لزوم خدمت مرد به همسر و فرزندان
لزوم خدمت مرد به همسر و فرزندان
با اینکه موسی دارد پیغمبر میشود، در آستانه نبوت است، اما زن حامله در بیابان و سرما مرد باید خادمش باشد. بایستید من برویم و بیایم. از این معلوم میشود که جایی که شک داری خانمت را نبر. «إِنِّی آنَسْتُ ناراً» (طه/10) گفت من یک آتشی را میبینیم. شما اینجا بایستید بروم و آتش را بیاورم. نگفت: با هم برویم. یعنی یک جایی که احساس خطر است، خانمت را نبر. نوکر خانمت باش. مرد در هر پست و مقامی هست، حتی حضرت موسی باید به خانمش خدمت کند. خدایا شاهد باش، این حرفهایی که میزنم، چون زنم نیست. اگر این حرفهایی که میزنم، خانمم اینجا باشد، خواهد گفت: آقای قرائتی، تو خودت خادم هستی؟
به یک آخوندی گفتند همه حرفهایی را که میزنی، خودت عمل میکنی؟ آخوند پرسید: شغل شما چیست؟ گفت: من کفاش هستم. گفت: شما همهی کفشهایی را که میدوزی به پا میکنی. ما یک کفش پا کنیم بس است. حالا چند درصد عمل کنیم بس است. حالا من خوم رفتم خدمت آیت الله العظمای اراکی! گفتم: ما هر حرفی را میزنیم باید عمل کنیم؟ گفت: باید بخشی از آن را عمل کنید. حالا اگر صد در صد عمل نمیکنی، مثلاً اگر میخواهی، اما هر شب نماز شب نمی خوانی، یک هفته و یک ماه نماز شب بخوان، آن وقتی که می خوانی نماز شب بگویی، خودت چند شب نماز شب خواندی باش. یعنی چند درصدی عمل کنید که عالم بیعمل نباشبد. اما همهی کارها را هم خواسته باشی عمل کنی ممکن است… الی آخر!
ازدواج را باید آسان کرد. گیر ندهیم، اگر پسر جوهر دارد، ولو شغل ندارد، اگر شغل داشته باشد، ببخشید اگر جوهر داشته باشد، شغل پیدا میکند. اگر مکانیک باشد، ماشین قراضه هم باشد، تعمیر میکند و با آن راه میرود. ولی اگر جوهر نداشته باشد، ماشین سالم را به او بدهی در دره میاندازد. جوهر مهم است، لیاقت مهم است. ممکن است الان بچه دبیرستانی است، ولی این تیزهوش است، و در آینده میتواند یک نابغهای باش. اگر استعداد و ظرفیت و جوهر هست، به باقی مسایل گیر ندهید. لهجهاش با ما فرق میکند. خوب فرق بکند. قدش دو سانت کمتر و بیشتر است. خوب باشد. سنشان شش ماه و یک سال بزرگتر است. مشکلات ازدواج این است که به سن، به شکل، به لهجه، به فامیل، گیر میدهیم. اینها هیچ کدام گیر نیست. طرف باید شکلش قابل قبول باشد، برای عروس و داماد، ولو خوشگلترین نیستند. متوسط هستند، ولی همدیگر را دوست دارند. سلامتی جسمی و سلامتی دینی!
خدایا گرههای ازدواج را باز کن. حرف یادگاری چه بود؟ شما وقت نماز که میگویی: «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» قرآن گفته است، نمونه «عباد الله الصالحین» این است. کسی که در بله برون به داماد گیر ندهد. و مادرزنی هم که د بله برون گیر ندهد. پدرزن و مادرزن، پدرشوهر و مادرشوهر! اینها اگر در بله برون گیر ندهند، همهشان «عباد الله الصالحین» هستند.