كار مانع نماز، در رديف كارهاي پليد
كار مانع نماز، در رديف كارهاي پليد
ببينيد آقا! شراب خيلي ضرر دارد، براي چشم، براي اعصاب، براي نسل، براي دستگاه گوارش، ضررهاي شراب بسيار است، اما قرآن نميگويد شراب اين ضررها را دارد، براي چشم و براي معدهات… ميگويد: تو را از نماز باز ميدارد. حالا اگر يك بازاري صداي اذان شنيد، مشغول فروش طلا، قالي، پارچه، ميوه… خيابان و بازاري كه صداي «قد قامت الصلاة» را ميشنوند، و اين كاسبي باعث ميشود كه به مسجد نروند، اين كاسبي هم مثل شراب است. حرف مهمي ميزنم.
توجه كنيد! يك بار ديگر ميگويم. چون حرف مهم است. از نظر فقهي نميگويم. از نظر قرآني ميگويم. قرآن ميگويد: شراب شما را از نماز باز ميدارد. «وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ»، «الصَّلاةِ» يعني نماز! شراب شما را از نماز باز ميدارد، حالا اگر خياطي، حالا اگر مدير كل، اگر وكيلي، وزيري، استانداري، معلمي، استاد دانشگاهي، اگر من منبري، اذان ميگويند، روي منبر هستم. هر كاري كه ما را از نماز باز دارد مثل شراب است. نه از نظر فقهي، تكرار ميكنم. از نظر فقهي نميگويم كه بگوييد: مراجع يك چنين دستوري ندادهاند. از نظر فقهي حرف نميزنم، از نظر قرآني حرف ميزنم. قرآن ميگويد: شراب نخوريد براي اينكه «وَ يَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ»، اگر كلاسي وقت اذان باز باشد، هر مؤسسهاي، شركتي، كارخانهاي، وقت نماز مشغول كارش باشد، اين كار اگر او را از نماز باز بدارد، او هم حال و هواي شراب را دارد. ظهر تعطيل كنيد. چه اشكالي دارد كه ده دقيقه تعطيل كنيد؟ هيچ طوري نميشود. امام (رضوان الله تعالي عليه) ميرود مكه كتاب بخرد، تا ميخواهد پول بدهد، صداي اذان بلند ميشود، كتابفروش پول را نميگيرد و ميگويد: اذان! ميگويد: آقا پول را بگير! ميگويد: نه نه نه! اذان! اين كتابفروش نيم قرن در مغز امام اثر گذاشت، خود امام اين را فرمود. چه اشكالي دارد، مادري در حال ظرف شستن است، صداي اذان را كه شنيد، شير را ببندد، نماز بخواند و بعد مابقي ظرفها را بشويد. بچهاش ياد ميگيرد و اين طوري تربيت ميشود. تربيت به همين رفتارهاست. كلاس و درس اخلاق و اينها…
خيليها ميآيند نزد من، خيلي! همين ديروز باز يك جوان آمده بود. آقا ما دلمان ميخواهد به خدا برسيم، من يك راه عرفاني ميخواهم… گفتم: ببين! تو را به خدا راه عرفاني نميخواهد بروي، هر چه واجب است انجام بده، هر چه هم حرام است ترك كن، به خدا ميرسي! باقي كارها را هم به ما امر نكردهاند كه انجام دهيم. واجبات را انجام بدهيم… خدا آيت الله العظماي بهجت را رحمت كند. ميرفتند و ميگفتند ما ميخواهيم يك راه معنوي پيدا كنيم. ايشان نگاه ميكرد و ميگفت: واجباتت را انجام بده، از حرام هم دوري كن، راه معنوي همين است. ما گاهي وقتها مرتب… مثلاً ميخواهيم عشق خودمان را به امام حسين(ع) اظهار كنيم، مثلاً فكر ميكنيم اگر بگوييم من مجنون حسين(ع) هستم، من ديوانهي حسين(ع) هستم، من سگ حسين(ع) هستم، امام حسين(ع) نه مجنون و نه ديوانه و نه سگ ميخواهد. امام حسين(ع) گفته است: «هيهات منا الذلّه» من زير بار ذلت نرفتم، تو هم هيچ كاري را كه ذلت در آن است دنبال نكن! در خط خودت! امام حسين(ع) مريد ميخواهد.
يعني امام حسين(ع) ميخواهد كسي خطش را برود، نه سگ ميخواهد، نه ديوانه ميخواهد. من ديدم يك كسي وارد حرم شد، مثل گربه راه ميرفت، اين مثلاً فكر ميكند خيلي عرفانش گل كرده است، بابا ببين! بلند شو! خود امام صادق(ع) وقتي كربلا ميآمد، چطور كربلا ميآمد؟ ما گاهي وقتها اصلاً چون تربيتمان تربيت مكتبي نيست، تربيتمان همراه با سليقهها و انحرافها است، يك دكاندارهاي حقهبازي هم پيدا شدهاند، الله اكبر! خوب او ميبيند كه مردم ساده هستند، خوب اگر مردم ساده هستند چرا استفاده نكنيم؟ نشسته و ميگويد: من با امام زمان(عج) يك روابطي دارم، ميگويند: آقا! دست آقا را ميبوسند و ميگويند: ميشود شما با امام زمان(عج) يك رابطهاي پيدا كني و ببيني راجع به ما چه ميگويد؟ ايشان سرش را چنين ميكند! آقا فرمودند: شما اين كارها را انجام بده! تو غلط كردي! باسمه تعالي غلط كردي! اين فكر ميكند امام زمان(عج) پول جيبش است كه يك كمي نگاهش كند، پيام بگيرد. بازي است.
چون وقتي مردم ما ساده شدند كسي… خوب آدم چه بگويد؟ تربيت ديني «كتابَ الله و عِترَتي» قرآن را بايد در نظر گرفت. آمده ميگويد: آقا شما شعر فلاني را قبول نداري؟ ميگويم: نه كه قبول ندارم. ميداني او چه كسي است؟ باسمه تعالي هر كس ميخواهد باشد، من شعر را با قرآن تطبيق ميكنم، اين قدر شعراي درجهي يك ما شعرهايي گفتهاند كه ضد قرآن است، اين قدر شعراي درجهي يك ما شعرهايي گفتهاند كه ضد روايت است، آنها را قبول نداريم. هر چه كه طبق روايت بود، قبول داريم. ما شعرا را كه از امام صادق(ع) بيشتر قبول نداريم. امام صادق(ع) فرمود: اگر يك حديثي از امام صادق شنيديد، با قرآن تطبيق بدهيد اگر طبق قرآن بود، عمل كنيد. اگر ضد قرآن بود، حديث امام صادق(ع) را هم به ديوار بزن! شاعر كه ديگر هيچ! «كتاب الله و اهل بيتي» ملاك داريم. تكرار ميكنم. كساني كه صداي اذان را بشنوند، سرگرم تجارت و تحصيل و مديريت و سياست و مجلس و كميسيون و جلسه و… كساني كه صداي اذان را بشنوند و دست از كار نكشند، آن كارشان شبيه شراب است. از نظر فقهي نميگويم ولي از نظر قرآني ميگويم.
خوب! احتكار لقمهي حرام است. حديث عجيبي است! پيغمبر فرمود: من دزد را ببينم خوشحالترم تا اينكه محتكر را ببينم! نگاهم به دزد بخورد خوشحالترم، از اينكه نگاهم بخورد به كسي كه دزد نيست، اما جنسي كه مورد نياز است انبار كرده است، كه مردم به آن محتاج شوند و گران بفروشد. خيلي حديث تندي است. حديث خيلي محتكر را تحقير ميكند. براي محتكر حديث بد است. حديث كه خوب است. براي محتكر بد است. تمام معاملاتي كه به ضرر اجتماع است، حرام است. تمام شد و رفت! ربا حرام است. خيليها راحت ربا ميگيرند. ميگويد: آقا ده ميليون دادهام، ماهي اينقدر بده! آقا حرام است، حرام، حرام، حرام! ربا مثل زناي با مادر است. حديث داريم رزق همه به حلال اندازهگيري شده است، چرا شما به سراغ حرام ميرويد؟ يك حديث و دو حديث نداريم. حديثهايي هست كه رزق هر كسي به حلال اندازهگيري شده است، كساني كه به سراغ حرام ميروند، خدا از حلال كمشان ميگذارد. پسر و دختر هم همينطور هستند، براي پسر و دختر خدا راه حلال تعيين كرده است، افرادي هستند كه عجله ميكنند، به سراغ حرام ميروند، آن وقت كار حلالشان تاب برميدارد. اگر اين حرام انجام نميداد، شايد ازدواجش زودتر ميشد. دنبال حرام ميرود، كارش تاب ميخورد. اينها را روايت داريم. خوب!
رهبر انقلاب:
در ميان فرائض از همه مهمتر نماز است؛ نماز اوّل وقت، با حضور قلب.
حضور قلب يعني اينکه شما وقتي نماز ميخوانيد، بدانيد داريد با کسي حرف ميزنيد، مخاطب داريد. توجّه به اين داشته باشيد. گاهي هم حواس انسان پرت ميشود؛ عيبي ندارد، به مجرّد اينکه باز حواس انسان جمع شد، همان حالت و احساسِ داشتن مخاطب را در خودش احياء کند و زنده نگه دارد؛ اين حضور قلب است. نماز با حضور قلب، نماز اوّل وقت، حتّيالمقدور نماز به جماعت، اين چيزها را رعايت کنيد، شما اعتلاي روحي پيدا خواهيد کرد، فرشته خواهيد شد، از فرشته بالاتر خواهيد شد.
(94/4/20) …………
http://imam-robatkarim.kowsarblog.ir/?p=292397&more=1&c=1&tb=1&pb=1
تدکر خوبی بود
فرم در حال بارگذاری ...
خطر کمفروشی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی
خطر کمفروشی در حوزههای فرهنگی و اجتماعی
کمفروشی! کمفروشی که فقط شامل بقالها نیست. استادی هم که کم درس بدهد… منبری روی منبر، اگر به اندازهی آن پولی که میگیرد، حرف نزند. مثلاً در این چهل دقیقه، چقدر باید صحبت کند تا این مبلغ را بگیرد؟ شامل بنده هم میشود. شامل مدیر هم میشود. مدیری که در مدیریتش کوتاهی کند. «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاس» (شعراء/183) کمفروش! «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» (مطففین/1) لقمهی حرام آدم را فاجر میکند. اول میگوید: «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» بعد میگوید: «إِنَّ کِتَابَ الْفُجَّارِ» (مطففین/7) اول میگوید: «لِلْمُطَفِّفینَ» بعد میگوید: «فاجر» بعد میگوید: «وَیْلٌ یَوْمَئذٍ لِّلْمُکَذِّبِینَ» (مطففین/10)
ما اگر خواسته باشیم در تعلیم و تربیت اثری داشته باشیم، باید ببینیم لقمهای که به بچههایمان میدهیم حلال است یا نه؟ اگر بچهتان را دوست دارید، لقمهی حرام به بچهتان ندهید. لقمه چطور حلال میشود؟ کار حلال باشد، اگر هم یک چیزی سال به آن خورد و پس انداز کردیم، خمسش را بدهیم. زکاتش را بدهیم، ده کیلو، پانزده کیلو، یک کیلویش را بدهیم. آخر برای تو که نیست. آقای کشاورز تو دانه را پاشیدی، خورشید سهم ندارد؟ خوب خورشید برای خداست. باد سهم ندارد؟ دیمی، باران سهم ندارد؟ خدا گفته است، در این ده، پانزده کیلو، چهارده کیلویش برای خودت، یک کیلو از آن را به فقرای محله بده، این هم به خاطر خورشید و باد و آب و اصلاً کارهای خودت هم از من است. چون من تو را خلق کردم. این من هستم که یک دانه را یک خوشه میکنم. میگوییم: نه! تولید خود من است، برای خود من است و زکات نمیدهیم.
آن وقت زکات نمیدهیم، روایات داریم، نه یکی و دو تا حدیث، کلی روایات داریم، هر مالی که تلف میشود، به خاطر این است که زکاتش داده نشده است. «وَ مَا تَلِفَ مَالٌ فِی بَرٍّ وَ لَا بَحْرٍ إِلَّا بِمَنْعِ الزَّکَاةِ» (بحارالانوار/ج93/ص20) بحمدالله زکات در ایران راه افتاده است، رشد کرده است، ما زکات گندممان بالای 500 میلیارد تومان است و روایات داریم که اگر مردم زکات بدهند، فقیر و گرسنهای نمیماند، خمس را باید بدهیم، زکات را باید بدهیم، و امام هم فرمود من ضامن هستم اگر خمس و زکات بدهید، مالتان کم نمیشود. ضامن است. نترسید. اگر میخواهیم تربیت کنیم، باید روی لقمهها کار کنیم. لقمهی حرام به بچه بدهیم، با روانشناسی و جامعه شناسی و کامپیوتر و امور تربیتی و اردو و… با این کارها بچه تربیت نمیشود. چون لقمهی حرام در شکمش است. شما اگر یک گربهی مرده را در یک استخر بیاندازید، گلاب بریزید، عطر بریزید، آب بریزید، هر چیزی بریزید، چون تا مادامی که گربهی مرده در استخر است، باز هم آب خوشبو نمیشود. چون گربهی مرده در آن است. لقمهی حرام این است. لقمهی حرام!
خوب! من از همه شماها و دستاندرکاران، همهی برادران و خواهرانی که از استان مرکزی در این چند روز زحمت کشیدند و برنامهها را تدارک کردند، حفاظتش، برقش، آبش، نمیدانم تهویهاش، سرویسش، از همهی دستاندرکاران تشکر میکنم، و این بحث را، این بحثهای آخر است که یا روز آخر ماه رمضان یا بعد از آن پخش میشود، همه را به خدا میسپارم.
خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد، آنچه خیر و برکت برای خوبان تاریخ مقدر میکنی و در ماه رمضان به آنها لطف کردهای، همه را برای همهی ما مقدر بفرما! حدیث داریم که ماه رمضان تمام شود و کسی بخشیده نشود، شرمنده است. ما را از شرمندههای تاریخ قرار نده! یادمان بده چگونه خودمان را تربیت کنیم، آن گونه که تو میخواهی و توفیق بده که عمل کنیم. یادمان بده که از چه چیزهایی دوری کنیم و تقوایی بده که دوری کنیم. قلب امام زمان(عج) از ما راضی، ظهورش را نزدیک و ما را برای امام زمان(ع) بازو قرار بده، و همینطور که حضرت امیر(ع) یارانش را میدید و لذت میبرد، به ما توفیق بده طوری حرکت کنیم که امام زمان(ع) هر وقت به ما توجه میکند، یا لذت ببرد، یا لااقل از ما ناراضی نباشد.
فرم در حال بارگذاری ...
عدالت در تقسیم بیت المال
عدالت در تقسیم بیت المال
حفظ بیت المال! شعار بیت المال این است. «فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِی لِلْأَدْنَى» (بحارالانوار/ج33/ص608) دورترین مردم این منطقه باید بهرهشان مثل نزدیکترین مردم باشد. دورترین همان کامی را بگیرد که نزدیک میگیرد. «فَإِنَّ لِلْأَقْصَى» اقصی نقاط ایران یعنی چه؟ دورترین! یعنی باید بیت المال به گونهای مدیریت شود که دورترین افراد و نزدیکترین افراد یک طور استفاده کنند. هر وقت به اینجا رسیدیم عادل هستیم.
خوب! صدقه به غنی بدهیم؟ ابداً! آدم سالم «لا تذوموا الصدقة علی غنی و لا علی ذو مرة سبیل» کسی که عقل دارد و تن سالم هم دارد، زکات ندهید. گدایی ممنوع است. شخصی آمد و گفت که آقا من پول ندارم کار کنم، سرمایه هم ندارم. فرمود: برو در خانه اگر یک چیزی هست، بیار و بفروش. این را یک بار دیگر هم گفتهام. گفت: آقا در خانهمان هیچ چیزی نیست. فقیر هستم. گفت: حالا برو و ببین چه چیزی هست. این عصبانی شد و ناراحت آمد و یک پلاس پاره بود، این فرشهای مثلاً… یک پلاس پاره بود. گفت: یا رسول الله این در خانهی ما هست. گفت: خیلی خوب! این هم یک قیمتی دارد. گفت: آقا چه کسی این را میخرد؟ قیمتی ندارد، یک درهم! گفت: بخرید! یک کسی یک درهم خرید. یک درهم را داد و گفت برو یک سر تبر بگیرو بیا، سر تبر نه چوبش را، رفت یک سر تبر خرید و آمد، به اصحابش فرمود: کسی در خانهاش دستهی تبر اضافه هست؟ یک کسی گفت: بله، من دارم. رفت دستهی تبر را آورد و خود پیغمبر نجار شد. این دستهی تبر را در سر تبر جاسازی کرد و گفت: ببین! این تبر ابزار تولید، برو هیزم بکش، گدایی ممنوع!
میگویند: هر کسی را دوست نداری، به او ماهی بده! هر کسی را دوست داری، تور ماهیگیری به او بده که برود ماهی بگیرد! هر کسی را که خیلی دوستش داری، توربافی یادش بده! هر کسی را دوست نداری، به او ماهی بده! کمکش کن. هر کسی را دوست داری، تور ماهیگیری به او بده که خودش برود و ماهی بگیرد. هر کسی را که خیلی دوستش داری، توربافی یادش بده! یعنی شغل کلیدی! شغل کلیدی! بابا جوانهایمان باید یک شغلی بلد باشند. الان دانشگاهها میلیون میلیون لیسانس بیرون میدهد که دنبال کار میگردند، یکی دو مورد از این واحدها را کم میکردند، این دانشجو یک هنر هم یاد میگرفت، چه میشد؟ در حوزه و دانشگاه یک درسهایی هست که مفید نیست. ولی متأسفانه هم حوزه میخواند و هم دانشگاه! ما یک سری مسائل را یک وقتی… آقا یک جوانی هست اهل نماز نیست. بسم الله! چگونه یک جوانی را که اهل نماز نیست، به نماز دعوت کنیم. راه دعوت به نماز چیست؟ پانزده شانزده راه من در یادداشتهایم یادداشت کردهام. راه دعوت به نماز چیست؟ این را یک طلبه باید بلد باشد. این را مثلاً میبینی، نباید چه کسی چه گفته است، چه کسی چه گفته است، چه کسی چه گفته است، چه کسی چه گفته است، چه کسی چه گفته است، به شرق و غرب، به تمام تحقیقات علما میگوییم و بررسی میکنیم و پژوهش میکنیم. میگوییم رد میکنیم. بعد میبینیم اِ همسایهی ما در کوچه و محلهی ما، فامیل ما، افرادی هستند نسبت به نماز کاهل هستند، شیوهی دعوت این را بلد نیستند. در دانشگاه هم همینطور است. میلیون میلیون فارغ التحصیل میدهد، بعد بنده خدا هیچ شغلی بلد نیست.
فرم در حال بارگذاری ...
رشوه به اسم هدیه، لقمهی حرام!
رشوه به اسم هدیه، لقمهی حرام!
«لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ و تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّام» رشوه! «تُدْلُوا» از «دلو» است. «دلو» آن چیزی است که پایین میاندازند که آب بکشند. میگوید: «تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّام» یعنی یک پولی را در «دلو» میگذارد و پهلوی قاضی میفرستد که این پول را بگیرد، یک پاکت و یک پولی به حسابش میریزد که… حالا گاهی هم یک اسمهای دیگری روی آن میگذارند. مثلاً میگویند: هدیه! با اسم رشوه عوض نمیشود. «مَنْ أَکَلَ حَرَاماً مَا لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلا» (بحارالانوار/ج100/ص 16) روایت داریم اگر کسی لقمهاش حرام باشد، خداوند چیزی را از او قبول نمیکند.
خوب! از درآمدهای حرام قمار است. متن قرآن است. اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ» شراب، قمار، اینها «رِجْسٌ» است. یعنی پلید است. «مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ» اجتناب کنید. «لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (مائده/90) شاید رستگار بشوید. «إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ» شیطان میخواهد با این قمار و شراب در بین شما کینه بیاندازد. دو نفر رفیق، با نمرهی چهارده همدیگر را دوست دارند، سر سفرهی قمار مینشینند، یکی برنده میشود و یکی بازنده میشود، برنده پول طرف را میگیرد و بلند میشود. اینها وقتی نشستند، چهارده درجه همدیگر را دوست داشتند، وقتی بعد از قمار بلند شدند، آن که باخته است، چهارده درجه چهار درجه میشود! چرا؟ چون میبیند پولهایش در جیب او رفت. دیگر او را دوست ندارد. معنایش این است. شیطان میخواهد کینه به وجود بیاورد، قمار یکی از ابزار کینه است، و شراب هم همینطور است. «وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ» (مائده/91)
فرم در حال بارگذاری ...
رکود سرمایه و طبیعت در اسلام ممنوع!
رکود سرمایه و طبیعت در اسلام ممنوع!
در اسلام گدایی ممنوع است، هیچ چیز نباید راکد باشد. رکود ممنوع است. حالا رکود چه چیزهایی؟ رکود فکر ممنوع! رکود طبیعت ممنوع! رکود بدن ممنوع! رکود سرمایه ممنوع!
رکود فکر: آدمهایی که مشورت نمیکنند، فکرشان میایستد. همینطور که آب راکد است، یعنی ایستاده است، فکر هم میایستد، چون با کسی مشورت نمیکند. مشورت کن یعنی چه؟ یعنی ببین دیگران چه میگویند؟
رکود طبیعت: حدیث داریم اگر کسی آب دارد، خاک دارد، گندم میخرد، «مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ» اگر کسی آب دارد، خاک دارد، ولی گندم میخرد، «فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ» (بحارالانوار/ج100/ص65) لعنت خدا بر اینها باد. چرا؟ برای این که طبیعت را معطّل کرده است. اگر کسی بیابانی را ثبت داد، با ثبت دادن آدم مالک نمیشود. آقا سند دارم! باسمه تعالی، بیخود سند داری! با رئیس ثبت گاوبندی کردهای، سند گرفتهای! کسی بیابانها را مالک میشود که در آن کشاورزی کند. اگر کسی کشاورزی نکند، داشتن ثبت و دفترچه دلیل بر مالکیت نیست. اگر کسی یک قطعه زمینی را گرفت، تا سه سال سیم خاردار و دیوار کشید و تا سه سال سنگچینی کرد، اگر تا سه سال کشاورزی نکرده است، سنگهایش را دور بریزید، خودتان به زمین تراکتور ببندید، نمیشود طبیعت را معطل کرد. سرمایه راکد… کسی که پولش را بخواباند. گنج، کنز، رکود ممنوع!
رکود علم ممنوع! اگر کسی دانشمند است، از او سؤال میکنند، جواب نمیدهد، حدیث داریم که روز قیامت خداوند، یک حلقهی آهنی و لجام آهنی در حلق این آدم دانشمند میکنند، برای اینکه این علم داشت به کسی یاد نداد. علم هم نباید راکد باشد. توقف ممنوع! البته من اگر الان فکر کنم، شما هم فکر کنید، ممکن است چیزهای دیگری هم به ذهنمان برسد، اما حالا فعلاً عجالتاً همین موارد…
خوب! «أَیُّمَا قَوْمٍ أَحْیَوْا شَیْئاً مِنَ الْأَرْضِ وَ عَمَرُوهَا فَهُمْ أَحَقُّ بِهَا وَ هِیَ لَهُمْ» (الکافی/ج5/ص279) «مَنْ أَحْیَا أَرْضاً مَوَاتاً فَهِیَ لَهُ» (التهذیب/ج7/ص152) جایزهی کشاورز چیست؟ هر منطقه بایر، هر زمین رهایی را کشاورز کشت کند و سبز کند، کشاورز این زمین برای خودش میشود. یعنی مزد این، این است که «مَنْ أَحْیَا» کسی که احیاء کند، «أَرْضاً مَوَاتاً» زمین مردهای را، «فَهِیَ لَهُ» زمین برای خودش است.
بحث من چیست؟ لقمهی حلال اثر دارد! قرآن میفرماید: «وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ» (بقره/188) لقمهی باطل نخورید. بعضی وقتها یک خیاطی مثلاً کت و شلوار را فلان مبلغ میگیرد. یک خوردهاش را برمیدارد، باقیاش را به شاگردش میدهد و میگوید شما این را بدوز! گفتند: این درآمد حلال است؟ فرمود: اگر خیاط نقشی دارد، حلال است، اگر هیچ نقشی ندارد، حرام است. یک وقتی یک خیاط مدیریت میکند، برش میزند، نظارت میکند، یک چرخی، مغازهای، یک کاری کرده است، به خاطر مدیریتش، به خاطر نظارتش، به خاطر اینکه سرمایه مغازه برای اوست، یک مقداری هم خود خیاط بر میدارد، اما اگر این خیاط هیچ نقشی ندارد، صد تومان میگیرد، هشتاد تومان میدهد به شاگرد، بیست تومان چه پولی است که میگیری؟ خانهای را آدم مثلاً ماهی یک میلیون اجاره میکند، بعد یک میلیون و نیم اجاره میدهد. پانصد تومان این وسط بالا میکشد. برای چه؟ یک وقت این خانه آب نداشت، گاز نداشت، برق نداشت، در گاراژی نداشت، اگر نقشی در این خانه داری، طوری نیست. نقشت را عمل کن، یک چیزی هم اضافه اجاره بده! اما اگر هیچ نقشی نداری، برای چه شما اینجا سود میبری؟ درآمد بدون کار است
فرم در حال بارگذاری ...