شرایط سخت امام هادی(علیهالسلام) در مبارزه با طاغوت
شرایط سخت امام هادی(علیهالسلام) در مبارزه با طاغوت
امام سجاد خوب استفاده کرد. با نمازها و دعاهایش، همه امامهای ما اینطور بودند. امام دهم در زمان خفقان زندگی میکرد. میخواست یک نامه برای یک نفر بفرستد. یک چوب برداشت درونش را خالی کرد. نامه را لوله کرد. پیچید و در چوب فرو کرد. این چوب را به یکی از یارانش داد و گفت: به فلان منطقه برو و این را به فلانی بده. اینکه داشت میرفت نمیدانست در این چوب نامه است. وسط راه دعوایش شد. چوب را زد و چوب شکست و نامه بیرون آمد و لو رفت. امام دهم دعوایش کرد. گفت: نمیدانستم درونش نامه است. گفت: من نمیتوانم حرفم را به دیگران بزنم و شما هم ساده هستید لو میدهید. من مجبور هستم از تو هم مخفی کنم. یعنی امام دهم از لا به لای عصا اعلامیه صادر میکرد.
در انقلاب ما خیلیها اعلامیه امام را از راههای مختلفی تبلیغ میکردند. راه آشنا شدن با اسلام کتابخانه و اینترنت و کامپیوتر نیست. اگر شما آدم قوی باشی از هر شرایطی استفاده میکنی. در پایان حرف دست شما را در دست آیه قرآن بگذارم. بسم الله الرحمن الرحیم. قرآن یک آیه دارد، سوره فاطر است. اراده مهم است نه امکانات. الآن کامپیوتر، سالن آمفی تئاتر و اینترنت هست. ولی چقدر اراده داریم. قرآن میگوید: «وَ ما یَسْتَوِی الْبَحْرانِ» (فاطر/12) بحر یعنی چه؟ دریا. بحران یعنی دو دریا. دو دریا مساوی نیستند. «هذا عَذْبٌ فُراتٌ» یکی آبش گوارا است. «وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ» یکی دیگر شور و تلخ است. این یعنی چه؟ دو دریا مثل هم نیستند. یک دریا شیرین است و یک دریا شور است. میگوید: جمله بعد را نگاه کن. «وَ مِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْماً طَرِیًّا» لحم یعنی گوشت. شما اگر صیاد باشی در هر دو دریای شور و شیرین ماهی تازه هست. «وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها» تو اگر غواص باشی در هر دو لؤلؤ و مرجان هست. «وَ تَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَواخِرَ» تو اگر ناخدا باشی در هر دو میتوانی کشتی رانی کنی. تو اگر ناخدا باشی در هر دو میتوانی قایق رانی کنی. میخواهد بگوید: نگو این بچه شهر است. این بچه ده است. این کامپیوتر دارد و این ندارد. او در حوزه علمیه قم است و این در روستا است. او امکانات دارد. میگوید: مهم نیست. اگر تو صیاد باشی در هر دو ماهی هست. تو اگر غواص باشی در هردو لؤلؤ و مرجان هست. تو اگر ناخدا باشی در هردو می توانی قایقرانی کنی. میگوید: مهم شرایط نیست. مهم اراده تو است.
امامان ما اراده داشتند. چون اراده داشتند شهید باشند و اسیر باشند کار خودشان را میکنند. همین طرح تربت کربلا چه طرحی است؟ الآن فوتبالیستهای ما یکی میگوید: قرمز است، یکی میگوید: آبی است. 1400 سال پیش به ما گفتند: به جای رنگ قرمز بگویید: ما کربلایی هستیم. این مهر کربلا است. مهر کربلا یعنی من کربلایی هستم. بچه به دنیا میآید میگویند: خاک کربلا به لب او بمال. یعنی این بچه باید با کربلا آشنا شود. وقتی هم میمیرد میگویند: در قبرش خاک کربلا بگذار. ببین چطور ما را کربلایی میکنند؟ از تولد تا مرگ! انسان اگر خواسته باشد کار کند در همه شرایط هست.
شما اصحاب امام حسین را نگاه کنید. روز یازدهم اسیر شدند. این اسارت چه شد؟ چطور رژیم بنی امیه را خطبههای زینب کبری و امام سجاد پودر کرد. از درون جلسه یزید آمده خانه ناهار بخورد، خانمش میگوید: تو حسین را کشتی؟ خاک بر سرت کنند. از درون اتاق یزید انقلاب شروع شد. زن و بچه را کنار خرابه نشاند، که مردم بترسند. اینها کنار خرابه سخنرانی کردند. در مسجد بردند. امام سجاد روی منبر رفت و افشاگری کرد. اگر کسی جوهر داشته باشد، اگر کسی صیاد و غواص و ناخدا شود، گیر در دریا نیست.