رکود سرمایه و طبیعت در اسلام ممنوع!
رکود سرمایه و طبیعت در اسلام ممنوع!
در اسلام گدایی ممنوع است، هیچ چیز نباید راکد باشد. رکود ممنوع است. حالا رکود چه چیزهایی؟ رکود فکر ممنوع! رکود طبیعت ممنوع! رکود بدن ممنوع! رکود سرمایه ممنوع!
رکود فکر: آدمهایی که مشورت نمیکنند، فکرشان میایستد. همینطور که آب راکد است، یعنی ایستاده است، فکر هم میایستد، چون با کسی مشورت نمیکند. مشورت کن یعنی چه؟ یعنی ببین دیگران چه میگویند؟
رکود طبیعت: حدیث داریم اگر کسی آب دارد، خاک دارد، گندم میخرد، «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ» اگر کسی آب دارد، خاک دارد، ولی گندم میخرد، «فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ» (بحارالانوار/ج100/ص65) لعنت خدا بر اینها باد. چرا؟ برای این که طبیعت را معطّل کرده است. اگر کسی بیابانی را ثبت داد، با ثبت دادن آدم مالک نمیشود. آقا سند دارم! باسمه تعالی، بیخود سند داری! با رئیس ثبت گاوبندی کردهای، سند گرفتهای! کسی بیابانها را مالک میشود که در آن کشاورزی کند. اگر کسی کشاورزی نکند، داشتن ثبت و دفترچه دلیل بر مالکیت نیست. اگر کسی یک قطعه زمینی را گرفت، تا سه سال سیم خاردار و دیوار کشید و تا سه سال سنگچینی کرد، اگر تا سه سال کشاورزی نکرده است، سنگهایش را دور بریزید، خودتان به زمین تراکتور ببندید، نمیشود طبیعت را معطل کرد. سرمایه راکد… کسی که پولش را بخواباند. گنج، کنز، رکود ممنوع!
رکود علم ممنوع! اگر کسی دانشمند است، از او سؤال میکنند، جواب نمیدهد، حدیث داریم که روز قیامت خداوند، یک حلقهی آهنی و لجام آهنی در حلق این آدم دانشمند میکنند، برای اینکه این علم داشت به کسی یاد نداد. علم هم نباید راکد باشد. توقف ممنوع! البته من اگر الان فکر کنم، شما هم فکر کنید، ممکن است چیزهای دیگری هم به ذهنمان برسد، اما حالا فعلاً عجالتاً همین موارد…
خوب! «أَیُّمَا قَوْمٍ أَحْیَوْا شَیْئاً مِنَ الْأَرْضِ وَ عَمَرُوهَا فَهُمْ أَحَقُّ بِهَا وَ هِیَ لَهُمْ» (الکافی/ج5/ص279) «مَنْ أَحْیَا أَرْضاً مَوَاتاً فَهِیَ لَهُ» (التهذیب/ج7/ص152) جایزهی کشاورز چیست؟ هر منطقه بایر، هر زمین رهایی را کشاورز کشت کند و سبز کند، کشاورز این زمین برای خودش میشود. یعنی مزد این، این است که «مَنْ أَحْیَا» کسی که احیاء کند، «أَرْضاً مَوَاتاً» زمین مردهای را، «فَهِیَ لَهُ» زمین برای خودش است.
بحث من چیست؟ لقمهی حلال اثر دارد! قرآن میفرماید: «وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ» (بقره/188) لقمهی باطل نخورید. بعضی وقتها یک خیاطی مثلاً کت و شلوار را فلان مبلغ میگیرد. یک خوردهاش را برمیدارد، باقیاش را به شاگردش میدهد و میگوید شما این را بدوز! گفتند: این درآمد حلال است؟ فرمود: اگر خیاط نقشی دارد، حلال است، اگر هیچ نقشی ندارد، حرام است. یک وقتی یک خیاط مدیریت میکند، برش میزند، نظارت میکند، یک چرخی، مغازهای، یک کاری کرده است، به خاطر مدیریتش، به خاطر نظارتش، به خاطر اینکه سرمایه مغازه برای اوست، یک مقداری هم خود خیاط بر میدارد، اما اگر این خیاط هیچ نقشی ندارد، صد تومان میگیرد، هشتاد تومان میدهد به شاگرد، بیست تومان چه پولی است که میگیری؟ خانهای را آدم مثلاً ماهی یک میلیون اجاره میکند، بعد یک میلیون و نیم اجاره میدهد. پانصد تومان این وسط بالا میکشد. برای چه؟ یک وقت این خانه آب نداشت، گاز نداشت، برق نداشت، در گاراژی نداشت، اگر نقشی در این خانه داری، طوری نیست. نقشت را عمل کن، یک چیزی هم اضافه اجاره بده! اما اگر هیچ نقشی نداری، برای چه شما اینجا سود میبری؟ درآمد بدون کار است