حسرت زندگی
#مینویسم_تا_از_نوشتن_نهراسم
ای بابا آخه این زندگی من دارم؟؟؟
این همه بد بختی هم مگه میشه آخه؟؟ قصد وام ،مستاجری ،مریضی وکلی مشکلات دیگه آخه خدایا چرا من ؟؟؟؟ کلافه شدم خدایا ببین فلانی ماشین داره ببین چقدر پول داره وکلی مثال زدم توذهنم برای خدا دروسط همین غر زدن ها توذهنم پدرم تلویزیون رو روشن کرد تا برنامه سمت خدا رو که برنامه مورد علاقه اش نگاه کنه من هم مشغول گوش کردن شدم آقای قرائتی بود درمورد مشکلات زندگی صحبت میکرد حدیث بسیار جالبی گفت گفت که بلاها ومشکلات برای کافر عذاب برای مومن کفاره گناه وبرای اولیای خدا ارتقاء درجه است کمی آرام شدم وپیامک یکی از دوستانم با این مضمون وقتی چترت خداست بگذار روزگار هر چه میخواهد ببارد
راستی مادرم از من خواست برای کسی که حسرت زندگیش را میخوردم دعا کنم چون سرطان داشت