همسر، مایه آرامش روحی و روانی
همسر، مایه آرامش روحی و روانی
قاری: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» لباس آرام بخش نیست. جنس لباس آرام بخش است. اگر یک لباس خشنی را شما برداشتی و لباس کردی، بدنت به خارش میافتد، گاهی وقتها آدم همسر میگیرد، میبیند، عجب! زندگیاش پر از نکبت شد. چرا؟ برای اینکه جنس همسر به همسر نمیخورده است. همسر مثل کیسه حمام است، و این کیسه حمام همهاش به بدن… اینکه قرآن میگوید: « لِتَسْکُنُوا» (روم/21) همسر آرامشبخش است، در لباس، جنس لباس آرام بخش است. یعنی اگر پنبه بود، پشم بود، ابریشم بود، حریر بود، کتان بود، جنس لباس آرام بخش است. نه خود لباس. خیلی وقتها همسر، زندگی را تلخ میکند. چون جنس همسر به همسر نخورده است. جنس لباس آرام بخش است نه خود لباس.
قاری: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» لباس معیوب را اصلاح میکنند، فریاد نمیزنند. اگر همسری عیب داشت، فکر کنید، چگونه اصلاح کنید، آبروریزی و دادگاه خانواده رجوع نکنید.
قاری: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» گاهی جنس لباس خوب است. زن و شوهر لباس هستند یعنی چه؟ جنس لباس گاهی خوب است، اما دوختش خوب نیست. گاهی طرف خانم خوبی است، دختر خوبی است، پسر خوبی است، مرد خوبی است، زن خوبی است، اما اخلاقش… این کلمهای که گفت، این حرکتش بد بود. یعنی با یک حرکت، با یک کلمه نباید گفت این زن، زنِ بدی است. یا این مرد، مردِ بدی است. بابا آدم خوبی است، منتها حالا این کلمه را نباید بگوید، گفت. این کار را نباید بکند و کرد بسم الله. قاری: «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» زن و شوهر لباس همدیگر هستند. بعضی لباسها حفاظت بیشتری میخواهند، بعضی همسرها هم نیاز به حفاظت بیشتری دارند. افرادی هستند از نظر شکل، از نظر موقعیت، باید بیشتر مواظبشان بود. از نظر سادگی زود گول میخورد. باید بیشتر آدم مواظب باشد. بعضی لباسها حفاظت بیشتری میخواهد، همسرها هم همینطور هستند، همسرهای ساده، همسرهای کم سن، همسرهای بیتجربه، همسرهایی که در یک منطقه غریبه هستند، همینطور دخترش را میفرستد در یک شهر به عشق اینکه لیسانس بگیرد…
پریروز یک مرد محترمی آمد دانشگاه تهران. گفت دختر من از فلان شهرستان آمده است اینجا، در شهرستان که بود چه بود، الان چه شده است. من متدینم، من دخترم متدین بود، خراب شد، خیلی خلاصه خانوادهها مواظب باشید. دختر عمویش لیسانس گرفته، اینهم باید لیسانس بگیرد، ولو حالا به هر درهای رفت که رفت. البته این وزارت علوم و دانشگاه آزاد نمیدانم، محال میدانند که هر دختری در شهر خودش درس بخواند؟ یعنی واقعاً محال است؟ یعنی این قابل حل نیست در جمهوری اسلامی؟ نمیشود هر دختری پهلوی پدرش درس بخواند؟ واقعاً محال است؟ اگر محال است من نمیدانم. ولی محال نیست. میشود این قصه را حل کرد، جمهوری اسلامی میتواند حل کند. یک مشکل بنزین که در همه خانهها نیاز داریم، بالاخره کنترل کردند، اصلاً جمهوری اسلامی چه کاری میخواسته بکند که نتوانسته؟ میشود دانشگاه آزاد و پیام نور و نمیدانم اینها یک طراحی کنند و قصه را حل کنند. خوب یک دختر، دختر میخواهد درس بخواند، پا میشود و میرود یک شهر غریب، خوب مواظبت ندارد. پسر هم همینطور است. پسر هم همینطور است. بعضی لباسها حفاظت بیشتری میخواهند، بعضی دختر و پسرها هم حفاظت بیشتری میخواهند.
5- دقت در انتخاب همسران پاک