دانستنی های عمومی قر آن
ریم داراي ( 115 ) بسم الله است. - سوره حدید، سورهاي از قرآن است که به نام یکی از فلزات میباشد. - سوره روم،
سورهاي از قرآن است که همنام پایتخت یکی از کشورهاست. - سوره توحید، سورهاي در قرآن است که نام آن یکی از اصول دین
است. - سوره حج، سورهاي از قرآن است که نام آن یکی از فروع دین است. - قرآن کریم داراي سی جزء است، که هر جزء با
جزء دیگر از نظر طول برابر است. احتمال دارد که حضرت رسول (ص) یا جانشینان ایشان این تقسیم را براي آنکه قرائت روزانه
قرآن آسان باشد، انجام داده باشند. در مصحف رسمی امروز جهان اسلام، یعنی در مصحف مدینه، به کتابت عثمان طه، هر جزء
درست در بیست صفحه پانزده سطري کتابت شده است. - هر جزء از اجزاء سیگانه قرآن، چهار یا دو حزب و کل قرآن یکصد و
بیست یا شصت حزب است. شاید این تقسیمبندي نیز براي تسهیل قرائت قرآن در مجالس فاتحه بوده باشد. - تعداد آیات قرآن بر
طبق اصح روایات 6236 فقره است. - تعداد کلمات قرآن 77807 فقره است. - کلمه جلاله (اللَّه) در قرآن کریم 2699 بار بهکار
آغاز میشوند. این سور به این قرارند: 1. سوره فاتحه 2. سوره انعام « الحمدللّه » رفته است. - حامدات قرآن، سورههایی هستند که با
. 3. کهف 4. سبأ 5. فاطر. - مسبّحات سوري هستند که با تسبیح خداوند آغاز شدهاند و عبارتند از: 1. اسراء 2. حدید 3. حشر 4
صف 5. جمعه 6. تغابن 7. اعلی. - علامه طباطبائی، صاحب تفسیر ارزشمند المیزان، معتقد است که نزول دفعی قرآن بر قلب پیامبر
اول هر سوره، جزو آن سوره است. - نظر علماء اهل سنت درمورد « بسم الله الرحمن الرحیم » (ص) بوده است. - از نظر علماء شیعه
اول هر سوره، جزء سوره است یا خیر مختلف است، برخی آن را جزو میدانند، برخی دیگر فقط « بسم الله الرحمن الرحیم » این که
در سوره حمد جزء میدانند و گروهی در هیچ جا جزء نمیدانند. - قصص انبیا بیشتر در سورههاي مکی بیان شده است و فقه یا
احکام قرآن بیشتر در سورههاي مدنی. - قصص انبیا به نحوي بخشبخش در سراسر قرآن کریم آمده است، داستان هیچ پیامبري
بهطور سراسري و یکپارچه در قرآن نیامده است، مگر داستان یوسف و برادرانش که به تمامی و یکپارچه در سوره یوسف، سوره
دوازدهم قرآن آمده است. - تقسیم درونی و تفصیلی قرآن، تقسیم به رکوعات است. رکوعات بر خلاف سایر تقسیمبنديهاي
قرآن طول و اندازه مساوي و معین ندارد، بلکه قرآنشناسان خبره، هر بخش متشکل از چند آیه را که، هم موضوع و هم معنا بوده
است، رکوع / رکوعات نامیدهاند. عدد رکوعات قرآن طبق مشهور 540 فقره است. - سبع طُوَل یا طِوال یعنی سورههاي بلند قرآن،
عبارتند از: هفت سوره از بقره تا توبه، منهاي سوره انفال. - مف ّ ص لات عبارتند از 66 سوره کوچک قرآن، بعد از سوره حجرات؛
آغاز میشود تا پایان قرآن، بهاضافه سوره حمد که در اول قرآن قرار دارد. - زهراوان یا زهراوین به دو سوره « ق» یعنی از سوره
قرآن اطلاق میگردد: بقره و آلعمران. - معوّذتین (که به فتح واو تلفظ میشود و درست آن، کسر واو است) نام دو سوره آخر
قرآن، یعنی فلق (قل اعوذ بربّ الفلق) و ناس (قل اعوذ بربّ الناس) است که چون حضرت رسول (ص) با خواندن آنها نوادگانشان
حسن و حسین (ع) را تعویذ میکردند (بهپناه خداوند میسپردند) به این نام خوانده شدهاند. - حروف مقطّعه یا فواتح سور، به
صفحه 6 از 13 www.Ghaemiyeh.com دانستنیهاي قرآنی مرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان
حروفی مانند الم [الف، لام، میم]، طسم [طا، سین، میم]، کهیعص [کاف، هاء، یاء، عین، صاد] گفته میشود که گسسته از همند و
متشکل از 29 حرف یا مجموعه حروف هستند که در آغاز 28 سوره قرآن - که همگی مکی هستند جز بقره و آلعمران - آمده
راه علی ) « صراط علی حقّ نمسکه » است. - بعضی از محققان شیعه گفتهاند از حروف مقطّعه، اگر حروف مکرر را رها کنیم، عبارت
حق است آن را در پیش میگیریم) بیرون میآید. و بعضی از محققان اهل سنت، شاید در پاسخ آن گفتهاند از جمع آنها عبارت
در آغاز « طه » ، راه تو با اهل سنت درست است) برمیآید. - کوتاهترین آیه قرآن از میان حروف مُقطّعه ) « صحّ طریقک مع السنه »
« ن» و ،« ق» در آغاز سوره « ق» در آغاز سوره یس، سوره سیوششم قرآن است. باید توجه داشت که « یس » سوره طه، سوره بیستم و
در آغاز سوره قلم، داراي عدد مستقل نیستند، یعنی آیه واحدي شمرده نشدهاند. - اگر از حروف مقطعه یا فواتح سُوَر بگذریم
است و بلندترین « دو برگ یا باغ سبز سیهتاب » است (سوره الرحمن، آیه 64 ) که معناي آن « مدهامّتان » کوتاهترین آیه قرآن مجید
آیه، آیه تداین (مربوط به لزوم کتابت سند براي وام) میباشد (سوره بقره، آیه 282 ). - بلندترین سوره قرآن، سوره بقره است (در
مصحف به کتابت عثمانطه 48 صفحه است) و کوتاهترین سوره، سوره کوثر است که طول آن فقط یک سطر و نیم است. - مئون /
مئین سورههایی هستند که بیش از صد آیه دارند: یونس، هود، یوسف، نحل، اسراء، کهف، طه، انبیاء، مؤمنون، شعراء و صافّات. -
مثانی در اصطلاح علوم قرآنی، عبارت است از: تمام سورههایی که بعد از سوره شعراء تا سوره حجرات قرار دارند و تعداد آیات
آنها از صد کمتر است. این سورهها از سوره 27 (نمل) آغاز و تا سوره 49 (حجرات) ادامه پیدا میکنند، بهاستثناي سوره صافّات که
182 آیه دارد. به این مجموعه سور هشت سوره دیگر که تعداد آیات آنها از صد کمتر است نیز اضافه میشود؛ یعنی انفال، رعد،
ابراهیم، حجر، مریم، حج، نور، فرقان. - دو آیه در قرآن وجود دارد که تمامی حروف الفبا در آنها به کار رفته است، این دو آیه
عبارتند از آیه 154 سوره آلعمران و آیه آخر سوره فتح. - دو آیه در قرآن کریم هست که عباراتی از آنها صنعت قلب مستوي یا
مدثر، 3). - وسط ) « ربّک فکّبر » (2 ( یس، 40 ) « کلٌّ فی فلک » ( عکس کامل دارد. یعنی از هر دو سو یکسان خوانده میشود: 1
سوره کهف، 19 ) است. - مفصلترین ) « ولیتلطّف » قرآن مجید، یعنی آنجا که قرآن، درست به دو قسمت تقسیم میگردد کلمه
پس کدامین نعمت پروردگارتان را انکار ) « فبايّ آلاء ربّکما تکذبان » ترجیعبند قرآن در سوره الرحمن است که 31 بار آیه
یعنی پروردگار شما دو تن، انس و جن. رسم است که هنگام خواندن این آیه « ربّکما » میکنید؟) تکرار شده است. در این آیات
پروردگارا، به هیچ چیز از نعمتهاي تو انکار نداریم، پس سپاس تو ) « ولا بشیءٍ من نعمک ربّنا نکذّب، فلک الحمد » : باید گفت
را). - آیات سجده اعم از واجب و مستحب پانزده آیه است، که از آن میان چهار آیه سجده واجب دارد که باید به هنگام خواندن
نامند و این چهار سوره عبارتند از: سجده، فصّلت، « عزایم » یا شنیدن آنها سجده کرد و سورههایی را که این چهار آیه در آن هست
و إن یکاد الذین کفروا » : آیه ماقبل آخر از سوره قلم است و تمام آن (با آیه بعدي) چنین است «… و ان یکاد » - . نجم و علق
و بسیار نزدیک بود که کافران چون قرآن را ) « لیزلقونک بأبصارهم لمّا سمعوا الذکر و یقولون إنه لمجنون و ما هو إلّا ذکر للعالمین
شنیدند، تو را با دیدگانشان آسیب برسانند [چشمزخم بزنند] و گفتند او دیوانه است و حال آنکه آن جز پندي براي جهانیان
نیست) (سوره قلم، آیات 51 و 52 ). مفسران در شرح این آیه گفتهاند که عدهاي از کافران، چشمزنان حرفهاي و قهّار و شورچشم و
گزندرسان طایفه بنیاسد را آوردند که حضرت رسول (ص) را چشم بزنند و از پاي درآورند، ولی حفظ الهی او را در امان داشت
و این آیه در اشاره به آن نازل شد. گروهی از بزرگان گفتهاند که خواندن و به همراه داشتن این آیه در دفع چشم زخم مؤثر است.
- در قرآن کریم از 25 تن از انبیاي عظام الهی نام برده شده است و شرح مفصل یا کوتاه دعوت آنان در میان قوم خود به توحید و
. نیکوکاري آمده است. این پیامبران عبارتند از: 1. آدم (ع) 2. ابراهیم (ع) 3. ادریس (ع) 4. اسحاق (ع) 5. اسرائیل [=یعقوب] (ع) 6
اسماعیل (ع) 7. الیاس (ع) 8. الیسع (ع) 9. ایوب (ع) 10 . داود (ع) 11 . ذوالکفل (ع) 12 . زکریا (ع) 13 . سلیمان (ع) 14 . شعیب (ع)
15 . صالح (ع) 16 . عیسی (ع) 17 . لوط (ع) 18 . محمد (ص) 19 . موسی (ع) 20 . نوح (ع) 21 . هارون (ع) 22 . هود (ع) 23 . یحیی
صفحه 7 از 13 www.Ghaemiyeh.com دانستنیهاي قرآنی مرکز تحقیقات رایانهاي قائمیه اصفهان
(ع) 24 . یوسف (ع) 25 . یونس (ع). - اعلام قرآن، یعنی شناخت و معرفی صاحبان نامهاي خاص در قرآن کریم که این نامهاي
خاص را به این ترتیب میتوان طبقهبندي نمود: 1) گاه شامل رجال است؛ مانند ذوالقرنین یا شعیب یا ابراهیم. 2) گاه شامل نساء
است؛ مانند مریم و زنان بعضی انبیا یا زلیخا که تحت عنوان همسر عزیز مصر از او نام برده شده است. 3) گاه شامل اماکن
جغرافیایی است؛ نظیر مصر، مدین، مکه و مدینه. 4) گاه شامل غزوات است؛ مانند بدر، احد (از احد بالصراحه نام برده نشده است)
یا حنین. 5) گاه شامل اقوام است؛ مانند عرب، عاد، یأجوج و مأجوج 6) گاه شامل نام فرشتگان است؛ مانند جبرئیل، میکائیل،
ملکالموت، هاروت و ماروت. 7) گاه شامل آلهه کفر و بتان است؛ مانند عزّي، لات، منات، ود، سواع، یعوق. 8) گاه شامل رهبران
کفر است؛ مانند فرعون، سامري، قارون. 9) گاه شامل موجودات غیبی اخروي است؛ مانند بهشت، جهنم، سلسبیل، کوثر. 10 ) گاه
شامل کتب آسمانی است: زبور، تورات، انجیل و قرآن.
#1 دانستنی های عمومی قرآن: پست #1 - ارسالی ۱۸ آبان ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۴ بعد از ظهر
بعد رأفت و رحمت در کربلا
بعد رأفت و رحمت در کربلا
اسلام جهادش هم با رحمت آمیخته است، وقتی پیغمبر می جنگیدند، می فرمودند: با زن ها کاری نداشته باشید، با بچه ها کاری نداشته باشید، درخت ها را نکنید، حیوانات را نکشید، اگر دشمن فرار کرد تعقیبش نکنید از پشت خنجر نزنید، این فرهنگ دین است. آن سپاه دشمن است، و این سپاه اباعبدالله به میدان آمده، تمیم ابن قُحطبه یا قَحطبه هم مقابل امام آمد، از امرای شام و فرماندة لشکر شامی هاست، فرد شجاعی است، همة اصحاب هم شهید شده اند، یاران هم شهید شده اند، خود امام به میدان آمده است. بعضی از مقاتل و تاریخ نویسان نوشته اند به امام عرض کرد: آقا من شما را نصیحت می کنم که برگردید، شما که حریف بیست هزار – سی هزار نفر نمی شوید. امام فرمود: این ها من را محاصره کرده اند و این جریان را پیش آورده اند، من که به قصد جنگ نیامده ام، تو به من می گویی برگرد! مگر می گذارند که حسین از این صحرا برگردد جز با بیعت با یزید که امام فرمود اگر بیعت شود، فاتحة اسلام خوانده است – گفت: آقا پس می جنگیم، وارد جنگ شدند، ابی عبدالله خیلی شجاع بود. اباالفضل العباس می گوید ما در روز عاشورا به حسین پناه می بردیم، کما اینکه امیرالمؤمنین می فرماید: ما در جنگ ها به پیغمبر پناه می بردیم. امیرالمؤمنین که خود در شجاعت بی نظیر است از شجاعت پیغمبر تعریف می کند. تمیم در اولین حمله از اسب به زمین افتاد هر که باشد در این گونه مواقع دشمن را می کشد، اما امام فرمودند: بلند شو، سوار اسبت شو. به او مهلت دادند، ابن قحطبه سوار شد، مجدد وارد جنگ شدند. تمیم از ناحیة دو پا مجروح شد، و به زمین افتاد. آقا بالای سرش آمدند، فرمودند: می خواهی قبیله ات را صدا بزنم که بیایند زیر بغل هایت را بگیرند؟ گفت: آقا بزرگواری کنید و مرا نکشید. امام فریاد زد: بیایید فرمانده شام و امیرتان را ببرید. یک عده از بستگانش آمدند زیر بغل هایش را گرفتند و بدن مجروحش را از صحرا بردند. آیا دشمن هم چنین اجازه ای می داد؟
اما وقتی خون علی اکبر روی چشم های اسب را فرا گرفت و علی اکبر در بین لشکر افتاد هر که هر چه داشت به بدن او زد، «فقطعوه بسیوفهم اربا اربا»،[14]وقتی پسر فاطمه در گودی قتلگاه افتاد – تعبیر بعضی از مقتل ها این است- حسین برای لحظات طولانی از شدت لطمه بیهوش بود. گاهی چشم باز می کرد و می بست، توان بلند شدن نداشت. ببینید چگونه با سنگ و چوب و با آن برخورد ناجوانمردانه، با اسب دواندن و یا گوشواره از گوش کشیدن و جنایت هایی که انجام دادند با اهل بیت و یاران امام رفتار کردند.
ویژگی های نماز ظهر عاشورا
ویژگی های نماز ظهر عاشورا
آیا این اردوگاه با آن اردوگاه قابل مقایسه است؟
شما نماز اباعبدالله را در ظهر عاشورا ببینید، این نماز سه ویژگی دارد. جوان های عزیز، به نمازتان اهمیت بدهید، حسین می توانست در خیمه نماز بخواند، چون هنوز یاران زیادی داشت، هنوز اصحاب تمام نشده بودند، بنی هاشم به میدان نیامده بودند. جنگ کربلا بعد از ظهر عاشورا اوج گرفت، و رفتن تک تک افراد، بیشتر بعد از نماز ظهر بوده، هنوز حبیب زنده است، هنوز آن اخوان غِفاریان هستند، هنوز علی اکبر، عباس، قاسم هستند. می شد که این ها بایستند و بجنگند و بقیه یکی یکی بروند و نمازشان را بخوانند و بیرون بیایند، دشمن هم متوجه نمی شد. چرا این کار را نکرد؟ چون نماز امام حسین سه ویژگی دارد:
1. اول وقت
امام نگفت حالا صبر کنید جنگ تمام شود تا غروب وقت است. خیر، نماز باید در اول وقت خوانده شود.
2. جماعت
امام می توانستند این نماز را در خیمه و فرادا بخوانند؛ اما امام چنین نکرد. نماز خوف خواند، دو رکعت مثل نمازهای شکستة دیگر. امام جلو ایستاد و دو صف پشت سر ایشان ایستادند. یعنی گروه اول یک رکعتش را به امام اقتدا می کند و یک رکعتش را هم خودش فرادا می خواند، گروه دوم هم همین شکل، تا هر دو گروه به جماعت برسند. دومین ویژگی این نماز این بود که جماعت بود.
3. علنی
اگر این نماز داخل خیمه برگزار می شد، شاید دشمن هم متوجه نمی شد، چرا امام آمده در صحرا میان دشمن؟ شهید هم دادند، سعد ابن عبدالله شهید شد، زهیر تیر خورد. چرا امام وسط صحرا آمده، نماز می خواند، آن هم نماز جماعت و اول وقت؟ این نماز امام حسین پیام دارد، «یقیمون الصلاه»نه فقط «یقرؤون الصّلاه»؛ گفته شده نماز را اقامه کن نه اینکه بخوان. اقامه اش این است که علنی باشد، جماعت باشد، نه این که در ظهر عاشورا دستة عزاداری داخل خیابان است صدای اذان هم بلند است و نماز نمی خوانند. هر کجا هر گروهی و به هر شکلی هست باید به نماز بایستد. همین جمله ای که من گفتم بس است برای این که انسان احساس تکلیف کند که در ظهر عاشورا هر کجا هست به نماز بایستد، نه این که نهار بدهند، طبل بزنند و دسته حرکت کند. همه با وضو بیایند هر که هر کجا هست به نماز بایستد یکی هم جلو بایستد، حتماً نیازی نیست که روحانی در دسته ها باشد. یک نفر را که قبول دارند جلو بایستد و نماز بخوانند.
امام فرمود: عباسم بیا نماز بخوان، علی اکبرم تو هم بیا نماز بخوان. چرا علنی؟ چرا جماعت؟ آن هم اول وقت، این ها نکته دارد. این عرفان حسین است، این معرفت اباعبدالله و آن جنبه های اخلاقی و عبادی عاشوراست. ما از این جنبه های عاشورا غافل شدیم، حماسه، جنگ، مبارزه، مظومیت. اشک و آه جای خودش را دارد، اما این بعد عبادی عاشورا هم باید ترسیم و تبیین و تحلیل شود.
بعد عبادی کربلا
بعد عبادی کربلا
امام حسین فردا (روز عاشورا) مکرر فرمود: انا لله و انا الیه راجعون؛ همه از خداییم، (مبدأ خدا) و به سوی خدا برمی گردیم، (یعنی معاد). این عرفان اباعبدالله است، بالای سر هر شهیدی که رفت – اباعبدالله بالای سر همه نیامده است، فقط نام هفت، هشت نفر را نوشته اند که حضرت بالای سر آنها رفته است – بالای سر هر شهیدی آمد، یا خبر شهادتش را شنید، این آیه را خواند: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ»[12]دقت کنید عاشورا با چه درست شده است، و با چه مطرح شده است. وقتی به دشمن حمله می کرد در جایی می ایستاد و می فرمود: «لاحول ولا قوه الا بالله». وقتی امام سجاد را در آغوش گرفت، فرمود: «اللهم بحق طه و یاسین»اصلاً کربلا دعا و قرآن و ذکر و مناجات است؛ وقتی جوانش به میدان می رود پشت سرش نگاه می کند و قرآن می خواند: «إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا
هشدار نسبت به گسترش عرفانهای کاذب
هشدار نسبت به گسترش عرفانهای کاذب
متأسفانه یک شیوه های عرفانی در جامعه باب شده که منهای ولایت، منهای مرجعیت، منهای استاد و مراد اخلاقی است. یک روز ادعای نیابت امام زمان می کنند، یک روز ادعای رؤیت آقا و پیام آوردن می کنند. این در حالی است که آن کسانی که خدمت آقا رسیده اند، آن قدر کتوم بوده اند که سال ها بعد از مرگشان هم کسی متوجه نشد. سید بحرالعلوم و مقدس اردبیلی ها که خودشان با این ادعاها دکان باز نکردند بلکه از یک طریقی بالاخره کشف شد که خدمت آقا می رسیدند. مگر به این سادگی است. دکان های مختلف، در شهرهای مختلف باز می کنند. حالا یک عده ای از آنها دستگیر می شوند، اما عده ای هم به ترویج عرفان بودایی و عرفان هندی ادامه می دهند. امام (ره) عرفان اسلامی داشت، که آن گونه شجاعت داشت و آن گونه عبادت می کرد. ملا حسین قلی همدانی، قاضی تبریزی، علامه طباطبایی عرفان اسلامی داشتند. با این سر و صداها و جمع کردن مرید و تعریف کردن از خود نمی شود دکان باز کرد، شما برای خودتان دارید دست و پا می زنید. یک روز طریقت در کنار شریعت بود، اما امروز قطب و پیر و مراد را در مقابل مرجعیت، و عرفان بودا را در مقابل عرفان اسلامی قرار می دهند. عزیزانی که صدای من را می شنوید، عرفان دینی با جهاد آمیخته است و نمونة آن اویس قرنی است نه خالد ابن ولید و نه ربیع ابن خُثیم. آن الگوی اول (خالدبن ولید) ناقص است، این الگوی دوم (ربیع ابن خثیم) هم ناقص است. الگوی صحیح اویس است که می گوید علی جان، جانم فدایت، آمده ام جان بدهم، هیچ تردید هم ندارم، با هر کی هم بگوی می جنگم.