم.
الف:باید توجه داشته باشیم که به قول جان لاک :«در مدرسه بزرگ طبیعت، ما سر و پا در جهل و بی خبری فرو رفته ایم و از اسرار وجود، چیزی نمی دانیم»7 معلومات ما چون قطر دایره است و مجهولات ما چون محیط آن، هر چه قطر دایره را بزرگتر کنیم، محیط چند برابر بزرگ تر می شود، شاید در آینده فرزندان ما بتوانند بیشتر از ما، در این راه پیش بروند و از اسرار کائنات،حقایق تازه ای کشف کنند، ولی ما با نهایت تأسف باید اعتراف کنیم که در این خصوص چیزی نمی دانیم.8
بنابراین، شرط نخست در رفع معایب و خودسازی، اعتراف و اعتقاد به ناآگاهی و دانایی های اندک ما در اسرار پهناور جهان هستی،و تصمیم گیری جدّی برای رفع آنهاست.
ب:برای رفع معایب و در نتیجه خودسازی، باید به «درون خویش فرو رویم» و این سخن عمیق «آندره ژید» نویسنده مشهور فرانسوی و برنده «جایزه ادبی نوبل» 1945 میلادی را به خاطر بسپاریم که گفته است:«نیروی حیرت انگیزی در ذات انسان نهفته است، پیوسته تکرار کن:همه چیز، به خودم بستگی دارد.»9
درد و درمان ما، در وجود خود ما قرار دارد،باید نقاط مثبت را شناخته و تقویت کنیم و نیز معایب و نقاط ضعف را شناخته، به تدریج ریشه کن گردانیم و قدم بر پلّه های تکامل گذاریم.
ج:اگر خود را «انسان کامل» و مصون از لغزش و گناه نمی دانیم، باید سخنان «دیل کارنگی» دانشمند معروف را با دقّت مورد مطالعه قرار دهیم که نوشته است:«آدم های ضعیف النفس از انتقاد می هراسند و وحشتناک می شوند، ولی مردم دانا به انتقاد و خورده گیری دیگران رغبت نشان می دهند و از آنها نکته ها می آموزند… آیا شما فقط درس زندگی را از کسانی آموخته اید که از شما تعریف کرده؛ محبت نموده و مطیع نظر شما بوده اند؟… ما مخلوق منطق و استدلال نیستیم، بلکه زاییده احساساتیم، عقل و منطق ما، همچون قایق بادبانی، در دریای تاریک و طوفانی احساسات بالا و پایین می رود.آدلن وایت، روزنامه نگار معروف آمریکایی، پس از پنجاه سالگی گفت:«جوانی بودم پرمدّعا، عصبانی، مغرور، کهنه پرست و خودپسند! وقتی که «آلبرت انیشتین» فیزیک دان و فیلسوف آلمانی (1879ـ 1955م) و برنده جایزه نوبل در رشته فیزیک 10،در عقاید خود 99 درصد اشتباه می کند، ممکن است تو نیز 80 درصد اشتباه کرده باشی و سزاوار انتقاد باشی، حالا که اشتباه کرده ای، باید از انتقاد کننده، شکرگزار هم باشی و از آن عبرت بگیری.11
د:مراقبه و محاسبه، برای رفع تدریجی معایب و کاستی ها، یکی دیگر از راه های بسیار لازم و مؤثّر است.
امام علی (ع) قرن ها پیش فرموده:«علی العاقل أن یحصی علی نفسه مساویها فی الدین و الرّأی و الأخلاق و الأدب، فیجمع ذلک فی صدره، أو فی کتاب و یعمل فی إزالتها».12
بر شخص عاقل لازم است که بدی ها و عیب های خویش را در امر دین، فکر و اندیشه و اخلاق و ادب شمارش(و محاسبه) کند و آنها را در سینه خود، یا در صفحه کاغذی یادداشت نماید و برای برطرف کردن آنها (به تدریج) اقدام نماید.
دیل کارنگی هم نوشته است:«اشتباهات و خطاهای خود را در دفتری ثبت و یادداشت کرده و از کارهای خود انتقاد (و آنها را رفع) کنید».13
دکتر الکسیس کارل(1873 ـ 1941م) فیزیولوژیست و جرّاح معروف فرانسوی و برنده جایزه نوبل پزشکی، برای رفع معایب و نواقص سفارش می کند:«همانطور که تاجر دفتر دخل و خرج خویش و دانشمند اوراق تجارب خود را به دقّت تنظیم می کند، هر فردی فقیر و غنی، پیر و جوان، عالم و جاهل، باید هر روز، خوبی ها و بدی های انجام یافته، به خصوص میزان شادی یا رنج، اضطراب یا آرامش، کینه یا محبّتی را که در دوستان و هم نوعان خود تزریق کرده است، ضبط نماید.فقط با اجرای صبورانه این روش هاست که جسم و جان ما تغییر پیدا می کند».15 و معایب رفع می گردد.
هـ:تقاضای انتقاد و عیب جویی برای شناختن عیب ها و نقص ها، بزرگ ترین خصلت های متعالی انسانی است و از امتیازات فرهنگ درخشان اسلامی است.
امام صادق (ع) فرموده:«أحبُّ إخوانی الی من أهدی إلی عُیوبی».14
محبوب ترین برادران من، نزد من کسی است که عیب های مرا برایم به ارمغان بیاورد.
د ر حالی که ما امام جعفر صادق (ع) را معصوم و بدون هر گونه لغزش و عیبی می دانیم، امّا آن حضرت، این درس بزرگ را به ما آموخته است که نه تنها از انتقاد و عیب جویی مخلصانه دیگران نسبت به خود، نباید ناراحت و آزرده خاطر شویم، بلکه با کمال تواضع و فروتنی، آن را «هدیه و ارمغان» تلقّی کرده و درصدد رفع آنها برآییم.
آینه گر عیـــب تـو بنمـود راسـت خودشکن آئینه شکستن خطاست
و:تغییر چشم انداز،یعنی از میان نقاط منفی و سیاه در زندگی، نقاط مثبت و روشن و زیبا را برگزینیم. راه بسیار مفیدی است که با یک آگاهی لازم و یک اراده شجاعانه می تواند ما را، از تنگنای کم ظرفیتی و عیب جویی های زشت و بد بینانه نجات دهد.
1. در جست و جوی خوش بختی، ص 67.
2. بحارالانوار، ج 75، ص 91.
3. غرر الحکم،ص 799.
4. در جست و جوی خوش بختی، ص 41.
5. سفینة البحار، ج 3، ص 736.
6. بحارالانوار، ج 49، ص 111.
7. در جست و جوی خوش بختی، ص 242.
8. همان، ص 249.
9. روزنامه ایران، 20/4/1384؛شماره 3187، ص 24
10. چهره درخشان، ج 1، ص 99.
11. چگونه تشویش و نگرانی را دور کنیم؟، ص 248.
12. غرر الحکم، ص 509.
13. چگونه تشویش و نگرانی را دور کنیم؟، ص 249.
14. راه و رسم زندگی، ص 118.
15. سفینة البحار، ج 3، ص 734، بحارالانوار، ج 75، ص 249.
کلمات کليدي: انتقاد انتقاد پذیری و عیبگیری تکامل برنده جایزه نوبل رفع عیب امام 12
مهربانی مسلمان
شهر بغداد و اطراف آن را قحطی فرا گرفته بود.مردی یهودی که به ظاهر، شغلی نداشت و از قحطی و تنگ دستی رنج فراوان می برد، هرچه فکر کرد نتوانست برای فقر درمانی بیابد به فکرش رسید به سراغ آن عالم شیعی برود که می گویند مردی بزرگوار است و در علوم مختلف تخصّص دارد و سر آمد همه عالمان عصر است و به شاگردان به فراخور حال مبلغی جهت اداره زندگی می پردازد.روز بعد در مجلس درس سید مرتضی حاضر شد.تعدادی از شاگردان از حضور فرد یهودی شگفت زده شدند و گروهی ناراحت بودند و برخی نیز منتظر بودند تا ببینند هدفش از آمدن چیست؟ وقتی درس خاتمه یافت به حضور سید مرتضی رسید و با کمال خضوع از وی خواست که علم نجوم را برایش تدریس کند.
سید بارویی گشاده با او روبرو شد و تقاضایش را پذیرفت و دستور داد هر روز مبلغی به او بپردازند.آن مرد مدتی در درس شرکت کرد و زندگی خود را نیز از طریق همان دریافتی می گذراند.
او در مدتی اندک چنان تحت تأثیر عظمت و برخوردهای صحیح و مکتبی سید قرار گرفت که مسلمان شد.1
1. برگرفته از کتاب پیکار با منکر در سیره ابرار،تألیف حسن ابراهیم زاده و محمد عابدی، ص 16 ـ 15.
نگاهی به سوره ق
ین سوره با مسأله احیای مجدد مردگان در روز رستاخیز شروع می شود و عجیب بودن تجدد حیات انسان پوسیده و خاک شده را،از دیدگاه بشر نشان می دهد و این که چگونه مردمانی که در طول تاریخ، کلام منذرین را تکذیب می کردند، گرفتار آثار و عواقب آن شدند.بنابراین، سوره همراه با تهدید و هشدار است.
علامه طباطبایی در آغاز سوره «ق» می نویسد:«این سوره مسأله دعوت انسان را بیان می کند و به آنچه در این دعوت است اشاره می کند، یعنی انکار مشرکان به معاد و تعجبی که از آن داشتند که انسان بعد از مردن و خاک شدنش،چگونه دوباره زنده می شود و به همان صورت و وضعی که قبل از مرگ بوده،برمی گردد.آنگاه تعجب آنان را رد می کند که علم الهی محیط به ایشان است.»1 و در ادامه می نویسد:«آنگاه منکران را تهدید می کند به اینکه،اگر به راه نیایند بر سرشان همان خواهد آمد که بر سر امت های گذشته آمده و آن گاه برای بار دوم باز به علم و قدرت خدای تعالی پرداخته و از راه تدبیری که در خلقت آسمان ها و آراستن آنها به کار برده و نیز تدبیری که در خلقت زمین و گیاهان نر و ماده و همچنین فرستادن باران و تأمین روزی بندگان و زنده شدن زمین به وسیله آب و… علم و قدرت خود را اثبات می کند».2
از آنجایی که موضوع اصلی سوره،حیات مجدد انسان در عالمی دیگر است، مسأله علم و آگاهی به عملکرد انسان در حیات دنیایی مطرح می گردد، زیرا اگر علم و آگاهی و ثبت و ضبطی ممکن نباشد، جزا محال می گردد.بنابراین موضوع علم الهی به عنوان یکی از پایه های قیامت در این سوره مورد تأکید قرار می گیرد.
«قد علمنا ما تنقص الارض منهم وعندنا کتاب حفیظ؛به یقین ما می دانیم آنچه را زمین از بدن آنها می کاهد و نزد ما کتابی است که همه چیز در آن محفوظ است ».(سوره ق، آیه 4)
خالق انسان، از اسرار درون مخلوق و وسوسه ای که در دلش می گذرد،نشانه می آورد: «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید؛ما انسان را آفریدیم و وسوسه های او را می دانیم و ما به او از رگ گردن نزدیکتریم».(آیه 16)
و بالاخره برای آسودگی پیامبر که از تکذیب کافران دلتنگ شده است،علم پروردگار را نسبت به آنچه می گوید تصریح نموده و می فرماید:«نحن اعلم بما یقولون؛ ما به آنچه آنها می گویند،آگاه تریم».(آیه 45)
و در انتها چگونگی علم و آگاهی فرشتگان موکلی که در سمت راست و چپ انسان قرار دارند،بیان می کند.«اذ یتلقی المتلقیان عن الیمین و عن الشمال قعید، ما یلفظ من قول الاّ لدیه رقیب عتید؛(به خاطر بیاور) هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسانند اعمال او را دریافت می کنند.انسان هیچ سخنی را به میان نمی آورد مگر آنکه همان دم فرشته ای مراقب و آماده برای انجام مأموریت و (ضبط آن) است ».(سوره ق، آیه 17 و 18)
سوره مبارکه «ق» بطور کامل و یکپارچه درباره زندگی پس از مرگ و احیای مردگان در روز رستاخیز است و اگر اشاره ای هم به آیات طبیعی در زمین و آسمان شده برای اثبات حرکت جهان به سوی این مقصد است و اگر از نزول باران و احیای زمین در بهاران نشانه می آورد،برای تذکر این قیاس است که خروج شما نیز در روز قیامت چنین است.«و احیینا به بلدةً میتاً کذلک الخروج؛به وسیله باران سرزمین مرده را زنده کردیم(آری) زنده شدن مردگان نیز همین گونه است».(سوره ق، آیه 11)
و اگر از اقوام متعدد گذشته وقایعی نقل می کند.برای این است که همه تکذیب کنندگان، سرانجام گرفتار عذاب شدند:«کذّبت قبلهم قوم نوح و اصحاب الرس و ثمود.و عاد و فرعون و اخوان لوط. و اصحاب الایکة و قوم تبع کل کذّب الرسل فحق وعید؛(ای رسول از تکذیب غمگین نباش که) قوم نوح و اصحاب رس و قوم ثمود رسولان خود را تکذیب کردند و قوم عاد و فرعون و برادران لوط و اصحاب ایکه و قوم تبع (پادشاه یمن) همه رسولان حق را تکذیب کردند تا وعده عذاب حق بر آنها حتم و واجب گردید.»(سوره ق، آیات 12ـ14)
بقیه مطالب سوره نیز تماماً در خدمت اثبات همین مطلب است که بازگشت همه پدیده ها به سوی خداست و سرانجام در «یوم الخروج» انسان ها برانگیخته شده و به حساب اعمالشان خواهند رسید:«یوم یسمعون الصیحة بالحق ذلک یوم الخروج.انا نحن نحیی و نمیت و الینا المصیر؛روزی که خلق آن صیحه را به حق بشنوند آن روز هنگام خروج از قبرهاست.البته ما خلق را زنده ساخته و می میرانیم و بازگشت همه به سوی ما است.» (سوره ق، آیات 42 ـ 43)
قابل توجه است که این سوره با سوگند به قرآن شروع و با پند دادن به وسیله قرآن خاتمه یافته است.«فذکّر بالقرآن من یخاف وعید؛پس آن کس را که از وعده عذاب قیامت ترسان است به آیات قرآن متذکر ساز.»در تفسیر مجمع البیان آمده است:«پس از آنکه خداوند سوره حجرات را با یادآوری ایمان و شرایط آن برای بندگان ختم فرمود این سوره را با یاد نمودن چیزهایی که ایمان به آن واجب است مانند قرآن و ادله توحید شروع کرد».3
بطور کلی محور بخش های این سوره معاد است که به شرح زیر می باشد:
1. انکار و تعجّب کافران از مسأله معاد؛
2. استدلال به مسئله معاد از طریق توجه به نظام آفرینش و مخصوصاً احیای زمین های مرده به وسیله باران؛
3. استدلال به مسأله معاد از طریق توجه به خلقت نخستین؛
4. استدلال به مسأله ثبت اعمال و اقوال برای روز قیامت؛
5. مسائل مربوط به مرگ و انتقال از این جهان به جهان دیگر و چگونگی برخورد با کفار در جهان آخرت؛
6. بیان گوشه ای از حوادث قیامت و اوصاف بهشت و جهنم؛
7. اشاره به حوادث تکان دهنده در گذشته و خلقت آسمان و زمین؛
8. دعوت مردم به صبر و پایداری و به پا داشتن نماز و پندگیری به وسیله قرآن؛
1 و2. علامه طباطبایی، المیزان504 و 503. 3. طبرسی، مجمع البیان 9/200.
کلمات کلیدی: تکذیب سوره مسأله دعوت انسان مرده مسأله احیا مجدد مرده معاد انسان سوره ( ق )
غیبت ومصادیق آن
کلمه غیبت به طوری که در مجمع البیان آمده عبارتست از: در غیاب کسی عیبی از او بگویی که وجدان بیدار، تو را از آن نهی کند و اگر او بشنود، ناراحت شود، به همین جهت بدگویی دنبال سر فردی که تظاهر به فسق و گناه می کند را، جزو غیبت نشمرده اند، چون اگر بشنود که در غیاب او چنین گفته اند،ناراحت نمی شود.
مصادیق غیبت
مصادیق غیبت بر سه قسم است:
قسم اول :ذکر کردن چیزی که نقص شرعی یا عرفی نسبت به حال شخص غیبت شده باشد و آن چیز هم، بر شنونده پوشیده باشد به طوری که راضی به فاش شدنش نباشد و غیبت کننده هم در مقابل کوچک کردن آن شخص و عیب گذاری بر اوست.
قسم دوم: نقل عیب پنهان است،لیکن نه به قصد مذمت کردن و عیب گذاردن و پست کردن او، بلکه به غرض دیگری مانند سرگرمی یا از روی دلسوزی، عیب پنهان دیگری را نقل کند که شکّی در حرام بودنش نیست.
قسم سوم: گفتن عیب کسی نزد دیگری که آن را می داند.ظاهر بعضی از روایات آن است که از عنوان غیبت بیرون است، لیکن از تعدادی روایات استفاده می شود که این مورد نیز غیبت است.1
صورت های غیبت:
1. گاهی شخصی غیبت کسی را می کند و اظهار می دارد که من این عمل را انجام نمی دهم و اهل آن نیستم؛ مثلاً اظهار می دارد:الحمدللّه که من مبتلا به حبّ ریاست نیستم.
2. طریق دیگر آن است که گاهی غیبت کسی را ـ با لباس و پوشش تعریف از او ـ می کند؛ مثلاً می گوید:حیف فلانی با وجودی که این همه صفت خوب دارد، امّا صبر ندارد و زود عصبانی می شود.
3. یا اگر در مجلسی غیبتی شود و بعضی حاضران نشنوند و یکی از آنها بخواهد غافلان را متوجّه کند،بگوید:سبحان اللّه چه چیز عجیبی این شخص ذکر می کند و از این روش عیب را فاش کند.
4. و از اقسام دیگر غیبت، گوش کردن به آن است از روی تعجّب، زیرا که او اظهار تعجّب می کند که نشاط غیبت کننده زیادتر شده و او را وادار به غیبت می کند.2
5. یا گاهی اینطور اظهار می دارد که این غیبت نیست، چون به خودش هم گفته ام یا اینکه در وسط مطلبی که راجع به شخصی بیان می کند،می گوید:حالا غیبتش نباشد!! در حالی که تمامی این موارد غیبت است.
غیبت از گناهان کبیره است
در سوره نور آیه 19 آمده است: «و کسانی که دوست دارند خصلت ناشایست افراد با ایمان فاش شود برای آنها عذابی دردناک در دنیا و آخرت می باشد».
همچنین در سوره حجرات آیه 12 آمده است:«و لایغتَب بَعضُکُم بَعضاً اَیحِبُّ اَحَدَکُم اَن یأکُلَ لَهمَ اَخیه مَیتاً فَکَرِهتُموهُ؛ نباید بعضی از شما غیبت بعضی دیگر را بکنند آیا هیچ یک از شما دوست دارند که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ پس کراهت دارید از آن» و شاهد این احتمال هم روایت شریفی از پیامبر (ص) است که می فرماید:در شب معراج گروهی را در آتش دیدم در حالی که مردار می خوردند. از جبرئیل پرسیدم،اینها چه کسانند؟ گفت:اینها کسانی هستند که در دنیا گوشت مردم را می خوردند 3 یعنی غیبت مردم می کردند.
همچنین از پیامبر (ص) روایت شده که روز قیامت شخصی در پیشگاه حق نگهداشته شود و کتابش به او داده شود.پس حسنات خود را در آن نبیند.گوید:خداوندا! این کتاب من نیست، در آن حسنات خود را نمی بینم.به او گفته شود:همانا پروردگار تو گمراه نیست و فراموش نمی کند، عمل توبه واسطه غیبت کردن از مردم از بین رفت.پس از آن، دیگری آورده شود و کتابش را به او می دهند.پس در آن طاعت های بسیاری می بیند.بگوید:بار الها!این کتاب من نیست،زیرا که من این طاعات را نکردم.به او گفته شود:چون فلانی غیبت تو را کرده،حسنات او را به تو دادیم».4
آثار غیبت
پر واضح است که اگر غیبت در بین جمعیتی رایج شود، موجب کینه و حسد و بغض و عداوت شده و ریشه در جامعه می دواند، و درخت دو رویی را بارور می کند و وحدت و اتّحاد جامعه را گسسته و پایه دیانت را سست می کند.
پس بر هر مسلمانی لازم است برای حفظ خود و دیگران از فساد و نفاق و نگهداری حوزه مسلمانان و نگهداری وحدت، خود را از این رذیله حفظ کند و دیگران را نیز از این عمل قبیح،نهی نماید.
درمان غیبت
1. تفکّر: یکی از موانع مهم تهذیب نفس غفلت است.اگر از آثار خطرناک اخلاق رذلیه غافل هستیم، اگر درباره کیفر گناهان و عذاب اخروی فکری نمی کنیم و بالأخره اگر ایمان به معاد در عمق جانمان نفوذ نکرده و از حدّ یک مفهوم ذهنی بالاتر نرفته،چگونه می توانیم درباره تهذیب و پاکسازی نفسمان تصمیم بگیریم و او را در خواسته هایش کنترل و مهار کنیم؟ مگر به این سادگی می توان با نفس امّاره مبارزه کرد؟ غفلت،یکی از بیماریهای بزرگ نفسانی و منشأ بسیاری از بیماری هاست و دوای این درد، تفکّر، عاقبت اندیشی و تقویت نیروی ایمان می باشد.بر انسان لازم است همواره مراقب نفس خویش باشد.حضرت علی (ع) فرموده اند:«هر کس که قلبش را با تداوم فکر، آباد سازد،افعالش در باطن و ظاهر خوب خواهد شد».5
در این مرحله باید این بیماری و درمانش را خوب بشناسیم و با خود بیندیشیم و حساب کنیم که در روز چند بار این عمل (غیبت) را انجام می دهیم.
2. عزم: مرحله دوم،عزم است.عزم، میزان امتیاز انسان است، و تفاوت درجات انسان به تفاوت درجات عزم او است.
جرأت بر معاصی کم کم انسان را بی عزم می کند، و این جوهر شریف را از انسان می رباید.
مرحوم شاه آبادی می فرمودند:«بیشتر از هر چیز گوش کردن به موسیقی و غنا، از انسان سلب اراده و عزم می کند».6
1. گناهان کبیره،شهید دستغیب، ج 2، ص 257.
2. چهل حدیث، امام خمینی، ص 317.
3. مستدرک، کتاب حج، باب 132.
4. محجة البیضاء. ج 5، ص 253.
5. غرر الحکم، ص 690.
6. چهل حدیث، امام خمینی، ص 8.
کلمات کلیدی: غیبت غیاب عزم روایت بیمار نفس ایمان